eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.2هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✍ خساست کلامی بعضی آدم‌ها خسیس هستند. خساست انواع مختلف دارد. یک نوع خساست هم هست به اسم خساست کلامی. طرف اشتباه می‌کند، دست و دلش می‌لرزد بگوید «ببخشيد». یکی را دوست دارد، انگار جانش را می‌گیرند بخواهد بگوید «دوستت دارم». کاری برایش می‌کنی، انگار از بند دلش کنده می‌شود تا بگوید «ممنون». حرف‌های خوب مالیات ندارند، اما گاهی نگفتنشان هزینه‌های هنگفتی به اطرافیانمان تحمیل می‌کند. ❄️🌨☃🌨❄️
✨﷽✨ 📜علت پيدايش خواب و رویا ✍حسين بن عبدالرحمن از امام كاظم(ع) روايت كرده است: ... خواب ها در آغاز خلقت نبود و بعدها پيدا شد، وي مي گويد: عرض كردم، علت پيدايش خواب چه بود؟ فرمود: خداوند عز و جل رسولي را به سوي امت زمانش فرستاد و او مردم عصر خود را به پرستش و عبادت و اطاعت از خداي متعال دعوت نمود. مردم گفتند: اگر ما چنين نمائيم چه پاداشي نصيبمان خواهد شد زيرا كه سوگند به خداوند نه اموال تو بيش از ماست و نه بستگانت عزيزتر از بستگان ما هستند؟! آن پيامبر فرمود: اگر از دستورات الهي و فرامين حق پيروي كنيد خداوند شما را به سوي بهشت مي برد و اگر غير آن كنيد جايتان در دوزخ است. گفتند: بهشت و جهنم چگونه است؟ آن فرستاده الهي براي قومش به وصف اين دو پرداخت، گفتند: چه وقت به آن سرا خواهيم رفت؟! فرمود: هرگاه مرگتان فرا برسد، گفتند: ما اموات خود را مشاهده كرده ايم كه پس از مرگ پوسيده و با خاك يكسان شده اند و به دنبال اين سخن، آن پيامبر الهي را تكذيب كردند، پس خداوند رؤيا را در خواب در ايشان پديد آورد. بعد از اين ماجرا نزد آن پيامبر آمدند و گزارش خواب هاي خود را با حالتي از اعجاب و شگفتي بيان كردند. آن پيامبر به قومش فرمود: «همانا خداوند تبارك و تعالي خواست بدين وسيله برايتان دليل و حجتي آورد، ارواحتان نيز اين گونه است و چون مرگتان فرا رسد اگرچه بدن هايتان پوسيده گردد ولي جانهايتان در عقاب به سر مي برند تا دوباره بدن ها زنده شوند.» 📚[روضة الكافي/ ص128] ❄️🌨☃🌨❄️
25 🔶ببینید خدا "متکبّر" هست خیلی هم متکبّر هست اصلاً "بی نهایت" متکبّر هست 🚫 اونوقت اگه شما هم متکبّر باشی، معلومه به ملاقاتِ خدا نخواهی رسید... اصلاً بوی بهشت به مشامت نخواهد رسید..... ⭕️⭕️⭕️ -- آقا یعنی ما مذهبی هستیم اما یه مقدار تکبّر داریم ، بوی بهشت به مشاممون نمیرسه؟ * نه عزیزم شما رو که نگفتم! 🔰شما رو که توی فشارِ قبر همچین لِه میکنن و داغون میشی که تکبّرت کاملاً میریزه، درست میشی میری پی کارت!😊 🎴بیچاره ها ، کفّار که با فشارِ قبر هم تکبّرشون در نمیاد 🔥اونا بوی بهشت به مشامشون هم نمیرسه... ✅ شما دوست مذهبی رو که موقع جون دادن میپیچونن حسابی تکبّرت بریزه....! ☢
راز خوشدلی من در این است:👇 👌‏زمانی که راه می‌ روم، راه می‌ روم. 👌‏زمانی که کتاب می‌ خوانم، کتاب می‌ خوانم. 👌‏زمانی که غذا می‌ خورم، غذا می‌ خورم. 👌‏زمانی که کار می‌ کنم، کار می‌ کنم. 👌زمانی که می‌ خندم، می‌ خندم. 👌هر زمان تمام و کمال مشغول کاری هستم که آن لحظه می‌ کنم و این حضور در لحظه، خودِ زندگیست... ...
✅ اصلِ شخصیت برتر : اصل اول: رویاهای تان را جلوی چشمتان قرار دهید اصل دوم: راه خودتان را بروید. اصل سوم: انتظار چیزهای خوب داشته باشید اصل چهارم: ذهنیت مثبت داشته باشید. اصل پنجم: همیشه برترین باشید. اصل ششم: همواره به رشد خود ادامه دهید. اصل هفتم: به دیگران خدمت کنید. اصل هشتم: پرنشاط بمانید. ...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پخت گوشت درون شیشه مواد لازم: گوشت گوسفندی🍖 پیاز سیر برگ بو🍃 نمک رو موقع سرو اضافه کنید. چون اضافه کردن نمک اول کار باعث دیرپز شدن گوشت میشه
🌷 (قدس‌سره): 🔸ما کارى مهم‌تر از نداریم، ما ابد در پیش داریم؛ هستیم که هستیم. "انما تنتقلون من دار الى دار" انسان از بین رفتنى نیست، باقى و برقرار است، منتها به یک معنا لباس عوض مى‌کند. 📚رمز موفقیت علامه طباطبایی، صفحه ۱۴۴ .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌟 با نام عباست / خیلی گره وا شد، 🌟 تا نذر تو کردم / دردم مداوا شد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 چیزکیک یخچالی بیسکوییت پتی بور یک بسته کره آب شده صد گرم پنیر خامه ای یا ماسکار پونه یک بسته دویست گرمی خامه صبحانه صورتی یه بسته دویست گرمی پودر قند چهار ق غ وانیل نوک ق چ پودر کاکائو یه ق غ پودر ژلاتین یک ق غ +یک سوم لیوان آب سرد بیسکوییت پودر شده و کره رو مخلوط کنید داخل ظرف بریزید با پشت لیوان فشار بدین پرس بشه داخل یخچال بزارید خامه و پنیر و وانیل و پودر قند رو مخلوط کنید پودر ژلاتین رو با آب سرد مخلوط کنید روی بخار کتری بزارید آب بشه بعد به پنیر اضافه کنید به نصف مایه پنیری پودر کاکائو اضافه کنید و مثل فیلم روی بیسکوییت بریزید داخل یخچال دو سه ساعت باشه خودش رو گرفت از قالب جدا کنید...
🌷علامه آملی: چه مرد و چه زن باید خودش را نماید و حلقه در گوش کند ، فیض حق سبحانه وقف خاص کسی نیست. 📚 هزار و یک کلمه، ج۲، ص۳۷۳
خوش بحال قلب‌هایی، که هر صبح؛ رو به یاد تـــو، باز می‌شوند... طراوت همه عالم... در گروی تکرار یاد تـــوست حضرت صاحب دلم! ✋🏻سلام‌تنہادليݪ‌طࢪاوت‌زمین❤️
🌷شیخ جعفر : 🍀 برای درمان قلب بیمار، در طول سال سجده و ذکرِ رکوع را بيشتر کنيم. هر چه ذکر سجده و رکوع، بیشتر شود، انس زودتر می‌آيد. اگر نفس را برای و الفت به نماز، مدیریت کردی، رخنه می‌کند و تبديل به حال می‌شود و اگر استقامت‌ کردی ، تبديل به ملکه می‌شود. 🌱 حال خوب ثابت نداریم، چون عمل خوب ثابت نداریم....
🌷حضرت آیت الله : و معارفش، همه برای این است که تو ساخته شوی. اگر تو ساخته شوی، همه چیز ساخته می شود. اگر تو خراب باشی، همه چیز خراب می شود. کاری کنید که خرابی ها را اصلاح کنید، نمی خواهد کنید. جلوی خرابی ها را بگیرد. 📚 نردبان آسمان ص 239
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 پاستا رتتویی مواد لازم: گوجه فرنگی🍅 کدو سبز بادمجان🍆 پنیر خامه ای🧀 نمک،فلفل،روغن زیتون 🌶 آویشن🌱 تاپینگ پیتزا(پنیر پیتزا )🧀 پاستا پنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍 کباب تابه‌ای گوشت چرخ کرده: ۶۰۰ گرم (سردست گوساله) نمک: ۱/۵ قاشق چای‌خوری فلفل سیاه: نصف قاشق چای‌خوری سماق: نصف قاشق چای‌خوری زرد‌چوبه: نصف قاشق چای‌خوری پیاز: ۱ عدد سیر: ۴ حبه گوشت رو بعد از ورز دادن ۲۰ دقیقه درون یخچال بذارید. از این گوشت میتونید برای کباب کوبیده هم استفاده کنید. »»سس گوجه: گوجه: ۴ عدد فلفل سیاه: نصف قاشق چای‌خوری نمک: نصف قاشق چای‌خوری این سس ۲۰ دقیقه‌ای آماده میشه ----- بادمجان، گوجه و فلفل سبز، برای دورچین بشقاب امیدوارم که لذتشو ببرید.
۱۱ ۱ربع مونده بود به ۱۰ وسایلارو جمع کردیم بردیم پایین ملیحه خانوم هم وسایلاشو جمع کرده بود بره روستاشون راننده های عمارت هم عصر رفته بودن عمارت خالی شده بود هرچند بعد مرگ بابام بودو نبود کسی فرق نداشت عمارت انگار خالیه خالی بود رفتیم جلوی در عمارت اشکام سرازیر شدن ملیحه خانوم رو با تمام وجودم بقل کردم افرا:دورت بگردم مواظب خودت باش اونم گریش گرفت ملیحه خانوم:توهم افرا:قربونت برم نمیزارم اینطوری بمونه همه چی درست میشه ملیحه خانوم:دختر نازم تاکسی رسید ملیحه خانوم باهامون خدافظی کردو رفت منو جانان هم منتظر راننده بودیم بعد چند دقیقه ون مشکی رنگی جلوی عمارت وایساد اون پیرمرد پیاده شد افرا:سلام +:سوارشید وسایلو راننده برداشت رفتیم نشستیم جانان بی صدا نشسته بود کنارم اون پیرمرد هم نگاهش روم بود اصلا از نگاه هیزش خوشم نمیومد چطور میخواستم تحملش کنم آخه رو به جانان پرسید +:اسمت چیه جانان:جانان +:چه چشم های خوشگلی داری جانان چیزی نگفت +:چشم هاتو میدی به من جانان:نخیر +:چرا جانان:مگه خودت چشم نداری خندم گرفته بود +:دارم اما چشمای تورو دوست دارم جانان:اما من چشمای تورو دوست ندارم وای خندم گرفته بود اونم از نوع شدید خداروشکر مرده عصبی نشد بازم با خوش رویی با جانان شوخی کرد +:چرا جانان:چون که دوست ندارم +:خب چرا دوست نداری جانان با حرص گفت عههه مرده خندیدو گوشیشو گرفت دستش تا برسیم حرفی زده نشد راننده ها وسایلو بردن من هم دست جانانو گرفتم پشت سر پیرمردی که اسمش هم نمیدونستم رفتم رفتیم داخل عمارت خدمتکار اومد جلوی در با خوش رویی رو به ما گفت خدمتکار:سلام خوش اومدید افرا:ممنون عمارت قشنگی بود مثل عمارت خودمون بزرگ بود +:حکیمه اتاقشون رو نشون بده بهشون روی کاناپه ی مرد نشسته بود سیگار می‌کشید بی اهمیت به هیچکس تو حال خودش بود خدمتکار اشاره کرد که بریم طبقه بالا
رفتیم طبقه بالا توی یکی از اتاق ها خدمتکار:اینجا اتاق شماست چیزی لازم داشتید بگید افرا:مچکر لبخند زدو رفت جانان:آجی اینجا میمونیم؟ افرا:اره ی مدت عزیزم وسایلارو جا ب جا کردم جانان هم از خستگی خوابش برد پتورو کشیدم روش خودمم کنارش دراز کشیدم بعد ۳مین درو زدن نشستم رو تخت همون مرد ۶۰ساله بود اشاره کرد دنبالش برم رفت سمت اتاق من هم باهاش رفتم درو بست نگاه بدی روم داشت موزیانه بحث رو باز کرد +:گفتی چند سالته؟ افرا:۱۶ +:دختر کوچولو چیزی نگفتم +:راستی دختری دیگه؟ این منو با این سر میدونیا اشتباه گرفته بود حرصم گرفته بود افرا:بله +:فردا صیغت میکنم جوابی نداشتم +:امشب کارتو بسازم یا وایسم بعد صیغه؟ افرا:منظورتون چیه؟ وای چقدر هیز بود خیلی ترسیده بودم هرچند میدونستم از قبل اینطوری میشه +:منظورم واضح نیس؟ چند قدم اومد جلوتر من هم رفتم عقب که چسبیدم به در اومد نزدیکتر موهامو از جلوی صورتمو زد کنار میخواست بیاد نزدیک تر که هول شدم افرا:میشه یکم فاصله بگیرید اومد نزدیکتر سرمو انداختم پایین +:چرا افرا:اینطوری بهتره +:خودت میدونی اول آخرش چیه پس مقاومت نکن تنم سرد شده بود از استرس +:نگفتی الان یا بعد انقدر استرس گرفته بودم که جوابی ندادم +:اگ به تو باشه مقاومت میکنی پس بهتره خودم دست بکار بشم داشت میومد سمت گردنم که رفتم کنار افرا:بهم فرصت بده +:چه فرصتی افرا:من بابام تازه مرده همه داراییمونو کشیدن همه چی یهویی شد خیلی برام سخته هنوز با این مشکلات کنار نیومدم یکم فرصت بده تا به خودم بیام +:اوم چیزه سختی ازم خواستی افرا:خواهش میکنم +:فعلا کاری باهات ندارم ولی اگه بخوای پررو بشی نا فرمانی کنی رحم نمیکنم سرمو به نشونه تایید تکون دادم
۱۳ +:اسمت چی بود؟ افرا:افرا +:آهان افرا:شما چی +:سلمان +:تو چند روز خودتو جمعو جور کن از صبر کردن خوشم نمیاد سرمو تکون دادم +:تو خونه لباس پوشیده نپوش خوشم نمیاد به چپم خب که خوشت نمیاد مردیکه پرو +:شال هم کلا سر نکن دوست ندارم تو دلم گفتم تو نمیگفتی هم من سر نمیکردم +:خلاصه حواست باشه افرا:اوهوم +:میتونی بری رفتم بیرون چه قدر مردیکه هول بود ۶۰سالشه ی جور حرف میزنه انگار ۲۰سالشه مردیکه خر رفتم تو اتاق پیش جانان دراز کشیدم کم کم خوابم برد ●●●●●●● با صداهای خیلی بدی بیدار شدم صدای نفس نفس زدن میومد در اتاقو باز کردم صدا واضح تر شد صدا از اتاق سلمان بود حالم بهم خورد رسما حرم سرا بود اینجا خداروشکر جانان خواب بود مگرنه باید ۳ساعت توضیح میدادم این صدای چیه خیلی تشنم بود چراغا خاموش بود اما به خاطر چراغ طبقه پایین پله ها قابل دیدن بود از پله ها رفتم پایین همون مردی که سیگار میکشید رو دیدم توی آشپزخونه داشت مشروب می‌خورد یعنی این کی بود؟ مونده بودم برم آشپزخونه یا نه دلمو زدم دریاهو رفتم تو آشپزخونه معلوم بود مرده حال خوشی نداشت خمار نگاه میکرد یه لیوان برداشتم شیر ابو باز کردم _:میدونستی خیلی احمقی افرا:جان؟ _:خیلی احمقی افرا:منظور؟ _:بچه ای خیلی بچه ای افرا:چطور؟ _:چندسالته؟ جواب ندادم داشتم میرفتم که رو به روم وایساد ی جورایی ترسیدم افرا:برو کنار _:نترس کاری باهات ندارم فقط بدون تو این خونه بدبخت میشی افرا:تهدید میکنی؟ _:نه نه من کاری ندارم بات ولی بدون بدبخت میشی از حرفاش ترسیدم رفتم بالا صداهای بدی همچنان از اتاق سلمان میومد بی توجه رفتم اتاق از فکر خوابم نمی‌برد صداهای چندش هم که قطع نمیشد بعد چند مین چشمام گرم خواب شد
🌸فضیلت نماز شب🌸 پیامبرگرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله) نقل کرده‌اند که فرمودند: 🔸️«لَوْ عَلِمَ النّائِمُ عَنْ صَلاةِ اللَّيْلِ ما فاتَهُ مِنَ الثَّوابِ الْعَظِیمِ وَ الْأَجْرِ الْمُقِيمِ لَطالَ بُكاؤُهُ عَلَيْهِ»؛ 📚ارشاد القلوب، ج۱، ص۸۹ 🔸️اگر مردم را می‌دانستند، اگر برای خواندن آن بیدار نمی‌شدند، از غصه گریه‌های طولانی می‌کردند. 🍃 در روایات هم ائمه عصمت و طهارت علیهم السلام فرمودند که: راه رسیدن به خدا مسیری است که جز با کمک گرفتن از شب (شب زنده داری و نمازشب)، طی نخواهد شد.
آیت الله مجتهدی تهرانی(ره)؛ 🔸قدیم همه ی مردم صورت نورانی ای داشتند چون نماز شبشان قضا نمی‌شد... 🔸الان همه صورتها کدره چون نماز اول وقتشون ترک شده چه برسه نماز شب!! روز رو اگه با خلق گذروندی شب رو با خالق بگذرون این رمز شهادته ... رفیق... ازهمین‌امشب‌نیت‌کن زودبخواب گوشیوبذارکنار نمازشبوشروع‌کن به‌خدااین‌دنیادل‌بستن‌نداره :)🌱 🌸 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضر‌ت زینب سلام الله علیها🌸
🍃💚 بی خیال وزن و مضمون و همه آرایه ها با زبان ساده میگویم تو در قلب ❤️ منی 🌺 🌙 🌸🍃
mp3.mp3
28.19M
🏴 توسل به ام البنین 🌸 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضر‌ت زینب سلام الله علیها🌸 ❄️🌨☃🌨❄️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▪️السّلام علیک یا امّ الوفا امّ العباس قمر بنی هاشم امّ البنین وفات حضرت ام البنین، مادر حضرت عباس(ع) تسلیت باد.
روزگارم در غمِ آن قد و بالا سوخته باغِ من گُل داشت روزی حیف حالا سوخته وایِ من از پنج فرزندم یکی باقی نماند وای بر دل زندگی‌ام جمله یکجا سوخته کاروانی که دلم را بُرد روزی با خودش آمده از گرد و خاکِ راه اما سوخته هرچه گشتم بِینِ‌شان شاید که بشناسم کسی هرکه دیدم پیر بود و شمع آسا سوخته بال و پرهاشان شکسته یا کبود و بی رمق شانه‌ها از تازیانه خُرد حتی سوخته چشم‌ها از فرطِ سیلی سرخ و نابینا شده چهره‌ها لبریزِ تاول زیرِ گرما سوخته گیسوان زردند ، گویا بین آتش مانده‌‌اند تارِ موهاشان گره خورده است گویا سوخته تا که پرسیدم امیرِ کاروان حالا که هست بِین‌ِشان دیدم زنی اما سرا پا سوخته گفتمش کو گیسوانِ زینبی‌ات گفت : آه شعله‌ای بر معجرم اُفتاد آنجا سوخته گفتمش سالارِ زینب را نمی بینم چرا؟ گفت دیدم چهره‌اش بر ریگِ صحرا سوخته شعله بود کرببلا و دود بود و خیمه‌ها بِینِ آتش دختری دیدم که تنها سوخته