چند بیت روضه😭 مقتل
مهمان ما باشید
سادات حلال فرمائید
▪️😭▪️
بدنت روی خاک صحرا بود
دور تا دور تو پر از نامرد
نه فقط شمر هرکس آنجا بود
از سر حرص زخمی ات میکرد 😭
مثل گیسوی درهمت دیدم
ناگهان پیکر تو درهم شد
نانجیبی به قصد کشتن تو
ازروی اسب سمت تو خم شد 😭
چشم خود بستم و ندیدم تا
چه بلائی سر تو می آید
با دو گوش خودم شنیدم که
ناله ی مادر تو می آید 😭
از میان شلوغی گودال
چیزی از جسم تو نمی ماند
بعد از این غارتی که شد چیزی
از تو جز اسم تو نمی ماند 😭
یکنفر می کشد تو را بر خاک
یک نفر نیت سرت دارد
یک نفر آمده در این اوضاع
از سر عمامه ی تو بر دارد 😭
میزنم داد بس کنید این قدر
بدنش را به خاک و خون نکشید
با سر نیزه و نوک خنجر
این همه بر دهان او نزنید
وای حسینم 😭وای حسینم😭
😭😭😭😭😭😭😭😭
YEKNET.IR - tak - shabe 9 moharram1399 - mehdi rasouli.mp3
6.14M
🔳 واحد ترکی محرم
🌴زاده ی حیدرم وارث صفدرم
🌴من علی مثلیم فاتح خیبرم
🎤 مهدی_رسولی
🍁حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
🍂اسارت
علی_انسانی
رنجیده ای مگر که رخ از من نهان کنی
یا خواهی آنکه صبر مرا امتحان کنی
ای ماه آسمان ولایت، حسین من
آخر کجا رواست که جا بر سِنان کنی
کردی عیان به خلق که قرآن ناطقم
دیگر چه حاجت ست که آن را بیان کنی؟
خوانند خارجی همه ما را بخوان بخوان
شاید که رفع تهمت و زخم زبان کنی
لب هاچوچوب خشک بهم میخورد چرا؟
گویا که زیر لب گله از ساربان کنی
خواهی که آفتاب نتابد به خواهرت
کز مرحمت سرت به سرم سایبان کنی
مهمان خصم می شوی و گو چه می شود
خود را شبی به خواهر خود میهمان کنی؟
سالار کاروان غم، ای شاه! از چه رو
امشب نگاه بر عقب کاروان کنی؟
شاید که نازدانه ات افتاده از شتر
خواهی که با خبر ز وی ام این زمان کنی
«انسانیا» مپوی به غیر از ره حسین
تا نام خویش را به جهان جاودان کنی
✨﷽✨
⚫️گریه جبرائیل بر مصائب حضرت زینب(س)
✍روایت شده است که پس از ولادت حضرت زینب(س) ، امام حسین(ع) که در آن هنگام کودک سه چهار ساله بود، به محضر رسول خدا(ص) آمد و عرض کرد: خداوند به من خواهرى عطا کرده است . پیامبر(ص) با شنیدن این سخن ، منقلب و اندوهگین شد و اشک از دیده فرو ریخت. حسین(ع) پرسید: براى چه اندوهگین و گریان شدى ؟
پیامبر(ص) فرمود: اى نور چشمم ، راز آن به زودى برایت آشکار شود. تا اینکه روزى جبرائیل نزد رسول خدا(ص) آمد، در حالى که گریه مى کرد، رسول خدا(ص) از علت گریه او پرسید، جبرائیل عرض کرد: این دختر (زینب) از آغاز زندگى تا پایان عمر همواره با بلا و رنج و اندوه دست به گریبان خواهد بود؛ گاهى به درد مصیبت فراق تو مبتلا شود، زمانى دستخوش ماتم مادرش و سپس پدرش امیر مومنان و سپس ماتم مصیبت جانسوز برادرش امام حسن(ع) گردد و از این مصایب دردناک تر و افزون تر اینکه به مصایب جانسوز کربلا گرفتار شود، به طورى که قامتش خمیده شود و موى سرش سفید گردد. پیامبر (ص) گریان شد و صورت پر اشکش را بر صورت زینب(س) نهاد و گریه سختى کرد، زهرا(س) از علت آن پرسید. پیامبر(ص) بخشى از بلاها و مصایبى را که بر زینب(س) وارد مى شود، براى زهرا(س) بیان کرد.
حضرت زهرا(س) پرسید: اى پدر! پاداش کسى که بر مصایب دخترم زینب(س) گریه کند چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود: پاداش او همچون پاداش کسى است که براى مصایب حسن و حسین (ع) گریه مى کند.
📚کتاب ۲۰۰ داستان از فضایل ، مصائب
و کرامات حضرت زینب(سلام الله علیها)
شورمولا_سوار_دول_دول_راهیه_میدانه.mp3
14.3M
سبک شعر:
#شور
عنوان شعر:
#حضرت_علی_ع
متن شعر:
#سوار_دول_دول_راهیه_میدان_علی
سوار دول دول راهیه میدان علی
لشکر اعداء گشته حیران علی
به میمنه میزنه تا میسره میره
میگه پیمبر ببینید طوفان علی
▪️
علی علی میچرخه تو دستش شمشیرش
علی علی میپیچه تو میدون تکبیرش
علی علی به لشکر به اعداء به مرحب
علی علی نمیده امانی باز تیغش
▪️
یاقوت ذوالفقار ملک الموت ذوالفقار
مرحب فکنده سر شده مبهوت ذوالفقار
ترسناک ذوالفقار وحشتناک ذوالفقار
رقصش توی نبردا خشمناک ذوالفقار
یاحیدر علی علی علی
⚫️⚫️⚫️⚫️
مات نبردش کرده مالک اشترو
به هم زده حملش نظمی لشکرو
زلزله کرده رو زمین میگه جبرئیل
برو پیمبر بگیر دست حیدرو
▪️
علی علی چه محشر میتازی بر اعدام
علی علی تو شیری امیری بی پروا
علی علی تو ضربه زدی که امیری بی پروا
علی علی میشه لا الله الا الله
▪️
جولان ذوالفقار اره طوفان ذوالفقار
وقتی تو دست تو تو میدون ذوالفقار
حیرون ذوالفقار باز مجنون ذوالفقار
از غرش های تو چه هراسان ذوالفقار
یاحیدر علی علی علی
⚫️⚫️⚫️⚫️
رو منبری نعره ی بوتراب میزنی
رو مرکبی سرارا با شتاب میزنی
توی نبرد یکی میشه شبیهت علی
وقتی باسه عباست نقاب میزنی
▪️
علی علی ابوالفضل شتابش طوفان
علی علی ابوالفضل امیر افلاکه
علی علی ابوالفضل میجنگه تو میدون
علی علی ابوالفضل به لشکر میتازه
▪️
سردار ابوالفضل یل پیکار ابوالفضل
هر جای عالمی یه علمد
.
ما کجاییم.... بعضیا تا کجاها که نرفتن 😭
🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹✨🌹
✍🏻عاشقانه_شهیدانه
🔸اوایل ازدواجمان برای شهادتش دعا میکرد .🤲🏻
میدیدم که بعد از نماز از خدا طلب شهادت میکند .🥺🤲🏻
نمازهایش را همیشه اول وقت میخواند،
نماز شبش ترک نمیشد .💐
دیگر تحمل نکردم ،یک شب آمدم و جانمازش را جمع کردم .🤨
به او گفتم: تو این خونه حق نداری
نماز شب بخونی، شهید میشی .🤨🥺😭
حتی جلوی نماز اولوقت او را میگرفتم!
اما چیزی نمیگفت ...☺️.
دیگر هم نماز شب نخواند ؛😥
پرسیدم : 🥺
چرا دیگه نماز شب نمیخونی؟🥺
خندید و گفت :😄
کاریو که باعث ناراحتی تو بشه
تو این خونه انجام نمیدم .😇
رضایت تو برام از عمل مستحبی مهمتره،
اینجوری امام زمان(عج) هم راضیتره ...😍
🔸بعداز مدتی برای شهادت هم دعا نمیکرد،
پرسیدم: دیگه دوست نداری شهید بشی؟🤔
گفت: چرا ، ولی براش دعا نمیکنم!😌
چون خودِ خدا باید عاشقم بشه
تا به شهادت برسم ..😁🙂.
گفتم : حالا اگه تو جوونی عاشقت بشه چیکار کنیم؟؟🥺😭
لبخندی زد و گفت: 😅
مگه عشق پیر و جوون میشناسه؟!😉❣️
✍همسر شهید
🔹 مدافعحرم
🔸شهید مرتضی حسین پور🌹
🔹یادشهدا باصلوات
راه شـهــــــــــــدا ادامه دارد...
اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج
.
✨﷽✨
✍امام حسن عسكرىّ (ع) فرمودند :
مردى همراه با فردى كه گمان داشت او قاتل پدرش مىباشد نزد امام سجّاد صلوات اللّه علیه رسيده و اعتراف نمود و مستوجب قصاص شد، آن حضرت از ولىّ دم خواستار عفو او شد تا خداوند ثوابش را عظيم دارد، ولى دلش راضى نشد. پس امام علىّ بن الحسين عليهما السّلام به ولىّ دم كه خواهان قصاص بود فرمود: اگر از اين مرد فضيلتى يادت مى آيد بخاطر همان او را عفو كن، و از اين گناهش در گذر. گفت: اى زاده رسول خدا، او را بر من حقّى است، ولى نه در آن حدّ كه موجب عفو از قتل پدرم باشد. فرمود: پس چه قصدى دارى؟! گفت: پرداخت ديه، اگر قصد آن حقّ را دارد، من هم با او با پرداخت ديه كنار آمده و از او مى گذرم. امام علىّ بن الحسين عليهما السّلام فرمود: حقّ او در ذمّه شما چيست؟ گفت: اى زاده رسول خدا، به من يكتاپرستى را تلقين كرده، همراه با نبوّت رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله و امامت علىّ و باقى امامان عليهم السّلام .
💥حضرت فرمود: آيا چنين حقّى كفايت از خون پدرت نمى كند؟ آرى بخدا سوگند اين چنين حقّى در عوض خون بهاى تمام أهل زمين از ابتدا تا انتهى جز انبياء و امامان عليهم السّلام اگر كشته شوند كفايت مى كند، زيرا هيچ چيزى وفا به خون اينان نمى كند.
📚 الإحتجاج على أهل اللجاج ، ج ۲،ص۳۱۹
4_6032772688152374523.mp3
6.08M
🍃 چشم به راه منجی
✨تنهاترین امام زمین مقتدای شهر
✨تنها چه می کنی تو کجایی؟ کجای شهر
✨وقتی کسی برای تو تب هم نمیکند
✨دیگر نسوز این همه آقا به پای شهر
😔آقاجان شرمنده ایم.....
🌾اللهم عجل لولیک الفرج🌾
#ما_ملت_امام_حسینیم
به امید روزی كه حجت حق و طالب خون خدا با در دست داشتن ذوالفقار علوی و با نوای دلنشین با قلبی مملوّ از عشق فاطمی ندا برآورد كه :
انا بقیة الله خیر لكم و انا الذی املاءُ الارض قسطاً و عدلاً
و در ندای مظلومیت
هل من ناصر ینصرنی و هل من معین یعیننی
جد غریبش پاسخ دهد :
الا یا اهل العالم ، انا الامام القائم .
الا یا اهل العالم ، انا الصمصام المنتقم .
الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین قتلوه عطشاناً .
الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین طرحوه عریاناً .
الا یا اهل العالم ، انَّ جدّی الحسین سحقوه عدواناً .
ای اهل عالم ، آگاه باشید كه من امام قیام كننده ام .
ای اهل عالم ، آگاه باشید كه من صمصام انتقام گیرم .
ای اهل عالم ، آگاه باشید كه جدم حسین را تشنه شهید كردند .
ای اهل عالم ، آگاه باشید كه جدم حسید را عریان رها كردند .
ای اهل عالم ، آگاه باشید كه بدن جدم حسین را از روی دشمنی خرد كردند .
#صمصام المنتقم
الزام الناسب جلد دوم صفحه 282
#امام_سجاد
#زمزمه
نشستم یه گوشه با حال خراب
شدم نی که از غم حکایت کنم
گلومو گرفته یه بغض غریب
میخوام قصه ای رو روایت کنم
ابوحمزه میگه که وارد شدم
توی خونه ی سیدالساجدین
دیدم آسمون چشاش ابریه
بازم خیسه سجاده روی زمین
تحمل نکردم به حرف اومدم
با یه حالی گفتم که جونم فدات
چهل ساله که حال و روزت اینه
چقد گریه آخه فدای چشات
شده زخم پلکات بمیرم برات
چقد گریه آخه گل فاطمه
شهادت که ارث تبار شماست
شهادت که ارث بنی هاشمه
مگه حمزه کشته نشد تو احد
مگه سجده گاهِ علی خون نشد
نیفتاد زهرا مگه پشت در
مگه مجتبی تیر بارون نشد
رسید اینجا تا حرف دیدم امام
هنوزم دلش انگاری کربلاست
صدا زد ابوحمزه رحمت به تو
شهادت همیشه تو تقدیر ماست
ولی میدونی تا که یادم میاد
میگم کاش عمرم به فردا نبود
شهادت آره ارث ما طایفه ست
اسارت ولی ارث ماها نبود
نبودی ندیدی که تو کربلا
چطور خواهرام میدویدن رو خار
فرار کردن از خیمه ها عمه هام
بیا و دیگه رو دلم دس نذار
.
#زمینه
#فراق_کربلا
دل نوای نینوا دارد، آرزوی کربلا دارد
دل نوای نینوا دارد / آرزوی کربلا دارد
هر نفس با شور عاشورا / نغمه «یا لیتنا» دارد
میکِشد ما را / یک نگاه تو
میکُشد ما را / قتلگاه تو
ما بسیجیهای روح الله / با شهیدان عهد خون بستیم
روز اول یا علی گفتیم / تا به آخر با علی هستیم
عشق این دلها / جز ولایت نیست
راه و رسم ما / جز شهادت نیست
وارثان جاء نصرالله / قاریان کوثر و قدریم
جاننثاران رسولالله / فاتحان خیبر و بدریم
یا رسولالله / نقش پرچمهاست
وعدهگاه ما / مسجد الاقصی است
بعد از این چشم انتظاریها/ نور چشم عالمین آید
از کنار کعبه آوای / یالثاراتالحسین آید
بیقراریم از ظهر عاشورا / العجل مولا العجل مولا
گریه خدا
مادری نابینا کنار تخت پسرش در شفاخانه نشسته بود و می گریست...
فرشته ای فرود آمد و رو به طرف مادر گفت:
ای مادر من از جانب خدا آمده ام. رحمت خدا بر آن است که فقط یکی از آرزوهای تو را برآورده سازد، بگو از خدا چه میخواهی؟
مادر رو به فرشته کرد و گفت:
از خدا میخواهم تا پسرم را شِفا دهد.
فرشته گفت: پشیمان نمیشوی؟
مادر پاسخ داد: نه!
فرشته گفت:
اینک پسرت شِفا یافت ولی تو میتوانستی بینایی چشمان خود را از خدا بخواهی...
مادر لبخند زد و گفت تو درک نمیکنی!
سال ها گذشت و پسر بزرگ شد و آدم موفقی شده بود و مادر موفقیت های فرزندش را با عشق جشن میگرفت.
پسرش ازدواج کرد و همسرش را خیلی دوست داشت...
پسر روزی رو به مادرش کرد و گفت:
مادر نمی توانم چطور برایت بگویم ولی مشکل اینجاست که خانمم نمیتواند با تو یکجا زندگی کند. میخواهم تا خانه ی برایت بگیرم و تو آنجا زندگی کنی.
مادر رو به پسرش کرد و گفت:
نه پسرم من میروم و در خانه ی سالمندان با هم سن و سالهایم زندگی میکنم و راحت خواهم بود...
مادر از خانه بیرون آمد، گوشه ای نشست و مشغول گریستن شد.
فرشته بار دیگر فرود آمد و گفت:
ای مادر دیدی که پسرت با تو چه کرد؟
حال پشیمان شده یی؟
میخواهی او را نفرین کنی؟
مادر گفت:
نه پشیمانم و نه نفرینش می کنم. آخر تو چه میدانی؟
فرشته گفت:
ولی باز هم رحمت خدا شامل حال تو شده و می توانی آرزویی بکنی. میدانم که بینایی چشمانت را از خدا میخواهی، درست است؟
مادر با اطمینان پاسخ داد نه!
فرشته با تعجب بسیار پرسید: پس چه؟
مادر جواب داد:
از خدا می خواهم عروسم زنی خوب و مادری مهربان باشد و بتواند پسرم را خوشبخت کند، آخر من دیگر نیستم تا مراقب پسرم باشم.
اشک از چشمان فرشته سرازیر شد و اشک هایش دو قطره در چشمان مادر ریخت و مادر بینا شد...
هنگامی که زن اشک های فرشته را دید از او پرسید:
مگر فرشته ها هم گریه می کنند؟
فرشته گفت: بلی!
ولی تنها زمانی اشک میریزیم که خدا گریه میکند.
مادر پرسید:
مگر خدا هم گریه می کند؟!
فرشته پاسخ داد:
خدا اینک از شوق آفرینش موجودی به نام مادر در حال گریستن است...
هیچ کس و هیچ چیز را نمی توان با مادر مقایسه کرد.
تقدیم با عشق به همه مادرا
حجاب کرونایی
این روزها خانمهای زیادی رو میبینیم که ماسک زدن، نه کسی از گرما گله میکنه، نه میگه برام محدودیت میاره و نه گله میکنن که زشتمون کرده، اگه کسی هم ماسک نزنه نمیگن آزاده و باید به انتخابش احترام گذاشت بلکه میگن داره سلامت بقیه رو به خطر میندازه و دست آخر هم مجبور میشن برای اینجور افراد که به سلامت خودشون و بقیه افراد جامعه از روی ناآگاهی و یا لاابالیگری اهمیت نمیدن قانون وضع کنن، این شما رو یاد چیزی نمیندازه؟ قانون حجاب هم مگه برای سلامت روحی فرد و جامعه از طرف خداوند وضع نشده؟ پس چرا تا این اندازه به قانون الهی حجاب حمله میشه؟
شاید اگه برای حرفهای خداوند به اندازه دکترها ارزش قائل بودیم و به علم خدا ایمان داشتیم و میدونستیم واجبات خداوند اهمیت زیادی برای سلامت روح و جسممون دارن، جور دیگهای رفتار می کردی