#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت۹🎬:
یک هفته گذشت وچه سخت وطاقت فرسا گذشت,علی ازبیمارستان مرخص شد وبااینکه زخمش هنوز خوب نشده بود از پا ننشست وشب وروز در تلاش بود تا ردی از عباس پیدا کند.
اما هرچه جستجو میکرد کمتر ردی از عباس وربایندگانش,پیدا میکرد ,اما مطمین بودیم که کار کار اسراییل وشیاطین یهودیست.
بچه ها هرروز بهانه ی عباس رامیگرفتند وزینب این دختر حرف گوش کن من ,مدام بهانه های مختلف میگرفت وگریه سرمیداد ومن میدانستم انتهای تمام گریه ها به نبودن عباس ختم میشود....
خدایاااا توکه یک بار مرا با ربودن عزیزانم امتحان نمودی,ایا هنوز ابدیده نشدم که دوباره گرفتار درد هجرانم نمودی؟؟
زهرا با یاداوری دوران کودکی واسارتش درچنگال صهیونیست وازادی اش به دست قدرتمند مجاهدان ایرانی,مدام به من وبچه ها امید میداد که عباس برمیگرددوبااطمینان میگفت باید از حاج قاسم بخواهیم,کمکمان کند....
این دخترک شیرین زبان وباهوش ,انقدر گفت وگفت که من متقاعد شدم ,گره کور این اسارت فقط به دستان ابوالفضلی ,حاج قاسم ونیروهای شجاعش بازمیشود..
پس با علی صحبت کردم و برای عزیمت به ایران اعلام امادگی نمودم,تا از نزدیک به محضر حاج قاسم برویم وعقده دل واکنیم وبه مدد این مرد الهی,عباس را پیدا کنیم..
#ادامه دارد...
🖊به قلم.....ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
#از_کرونا_تا_بهشت
#قسمت ۱۰ 🎬:
سوار هواپیما شدیم به مقصد ایران_تهران,داخل هواپیما بچه ها مدام حرف از حاج قاسم میزدند,انگار مطمین بودند که دست عباس ,برادرشان بامعجزه ی دستان حاج قاسم در دستشان قرارمیگیرد,حسن وحسین مدام از شکل وشمایل حاج قاسم میپرسیدندومن عکس سردار را که مثل گنجی گرانبها داخل گوشیم نگهداری میکردم را نشان آنها دادم,یکدفعه حسن وحسین با دیدن عکس باهم گفتند:من هم ازاین لباسها میخوام....
علی به هردوشان چشمکی زد وگفت:ای به چشم...سربازان کوچک امام زمان...ازاین لباسهاهم براتون میخرم.
قرارشد به محض رسیدن به ایران به سمت قم حرکت کنیم,چون من خیلی دوست داشتم انجا زندگی کنم ,اخه تجربه ی چندسال زندگی دربین یهودیهای صهیون وترسی که یهودیا از ایران خصوصا مردم شهرقم داشتند باعث میشد که من برای زندگی درقم ترغیب بشوم.
علی جوری برنامه ریزی کرده بود که ما درقم مشکلی نداشته باشیم ویک خانه قدیمی و ساخته شده به سبک ایرانی اسلامی,برایمان فراهم کرد وحتی برای همه مان شناسنامه ایرانی هم گرفت ونام خانوادگی مارا گذاشت ,نجفی, اخه ما ساکن نجف بودیم دیگه....
یک هفته ای طول کشید تا درخانه جدیدمان مستقر شدیم,هرشب تا صبح خواب به چشمام نمیامد وتا چشم روی هم میگذاشتم,مدام صدای کودکی درتاریکی رامیشنیدم که من را صدا میزد ومیگفت:مامان....
یک روز دم دمهای عصر علی با دودست لباس پسرانه که شبیهه لباسهای مدافعان حرم ایرانی ,مثل لباسهای سردار سلیمانی به خانه امد,حسن وحسین باشوقی فراوان لباسها رابرتن کردند ویک دفعه زینب زد زیرگریه وباز بهانه ی عباس راگرفت,ناخوداگاه این گریه ,بغض همه مان راشکست,زهرا زینب رابه بغل میفشرد ودلداریش میداد که علی گفت:
گریه نکنید بچه ها,یه خبرخوب دارم براتون,قرارشده همه مان باهم بریم پیش حاج قاسم و...
با هیاهوی بچه ها ،علی نتوانست بقیه ی حرفش رابزند,برای بچه ها طوری جا افتاده بود که رفتن پیش حاج قاسم,مساوی است با پیدا شدن عباس...
بچه ها توحال خودشان بودند,روکردم به علی وگفتم:راست راستی میریم پیش حاج قاسم؟!!
#ادامه دارد...
🖊به قلم.....ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
ببینید اثرات عجیب زیارت عاشورا..
آیت الله میرزا جواد تبریزی:
دستگاه سیدالشهـــدا سفینه النجاه است...
«زیارت عاشورا» پلی است به سوی استجابت دعـا و ارتباط معنوی با پروردگار متعال و برائت جسـتن از دشمنان اهل بیت(ع).
بر خـواندن این زیارت مداومت کنید که آثار عجیبی دارد. آنان که به خواندن زیارت عاشورا استمرار دارند، اثر خواندن این دعا رو دیده و می بینند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙دراین شب زیبای
🌸بهـاری دعا میکنم
🌙مرغ آمین
🌸بیاید و بر آرزوهایتان
🌙آمین بگوید
🌸دلواپسی
🌙درخیالتان نماند
🌸آرام باشید
🌙چه چیزی از
🌸آرامش ناب خوش تر
🌙شبتون بخیر 🌸
🌸🍃
part10_salam bar ebrahim.mp3
9.73M
🎧#قسمت_دهم کتاب«سلام بر ابراهیم جلد ۲»
#سلام_بر_ابراهیم_جلد۲
4_5924875451750157102.mp3
21.76M
#شیطان شناسی ۱۳
🔥 حمله شیطان از عقب (کینه )
استاد:حاجیه خانم رستمی فر 🎤
#شیطان_شناسی۱۳
part11_salam bar ebrahim.mp3
12.1M
🎧قسمت یازدهم کتاب«سلام بر ابراهیم جلد ۲»
#سلام_بر_ابراهیم_جلد۲
4_5917818159057865370.mp3
20.66M
✅ دخالت شیطان در انتخاب آرزوها
حاجیه خانم رستمی فر 🎤
#شیطان_شناسی۱۲
هیچکس نگفت1.mp3
5.11M
📚 مجموعه صوتی 30 قسمتی "هیچکس به من نگفت...! "
📝 #قسمت_اول
🎙 به کلام : مصطفی صالحی
🎼 تنظیم: بابک رحیمی
📕 برگرفته از کتاب ((هیچکس به من نگفت)) نوشته حسن محمودی
⏰ 2:07
•┈••✾🍃🌺🍃✾••┈•