8.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
قارچ سوخاری🤩🥰
مواد لازم :
قارچ ۲۰۰ گرم
آرد ۱/۲ پ
آب حدودا ۱/۴ پ
تا زمانیکه به غلظت مناسب برسیم
بکینگ پودر ۱ ق چ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پاستا فتوچینی با سس گوجه بپز 🥫
پاستا فتوچینی
گوجه فرنگی
پنیر پارمسان
ریحان تازه
پیاز
سیر
سینه مرغ
آب پاستا
ادویه : نمک ، فلفل ، زردچوبه ، پولبیبر
مدح و متن اهل بیت
شاهزاده ای در خدمت #قسمت شصت و ششم🎬: جمعیت به جلو هجوم آوردند تا دست در دست مبارک علی علیه السلام
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت شصت و هفتم🎬:
امر خدا نازل شد و توسط پیامبرش به مسلمانان ابلاغ شد، بیعتی که میبایست ستانده شود ،ستانده شد ، دینی که میبایست کامل شود ، با این بیعت کامل شد و نعمت ولایت امیرالمومنین علی بن ابیطالب بر سر بندگانش باریدن گرفت.
کاروان ها به نوبت و کم کم از غدیرخم خارج شدند و هر کدام رو به سرزمین خود نمودند تا این خبر داغ و فرح بخش را به دیگر مسلمانانی که نبودند و نشنیدند ،برسانند.
کاروان مدینه النبی هم به نزدیکی های شهر رسیده بود ، دل درون سینهٔ زائران خانه خدا به تپیدن افتاده بود ...
بوی عطر بهشتی ، عطری که شدیدتر از همیشه بود در شهر پیچید و مردم را به ورودی شهر به پیشواز پیامبر کشید...
مردم شهر دسته دسته به استقبال پیامبر وهمسفرانش می آمدند.
عجیب اینکه همگان احساس کرده بودند ، اتفاقی خاص افتاده ، گویی نوری از کاروان به آسمان می رسید...گویی مژده ای بس بزرگ در کار بود.
هر کسی که به کاروان میرسید ابتدا به محضر پیامبر شرفیاب میشد و بعد از عرض سلام و ارادت به طرف اقوام و آشنایان خود میرفت ، کم کم زمزمه ای در کاروان پیچید ، حرفهای درِ گوشی بلند و بلند تر شد ...
حال همگان می دانستند که چه شده ، خبر دهان به دهان و گوش به گوش رسید ، آنان که در غدیر نبودند ، می خواستند از قافله عقب نمانند ، پس با شتاب خود را به علی علیه السلام که همیشه در کنار روح و جانش محمد صلی الله علیه واله بود ، میرساندند و با تبریک مقام عظیمی که نصیب ابوتراب شده بود ، با او بیعت می کردند.
تا امام خود را پس از پیامبر بشناسند ، تا جاهل و بی دین از دنیا نروند ، تا آنها هم از این نعمت محروم نمانند.
فضه شور و شوق اهل مدینه را که می دید به وجد آمده بود و او هم چون بقیهٔ همسفران از عید فرخندهٔ غدیر و واقعهٔ هیجدهم ذی الحجه، برای زنان و دخترانی که گرداگردش را گرفته بودند ،سخنها می گفت و داستانها بیان می نمود و آنچه را که دیده بود ، بدون کم و کاست به سمع دیگران می رساند..
هنوز کاروان، اولین ورودی مدینه النبی بود که کل شهر از خبری مسرت بخش پر شد.
اهل مدینه به حال علی و اهل بیتش غبطه می خوردند و در مسجد النبی اجتماع کردند تا آنها نیز در این واقعه سهیم باشند و چه شیرین روزهایی بود این ایام و چه شیرین نعمتی بود ،نعمت ولایت ابوتراب....
ادامه دارد
به قلم :ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت شصت و هشتم🎬:
چند روزی از آمدن کاروان زائران خانه خدا به مدینه می گذشت، هنوز شهر مدینه در تب و تاب واقعهٔ بزرگ و فرخندهٔ غدیر خم بود و هر روز دسته دسته مردم از اطراف و اکناف به مسجد می آمدند و به حضور پیامبر و جانشین ایشان می رسیدند و با ابوتراب بیعت می کردند تا دین و ایمانشان کامل شود و امام بعد از پیامبر را بشناسند ، تا جاهل و بی ایمان از دنیا نروند.
خبر جانشینی علی علیه السلام توسط حاجیان خانه خدا که با چشم خود دیدند و با گوش خود شنیدند ، به سرزمین های دور و نزدیک رسید و کمکم تمام مسلمین از این امر عظیم ، مطلع شدند و فضه شاهد بود که هر روز گروهی از سرزمین های مختلف برای بیعت به مدینه می آمد.
فضه با روحیه ای شاد به انجام کارهای خانه مشغول بود ، پس از پایان کارها به نزد بانویش رفت و از او اجازه گرفت تا به مسجد برود ، آخر این روزها خبرهای خوبی در مسجد بود و هر روز عده ای تازه نفس میرسیدند تا به امر خداوند گردن نهند و فضه می خواست شاهد تمام ماجراها باشد ، طبیعت هیجان طلب این دختر مومنه او را به مسجد می کشاند.
بانوی خانه با خواسته فضه مخالفتی نکرد و فضه تجدید وضویی نمود و چادر و روبنده به سر کرد ، از درب خانه خارج شد و به سمت مسجد حرکت کرد.
نرسیده به مسجد ، شتر سواری که مشخص بود بسیار آشفته و عصبی ست و مدام زیر لب حرف میزد و گاهی دندان بهم می سایید و گویا از چشمان ترسناکش آتش می بارید، توجهش را به خود جلب نمود.
آن مرد، برای فضه ناآشنا می آمد و حرکاتش هم عجیب بود ، پس فضه می خواست تا سر از کارش در آورد .
سرعت قدم هایش را کم کرد تا درست پشت سر شتر قرار گرفت.
کمی که جلو رفتند ، متوجه شد ، مقصد این مرد هم جایی جز مسجد نمی باشد.
جلوی مسجد ، آن مرد از شتر به زیر آمد و با خشمی در حرکاتش ، شتر نگون بخت را به سمتی کشید و افسار آن را به میخ چوبی بست ، آن مرد بدون اینکه به اطرافش نگاه بیاندازد ، با همان خشم عصبانیت وارد مسجد ،شد.
فضه هم شتابان به دنبالش حرکت کرد ، حسی درونی به او نهیب می زد که واقعه ای دیگر به وقوع خواهد پیوست...نمی دانست چرا ، اما نسبت به آن مرد احساس بدی داشت ، جلوی درب کفش هایش را با عجله به سمتی انداخت و هراسان وارد مسجد شد ، او می خواست بداند که آن مرد کیست و چرا به مسجد آمده و چرا اینگونه خشمگین بود.
روی پنجه پا ایستاد و از بالای شانهٔ جمعیت داخل مجلس مردانه را نگریست و بالاخره آن مرد را در نزدیکی پیامبر دید.
متوجه شد که او با همان حال طلبکارانه جلوی پیامبر ایستاده و می خواهد چیزی بگوید، فضه گوش هایش را تیز کرد تا بداند چه حرف هایی رد و بدل می شود.
ادامه دارد...
به قلم :ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺🌿
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت شصت و نهم🎬:
فضه کمی جلوتر رفت و همانطور که به صحنهٔ روبه رویش چشم دوخته بود ، تمام حواسش را بکار گرفت تا بداند چه می گویند و پیامبر صلی الله علیه وآله چه جواب می فرماید. او می خواست بداند براستی آن مرد کیست و چه می خواهد و چرا با چنین حالی به مسجد آمده است.
آن شخص روبه روی پیامبر ایستاد و با صدایی بلند پیامبر را خطاب قرار داد وگفت : من، حارث بن نعمان فهدی هستم و با شنیدن خبری که این روزها در همه جا و همهٔ شهرها پیچیده خود را به مسجد رسانیدم تا سوالی خدمتتان عرض کنم.
پیامبر نگاهی به او انداخت و فرمود : بگو هر چه را که در دل داری...
حارث بن نعمان با لحنی طلبکارانه گفت: ای محمد؛ تو به ما دستور دادی به یگانگی خدا شهادت دهیم، دادیم و اینکه تو را فرستاده ی او بدانیم و این را نیز قبول کردیم.
سپس دستور به خواندن نمازهای پنج گانه، روزه ماه رمضان، حج خانه ی خدا و ادای زکات اموال دادی، ما همه این ها را پذیرفتیم. آخر به این ها راضی نشدی تا اینکه این جوان ،اشاره به حضرت علی علیه السلام که در کنار پیامبر بود کرد و ادامه داد: این جوان را به جانشینی خود منصوب کردی و گفتی: مَن کُنتُ مَولاهُ فَعلیُ مَولاه. آیا این سخن از طرف خودت است یا از سوی خداوند؟
پس پیامبر (ص) در حالی که چشمانشان از شدت ناراحتی سرخ گردیده بود سه بار فرمودند: وَ اللهِ الَذی لا اِله اِلا هُو مِنَ اللهِ وَ لیسَ مِنی؛ سوگند به خدایی که معبودی جز او نیست، این سخن از جانب خداوند است.
پس حارث بن نعمان که حرف پیامبر (ص) را باور نکرده بود و گمان می کرد پیامبر به خاطر قرابتش با علی او را به جانشینی اش منصوب کرده، در حالی که بسیار خشمگین بود، گفت: خداوندا؛ اگر این سخن که محمد (ص) می گوید، حق است، سنگی یا عذاب دردناکی از آسمان بفرست و مرا هلاک نما و با زدن این حرف، از درب مسجد خارج گردید و به سوی شترش رهسپار شد.
فضه با شنیدن این حرف نابخردانه و دشمنی مغرضانهٔ این مرد ، دانست که او از عذاب خدا در امان نخواهد بود ، پس با شتاب دوباره به دنبال او راه افتاد تا ببیند عاقبتش چه می شود .
آن مرد هنوز به نزدیک شترش نرسیده بود که آن اتفاق افتاد و فضه زیر لب تکرار کرد: فَوَاللهِ ما بَلَغَ ناقَتَهُ حتی رَماهُ الله مِنَ السَماءِ بِحَجَرٍ فَوَقَعَ عَلی هامَتِهِ فَخَرَجَ مِن دُبُرِهِ وَ ماتَ؛ سوگند به خدا، هنوز به شترش نرسیده بود که خداوند سنگی از آسمان بر سر آن ملعون فرو فرستاد و از نشیمن گاه او خارج شد و به درک اسفل واصل گردید.
صدای مهیبی که از برخورد سنگ بر سر این مرد ملعون به هوا بلند شد ، همگان را از داخل مسجد به بیرون کشید و همه شاهد بودند که حقانیت ولایت امیر المؤمنین به تمام شکل ها ثابت شد و ارادهٔ خدا بر آن شده بود تا حجت را بر همگان تمام کند و به مسلمین بفهماند که علیٌ مع الحق و الحقُ مع العلی...
و سپس خداوند بار دیگر جبرئیل را از عرش به فرش فرستاد و این آیه را بر رسولش ، نازل فرمود: سَألَ سائلُ بِعَذابٍ واقعٍ لِلکافِرینَ لیسَ لَهُ دافِعٌ مِنَ اللهِ ذیِ المَعارِجِ؛ تقاضاکننده ای تقاضای عذابی کرد، پس واقع شد. این عذاب مخصوص کافران است و هیچ کس نمی تواند آن را دفع نماید و این از سوی خداوند ذی المعارج (خداوندی که فرشتگانش بر آسمان ها صعود می کند) می باشد. (معارج آیه ۱تا۳)....
ادامه دارد...
🖍به قلم :ط_حسینی
🌺🌿🌺🌿🌺🌿🌺
🌷🌼🌷🌼🌷
🌺🧚♀️به یاد داشته باشید که آنچه مانع رشد
و پیشرفت شما میشود، 🌷یکنواختی است.
🌷تصمیم بگیرید هر روز را به شیوهای تازه
زندگی کنید تا زنده و مبتکر بمانید.
🌷دست به کار تازهای بزنید.
هرروز در رفتارها و کارهایتان خلاقیتی جدید به کار گیرید.
🌷این شما هستید که خود را لحظه به لحظه خلق میکنید.
وقتی در خود این قابلیت را کشف کنید که میتوانید در برخورد با شرایط مختلف، راهکارها و خلاقیتهای جدیدی به کار بگیرید، این امر باعث افزایش اعتماد به نفس در شما میشود.
🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💗ﻣﯽﺷﻮﺩ ﺩﻧﯿﺎی ﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﻏﺮﻕ ﻣﻬﺮ ﻭ ﻧﻮﺭ ﻛﺮﺩ
ﺧﺎﻧﻪ ﯼ ﺩﻝ ﺭﺍ ﭘﺮ ﺍﺯ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﮔﺮﻡ ﺳﻮﺭ ﻛﺮﺩ
💗ﻣﯿﺘﻮﺍﻥ ﺍﺯ ﻭﺍﮊﻩ ﯼ ﻧﯿﮑﯽ ﺩﻟﯽ ﺭﺍ ﻓﺘﺢ ﻛﺮﺩ
ﺧﻮﯾﺶ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻋﺮﺻﻪ ﺁﺩﻡﮔﺮﯼ ﻣﺸﻬﻮﺭ ﮐﺮﺩ
💗ﺯﻧﺪﮔﯽ ﻣﺠﻤﻮﻋﻪﺍﯼ ﺍﺯ ﺩﺭﺩ ﻫﺎ ﻭ ﻏﺼﻪ ﻫﺎﺳﺖ
ﻣﻬﺮﺑﺎﻧﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺩﻝ ﺁﺯﺭﺩﻩ ﻫﺎ ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻛﺮﺩ
💗ﺗﺎ ﺑﻪ ﻛﯽ ﺩﺭ ﺟﺴﺘﺠﻮﯼ ﻋﯿﺐﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ
ﻋﯿﺐﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺭﺍ می توان ﻣﺴﺘﻮﺭ ﻛﺮﺩ
💗ﻫﺮﮐﻪ ﺣﺮﻓﯽ ﺍﺯﺟﺪﺍﯾﯽ ﻣﯽ ﺯﻧﺪ ﻧﺎﺑﻮﺩ ﺑﺎﺩ
💗ﺑﺸﮑﻨﺪ ﺩﺳﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﺎﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻔﺎﻫﻢ ﺩﻭﺭ ﮐﺮﺩ
🌸🍃
🌠☫﷽☫🌠
🎥سیاه نمایی و سخنان عجیب پزشکیان
⏪پزشکیان در برنامه تلویزیونی :مسئله خیلی ساده است، میخواهیم تا انتها با آمریکا دعوا کنیم یا حلش کنیم
ادامه دعوا با آمریکا فقط مردم را بدبخت میکند
🔺 مردم نان شب هم ندارند بخورند به خاطر دشمنی شما با آمریکا
🔺 این همه به عراق کمک کردید، حالا پولتان را نمیدهد
🔺اصلا پول نفتی که میفروشید به چین معلوم است چیکارش میکنید؟ تحریم فقط به نفع کاسبان تحریم است
🔺 آقازادهها فقط با تحریم پول میخوردند و مردم بدبخت زندگی راحت ندارند.نفت ایران را به نظامیان چین می فروشند، به قیمت پایین.
⏪پزشکیان طوری از رفع تحریم و سازش با آمریکا حرف میزنه که انگار ایران تا حالا این هدف رو دنبال نکرده! همین آقای ظریفی که کنار شما نشسته با توافق پرخسارت برجام، ۸۰۲ تحریم را به ۱۵۰۰ تحریم تبدیل کرد و درحالیکه قبل از شما شعار میداد میخواهم تحریم ها را لغو کنم؛ خودش هم تحریم شد!
▪️عیار کارآمدی پزشکیان در سیاست خارجی مشخص شد.
#پزشکیان که تا هفته قبل سخن از اجرای منویات رهبر انقلاب و ادامه دادن راه دولت رئیسی میزد حالا زیر میز نظام زده و آنچه تهمت و دروغ و سیاه نمایی هست نثار جمهوری اسلامی میکند.
⛔️آقای شورای نگهبان خدا قوت✋#انتخابات
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نماز شب شفاعت میکنه
📌تاکید ویژه آیتالله جاودان به خواندن نماز_شب
بر_چهره_دلگشای_مهدی_صلوات
انتشار این سلسله مباحث ؛ باقیات الصالحات است برای شما🌸🌱
🌤
💫خدایا
🕯نعمت سلامتى مبداء
💫همه نیازها ست
🕯و عاقبت بخیرى
💫مقصد همه نیازها
🕯تو را به مهربانیت
💫این دو را به همه
🕯عزیزانم عطا فرما
💫شبتون گرم از نگـاه خـدا
#شـب_بـخیر
🌸🍃
32.78M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥جواب کوبنده شیخ قمی به توهمات جواد ظریف
💥 جواد ظریف: قرار نیست ما جای مستضعفین بجنگیم؛ مردم ایران از پرداخت هزینه [جبهه مقاومت] خسته شدهاند!!
امروز در گفتگوی کارشناسی سیاست خارجی، دکتر پزشکیان به همراه دکتر ظریف و دکتر سنایی آمده بود.
یک تقسیم کار هوشمندانه، از بین رفتن وقت کارشناسان و بعد ۹ دقیقه پایانی دکتر ظریف ...
اما چند نکته؛
1️⃣ در این انتخابات موضوع #سیاست_خارجی ظرفیت این را نداشت جزو موضوعهای اصلی بشود، اما با بحث امروز این ظرفیت مجدد برای آن ایجاد شد. اینکه مردم باید بین دو نگاه در اداره کشور انتخاب کنند.
2️⃣ دقیقاً مثل سال ۱۳۹۲ و ۱۳۹۶ تاکتیک رقیب #ترساندن_مردم است! اینکه منتظر باشید تا ترامپ بیاید آن وقت میفهمید!!
3️⃣ دقیقا همان زمان گفتگوی کارشناسی (ساعت ۱۴.۵۵ دقیقه) عین همین حرفها در مورد ترامپ توسط محمد جواد آذری در کانالش منتشر شد! و این نشان از یک کمپین ۳۶۰ و فشار همهجانبه برای رسیدن این حرف به بخش بزرگتری از جامعه ظرف سه، چهار روز آتی دارد.
زمین بازی ناخواسته عوض شد!
4️⃣ نه شهید رئیسی، نه دکتر جلیلی، نه دکتر قالیباف و نه کل جریان انقلابی، هیچکدام مخالف رفع تحریمها نبودند و نیستند. حتی اینها هیچگاه مخالف مذاکره برای رفع تحریمها نیز نبودهاند، اما بحث بر سر این بود که مذاکره #روی_زمین چه آوردهای برای کشور داشت و به چه نحوی باید مذاکره کرد؟!
ظریف درست میگفت، کشور با اسم مذاکره و برجام سالها ثبات نسبیِ اقتصادی همراه با #رکود را تجربه کرد (۹۲ تا ۹۷) اما تجربه مردم و نظام از برجام نهایتا تجربه تلخی بود و این جایی است که ظریف ترجیح داد در موردش صحبت نکند.
5️⃣ امروز مردم باز هم مُخَیَرند بین دو تفکر انتحاب کنند!
وادادگی و پیام از سر ضعف به کدخدا و نهایتا آسیب به کشور! یا نگاه به ظرفیتهای داخل و در عین حال پیشبرد مذاکرات، همان کاری که در دولت شهید رییسی انجام شد.
البته آنچه تا امروز دیدیم این است که برخی از کاندیداهای مطرح جریان انقلاب ترجیح میدهند، وسط بازی کنند و پاسخهای گرد در این باره بدهند تا آسیب نبینند! (هر چند این طراحیِ دقیقی نیست و ضربه خواهند خورد)
6️⃣ چه بخواهیم و چه نخواهیم هیچ راهی برای رفع تحریمها به جز قدرتمندتر شدن کشور وجود ندارد. هیچ راهی جز قوی شدن و مذاکره از سر اقتدار وجود نخواهد داشت و اینجا مردم باید به حافظه تاریخیشان در ۷، ۸ سال گذشته، رجوع کنند ...
پیشنوشت: بعد از پروموت جدی صحبتهای ظریف در سه، چهار روز پیشرو، به نظر ضربه بعدی تیم پزشکیان سه روز مانده به انتخابات و در مناظره فرهنگی با طرح بحث در مورد مرحوم مهسا امینی باشد! اینجا هم وسط بازی کردن کمکی نمیکند! فتأمل ...