فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👩🍳#سالاد_انار👩🍳
مواد لازم سالاد انار برای ۴ نفر :
انار بزرگ : ۲ تا
کلم بنفش کوچک : ۱/۴
کلم بروکلی : ۱ بوته کوچک
هویج : ۱ عدد
لیمو : نصف برش
سس مایونز : ۲ قاشق غذا خوری
گلپر : ۱ قاشق غذا خوری
نمک : به مقدار لازم
#پارت_اول
11.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🥀اگه یه عده از این بچهها مدینه بودن، کسی جرأت نمیکرد به مادر ما سیلی بزند..😔
#فاطمیه 🖤
#نشر_مطالب_صدقه_جاریه_است
#بیشتر_بدانیم_بهتر_زندگی_کنیم
معمولا مشکلات بزرگ کم کم شکل می گیرند... مثلا طلاق هم این طور نیست که یهو شکل بگیره! کم کم...
گاهی بی احترامی هایی که در محیط خانواده و نسبت به خانواده همسر وجود دارد کم کم طرف مقابل را برای ادامه زندگی سرد می کند
گاهی قدرنشناسی هایی که مرد نسبت به وظایف سنگین همسرش در خانه بروز می دهد یا کنایه زدن های زن به شوهرش در مورد جایگاه شغلی و درآمدش کم کم او را سرد می کند
گاهی یک رابطه به ظاهر کوچکِ مرد یا زن با جنس مخالف در محل کارش، به عنوانِ رابطه ی کاری یا اینکه ما مثل خواهر و برادریم و از این موارد، کم کم رابطه همسران را سرد می کند
گاهی کم توجهی همسران نسبت به هم و درک نکردنِ همدیگر و اینکه سرشون فقط تو گوشی باشه و حتی موقع صحبت هم به هم توجه نکنند کم کم رابطه ها را سرد می کند
گاهی اختلافات کوچک بی اهمیتی که هیچ کس حاضر به کوتاه آمدن نمی شود کم کم بزرگ می شود و زندگی سرد می شود
مواظب این کم کم ها باشید تا زندگی زیبای خودتون رو حفظ کنید تا همیشه خوشبخت و شاد باشید
با مطالعه این متن فوری یاد رفتارهای نامناسب همسرتان نیاُفتید! بلکه سعی کنید خودتون رو اصلاح کنید تا ایشون هم از شما تاثیر گیرد
❄️🌨☃🌨❄️
#ملاقات_با_خدا 17
➖➖➖💞
🌷از نظر عارفان الهی، آخرین مرحله سلوک و عرفان "دیدار پروردگار عالم" هست🕊
🌹خداوند در حدیث قدسی میفرماید:
✨من در این جهان نمیگنجم، زیرا این جهان مخلوقِ من است. اما اگر میخواهی جایی برای من پیدا کنی آنجا "دلِ مومن" است ؛
این دلِ مومن است که هیچ چیز و هیچکس غیر از خدا در آن وجود ندارد ....
لَم یَسَعَنی سَمائی وَ لا اَرضی وَ وَسعَنی قَلب عَبدی المومن✨
📚 بحارالانوار/ ج ۵۵/ص ۳۹
🌎🔶 انسان در این مقام به جایی میرسه که "همه عالم رو محضرِ خدا میدونه"
☘ وقتی که نماز میخونه احساس میکنه در حالِ صحبت کردن با خودِ خداوند متعال هست...😍💖
✅ اگه کسی یه مقدار صفای باطن داشته باشه میتونه "شیرینی ملاقات با خداوند" رو احساس کنه و از بقیه دست بکشه....😌
⭕️ حتی اگه همه اطرافیانش بی دین باشن و بهش حرفای نادرست بگن...
👈 اما بازم این مسیرِ خودش رو به سمتِ پروردگارش خواهد رفت....💞🕊
از توام یارب، فراموشم مباد
هر که میخواهد فراموشم کند....
آقاسیدمجتبی میگفت :
باید خاکریزهای جنگ را بکشانیم به شهر!
یعنی نسل جدید را با شهدا آشنا کنیم
در نتیجه جامعه بیمه میشود و یار
برایِ امام زمان (عج) تربیت میشود.
#شهید_سیدمجتبی_علمدار
سلام
صبحتون شهدایی
چند ترفند آشپز خونهای
① اگه به تخم مرغ در حال سرخ شدن یه کم آب اضافه کنید نیمرو صاف و یه دست ونارنجی میشه
② گوجه و کلا مرکبات رو تو یخچال نگه ندارین چون مزه و بوش کلا از بین میره
③ برای اینکه پوست میوه هارو بکنید 5 دقیق قبلش اونارو تو آب یخ بذارید. این کار باعث میشه پوستشون تمیز تر کنده شه
④ موقع پیاز خرد کردن یه تیکه نون رو بین دندونهاتون نگه دارید تا گاز پیاز رو جذب کنه و اشکتون سرازیر نشه↷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
از تنفر خودتون به خاطر
چیزهایی که
نیستید دست بکشید...
و شروع کنید
به دوست داشتن خودتون ،
به خاطر چیزهایی که
هستید...
موفقیت شخصی ،
از درون حاصل میشود و
موقعی بدست می آید
که شما قادر باشید
نه تنها « خودتان » باشید
بلکه همچنین « خود » را
« دوست » داشته باشید
یــــــاســـبحــانـــــ...
#رمانِ_من_مسلمانم...
#قسمت_نهم:
💝💝💝💝💝
خواب بودم که با شنیدن صدای ضربه هایی به در چشمامو کمی باز کردم ولی دوباره بلافاصله بستم...
خیلی خوابم میومد اصلا حوصله نداشتم بپرسم کی پشت دره...یادمم نبود که با چه وضعیتی به خواب رفتم...
توی خواب و بیداری بودم و صدای ضربه هایی که ممتد به در زده میشد رو میشنیدم...
چند ثانیه ای این ضربه ها ادامه پیدا کرد تا اینکه صدا قطع شد ولی پشت بندش صدای باز شدن در اومد و بعد صدای بابا که صدام زد:
+الینا؟!...
یک آن با شنیدن صدای بابا همه چیز یادم اومد...من تو اتاق رو زمین با روسری و ملحفه کنار یه تیکه سنگ خوابیدم...
از جام پریدم که با چشمای گشاد شده ی بابا روبرو شدم...
+الینا؟چرا روسری سرته؟چرا ملحفه رو اینطور دور خودت پیچیدی؟این تیکه سنگ...الینا اینجا چه خبره؟!
از شدت استرس به تته پته افتاده بودم...
بدتر از همه هم این بود که جوابی برا بابا نداشتم...
_من...خب...چیزه...ینی...
نفس پر استرسی کشیدم که از چشم بابا دور نموند...
+الینا...هیچ معلومه داری چه غلطی میکنی؟...تو اتاقت چه خبره؟...اصن اینارو ول کن بگو ببینم تو دیشب،نصفه شب تو دسشویی چکار میکردی؟سابقه نداشته تاحالا تو نصف شب بری دسشویی...چرا رو زمین خوابیدی...
با ترس و استرس فقط نگاش میکردم...هیچ جوابی برای سوالاش نداشتم...
طبق معمولی که استرس میگیرم دهنم خشک شده بود و کف دستام عرق کرده بود اما همه دستم یخ بود،سَرمم مثل همیشه درد گرفته بود...
بابا یهو انگار که چیزی یادش اومده باشه با لحنی که معلوم بود ناباوره گفت:
+الینا؟!...بگو که اشتباه میکنم...بگو که هیچ چیز اونطور که من فکر میکنم نیس...الینا تو که...توکه...
سرم رو به نشونه مثبت تکون دادم...مطمئن بودم خودش همه چیز رو فهمیده...
صداش با داد بلند شد:
+نه الینا...نه...برا من سرتو تکون نده...اون زبون بی صاحابتو تکون بده و بگو که من دارم اشتباه میکنم لعنتی...
با صدایی که از ته چاه در میومد جواب دادم:
_No...no...you're not wrong...I...I was...(نه...نه...تو اشتباه نمیکنی...من...من داشتم...)
با داد بابا حرف تو دهنم موند:
+shut up Elina...shut up damn...(خفه شو الینا...خفه شو لعنتی...)
ساکت شد...
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
7.52M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آیا حیوانات هم شعور دارند⁉️
❤️طواف پرندگان دور پیکرها و تابوت شهدا
در شهر رشت
این روزها ایران عزیز ما شاهد حضور خوشنامانیاز بهشت است شهیدان مظلومی که ده ها سال در زیر خاک ناشناخته آرمیدند و امروز همچون فرشتگانی خونین بال، رو به سوی ما کردند تا ما را از خواب غفلت و دنیازدگی بیدار سازند..
🙏خدایا ما را شهید بمیران و اگر افتخار شهادت نداشتیم با شهدا محشورمان فرما .آمین
#تشییع_شهدای_گمنام
#جان_فدا ی #امام_زمان