eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.7هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫چه زیبا گفت نیما یوشیج: 🌸هرگز منتظر "فرداى خيالى" نباش. سهمت را از "شادى زندگى" همين امروز بگير. فراموش نکن "مقصد" هميشه جايى در "انتهاى مسير" نيست! "مقصد" لذت بردن از قدمهايی است که بین مبدا تا مقصد بر می‌داریم! چایت را بنوش! نگران فردا مباش، از گندم زار من و تو مشتی کاه میماند برای بادها. 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 امام علی(ع): 🌸گنج هاى روزى در وسعت اخلاق نهفته است... هر كس بد اخلاق باشد، روزى اش تنگ مى شود.. 🌸آدم بد اخلاق بسيار خطا میكند و زندگى اش تلخ میشود.. 📚غررالحكم،ح ۸۰۲۳ و۱۶۰۴ 🌸🍃
حاج اسماعیل دولابی میگفت: 🌱 وقتی به خدا بگویی خدایا من غیراز توکسی را ندارم.....❣ خدا غیور است و خواسته‌ات را اجابت می‌کند🌿 ـــــــــ🌱ــــــــ 💕💕💙💕💙
(ع) زمانی که مهدی کند، خداوند درد و بیماری را از هر مومنی برطرف خواهد کرد. الغیبه للنعمانی؛ ص661
9.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 تصاویری از مراسم بدرقه خادمان و زائران در مصلی تهران یا ادرکنا🥀
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 : امکان ندارد حضرت بقیه الله عج دست رد به سینه شما بزند. پشتیبان شما ، ملجأ شما، نگهبان شما، ناصر و یاور شما، خدا شاهد است (عج) است. تا اینجایش را حضرت کمک کردند بعدش هم اتمام می‌کنند. اما عرضه متوقف بر تقاضا است. اول باید تقاضا باشد تا عرضه بشود. بخواهید از حضرت، هرکجا گیر کردید(گرفتارید) : 1_ زیارت آل یاسین 2_ دعای توسل 3_ بعد هم نماز امام زمان عجل الله
اتفاقهای خوب همیشه می افتد؛ مثل مهر تو ... که به دلم افتاده؛ میبینی ... حتی «افتادن» هم فعل قشنگی ست وقتی پای تو وسط باشد. سلام امام مهربان من ....
شیخ رجبعلی خیاط میفرمود در روزهای اوایل هیئت مایل بودم تمام کارهای"مجلس" را خودم انجام دهم، خودم چای می دادم ، "مداحی" می کردم و اغلب کارهای دیگر... شبی در"جلسه" مشغول دادن چای به عزاداران بودم ، دیدم جوانی که‌اصلا ظاهر مناسبی نداشت وارد شد و "گوشه‌ای" نشست ، " یغه" اش باز بود و گردنبندی هم به گردن داشت، لباس مناسبی هم نداشت به همه چای "تعارف" کردم تا رسیدم به "جوان"، چشمم که به پایش افتاد، دیدم جورابی نازک شبیه جوراب زنانه به‌پا دارد، غیظ‌ کردم و با ناراحتی سینی جلوی‌ او گرفتم یکی از "استکان"ها برگشت و چایی روی "پای"من ریخت و سوخت. خیلی طول کشید تا خوب بشود.! برایم این سوال پیش آمده بود که چرا "زخم" پایم خوب نمی شود شبی به من گفتند: "شیخ" آن جوانی که با عصبانیت "چای" به او تعارف کردی، هر چه که بود مهمان حسین علیه‌السلام بود ، نباید چنین رفتاری را با او مرتکب میشدی کشکول کشمیری، صفحه ۱۲۳
14-daneshmand.hajhasan(rasekhoon.net).mp3
14.07M
محفلی با علماء(۳۶) حجت الاسلام دانشمند - داستان حاج حسن تربت فروش