eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.7هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👩‍🍳🧑‍🍳 پارت اول ۱/۵لیوان آب با ۳ ق. غ نشاسته ذرت نصف لیوان شکر و ۱ ق. غ پودر ژلاتین ۱ ق. غ روغ و ۱ ق. غ گلاب
🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🌈🦋🌈🦋 فردا تعطیل بود چون روز عید ولادت پیامبر (ص) صبح خیلی زود از خواب بیدار شدم و کار های خانه را انجام دادم و بعد از خوردن صبحانه به خانه عمویم رفتم در حیاط دیگ بزرگ غذا بر روی آتش گذاشته بود واطرافش را با آجر مانند اجاق درست کرده بودند داخل اتاق رفتم همه در تکاپو بودند و داشتند همه جا را تمیز می کردند بخصوص اتاق عروس و داماد را آماده کردند ترنم باران: من هم به آشپز خانه رفتم جعبه های شیرینی را برداشتم و در سینی چیدم بعد از این کار به حیاط رفتم و کمی جارو کردم تا شب حسابی کار کردم تا وقتی مهمان ها آمدند لباس هایم را عوض کردم و لباسی تازه به تن کردم مثل شب قبل همه شادی خودشان را با شعر های محلی و دست زدن ابراز میکردند بعد از ساعتی عروس داماد آمدند همه به کوچه رفتیم و از کوچه تا اتاق عروس داماد همراهی کردیم تا در جایگاه مخصوص خود نشستند جشن شادی تا پاسی از شب ادامه پیدا کرد بعد از آن داماد به پشت بام می رود با با پرتاب میوه های پائیزی به سمت پائین مراسم را تمام کند این یک رسم است که مردم از دست داماد میوه می گیرند بعد از این که عروس و داماد به خانه ی جدیدشان رفتند ما هم به خانه برگشتیم
🦋🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈🌈🌈🦋🌈🦋🌈🦋🌈 تازه از مدرسه به خانه آمده بودم هنوز زمان زیادی نگذشته بود تا فرصت کنم لباس هایم را عوض کنم با هیجان داشتم به مراسم فردا شب فکر می کردم. خب این مراسم فقط سالی یکبار اتفاق می افتد و باید سعی کنم همه چیز را آماده بگذارم داخل اتاق رفتم وسایل را کمی جابجا کردم. کرسی را به سمت وسط اتاق بردم تا جایش تغییر کند چند پارچه ی رنگی از داخل کمد برداشتم و روی کرسی انداختم ، داخل انباری رفتم چراغ نفتی قدیمی را از روی طاقچه برداشتم و دورنش را پر از نفت کردم و روی کرسی قرار دادم از داخل ویترین شیشه ای ظرف بزرگی را برای میوه برداشتم تقریبا همان اندازه ی ظرف کناری بود فقط کمی بزرگتر تا عصر مشغول کارهای خانه بودم نزدیک غروب رفتم مغازه پایین چند کیلو تخمه آفتاب گردان خریدم و به سمت خانه برگشتم نزدیک خانه که رسیدم دوستم زهرا را دیدم سلام کردم و از مراسم شب برایش گفتم زهرا هم گفتم ظرف های آجیل را آماده کرده و فقط روشن کردن آتش زیر کرسی مانده است. بعد خدا حافظی از زهرا داخل اتاق رفتم و لباس هایم را عوض کردم تا آماده شوم می دانستم بعد از نماز مغرب و عشا فامیل هایمان می آیند مادربزرگم که زودتر از همه می آید بعد از نیم ساعت در خانه به صدا آمد در را که باز کردم پدر و برادرم داخل خانه آمدند بعد از شستن سر صورتشان لباس هایشان راعوض کردند به مادرم کمک کردند تا باقی مانده ی کار ها را انجام دهند. بعد از اینکه همه ی فامیل ها به خانه ی ما آمدند همگی دور کرسی نشستیم ، مادر بزرگم بالای اتاق نشست. همه با هم صحبت می کردند و احوال پرسی می کردند نگاهم به میوه های داخل ظرف افتاد انار های قرمز درشت در کنارش نارنگی و سیب چقدر ساده و دل انگیز است. در کاسه های گل دار پر از نخودچی و کشمش بود یه مشت برداشتم و با اشتها خوردم مزه شور و شیرین آن را دوست داشتم. مادربزگم شروع به صحبت کرد او از قصه ی ننه سرما و ورود او به زمستان می گفت که با کوله باری از برف می آید در حالی که صورتش از برف پوشیده شده و لباس پشمی بزرگی به تن کرده و در پشت سرش هو هوی باد سرد شنیده می شود... مادربزرگم همین طور ادامه می داد ما هم با دقت به قصه گوش می کردیم این داستان ها برای آماده شدن مان در سرمای زمستان شدید است. ساعت از نیم شب گذشت خواب به چشم همه آمد خاله ها و دایی هایم خداحافظی کردند و من مادرم رختخواب پهن کردیم و من غرق در قصه ننه سرما آماده ی خواب شدم چون فردا صبح باید به مدرسه می رفتم
✨﷽✨ ✍ مراسم تشیع جنازه یکی از آشنایان در یک روز سرد پاییزی در گورستان بودم. نوه متوفی اصلا گریه نمی‌کرد و محزون هم نبود. سال‌ها این موضوع برای من جای سوال بود با این‌که او سنگ‌دل هم نبود. بعدها از او علت را جویا شدم، گفت: پدر بزرگ من هر چند انسان بدی نبود ولی روزی یاد دارم، عید نوروز بود و به نوه‌های خود عیدی می‌داد و ما کودک بودیم، ما نوه دختری او بودیم و او به نوه های پسری‌اش 1000 تومنی عیدی داد ولی به ما 200 تومنی داد و در پیش آن‌ها گفت: پدربزرگ اصلی شما فلانی است و بروید و از او شما 1000 تومنی عیدی بگیرید. این حرکت او برای همیشه یاد من ماند و من تا زنده‌ام او را پدربزرگ و خودم را نوه او هرگز نمی‌دانم. برای نفوذ در دل‌ها شاید صد کار نیک کم باشد ولی برای ایجاد نفرت ابدی، یک حرکت احمقانه کافی است. و بدانیم کودکان هرچند در مقابل محبت ما توان تشکر ندارند و خجالت می‌کشند و در برابر تندی و بی‌احترامی ما، از ترس ما توان عکس‌العمل ندارند و سکوت می‌کنند، ولی آن‌ها تمام رفتار ما را می‌فهمند و محبت‌ها و بدی‌های ما را می‌بینند و می‌دانند و برای همیشه در ذهن خود حفظ می‌کنند و زمانی که بزرگ شدند، تلافی می‌کنند. 🍂🍁🍂🍁
💥حاجی هروقت گناه ‌کردی و توبه‌ شکستی این‌رو یادت باشه: شما‌ از‌گناهان‌خود‌ت خسته‌ میشی اما خدا از‌بخشیدن‌ شما‌ خسته‌ نمی شه☺️ پس‌از‌رحمت‌خدا ناامیدنشو :") - آیت‌الله‌ مرتضی تهرانی = 🧕🌿 🍁🍂🍁🍂
💚...♡ نمی‌دانم چه شدڪه سرنوشت مرا به این راه پر عشـق رساند! بدون شڪ شیــرحلال مادرم لقـــمه‌حــلال پــدرم و انتخاب همســـرم در آن‌اثر داشته‌است 🌷 🍁🍂🍁🍂
💠میخوام نماز شب بخونم ولی سخته💠 ✅ مهمترین دلیلی که باعث میشه نماز شب نخونیم، اینه که حال نداریم نصف شب یا قبل اذان صبح بیدار بشیم 💢در حالیکه میشه تو روز هم نماز شب خوند.... شاید تعجب کنید ولی واقعا میشه... ⭕️سخت‌ترین وقت نماز شب قبل از اذان صبح ⭕️راحت‌ترین وقت قبل از خواب یا در روز 🔳وقت خواندن نماز شب بعد از نیمه شب تا اذان صبح بوده و بهترین زمان آن قبل از اذان صبح هست ولی هم می‌توان قبل از رسیدن نیمه شب نمازشب را خواند و هم در روز ⬛️ نماز شب قبل از خواب و پیش از رسیدن نیمه شب 💢امام صادق علیه السلام فرمود: اگر بیم دارى که پایان شب برنخیزى یا سرما و مشکل دیگرى مانع نماز شبت خواهد شد، نماز شب را در اوّل شب(بعد از نماز عشاء) بخوان 📕وسائل الشیعه : ج ۳، ص ۱۸۳ ✳️ توجه: اگر نماز شب را قبل از نیمه شب خواند سزاوار است که نیّت اداء نکند بلکه به نیّت جلو انداختن (تعجیل) بخواند. ⬛️ قضای نماز شب در روز 💢اگر کسی نتوانست شب نمازشب را بخواند می‌تواند قضای آنرا بعد از نماز صبح و یا در روز بخواند ⭕️در روایتی شخصی از امام صادق ع پرسید من قضای نماز شب را در روز میخوانم و حضرت سه مرتبه فرمود اینکار موجب روشنی چشم تو خواهد شد 💢و حتی بالاتر از آن در روایتی آمده: خداى تعالى به بنده‌اى که نماز شب را در روز قضا بکند مباهات مى‌کند و مى‌فرماید: اى فرشتگان من، این بنده من چیزى را که به او واجب نکرده‌ام قضا مى‌کند گواه باشید که من او را آمرزیدم 📕 وسائل الشیعه، ج ۴، ص ۲۷۸ ✳️می‌توان با خواندن یک رکعت به مدت دو دقیقه در شب یا روز، از کسانی شویم که اهل نماز شب هستند 🏴 أللَّہُمَ؏َـجِّڸْ لِوَلیِڪَ ألْفَـرَج بحق حضرت زینب سلام الله علیها 🍁🍂🍁🍁
غرور برای مردان اهمیت زیادی دارد و به هر طریقی اگر غرور او را بشکنید، او را از دست خواهید داد. 🍁🍂🍁🍂
امشب در آغوش امن خدا آرام بخواب، بي ترديد فردا بهترين روز زندگي تو خواهد بود به شكوه تقدير و معجزه خدا شك نكن شبتون آروم ودرپناه خدا🌙 🌸🍃
🌷دوهدف شیطان: ۱.میخواهدباتشویقتون به شراب وقمار، بین شمادشمنی ایجادکند ۲.مانع ازذکرخداونمازشود إِنَّمَا يُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُوقِعَ بَيْنَكُمُ الْعَدَاوَةَ وَالْبَغْضَآءَ فِي الْخَمْرِ وَالْمَيْسِرِ وَيَصُدَّكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ وَعَنِ الصَّلَاةِ فَهَلْ أَنْتُمْ مُنْتَهُونَ (٩١)مائده 🌷۳.شیطان میخواهدشما را سخت گمراه کند: ...ِ وَيُرِيدُ الشَّيْطَانُ أَنْ يُضِلَّهُمْ ضَلَالًا بَعِيدًا ٦٠نساء 🍁🍂🍁🍂
🔴 قحط غیرت در آخــــــــــــرالزّمان... 🌕 امیرالمومنین علی علیه‌السلام مردم آخر‌الزّمان را اینچنین توصیف نموده‌اند: مرد از همسرش انحرافات جنسی را می‌بیند و اعتراضی نمی‌کند، از آنچه از طریق خود فروشی به دست آورده می‌گیرد و می‌خورد؛ اگر انحراف سراسر وجودش را فرا گیرد، اعتراض نمی‌کند، به آنچه انجام می‌شود و در حقش گفته می‌شود گوش نمی‌دهد. پس او کسی است که دیوّث است.(کسی که بیگانگان را بر همسر خود وارد می‌کند.) 📗الزام الناصب، ج ۲ ص ۱۵۴ 📗يوم الخلاص، ج ۱، ص ۳۸۵ این دسته از زنان، مردان و جوانان آخرالزمانی، نه تنها حیا و غیرت خویش را از دست می‌دهند، بلکه به نداشتن آن نیز افتخار می کنند.