#تسلیت_امام_زمانم
یازده بارجهان گوشهی زندانکم نیست
کنج زندان بلا گریـه ی باران کم نیست
سـامــرائـی شـده ام، راه گـدایی بلـدم
لقمهنانی بده ازدست شما نانکم نیست
#السلام_علیک_یا_ابا_لمهدی_ع
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻برزو ارجمند بازیگر مشهور شده جمهوری اسلامی، همسرش را بدون حجاب مقابل دوربین نشانده و اینگونه اغتشاشگران را تشویق میکند.
🔹تا قانون را به این سلبریتیها اجرا نکردید حق ندارید کسی را در خیابان بازداشت کنید، چون هنوز در عدالت مشکل دارید
🔗 عبدی پور
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
51.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀🖤آجرک الله یا صاحب الزمـان
از ما زمینیان
به شما آسمان سلام
مولای دلشکسته
امام زمان(عج) سلام
این روزها هزار و
دو چندان شکسته ای
حالا کجا
روضه بابا نشسته ای؟
🖤شهادت امام عسگری(ع)
🖤برامام زمان(عج) و شما تسلیت باد.
🥀🍃
18.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#غذای_بدون_گوشت 😍😋
عجیب خوشمزس ☺️
بادمجان نیم کیلو، گوجه ۱ عدد درشت، کشک ۴_۵ ق غ، نعنا خشک
🔴بادمجونارو نگینی درشت خورد میکنیم. توی مخلوط آب و نمک 1_2 ساعت میزاریم بمونه تا موقع سرخ کردن روغن کمتری جذب کنه. بعد آبکش میکنیم میزاریم روی یه دستمال تمیز که خشک شن. بادمجونارو سرخشون میکنیم توی قابلمه روغن میریزیم کشک رو اضافه میکنیم تا تفت بخوره بوی خامیش گرفته شه. نعنا خشک اضافه میکنیم که تفت بخوره آب اضافه و بادمجونای سرخ شده رو اضافه میکنیم
یک ربع بعد گوجه فرنگی نگینی رو اضافه میکنیم ( سعی کنید از گوجه فرنگی سفت استفاده کنید و تخم هاشو جدا کنید)میزاریم با حرارت متوسط جا بیفته
آخر سر نمک یادتون نره زیاد نریزید چون کشک خودش شوره.
یه ربع ده دقیقه بعد غذا حاضره 🤤
داخل غذا موقع سرو سیر رنده کنید.
⭕️آب کم بریزید که غلیظ و خوشمزه بشه ولی بازم اگر احساس کردین رقیقه نصف ق غ آرد رو با یه ته استکان آب سرد مخلوط کنید و ۵ دقیقه آخر به غذا اضافه کنید.
📲استوری دختری که مدتی با جریان همراه بود و حالا این متن رو نوشته و اعلام کرد دیگه با اونا نیست. نوشته #برای...
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
15.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠توصیه مهم مجری تلویزیون به پژوهشگران حوزه مرگ موقت
▪️این قسمت: اسیر آزاد
▫️تجربهگر : آقای مهدی معماریان
ایران ویتنام را ۸تایی کرد
🔹تیم ملی فوتسال در مرحله یک چهارم نهایی ۸ بر ۱ ویتنام را شکست داد و راهی نیمهنهایی شد.
✅ با ما همراه باشید
🌎 اخبار و حوادث ناب را در این کانال پیگیری کنید
🌹حتما به آرشیو کانال مراجعه فرمایید 🙏
✅ کانال دانا شو
❤️ آنچه باید بدانیم
🎤 دانستن حق همه هست
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار افتخار #ایران
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠لحظه ای که علاقه انسان به جسم پایان می یابد؟
▪️این قسمت: صعود
▫️تجربهگر : آقای حسن تحققی
این حسن ها چقدر مظلومند (روضه) | حاج میثم مطیعی - @MeysamMotiee_ir.mp3
8.81M
🥀این حسن ها چقدر مظلومند
🥀روضه امام حسن عسکری (ع)
🥀حاج میثم مطیعی
🥀🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حیرت زده میشید اگه بفهمید با جو و کدو چه غذاے سالم و درعین حال خوشمزه اے میشه درست کرد😋
۱ لیوان جو دو سر پرڪ فورے،۱ لیوان آبجوش اضافه کنید و کنار بزارید
۲ عدد کدو رو رنده درشت کنید
نمڪ بزنید و کمے مخلوط کنید،۱۰ دقیقه کنار بزارید
آب کدو رو بگیرید،جو رو به کدو اضافه کنید و کمے مخلوط کنید
۲ عدد تخم مرغ،نمڪ،فلفل سیاه،پودر سیر و کمے زردچوبه،کامل ترکیب کنید
از مواد کوکو با قاشق داخل روغن بریزید و دو طرفشو سرخ کنید
بعد از اینکه سرخ شد بزارید روے دستمال آشپزخانه تا روغن اضافه ش گرفته بشه
اینم از کوکوهامون که حاضر شد
امیدوارم از این آموزش لذت برده باشید
نوش جان🤤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دسر فنجونی خوشمزه😋
به همین سادگی و خوشمزگی میتونید یه دسر خوشگل و خوش عطر و خوشمزه داشته باشید
.
مواد لازم👇
شیر: یک ونیم لیوان
شکر: نصف لیوان
پودر ژلاتین: ۲ق.غ
خامه صبحانه: ۱بسته
آب سرد: نصف لیوان
زعفران دم کرده: به مقدار لازم
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠خیلی از بزرگترها مصاحبه فرزاد حسنی با سهیلا خانم را دیده اند.حال در این برهه زمانی که بحث پوشش مناسب مطرح است، این کلیپ را برای جوانترهایی که ممکن است این مصاحبه را آن موقع ندیده باشند ارسال فرمایید.
🎥خانم محجبه 🌸 اکنون در وسط میدان نبرد هستید و فرمانده و سرباز این میدان هم شما هستید.
#حجاب #ایران
#زن_عفت_افتخار
☀️ #دختران_آفتاب ☀️
🔸قسمت٢٠
مثل آتش زدن تخت جمشيد، كشته شدن حضرت علي وامام حسن! باباجان اصلا" از اين حرفها بگذريم. توي جامعه ما رئيس جمهور شدن براي زنها ممنوعه، توي آمريكا كه آزاده، چند تا رئيس جمهور زن داشتن؟ يا توي همين دانشگاه خودمون بااينكه خيلي از پسرها كار ميكنن به اندازه ماهم درس ميخونن، ولي تو فعاليتهاي جنبي وكارهاي دانشگاه قويتر از دخترها هستن.
راحله بهت زده شده بود:
- عاطفه تو داري شوخي ميكني يا اين حرفها رو جدي ميگي؟
- منظورت چيه؟
- منظورم اينه كه فكر ميكنم تو باز هم مثل هميشه داري شوخي ميكني. فقط مارو گذاشتي سركارو سربه سرمون ميگذاري! آره! مطمئنم كه تو داري مارو بازي ميدي.
عاطفه با حالتي كاملا" جدي، شانه هايش را بالا انداخت:
- تو اگه ميخواي خودت رو بزني به اون راه، بزن! مهم نيست! ولي من سوال خيلي پيچيده اي نمي كنم. حرفم هم كاملا" ساده است. اين فهيمه خانم هم كه ميگفت تو غرب بهش ميگن" جنس دست دوم" ويه همچين چيزايي، پس خيلي هم پرت و پلا نيست.
راحله خودش را كنترل كرد. نفس عميقي كشيد وآماده شد. نگاه طولاني به عاطفه كردو پرسيد:
- من ازت يه سوال دارم!
عاطفه پوزخندي زد!
- اين گوش من مال تو! صدتا داشته باش، كي رو ميترسوني؟
دقيقا" از همون وقتي كه راحله براي يك بحث جدي آماده شد، انگار عاطفه برگشت تو لاك قبليش. راحله گفت:
- به نظر تو بين سفيد پوستها وسياه پوستها از نظر استعداد، احساسات، قدرت بدني وبقيه مسائل فرقي هست يانه؟
عاطفه لبخندي زد و نگاه كجي به راحله انداخت:
- ِاي ناقلا يه! اِي گوگوري مگوري! مِيخَي مَنو بندازي تو تِله؟! خيلي ناقلاچي تو! ولي من پنبه ات رشته كردم.
- جواب بده، فرقي هست يا نه؟
- ميخي به بچا ثابت كني كه چون من طرفدار قانون تبعيض نژادي ام، حرفام بي معنيه، نه؟
- جواب بده! عاطفه خانم!
- خيلي خب! چرا عصباني ميشي؟ "نه"!
راحله با بي صبري پرسيد:
- " نه" يعني چه؟
- يعني اينكه "NO" يعني اينكه " لا"! هيچ فرقي باهم ندارند. راحله نفس عميقي كشيد وبازدمش را پر صدا بيرون داد:
- پس به نظر تو چرا اگر به طور نسبي هم حساب كنيم، بيشتر دانشمندها ومتفكرهاي دنيا وتاريخ، سفيدپوستن؟
حالا نوبت عاطفه بود كه گيج شود:
- من نمي فهمم! اين چرا داره خودش رو مياندازه تو تله؟
راحله راضي به نظر ميرسيد:
- مثل اينكه ميخواي بحث رو بندازي تو شوخي وخودت رو بزني به اون راه! مهم نيست! من خودم جوابش رو هم ميگم. ميدونين كه! همگي قبول داريم كه بين نژادهاي مختلف سفيد پوست، سياه پوست، سرخ پوست وغيره، هيچ فرقي نيست. اما بازهم ميبينيم كه معمولا" كشورهاي سياه پوست در بدبختي به سر ميبرند وكشورهاي سفيد پوست در رفاه وآزادي. تازه توي كشورهايي مثل امريكا كه هر دو گروه وجود دارن، محلههاي سفيد پوست، تميز، شيك، مرفه وتقريبا" امن تر از محلههاي پست وكثيف ونا امن سياه پوستهاست ومي دونين كه بيشتر افراد سياه پوست اين محلات در فقر، بدبختي وبيكاري به سر ميبرن وغرق در فساد و مواد مخدرن! علتش چيه؟
راحله چند لحظه اي مكث كرد. نگاهي به بچهها كرد. همه ساكت بودند. شايد ميخواست ببيند كسي جواب ميدهد يا نه؟ كسي حرفي نزد، نگاه كشداري به عاطفه كرد وگفت:
- علتش خيلي ساده اس! براي اينكه هزار ساله كه سفيد پوستها دارن توي سر سياه پوستها مي زنن و اونها رو تحقير ميكنن. مرتب هم ميگن كه شماها لياقت هيچ كار مهمي رو ندارين وفاسدين! ميدونين كه حالا اين تبليغات به حدي رسيده كه الان بااين كه سالهاست علوم جديد پزشكي وروان شناسي تفاوت خاصي رو بين اين دو نژاد اثبات نكردن و با اين كه بعضي از ارگانها يا دولتها حاضر شده ان امكاناتي رو هم در اختيار سياه پوستها قرار بدن، اما اونها همچنان در همان گنداب وكثافت پيشين خودشون به سر ميبرن. حالا همين قصه رو منطبقش كنين با وضعيت زنها ومردها!
فهيمه عينكش را برداشت وهمان طور كه شيشه هايش را پاك ميكرد وسرش پايين بود، گفت:
- من، نه اينكه كاملا" با نظر عاطفه موافق باشم، ولي...
وديگر چيزي نگفت. عينك را آورد جلوي چشمش و به طرف نور گرفت. سعي كرد وانمود كند كه مشغول امتحان كردن شيشههاي عينك است. راحله كمي ابروهايش را به هم نزديك كرد:
- ولي چي؟ چرا حرفت رو خوردي؟
فهيمه عينكش را گذاشت جلوي چشمش، چشمهاي ريزش دوباره پشت عينك قايم شد. كمي به راحله خيره شد و بالاخره با ترديد گفت:
- ولي ميخوام بگم كه اين حرف يا نظريه اي كه عاطفه گفت به همين سادگيها كه فكر ميكنيم نيست و نمي تونيم به همين سادگي ردش كنيم.
ابروهاي راحله بيشتر به هم نزديك شدند:
- فهيمه حرف هات مبهمه! روشن تر حرف بزن تا ببينم چي ميخواي بگي؟
- چيز خاصي نمي خوام بگم. منظورم اينه كه...
ادامه دارد....
•┈┈••✾•☀️•✾••┈┈•
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
☀️ #دختران_آفتاب ☀️
🔸قسمت١٩
- به نظر من، به خاطر تلقينيه كه در طول تاريخ به زنها شده، اونها هم باور كردن كه ضعيف و بيچاره ان. به حدي كه حالا خودشون هم خودشون رو قبول ندارن. به همديگه اعتماد نمي كنن.
عاطفه گفت:
- يعني چه؟ چي ميخواي بگي؟
- بذارين يه مثال بزنم. روزي بچه اي يه مكتب خونه ميخواستن از دست معلم يا ميرزاي بداخلاقشون راحت بشن. پس نقشه اي ميكشن. صبح، ميرزاكه ميآد دم در مكتب، يكي از بچهها رو ميبينه. پسره ميگه كه "سلام آقا! چرا رنگتون پريده؟ نكنه خداي نكرده مريض شده باشين". ميرزا با بداخلاقي ميگه كه "نخير! به تو مربوط نيست". توي راهرو يكي ديگه رو ميبينه كه بهش ميگه" سلام ميرزا! چرا چشمتون گود افتاده؟ فكر كنم زبونم لال مريض شده باشين؟ " بازهم ميرزا عصباني ميشه وبه بچه ميگه كه برو بشين سرجات. نفر بعدي توي اتاق به ميرزا ميگه" سلام استاد! چرا صداتون گرفته؟ حتما" مريض شدين! " خلاصه اين كه اين قدر گفتند تا استاد با رنگ پريده وچشم گود افتاده و صداي گرفته، بچه هارو فرستاد خونه! چند نفري خنديدند.
البته نه آن قدر بلند كه صدايشان از صندلي جلويي، جلوتر برود. چه برسد به اين كه به جلوي اتوبوس برسد.
بجز عاطفه كه اصلا" نخنديد، كاملا" هم جدي بود وگفت:
- برو ببينم بابا! داره قصه ميگه! درد ما چيز ديگه ايه، خانم خانما برامون قصه ميگه.
فاطمه با كمي تعجب پرسيد:
- خب نظر خودت چيه؟
- آهان! حالا اين شد يه حرف حسابي. پس گوشتون رو بدين به من تابراتون بگم. من ميگم چرا ما لقمه رو دور سرخودمون ميپيچونيم. واقعيت اينه كه ما چون زنيم، ذاتا" زير دستيم. هيچ چاره اي هم نيست، چون ضعيف تريم.
فهيمه بابي خيالي تكميلش كرد:
- اين نظر توي غرب به نظريه"جنس دوم" معروفه.
- من نه كاري به جنس نو ودست دومش دارم ونه به غرب وشرقش. من ميگم مازنها بايد به اندازه دهنمون حرف بزنيم. توقع زيادي هم نداشته باشيم. واقعيت روقبول كنيم. بي خودي هم مسائل و مشكلات رو توجيه نكنيم.
فاطمه پرسيد:
- به نظرتوواقعيت چيه؟
- به نظرمن واقعيت اينه كه ما ازمردها ضعيف تريم!
- ازچه نظر؟
- از خيلي نظرها. از نظر زور و قدرت، تواناييها و استعدادهاي ذهني، قدرت مقاومت در برابر مشكلات، اراده.... بجز احساسات! از لحاظ احساسات ما از مردها قوي تريم.
صدايش را پايين تر آورد. لحنش رنگي از طعنه وتمسخر گرفت:
- يعني زودتر گريه ميافتيم. راحله با سر به سمت عاطفه اشاره كرد:
- حالا همه تون به حرف من رسيدين؟! عاطفه هم يكي از نتايج اون تلقيناته!
- منظور؟
- يعني اينكه چند هزار ساله كه مردها زور زدن وبه ما اثبات كردن كه ما از همه لحاظ ضعيف تر از آنها هستيم!
عاطفه تاكيد كرد:
- البته جز احساسات.
معلوم نبود به شوخي يا جدي! راحله گفت:
- نه عزيزم! اين هم خودش يكي از همون تلقيناته! اونها به ما ميگن كه شما از لحاظ احساسات از مردها قوي ترين. ماهم دلمون رو به همين حرف خوش ميكنيم. در حالي كه اونها حتي به وسيله همين عامل، همين احساسات هم، ما رو تحقير ميكنن. چون، احساساتي بودن يعني زود گريه افتادن، اراده نداشتن، مقاوم نبودن، بي عرضه بودن. ميبينين كه! اونها حتي از احساسات ما هم براي تحقير وسركوب ما سوء استفاده ميكنن. ماهم باور كرديم وخودمون هم مبلغش شديم.
سرم را برگرداندم طرف پنجره. احساساتي! بابا هم هر وقت ميخواست من را مسخره كند يا سر به سرم بگذارد، ميگفت" دختره احساساتي! " هيچ وقت از علاقه من به شعر راضي نبود ومن هم هيچ وقت نفهميدم كه احساساتي بودن چه عيبي داره؟ برگشتم طرف راحله وگفتم:
- ولي مگه احساساتي بودن چه اشكالي داره؟ اصلا" فرق بين انسان وحيوان همين احساساته!
راحله با تاسف سرش را تكان داد:
- بله! ولي ما اگه اين حرفها رو قبول كرديم بايد نتيجه اش رو قبول كنيم. بهمون ميگن پس شما فقط به درد بچه داري ميخورين! اون وقته كه بايد بريم گوشه خونه هامون چمباتمه بزنيم، صبح تا شب حرص و جوش مريضي و سلامت بچه هامون رو بخوريم و اون وقته كه ازخيلي حقوق اجتماعي، از مشاغل و مناصب محروم ميشيم. فقط به جرم احساساتي بودن! بله مريم خانم! اول فقط يه جمله رو قبول ميكني، ولي بعدش كلي از محدوديتها و محروميتها رو هم به خاطر همون يك جمله بايد قبول كني.
اما عاطفه هم كوتاه نمي آمد:
- پس چرا از چندتا استثنا كه بگذريم، هيچ موقع از تاريخ و در هيچ جامعه اي زنها، نقش موثري نداشتن. هيچ موقع بر جريانات تاريخي موثر نبودن.
راحله ميخواست چيزي بگويد كه عاطفه نگذاشت. دستش را بالا آورد و ادامه داد:
- بله! بله! خودم يادم اومد. ببخشين زنها در خيلي از حوادث تاريخي هم كارهاي مهمي انجام دادند. مثل ...
ادامه دارد....
•┈┈••✾•☀️•✾••┈┈•
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برخیز که هنگامهی شادی آمد!
🔴شیخ عباس قمی رضوان الله تعالی علیه در مفاتیح الجنان
💢روز نهم: روز عيد بزرگ است، و روز عيد بقر است، و براى آن شرح مفصلى است كه در جاى خود ذكر شده.
🔵در روايتي آمده: هركه در اين روز چيزى انفاق كند، گناهانش آمرزيده ميشود.
✅و گفته اند: در اين روز مستحبّ است: اطعام نمودن برادران مؤمن، و خشنود گرداندن ايشان، و توسعه دادن در نفقه بر اهل و عيال، و پوشيدن جامه هاى نو، و شكر و عبادت حق تعالى، و اين روز، روز برطرف شدن غمها، و روز بسيار شريفى است، و چون روز هشتم ماه شهادت امام عسکرى عليه السّلام بوده و اين روز، روز اول امامت حضرت صاحب الزمان ارواح العالمين فداه است، سبب مزيد شرافتش خواهد بود.
#نهم_ربیع
"...کشون یا شیعه کشون!"
(به بهانه نزدیکی به ۹ ربیع الاول)
🔹و قِیلَ لِلصَّادِقِ- عَلَیْهِ السَّلَامُ: «یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ، إِنَّا نَرَى فِی الْمَسْجِدِ رَجُلًا یُعْلِنُ بِسَبِّ أَعْدَائِکُمْ وَ یُسَمِّیهِمْ. فَقَالَ: «مَا لَهُ- لَعَنَهُ اللَّهُ- یَعْرِضُ بِنَا»
بخدمت حضرت صادق (علیه السّلام) عرض شد که: یا ابن رسول اللَّه ما مىبینیم در مسجد مردى را که فاش دشنام به دشمنان شما میدهد و نامشان میبرد، آن حضرت فرمود: چه مرض دارد خدا لعنتش کند ما را در معرض اذیت میاندازد. [منبع: اعتقادات الإمامیه (للصدوق)، ص: ۱۰۷]
🔸داستانک:
حضرت آیت الله العظمی مظاهری می فرمودند: روزی در هنگام درس استاد ما آیت الله مرعشی نجفی خاطره ای بیان کردند که:
🔻پدر من از علمای نجف بوده یک شاگرد سنی داشت، این فرد میخواست برود کردستان و کرمانشاه، با پدر من خداحافظی کرد و رفت، پدر من آمد ایران و رفت مشهد، در زمان برگشت قافله ما غروب به کرمانشاه رسید، من خیلی وحشت کردم که حالا چه میشود، آن وقت وضع کرمانشاه و وضع کردستان به خاطر شیعه و سنیگری خیلی بد بود، ناگهان آن شاگرد من پیدا شد، خیلی با من گرم گرفت و بالاخره با زور و رودربایستی من را خانه برد خیلی هم خدمت کرد به من، بعد آخر شب به من گفت: آقا ما یک جلسهای داریم شما بیاید برویم توی این جلسه، گفتم میآیم،
خلاصه مرا بردند توی آن جلسه، وقتی نشستم توی جلسه، دیدم این سبیل گُندهها، سبیل کشیدهها میآیند، تعجب کردم، چه خبر است، یک وقت مَنقَلی پر از آتش که آتش زغالی که اَلُو داشت، اینرا هم آوردند، یک مجمع را هم آوردند گذاشتند روی این آتشها، روی این منقل.
من تعجب کردم، ترس هم منرا گرفته بود که اینها چه کار میخواهند بکنند، یکوقت دیدم یک جوانی زیر غُل و زنجیر، قیافهای شبیه مردم همدان داشت، آوردند.😔
🔷یک سفره چرمی هم پَهْن کردند، او را نشاندند روی سفره چرمی و کسی با یک ضربت گردنش را زد، آن مجمع که داغ بود گذاشتند روی گردن اینکه خون بیرون نیاید، غُل و زنجیرها را هم باز کردند این هی دست و پا میزد اینها هم قاه قاه میخندیدند. من غش کردم.
بالاخره قضیه تمام شد و من در حال غش بودم، کمکم مَرا به هوش آوردند اما آن موقعی که نزدیک بود به هوش بیایم میدیدم با هم زمزمه دارند، این شیعه است اینرا هم بیاورید دومیاش باشد، آن طلبه میگفت: نه بابا من درس پیش ایشان خواندم، این از آن سنیهای داغ است معلم من بوده،
🔶 بالاخره من را نجات داد، آمدیم خانه، وقتی من حال آمدم، این طلبه به من گفت: آقا من سنی هستم، اما مُرید شما هستم، میدانید شما را خیلی دوست دارم، نمیخواستم ناراحتتان کنم، اما بُردم آنجا یک پیام بدهید به علمای نجف و پیام این، که شما عُمَرکُشون کنید ما هم اینجور میکنیم،
🔷ما رسممان است یک شیعه را یک جایی پیدا میکنیم زندانیاش میکنیم غُل و زنجیر میکنیم تا شب چهارشنبه، شب چهارشنبه همه ما جمع میشویم برای رضایت خدا، قربه الی الله اینرا میآوریم و این بلا را به سرش میآوریم که تو دیدی. [ منبع: درس اخلاق آیت الله مظاهری در تاریخ ۲۳ فروردین ۸۵٫ شماره درس ۳۰۰]
#نهم_ربیع_الاول
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 سالروز آغاز ولایت قطب عالم امکان حضرت ولی عصر (عج) بر شما عزیزان همراه تبریک و تهنیت... 🌸
#لبیک_یا_مهدی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🛑🎥 #پادکست | یک مرحله تا ظهور
🔹ولایت اجتماعی؛ آخرین مرحله رشد شیعه تا ظهور
حجت الاسلام عالی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ببینید: «تا دنیا دنیاست، این پرچم بالاست»
🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِيكَ الفَرَجَ
🌸 در انتظار روی تو هستیم آقا
🌸 #آغاز_ولایت_امام_زمان (عج)