هدایت شده از منتظران ظهور
آشنای غریب:
یا بن الحسن روحی فداک یا ابن الحسن جانم فدای تو متی ترانا و نراک کی میرسد که ما را نظاره کنی و ما جمال نورانیت را نظاره کنیم.
صدای قدمهای ماه عزای اشرف اولاد آدم به گوش میرسد، ماه سفره ماتم حضرت اباعبدالله(ع)؛ پس هر کسی که خود را نوکر و ارادتمند به ایشان میداند، باید روحا و جسما محیای ورود به ماه ماتم آن حضرت کند
برای این آمادگی باید مقدماتی فراهم شود. اولین آن، معرفت به محرم و صاحب محرم است
تا وقتی که این معرفت وجود نداشته باشد، آدمی خود را آنچنان که در شأن محرم و صاحب آن است آماده نمیکند.
حنجره ای که می خواهد به ذکر مصائب آن حضرت بپردازد باید از آهنگ های لغو حرفهای بیهوده پاک باشد. دستی که میخواهد سینه بزند باید از اعمال حرام دور باشد
پایی که میخواهد وارد مجلس والا مقام آن حضرت شود باید از راه های حرام و ناشایست دور باشد. صد البته که خود اهلبیت(ع) نیز وقتی کسی همت به ترک گناه کند و از ایشان کمک بخواهد، به او کمک میکنند.
این از جسم و اما روح که مرتبه ای بالاتر دارد. پس باید قلب و روح خود را برای محرم آماده کرد و آن را از حب گناه، ریا، حسادت، کینه و دیگر ناخالصیها پاک کرد.
الهام:
آیا زمان آن نرسيده كه روزي #ده_دقيقه نهج البلاغه اميرالمومنين (علیه السلام) رابخوانيم
حداقل روزي يك صفحه 📖 ترجمه فارسي ....
#جرعه_ای_از_احکام
هر روز یک حکم کوتاه شرعی در کانال ( فاطمه سلام الله ) منتشر خواهد شد.
❓ آیا گرفتن #مراسمات مذهبی و #عزاداری در #برج_ها و #مجتمع های مسکونی در صورت ابراز #نارضایتی برخی #ساکنین اشکالی دارد؟
پاسخ: ⬇️
اقامه چنین برنامههایی از بهترین کارها و جزو #مستحبات مؤکد میباشد؛ ولی واجب است برگزار کنندگان مراسم مذهبی از #اذیت و ایجاد #مزاحمت برای همسایگان بپرهیزند، هر چند با کم کردن #صدای_بلندگو باشد.
یا رب العالمین
ذکر روز شنبه(100 مرتبه)
معنی:ای پرودگار عالمیان
ویژگی:کثرت مال
هدایت شده از منتظران ظهور
🌺مثل آیفون‼️
وقتی تلفن روي آیفون باشد، حاضري هر چیزي را بگویی؟
عالَم روي آیفون است، هم صوتی و هم تصویري!
یعنی خداوند هم صداي ما را میشنود و هم تصویر ما را میبیند.
او به بندگان خود آگاه است، و بیناست.
پس کمی با احتیاط و با ملاحظه رفتار و زندگی کنیم.
#تمثیلات
💢
آقای عزیزی که توانایی کشور را از موشک و فضا و اتم به ناتوانی در پوشک و غذا و ... [اِهِممم] کشوندی!
#صبح_شما_هم_بخیر
#سیاسی
👈 برای فرج دعا کنید
مرحوم فشندی تهرانی مي گويد: «در مسجد جمکران اعمال را به جا آورده، به همراه همسرم بر می گشتم. در راه، آقایی نورانی را دیدم که داخل صحن شده، قصد دارند به طرف مسجد بروند.
با خود گفتم: این سید در این هوای گرم تابستان تازه از راه رسیده و حتماً تشنه است. به طرف سید رفتم و ظرف آبی را به ایشان تعارف کردم. سید ظرف آب را گرفت و نوشید و ظرف آن را برگرداند.
در این حال عرضه داشتم: آقا شما دعا کنید و فرج امام زمان را از خدا بخواهید تا امر فرج ایشان نزدیک شود! آقا فرمودند :«شیعیان ما به اندازه آب خوردنی، ما را نمی خواهند. اگر بخواهند، دعا می کنند و فرج ما می رسد».
این سخن را فرمود و تا نگاه کردم کسی را ندیدم. فهمیدم که وجود اقدس امام زمان (عجل الله تعالي فرجه) را زیارت کرده ام و حضرتش، امر به دعا کرده است.
📗 #شیفتگان_حضرت_مهدی_عج، ج1، ص155
✍ احمد قاضی زاهدی گلپایگانی
#حکایت
💢
هدایت شده از منتظران ظهور
🌺خاطره مقام معظم رهبری از حادثه 17 شهریور
🔹🔸🔹🔸🔹
از روز هفدهم شهریور سال ۱۳۵۷ خاطرهای در ذهن دارم. قبل از آنکه این حادثهی خونبار در تهران اتفاق بیفتد، سیاست رژیم ستمشاهی به دنبال این بود که مبارزان و به تبع آن ملت ایران را، به تندرو و کندرو، افراطی و معتدل تقسیم کند. این، نکتهی خیلی قابل توجهی است که امروز مثل آیینهای، همهی عبرتها را به ما درس میدهد. کسی که روزنامههای آن وقت و اظهارات مسؤولان رژیم ستمشاهی را مطالعه میکرد، میفهمید که اینها میخواهند کسانی را که در مقابل آنها هستند و مبارزه میکنند، از هم جدا کنند.
عدهای را که طرفداران و علاقهمندان مخلص امام بودند و راه امام را علناً اظهار میکردند، به عنوان تندرو و افراطی و متعصب معرفی میکردند. در مقابل اینها هم، بعضی از کسانی را که علاقهمند به مبارزه بودند، ولی خیلی جدی در آن راه نبودند، یا جدی بودند، ولی دستگاه آنطور خیال میکرد اینها جدیتی ندارند، به عنوان افرادی که معتدلند و با اینها میشود مذاکره و صحبت کرد، معرفی میکردند. من در آن روز این احساس خطر را کردم. آن زمان من در جیرفت تبعید بودم. شاید روز چهاردهم یا پانزدهم شهریور بود. به یکی از آقایان معروف که در قم بود، نامهای نوشتم و این سیاست رژیم را برای آن آقا تشریح کردم و گفتم اینها با این تدبیرِ خباثتآمیز میخواهند بهانهای برای سختگیری بر مخلصان و عشاق امام بزرگوار به دست آورند و شما را بدون اینکه خودتان بخواهید، در مقابل آنها قرار دهند.
این نامه را نوشته بودم؛ اما هنوز نفرستاده بودم. روز شنبه هجدهم شهریور بود که رادیو و روزنامهها، خبر کشتار هفدهم شهریور را پخش کردند. فردای آن روز، ما در جیرفت از این قضیه مطلع شدیم. من برداشتم در حاشیهی آن نامه برای آن آقا نوشتم که: «باش تا صبح دولتش بدمد، کاین هنوز از نتایج سحر است». آن نامه را به وسیلهی مسافر، برای آن آقای محترم فرستادم. آنها شروع کردند سختگیریها را علیه مبارزان و انقلابیون حقیقی راه انداختن که نمونهاش کشتار هفدهم شهریور بود.
◄میرداماد از سوزاندن انگشتان تا دامادی شاه عباس
شب، طلبه جوانی به نام محمد باقر در اتاق خود در حوزه علمیه مشغول مطالعه بود. به ناگاه دختری وارد اتاق او شد. در را بست و با انگشت به طلبه بیچاره اشاره کرد که ساکت باشد. دخترگفت: «شام چه داری؟؟ طلبه آنچه را که حاضر کرده بود آورد و سپس دختر در گوشه ای از اتاق خوابید و محمد به مطالعه خود ادامه داد. از طرفی چون این دختر شاهزاده بود و به خاطر اختلاف با زنان دیگر از حرمسرا خارج شده بود، لذا شاه دستور داده بود تا افرادش شهر را بگردند. صبح که دختر از خواب بیدار شد و از اتاق خارج شد، ماموران، شاهزاده خانم را همراه محمد باقر به نزد شاه بردند. شاه عصبانی پرسید: «چرا شب به ما اطلاع ندادی و ….»
محمد باقر گفت: «شاهزاده تهدید کرد که اگر به کسی خبر دهم مرا به دست جلاد خواهد داد. شاه دستور داد که تحقیق شود که آیا این جوان خطائی کرده یا نه؟ و بعد از تحقیق از محمد باقر پرسید: چطور توانستی در برابر نفست مقاومت نمایی؟ محمد باقر ۱۰ انگشت خود را نشان داد و شاه دید که تمام انگشتانش سوخته و … لذا علت را پرسید طلبه گفت: «چون او به خواب رفت نفس اماره مرا وسوسه می نمود. هر بار که نفسم وسوسه می کرد یکی از انگشتان را بر روی شعله سوزان شمع می گذاشتم تا طعم آتش جهنم را بچشم و بالاخره از سر شب تا صبح بدین وسیله با نفسم مبارزه کردم و به فضل خدا، شیطان نتوانست مرا از راه راست منحرف کند.»
شاه عباس از تقوا و پرهیز کاری او خوشش آمد و دستور داد شاهزاده را به عقد میر محمد باقر در آوردند و به او لقب «میرداماد» را داد. میر برهان الدین محمدباقر استرآبادی، مشهور به «میرداماد»، معلم ثالث و متخلص به اشراق، فیلسوف، متکلم و فقیه برجسته دوره صفویه و از ارکان مکتب فلسفی اصفهان بود و امروزه تمام علم دوستان از وی به عظمت و نیکی یاد می کنند و از مهمترین شاگردان او می توان به ملا صدرا صاحب اسفار اشاره نمود.