📚#حکایت_ملانصرالدین_و_طلبکارش
ملا در کنار پنجره خانه اش نشسته و به کوچه و عابرینی که از میان آن میگذشتند نگاه میکرد. ناگهان مردی را دید که به طرف خانه وی میآید. ملا آن مرد را به خوبی میشناخت. و میدانست برای وصول پولی که از ملا میخواهد آمده. ملا فورا زنش را خواسته و در گوش او چیز هایی گفت و آن وقت منتظر مرد طلبکار باقی ماندند. چند دقیقه ای بعد در خانه به صدا در آمد و زن ملا بلافاصله آنرا گشود و به مرد طلبکار که در پشت دروازه ایستاده بود گفت: آقا من نمیدانم که شما چند سال است برای طلب خود به اینجا میآیید ولی اطمینان داشته باشید ما مال مردم خوار نیستیم و به زودی طلب شما را خواهیم پرداخت و هر چند که جناب ملا خودش خانه نیست اما به من سفارش کرده هر روز در کنار دروازه خانه بایستم و منتظر باشم تا گوسفند های که به بازار برده میشوند از کنار خانه ما بگذرند آنوقت خرده های پشم آنها را که به روی زمین ریخت جمع نمایم و شال گردن ببافم و آنها را به بازار برده بفروشیم و پول شما را بپردازیم. مرد طلبکار وقتی این حرف را شنید و دانست طلبش به این زودی ها وصول نمیشود از شدت عصبانیت خنده اش گرفت و شروع به خندیدن کرد. ملا نیز در پشت سر زنش پنهان شده بود وقتی خنده های مرد مزبور را دید او هم به خنده افتاد و در حالی که با صدای بلندی میخندید جلو آمده و گفت: ای پدر سوخته باید هم بخندی چون حالا دیگر اطمینان پیدا کرده ای که طلبت به طور حتمی وصول میشود
❄️🌨☃🌨❄️
✅امام خامنه ای :بدانیم که اگر جهاد تبیین به درستی صورت نگیرد، دنیامداران حتی دین را هم وسیله هوسرانی و شهوترانی خودشان قرار خواهند داد.
✍این نکته بسیار مهم و دقیقی است. اگر مبانی اسلام و احکام اسلام را درست تبیین نکنیم تحریف گران، حقایق را وارونه جلوه خواهند داد.
✍اینجاست که به عظمت بصیرت علامه مصباح یزدی ره پی می بریم. ایشان 25 سال پیش طرح ولایت که آموزش اندیشه های بنیادین اسلامی است به راه انداخت.
✏️تدوین 6 جلد کتاب و تربیت صدها استاد برای تدریس آن از شاهکارهای این جهاد تبیین بود که تا کنون صدها هزار نفر از این طرح بهره برده اند و الحمدالله در حال گسترش است.
✍اجرای این طرح از ساخت مسجد وحسینیه ضروری تر است زیرا اگر ایمان جوانان ما گرفته شود مساجد و تکایا نیز خالی خواهند شد.
✍این روزها طرح هایی در حال اجراست به نام طرح شیطان که با بودجه های سنگینی در حال تغییر سبک زندگی و باورهای مردم بویژه جوانان است.
❗️مجاهدان عرصه #جهاد_تبیین به هوش باشیم و کمربندها را ببندیم
✍🏻روانبخش
#جمعه ۸ #ماه_شعبان ۱۴۴۳
8.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
در آخرالزمان عاق والدین و عاق فرزندان زیاد میشه ...
حجتالاسلام عالی.
9.81M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.بریم با هم این شیرینی سریع و راحت و بدون روغن و فر رو درست کنیم 😍😍😍
مواد لازم
تخم مرغ دو عدد
آرد دو سوم لیوان
بکینگ پودر دو ق چ
شکر نصف لیوان
تمام مواد رو مخلوط میکنیم
تابه حتما نچسب باشه از مواد نصف ق غ داخل تابه می ریزیم
درش رو میبندیم بعد پنج دقیقه آماده است خنک شد بینش شکلات یا هر مدل کرم میشه زد
#آشپزی
.
بسم رب الصابرین
#قسمت_نوزدهم
#ازدواج_صوری
پاشدم دستو رومو شستم و حاضر شدم سرپا سیاه پوشیدم
بعداز حاضرشدن به سمت هئیت با ماشین حرکت کردم
وقتی رسیدم دیدم سارا هم اومده
از نیم ساعت دیگه مهمونا میرسیدن
چون ممکن بود پخش لباس شلوغ بشه به سارا گفتم :
اگه میخوای برو شیر پخش کن
_ اوکی
خودم و مریم هم لباس رو پخش میکردیم
وای روضه حضرت رقیه
وای که چقدر سخته سه ساله و انقدر سختی
با شروع شدن روضه اشک همه جاری شد به هق هق افتادم دلم هوای کربلا داشت😭
ساعت ۱شب بود مراسم تموم شد منم به سمت خونه رانندگی کردم
امروز ششم محرمه مراسم شیرخواره های حسینی
اوج بی رحمی و نامردی دشمن شهادت حضرت علی اصغر است 😭
یه بار تو یه مقتل خوندم
حرمله بعداز واقعه عاشورا خودش گفته بود
که من سه تا تیر سه شعب به کربلا آوردم
یکی در چشم عباس بن علی نشست
یکی در سینه حسین بن علی
و آخری در حنجره طفل شیر خواره حسین
😭😭😭
وای مصیبتا
چقدر این جماعت شیطان صفت بی رحم بودن😭
نویسنده : بانوـ...ش
بسم رب الصابرین
#قسمت_بیستم
#ازدواج_صوری
شب ششم مراسم شیرخوارگان حسینی تموم شد
اون شب انقدر گریه کردم 😢
من خودم عمه ام
برادرزاده دارم
یه گشنه یا تشنه میشه من میمرم
بمیرم برای بی بی زینب چی کشیدی خانم جان
عباس
علی اکبر
قاسم
عبدالله
داغ برادر و برادرزاده آدم رو پیر میکنه
خدایا وای زینب وای حسین بمیرم برای بی بی
تصورش یه خواهر (عمه )از پادرمیاره
حال من اونشب بد شد با هیچی آروم نمیشدم
فقط به سارا میگفتم :بگو پوریا بیاد
وقتی پوریا اومد به آغوشش پناه بردم
تو بغل پوریا آروم نمیشدم
اما دلم میخواست بدونم برادرم سالمه
آخرسرم تو آغوش برادرم از حال رفتم
پوریا منو برد درمانگاه
بهم آرام بخش و سرم زدن
من ۱۲-۱۳ساعت به دنیای بی خبری پا گذشتم
اما وقتی چشمامو باز کردم برادرم پیشم بود
برادر داشته باشی به دنیا می ارزه،
امروز هفتم محرمه ما امروز میریم هئیت شب ۱۲محرم میایم خونه
از امروز میریم مرغ ،لپه ،برنج وگوشت و....پاک میکنیم
البته برادرا بهمون رحم کردن گوشت خودشون خرد میکنن
از امروز گاز و وسایل دیگه رو میارن هئیت
نویسنده بانو....ش
بسم رب الصابرین
#قسمت_بیست_یکم
#ازدواج_صوری
وحید مونده بود هئیت تا همه مواد غذایی نذری بیارن
بعد با برادر عظیمی و برادر شهیدی برن دنبال دیگ و گاز و .....
مرغا روکه اوردن با بقیه دخترا شروع کردیم به شستن مرغا
چون سارا باردار بود
گفتم بره برنجارو پاک کنه
آبکشای بزرگ گذاشتیم وسط
نایلون هایی که دور مرغها پیچیده بود رو پاره کردیم
و شروع کردیم به شستن
وای کمرم شکست 😢😢
پاشدم خستگی کمرم در بره
که یهو سارای مسخره هولم داد
چون اونجایی که ایستاده بودم خیس بود
پام لیز خورد
باصورت رفتم وسط آبکش مرغا 😐😐
همه دخترا شروع کردن به خندیدن
پاشدم گفتم ای سارای مسخره بوی گند مرغ گرفتم
مسخره
سارا:جنبه داشته باش آفرین
-گوشیمو بیار زنگ بزنم به پرستو برام مانتو و روسری بیاره
بوی گند مرغ گرفتم
مسخره داری مامان میشی بزرگ شو
سرجدت 😡😡
شماره پرستو گرفتم
پرستو:سلام آجی جان
-سلام آجی کوچلوی نازم
پرستو جان خونه ای؟
پرستو:بله
چطور؟
-این سارای مسخره هولم داد وسط آبکش مرغ
الان بوی گند مرغ گرفتم
لطفا اون مانتوی مشکی جدیدم با روسری مشکی حریر بلندم رو بیار
پرستو:چشم آجی جون
به سارا هم بگو بزرگ شو داری مامان میشی
-گفتم بهش
پرستو:تا یه ربع دیگه مانتو و روسری برات میارم
-خواهر فدات بشه
پرستو:خدانکنه عزیزم
پرستو سریع لباسامو آورد منم خداروشکر قبل از اومدن سایرین لباسامو عوض کردم
نویسنده:بانو......ش
بسم رب الصابرین
#قسمت_بیست_دوم
#ازدواج_صوری
بالاخره پاک کردن برنج و شستن مرغا و خرد کردن گوشت غذای نذری تموم شد
پاشدم حسینه رو جارو زدم همین که پامو از حسینه بیرون گذاشتم بیرون
صدای
بع بع اومد
گفتم باز سارای گوله نمک بازی در اورده
اما
همین که برگشتم با یه گوسفند بزرگ روبه رو شدم
جا و مکان فراموش کردم
دستام گذاشتم رو چشمام و فقط جیغ میزدم
وای من از سوسک و گوسفند درحد مرگ میترسم
قشنگ یادمه یه بار بچه بودم رفته بودیم روستای مامانی
در باز بود آقا گوسفنده جای خونه شون
اومد بود خونه مامانی من
من بدو گوسفند پشت من
من میترسم ازاین
وووووواااااایییی ملت به دادم برسید
بعداز ۵-۶دقیقه ملت اومدن
من هنوز تو فکر ۴سالگیم هستم
و فکر میکنم این گوسفند میتونه منو بخوله
سارا و مریم ،وحید و .....بدو بدو اومدن
منـ رفتم پشت سارا پنهان شدم
-سارا توروخدا این میخاد منو بخوله
کمک کن
سارا:کی میخواد بخورتت 😳😳😳
-این گوسفنده
سارا:خخخخخ
وای خدای من
😂😂😂😂😂
روانی
تو ۲۳سالته نه ۴سالت
خل جان
همه زدن زیر خنده اروم از پشت سر سارا رفتم کنار مظلوم بهشون نگاه کردم🙁
نویسنده: بانو.....ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
💐💐💐💐💐💐💐
اولین سین سفره امسال،،
سفیدی چادر عقد رو سر مجردای گروه باشه ...
💐💐💐💐💐💐💐
سین دوم سفره هفت سین
سبزشدن دامن عروس ها ...
💐💐💐💐💐💐💐💐
سین سوم سفره هفت سین
سلامتی همه مریض های تخت بیمارستان
💐💐💐💐💐💐💐💐
سین چهارم سفره هفت سین
سر سلامتی امام زمان ...
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
سین پنجم سفره هفت سین
سلامتی پدر، مادرا ...
💐💐💐💐💐💐💐💐
سین ششم سفره هفت سین
سفیدبختی جوونامون ...
💐💐💐💐💐💐💐💐💐
سین هفتم سفره هفت سین
سبزی زندگیتون آمین
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐