10.33M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
روایت اشکآلود رهبرانقلاب از فرمانده و همکار شهید خوشلفظ درباره «راهكار رسيدن به شهادت»
#سلامتی_فرمانده_صلوات
امروزهم به پایان رسید
الهی
اگربدبودیم یاریمان کن،
تافردایی بهترداشته باشیم
خدایابه حق مهربانیت
نگذارکسی باناامیدی وناراحتی،
شب خودرابه صبح برساند.
🌟شبتون بخیر و آرام🌟
🌍🌖تقویم واعلانات نجومی🌔🌎
✴️ یکشنبه 👈 1 دی 98
👈25 ربیع الثانی 1441👈22 نوامبر 2019
❤️شب یلدا
🏛 مناسبت های اسلامی و دینی.
🌺معاویه بن یزید در چنین روزی خود را از خلافت خلع کرد.(64 هجری)
🌙🌟 احکام اسلامی و دینی.
📛قمر در برج عقرب است.
📛روز نحس ماه هم هست حتما اول صبح صدقه بدهید.
👼نوزاد امروز روزیش وسیع و نیکوکار و عالم و فقیه گردد در زندگی مبتلا میشود ولی نجات می یابد.
✈️ مسافرت مکروه است اگر ضروری است حتما با صدقه باشد.
🔭احکام نجوم.
امروز برای امور زیر خوب است.
✳️معالجه بیمار.
✳️حمله به دشمن.
✳️مرحم و معجون گذاشتن بر دمل و زخم.
✳️استحمام کردن.
✳️ختنه نوزاد.
✳️کندن چاه و قنات.
✳️و امور کشاورزی نیک است.
⚫️ طبق روایات، #اصلاح_مو (سر و صورت) در این روز از ماه قمری،خوب است.
💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن
#خون_دادن یا #حجامت#فصد#زالو انداختن در این روز، از ماه قمری خوب است
😴😴تعبیر خواب
خوابی که شب دوشنبه دیده شود طبق ایه 26 سوره مبارکه شعراء است
قال ربکم و رب ابائکم الاولین.
و چنین استفاده می شود که فرد بسیار خوب و عاقلی در مقام نصیحت و موعظه بر اید تا خواب بیننده به جواب سوال خود برسد و بر خصم خود غالب گردد. ان شاءالله. و به این صورت مطلب خود رو قیاس کنید......
💅 ناخن گرفتن
یکشنبه برای #گرفتن_ناخن، روز مبارک و مناسبی نیست
👕👚 دوخت و دوز
یکشنبه برای بریدن و دوختن #لباس_نو روز مناسبی نیست .
✴️️ وقت #استخاره در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب.
❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام ۱۰۰ مرتبه
✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه #یافتاح که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد .
💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به #حضرت_علی_علیه_السلام و #فاطمه_زهرا_سلام_الله_علیها . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.
🌸ب بامیدپرورش نسلی مهدوی
انشاءالله🌸
توضیحات در باره چله سحرگاهی .pdf
358.6K
فایل pdf
👈 توضیحات در باره چله سحرگاهی
AUD-20191216-WA0005.mp3
4.15M
توضیحات #چله_سراسری_دعای_فرج
از شب اول زمستان تا شام شهادت🙏
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اسرار_نماز_در_کلام_امام_خمینی۸
مطلب اساسی در شناخت هر پدیده ای، شناخت حقیقت اون هست✅
درباره نماز هم شناخت حقیقت نماز از مهمترین اموری هست که هر مسلمان باید به اون آگاه باشه✅
حضرت امام خمینی(ره) حقیقت نماز رو سفری میدونن که مبدأ اون بیت نفس ( نفس نمازگزار)، و الی الله (به سوی خدا) و فی الله (حل شدن در ذات خداوند) و من الله (از خدا ) هست✨🍀
🔷🔶🔹
یعنی نمازگزار در سفری که به وسیله نماز طی میکنه، باید از خواهش های نفسانی خودش عبور کنه،💢
به سوی خدا حرکت کنه، 🔷✳️🔷
در مرحله بعد ذوب میشه در ذات مقدس پروردگار عالم و دیگه خودش رو نمیبینه، دیگه خودی براش باقی نمیمونه،✨🌟
او عاشق خدا شده و دیگه هر نفسش برای خداست و نهایتا نورانیت خودش رو از خدا میگیره و چراغ هدایتی میشه برای خلق...
#داستان
#دختر_شینا
🌹خاطرات شهید حاج ستارابراهیمی هژبر
#قسمت_بیست_یکم
💞بعد هم که برمی گشتیم خانه خودمان، صمد می نشست برای من حرف می زد. می گفت: «این مهمانی ها باعث شده من تو را کمتر ببینم. تو می روی پیش خانم ها می نشینی و من تو را نمی ببینم. دلم برایت تنگ می شود. این چند روزی که پیشت هستم، باید قَدرَت را بدانم. بعداً که بروم، دلم می سوزد. غصه می خورم چرا زیاد نگاهت نکردم. چرا زیاد با تو حرف نزدم.»
این خوشی یک هفته بیشتر طول نکشید. آخر هفته صمد رفت. عصر بود که رفت. تا شب توی اتاقم ماندم و دور از چشم همه اشک ریختم.
به گوشه گوشه خانه که نگاه می کردم، یاد او می افتادم. همه چیز بوی او را گرفته بود. حوصله هیچ کس و هیچ کاری را نداشتم. منتظر بودم کسی بگوید بالای چشمت ابروست تا یک دل سیر گریه کنم. حس می کردم حالا که صمد رفته، تنهای تنها شده ام. دلم هوای حاج آقایم را کرده بود. دلتنگ شیرین جان بودم. لحافی را روی سرم کشیدم که بوی صمد را می داد. دلم برای خانه مان تنگ شده بود. آی... آی... حاج آقا چطور دلت آمد دخترت را این طور تنها بگذاری؟! چرا دیگر سری به من نمی زنی. آی... آی... شیرین جان چرا احوالم را نمی پرسی؟!
آن شب آن قدر گریه کردم و زیر لحاف با خودم حرف زدم تا خوابم برد.
💞صبح بی حوصله تر از روز قبل بودم. زودرنج شده بودم و انگار همه برایم غریبه بودند. دلم می خواست بروم خانه پدرم؛ اما سراغ دوقلوها رفتم. جایشان را عوض کردم و لباس های تمیز تنشان کردم. مادرشوهرم که به بیرون رفت، شیر دوقلوها را دادم، خواباندمشان و ناهار را بار گذاشتم. ظرف های دیشب را شستم و خانه را جارو کردم. دوقلوها را برداشتم و بردم اتاق خودم. بعد از ناهار دوباره کارهایم شروع شد؛ ظرف شستن، پختن شام، جارو کردن حیاط و رسیدگی به دوقلوها. آن قدر خسته شده بودم که سر شب خوابم برد.
انگار صبح شده بود. به هول از خواب پریدم. طبق عادت، گوشه پرده را کنار زدم. هوا روشن شده بود. حالا چه کار باید می کردم. نان پخته شده و درِ تنور گذاشته شده بود. چرا خواب مانده بودم. چرا نتوانسته بودم به موقع از خواب بیدار شوم. حالا جواب مادرشوهرم را چه بدهم. هر طور فکر کردم، دیدم حوصله و تحمل دعوا و مرافعه را ندارم. به همین خاطر چادرم را سر کردم و بدون سر و صدا دویدم طرف خانه پدرم.
با دیدن شیرین جان که توی حیاط بود، بغضم ترکید. پدرم خانه بود. مرا که دید پرسید: «چی شده. کی اذیتت کرده. کسی حرفی زده. طوری شده. چرا گریه
می کنی؟!»
نمی توانستم حرفی بزنم. فقط یک ریز گریه می کردم. انگار این خانه مرا به یاد گذشته انداخته بود. دلم برای روزهای رفته تنگ شده بود. هیچ کس نمی دانست دردم چیست.
💞روی آن را نداشتم بگویم دلم برای شوهرم تنگ شده، تحمل تنهایی را ندارم، دلم می خواهد حالا که صمد نیست پیش شما باشم.
یک هفته ای می شد در خانه پدرم بودم. هر چند دلتنگ صمد می شدم، اما با وجود پدر و مادر و دیدن خواهرها و برادرها احساس آرامش می کردم. یک روز در باز شد و صمد آمد. بهت زده نگاهش کردم. باورم نمی شد آمده باشد. اولش احساس بدی داشتم. حس می کردم الان دعوایم کند. یا اینکه اوقات تلخی کند چرا به خانه پدرم آمده ام. اما او مثل همیشه بود. می خندید و مدام احوالم را می پرسید. از دلتنگی اش می گفت و اینکه در این مدت، چقدر دلش برایم شور می زده، می گفت: «حس می کردم شاید خدای نکرده، اتفاقی افتاده که این قدر دلم هول می کند و هر شب خواب بد می بینم.»
کمی بعد پدر و مادرم آمدند. با آن ها هم گفت و خندید و بعد رو به من کرد و گفت: «قدم! بلند شو برویم.»
گفتم: «امشب اینجا بمانیم.»
لب گزید و گفت: «نه برویم.»
چادرم را سر کردم و با پدر و مادرم خداحافظی کردم و دوتایی از خانه آمدیم بیرون. توی راه می گفت و می خندید و برایم تعریف می کرد.
✍ادامه دارد.....
200705_-210828.mp3
295.2K
#احکام_نموداری
اگر موقع نماز خانم ها جلوتر یا مساوی آقایون وایسن، آیا نماز هر دو باطل می شه؟
نمودار در تصویر بالا👆