eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.2هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
ماه خدا: 🟢🟢🟢🟢🟢🟢. لطفا این مطلب را یه جایی ذخیره کنید که داشته باشید. و تا میتوانیدنشر دهید؛ تا بیمارستان ها خلوت بشه انشاءالله. 1. نکته اول اینکه وقتی کوچکترین تغییری در گلوتون حس کردید کاسه ی چه کنم چه کنم دست نگیرید و نترسید و خونسردیتون را حفظ کنید که بیشتر مرگ و میر کرونا بخاطر سنگکوب کردن و سکته و دیر رسیدن به بیماریه پس سه ساعت به سه ساعت با یک لیوان آب گرم و کمی نمک دریا و یک قاشق چایخوری سرکه سیب گلوتون را شستشو بدید و غرغره کنید. این خیلی مهمه چون از ورود ویروس به ریه جلوگیری میکنه. 2. بعد از هر بار غرغره دمنوش بخورید از جمله : ▫️ دمنوش آویشن ▫️دمنوش بابونه ▫️دمنوش نعنا فلفلی ▫️دمنوش پونه ▫️و دمنوش ترکیبی از آویشن، بابونه، ختمی، زوفا وعناب هر دفعه یک دمنوش بصورت چرخشی 3. بخور گرم دوبار در روز ترکیبی از گیاهان : اکالیپتوس، اویشن، بابونه، ختمی،کمی تخم گشنیز بذارید 5 دقیقه بجوشه و بعد بخور بدید با یه ملحفه یا حوله ضخیم. 4. بعد از بخور چکاندن یک قطره روغن بنفشه پایه کنجد یا پای زیتون در هر بینی. 5. خوردن روزانه 2 تا سه لیوان آب سیب مخصوصا موقع تب و یک لیوان آب هویج. برای تقویت عمومی بدن. و خوردن فالوده ی سیب ترکیب سیب رنده شده و یک قاشق عسل و یک قاشق گلاب یا بیدمشک. 7.خوردن سیر خام روزی یه حبه کوچک ریز خرد شود و با قاشق و آب قورت دهید. از خوردن اب عسل و لیمو تازه غفلت نکنید. 8. خوردن سوپ حاوی کدو حلوایی، شلغم، زردک یا هویج و جعفری و گشنیز و برگ چغندر سیر و پیاز. خوردن شلغم پخته فراموش نشه. 9. پرهیز از خوردن سردیجات مخصوصا ماست و دوغ و پنیر و برنج سفید. 10. ترکیب سیاهدانه نیمکوب و عسل به نسبت 1 به 3. یعنی 1 واحد سیاهدانه و 3 واحد عسل هر 8 ساعت یک قاشق چایخوری. 12. در فضای خونه روزی دوبار اسفند و کندر دود کنید. 13. در فضای خونه دستگاه بخور سرد روشن کنید و در آبش گلاب بریزید. 14. برگ اکالیپتوس را روی گاز بذارید بجوشه تا فضا ضد عفونی شده و ریه ها تقویت شود. 15. پنجره های خونه را هر چند ساعت باز کنید و ببندید. 16.در صورت نیاز از قرص استامینوفن هر 6 ساعت استفاده کنید. 17.برای تسکین درد قفسه سینه از نمک گرم دریا استفاده کنید. ( نمک دریا را در ماهی تابه گرم کنید و داخل کیسه پارچه ای بریزید و درش را گره بزنید و بخوابید و بگذارید روی سینه). حتما حتما :از داروی امام کاظم (زمستانه ) استفاده کنید. بخور جوش شیرین فراموش نشود... 💕💕💕
✨﷽✨ 🌼سليم بن قيس نقل مى‏‌كند كه گفت: ✍به ابوذر گفتم: خدا تو را رحمت كند، عجيب‏ترين مطلبى كه از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيده‏‌اى كه درباره على بن ابى طالب علیه‌السلام فرموده برايم نقل كن. ابوذر گفت: از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مى‏‌فرمود: «در اطراف عرش نود هزار ملائكه هستند كه تسبيحى و عبادتى جز اطاعت على بن ابى طالب علیه السلام و برائت از دشمنانش و طلب مغفرت براى شيعيانش ندارند». گفتم: خدا تو را رحمت كند، مطلب ديگرى هم بگو. گفت: از آن حضرت شنيدم كه مى‏‌فرمود: «خداوند، جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل‏ را به اطاعت على علیه السلام و برائت از دشمنان او و استغفار براى شيعيانش اختصاص داده است». گفتم: مطلب ديگرى هم بگو. گفت: از پيامبر صلى اللَّه عليه و آله شنيدم كه مى‏‌فرمود: «خداوند همچنان بوسيله على علیه السلام در هر امّتى كه پيامبر مرسلى در آنان بوده اتمام حجّت مى‏‌نمود، و آنكه بيشتر به على عليه السلام معرفت داشت درجه او نزد خداوند عظيم‏تر بود. 📚سلیم بن قیس الهلالی ج ٢ ص ٨۵٨ 💕💕💕
🌷امام رضا(ع) می فرمایند:🌷 ✅ هر کس نمی تواند کفاره ی گناهانش را بپردازد، بر محمد و آل محمد بسیار صلوات فرستد زیرا صلوات گناهانش را کاملا از بین می برد منبع: عیون اخبارالرضا--ج۱--ص۲۹۴ 💕💕💕
🌷امام رضا(ع) می فرمایند:🌷 ✅ قرآن ریسمان محکم الهی ورشته استوار و مطمئن او در میان بندگان است. منبع: بحارالانوار--ج۱۷--ص۲۱۰ 💕💕💕
‌🌿✨ امام على عليه السلام: در آغاز سردی هوا خود را از سرما حفظ کنید و در پایان آن از آن استقبال کنید؛ زیرا سرما با بدن ها همان می کند که با درختان می کند؛ در آغاز[برگ درختان را] می سوزاند و در پایان می رویاند حکمت ۱۲۸ نهج البلاغه 💕💕💕
خاطره ی شیرین و خنده دار از رانندگی   💮محافظ آقا(مقام معظم رهبری) تعریف میکرد: 🌹🍃در یکی از سفرهای مقام معظم به جنوب کشور و بازدید از مناطق جنگی ، بعد از ورود ماشین به جاده‌ای خاکی حضرت آقا فرمودند : اگه امکان داره بگذارید کمی هم من رانندگی کنم. من هم از ماشین پیاده شدم و حضرت آقا پشت فرمان نشستند و شروع به رانندگی کردند!... 🌸🍃بعد از چند دقیقه ای به یک ایست بازرسی(دژبانی) رسیدیم و آقا توقف کردند تا زنجیر را بندازند،  سربازی که آنجا بود و ظاهرا تازه کار هم بود تا چشمش به آقا افتاد هل شد😄،آمد جلو و عرض ادب و احترامی خدمت آقا کرد و گفت اجازه بدهید هماهنگی کنم و رفت و به دژبان گفت: 🌹🍃قربان آدم خیلی مهمی تشریف آوردند! دژبان گفت : کیه؟ سرباز دستپاچه گفت : نمیدونم کیه؛ولی میدونم که خیلی خیلی مهمه ! 🌸🍃دژبان گفت : اگه نمیشناسیش از کجا میدونی که خیلی مهمه ؟ سرباز گفت : 🌹🍃نمی دونم کیه ولی هر کی هست آیت الله خامنه ای رانندشه! 😄😂😊😀👌 💞 حضرت آقا از این خاطره به عنوان یکی از  خاطراتشان یاد می کنند.   و فرمودند:ببینید میشه لطیفه ای رو گفت بدون اینکه به قومی توهین شود.💞 💠بر گرفته از خاطرات مقام معظم رهبرى مجله لثارات الحسین(ع) 💕💕💕
♥️🍃 با دانش، خودتان‌ را مجهّـز کنید! من توصیه می‌کنم‌، به همه‌ے شما جوانان‌ عزیز❣ که درس‌خواندن‌ را جدے بگیرید! "امام‌خامنـه‌اے" 🌱
خیلی گشته بودیم ، نه پلاکی ، نه کارتی ، چیزی همراهش نبود . لباس فرم سپاه به تنش بود . چیزی شبیه دکمه پیراهن در جیبش نظرم را جلب کرد . خوب که دقت کردم ، دیدم یک نگین عقیق است که انگار روش جمله ای حک شده . خاک و گل ها رو پاک کردم …. دیگر نیازی نبود دنبال پلاکش بگردیم … روی عقیق نوشته بود : “به یاد شهدای گمنام”
❤️ (ع) فرمودند: 🌴لَيسَ لَكَ بِأخٍ مَن أحوَجَكَ إلى حاكِمٍ بَينَكَ وَ بَينَه؛ 🌿 برادر تو نیست آن کس که تو را به داوری تو و خودش نیازمند کند (فرد سومی را به عنوان قاضی قرار دهد) 📖غرر الحکم، ح۷۵۰۵ ✅ هرگاه کسی بین تو و خودش داوری را خواستار شد در امورات زندگی، اون فرد صلاحیت دوستی با شما را ندارد و نشان از این است که شما را دوست ندارد. 💔
✍امام زمانم(عج) ❣💫من به ❣💫دنبال تو ❣💫با عقربه ها ❣💫می چرخم... ❣💫در انتظار ظهورتان 🌸 اللهم عجل لولیک الفرج🌸
🌷🍃•🌷🍃•🌷🍃•🌷 🔸رضایت نامه را امضا کرد. پسر از شدت شوق سر به سر مادرش میگذاشت را که آوردند، یه وقت را گم نکنی بیهوش نَشی ها، چادرت را هم محکم بِگیر! تو چه با نگران مادرت بودی و برخی شهر من چه راحت تر چادر از سر برداشتند! 💕💕💕
💖 خدا ما را دوست دارد یا خیر؟ 🌸✨ حضرت امام محمد باقر (علیه السلام) فرمودند: اگر خواستى بدانى که در وجودت خیر و خوشبختى هست یا نه، به درون خود دقت کن. 🌸✨ اگر اهل عبادت و طاعت را دوست دارى و از اهل معصیت و گناه ناخوشایندى، پس در وجودت خیر و سعادت وجود دارد و خداوند تو را دوست مى‌ دارد؛ 🌸✨ ولى چنانچه از اهل طاعت و عبادت، ناخوشایند باشى و به اهل معصیت، عشق و علاقه ورزیدى، پس خیر و خوبى در تو نباشد و خداوند تو را دشمن دارد 🌸✨ و هر انسانى به هر کسى که به او عشق و علاقه دارد، با همان محشور مى‌ گردد. 📚 اصول کافی، ج2، ص126 💕💕💕
👱‍♂مردی صبح از خواب بیدار شد و دید تبرش ناپدید شده است. شك كرد كه همسایه اش آن را دزدیده باشد، برای همین تمام روز او را زیر نظر گرفت. متوجه شد كه همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یك دزد راه می‌رود و مثل دزدی كه می‌خواهد چیزی را پنهان كند، پچ پچ می‌كند. آنقدر از شك خود مطمئن شد كه تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش را عوض كند، نزد قاضی برود و شكایت كند. اما همین كه وارد خانه شد، تبرش را پیدا كرد؛ زنش آن را جابجا كرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه‌اش را زیر نظر گرفت و دریافت كه او مثل یك آدم شریف راه می‌رود، حرف می‌زند و رفتار می‌كند. پائولو کوئیلو می‌گوید: همیشه این نکته را به یاد داشته باشید که ما انسانها در هر موقعیتی، معمولا آن چیزی را می‌بینیم که دوست داریم. 💕💕💕
بلاخره از ملیکا جدا شدم . ملیکا_ زهراسادات توماشینه بیابریم گرمه خانم خانما. _ اها باشه بریم. ملیکا راه افتاد و منم دنبالش ، تا رسیدیم به یه سمند سفید . ملیکا در جلو رو برام باز کرد و خودش هم رفت عقب نشست. سوار شدم و سلام کردم و بعدهم با آغوش زهراسادات مواجه شدم بلاخره بعد از احوال پرسی و این چیزا راه افتاد. ملیکا_ خوب چه خبرا؟ دیگه میای قم و میری حرم؟ مثلا یه زمانی خواهر بودیما. در جوابش به لبخند اکتفا کردم. راست میگفت همیشه هرجا باهم میرفتیم میگفتیم ما خواهریم و از این حرفا ولی اون برای بچگیامون بود خب. جالبه که همه چیزو یادشونه. هم خوشحال بودم هم ناراحت. ناراحت به خاطر اینکه هنوزهم نمیتونستم خیلی از برخوردای این مذهبیا رو تحمل کنم چون با اعتقاداتشون مشکل داشتم و خوشحال هم برای اینکه دلم برای دوستام تنگ شده بودو حالا بعد هفت هشت سال داشتم میدیدمشون. البته ناگفته نماند که من خیلی سرد برخورد کردم وظاهرا ناراحت شدن که دیگه حرفی بینمون ردو بدل نشد منم سکوت رو ترجیح دادم . زهراسادات_حانیه جان. الان خونه مامان بزرگ اینا خیلی شلوغه مامان اینا گفتن بهت بگم اگه دوست نداشتی بیای اونجا بریم خونه ما. _ نمیدونم هرجور خودت میدونی . زهراسادات_ پس بریم خونه ما. . . . . زهراسادات در رو باز کرد و کنار وایساد تا من وارد بشم. با وارد شدنم خاطره های خیلی محوی,از کودکی برام زنده شد. چه روزای خوبی رو اینجا گذروندیم. . . . زهراسادات با یه سینی شربت وارد پذیرایی شد و نشست کنارم. زهراسادات_ حانیه یه چیزی بپرسم ناراحت نمیشی؟ _ اگه تانیا صدام کنی نه. _ بابات چجوری حاضر شد تو همش پیش عموت باشی با این اعتقاداتش؟ شونه بالا انداختم. _ نمیدونم. شاید.... با اومدن ملیکا حرفمون نا تموم موند . خلاصه بعداز کلی شوخی و خنده که من هم طبق معمول مسئولیت خطیر خندوندن بقیه رو داشتم صدای آیفون بیانگر اومدن مامان باباها بود...... ر
بعد از ورودشون خاله مریم من رو یه آغوش گرم مهمون کرد خون گرمیشون رو دوست داشتم اصلا انگار نه انگار که چندسال بود من رو ندیده بودن. مامان باباها نشستن تو پذیرایی و من هم به اصرار بچه ها مهمون اتاقشون شدم. به محض ورودمون شروع کردیم به تعریف کردن و یاداوری خاطرات گذشته برعکس بقیه اقوامی که از وقتی عمو برگشته بود دیگه خیلی ندیده بودمشون( یعنی از 7.8 سالگی) تا 12.13 سالگی هنوز هم زهراسادات اینا جزو فامیلای صمیمی بودن و بعد از اون دیگه سرگرم درس شدم و حتی از طریق تلفن و اس ام اس هم دیگه ارتباطی نداشتیم. بعد از یک ساعت که نفهمیدم چجوری گذشت با صدای مامان هرسه رفتیم پایین. مامان_ دخترا بیاید میخوایم بریم حرم. ملیکا_ چشم خاله اومدیم. . . . . . تو ماشین دوباره طبق معمول با غرغر هدمو سرم کردم و شالم رو هم کشیدم جلو و بعد از این که چادرمو از تو کیفم در اوردیم رسیدیم. پیاده شدم و چادرم رو سرم کردم. برگشتم به سمت ماشین عمواینا ( پدر زهراسادات) که با لبخند ملیکا که پشت سرم بود مواجه شدم. ملیکا_ چقدر چادر بهت میاد. _ عهههه. ولم کن بابا بیا بریم. راه افتادیم سمت حرم جایگاه آرامش من سلامی زیر لب گفتم و وارد شدم. . . . . ساعت 8 شب بود.تو حرم از مامان و بابا جداشده بودیم و قرار بود ساعت 8دم در باشیم. رو به دخترا گفتم بدویید و به دنبال این حرفم به سمت خروجی راه افتادم. رسیدیم به بیرون حرم ولی مامان اینا نبودن ای وای نکنه رفته باشن. یه دفعه یه نفر دستشو گذاشت رو شونه من و مصادف شد با جیغ کشیدن من. امیرعلی_ عههه اصلانمیشه با تو شوخی کرد دختر؟ _ عههه. سکته کردم. بعد با چشمای درشت شده از تعجب ادامه دادم _ وای داداشی کی اومدی؟ و با این حرف و حالت من بچه ها و امیر ترکیدن خودمم خندم گرفته بود. امیرعلی_ ببخشید نمیدونستم باید اجازه بگیرم ابجی خانم. صبح رسیدم مامان گفت قمین منم اومدم اینجا.....
داشتم بال در میاوردم. الهی من قوربون داداش گلم بشم. پریدم بغلش کردم و آغوشش شد قرارگاه اشک های دلتنگی خواهرانه. . . . ساعت 10/5 بود بعد از شام راه افتادیم به سمت تهران.( مامان اینا میخواستن برن مسجد جمکران ولی من گفتم حوصله ندارم و تا داشتیم شام میخوردیم امیرعلی رفت و برگشت. من هم چون از مسجد خوشم نمیومد مامان اینارو راضی کردم که نریم. ) حوصلم حسابی سر رفته بود امیرعلی سرش تو گوشیش بود مامان و بابا هم که داشتن باهم حرف میزدن و چون شیشه ها پایین بود صداشونو نمیشنیدم.خودمو به امیرعلی نزدیک کردم و صفحه گوشیش رو نگاه کردم. چشمام از تعجب گرد شده بود . وای خدای من این پسره چه خوشگله فکر کنم دچار عشق در نگاه اول شدم رفت . یه دفعه امیرعلی سرشو اورد بالا. امیرعلی_ یه تقی یه توقی یه اجازه ای. _ امیر این کیه؟ امیرعلی_ اره خواهری اجازه میدم راحت باش _ عههههههه. میگم این کیه؟ امیرعلی_ ممنون واقعا. دوستمه _ کدوم دوستت؟ امیرعلی_ یه جوری میگی انگار دوستای منو میشناسی. _ خوب بگو بشناسم. امیر جووووونم. امیرعلی_ جوووونم؟ _ این دوستت قصد از..... امیرعلی_ خجالت بکش. 😡 _ شوخی کردم بابا. خوب حالا بگو. امیرعلی_ این اقای خوشگل ،خوشتیپ بهترین دوست منه. 21 سالشه و.... یه دفعه بغض کرد و چی؟ خوب بگو دیگه. دهع. _ و چی؟ امیرعلی_ اها راستی لبنانی هستش. _ هااااااااا؟!؟!؟!؟! دوست لبنانی داررررررری؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ امیرعلی_ اره مگه چه اشکالی داره؟ _ نگفتی و چی؟؟؟؟ امیرعلی_ رفت مدافع حرم بانو بشه. محمد احمد مشلب دوست شهید منه. انگار که یه لحظه دنیا برام وایساد نفهمیدم چم شد. با حس خیسی اشک رو گونم و نگاه های سرشار از تعجب امیرعلی به خودم اومدم....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روی پای خودمان بایستیم حضرت آیت‌الله خامنه‌ای: «دنیا بزرگ است؛ دنیا که فقط آمریکا و چند کشور اروپایی نیست؛ دنیا خیلی وسیع است؛ بروند ارتباطات را برقرار کنند به آن مقداری که لازم هست امّا چشم ندوزند به هیچ نیروی خارجی؛ چشم بدوزند به عنصر داخلی، چشم بدوزند به این ارزش بزرگ: نیروی انسانی داخل. وقتی مردم ببینند که ما مسئولین اصرار داریم بر اینکه مشکلاتمان را در داخل حل کنیم و از ظرفیّتهای داخلی استفاده کنیم، ولو یک سختی‌ای هم برایشان پیش بیاید، تحمّل میکنند، کمکمان میکنند؛ این را مسئولین محترم کشور باید توجّه داشته باشند که تکیه‌ی به خارج نبایستی کرد.» ۹۷/۲/۱۰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌‌‌‌‌‌‌┄✦۞✦‌‌✺‌﷽‌‌‌✺✦۞✦┄ ✨امام علی علیه‌السلام فرمودند: سزاوار است كه عاقل، از مستى ثروت، قدرت، دانش، ستايش و مستى جوانى بپرهيزد، چرا كه هر يك را بادهاى پليدى است كه عقل را نابود مى‏ كند و وقار و هيبت را كم مى‏ نمايد.✨
خدایا، کمک کن دیرتر برنجم، زودتر ببخشم، کمتر قضاوت کنم و بیشتر فرصت دهم ... سلاااام الهی به امیدتو سلام صبحتون بخیر💖
✨بر خاتم انبیا محمـ(ص)ـد صلوات (🌸)اللّهُمَّ ✨(🌸)صَلِّ ✨✨(🌸)عَلَی ✨✨✨(🌸)مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(🌸)وَ آلِ ✨✨✨✨✨(🌸) مُحَمَّدٍ ✨✨✨✨(🌸)وَ عَجِّلْ ✨✨✨(🌸)فَرَجَهُمْ
✴️ چهارشنبه 👈 28 آبان 99 👈 2ربیع الثانی 1442 👈 18 نوامبر 2020 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی . 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی . 📛 صدقه صبحگاهی رفع نحوست است . 👶مناسب زایمان و نوزادش مبارک و خوش قدم خواهد شد . ان شاءالله 🚘مسافرت : مسافرت خوب نیست و درصورت ضرورت همراه صدقه باشد . 🔭 احکام نجوم. 🌗 این روز از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است : ✳️ از شیر گرفتن کودک . ✳️ درو کردن غلات . ✳️ و کندن چاه نیک است . 💑 حکم مباشرت امشب (شب پنج شنبه) ، فرزند امشب حاکمی از حاکمان یا عالمی از عالمان می گردد . ان شاء الله 💉💉 حجامت خون دادن فصد خوب نیست . 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت باعث حاجت روایی می شود . ✂️ ناخن گرفتن 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث خارش میشود. 👕👚 دوخت ودوز چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله ✴️️ وقت در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد.