eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
شاهزاده ای در خدمت نود و سوم🎬: قنفذ ملعون بار دیگر راهی خانه ی علی علیه السلام شد. فضه در کنار بانویش زانو زده بود و سر حسنین کوچک را به آغوش می کشید و زینبین دامان مادر را سخت چسپیده بودند. قنفذملعون و سربازان همراهش نزدیک خانه شدند و چون درب نیم سوخته ،به گوشه ای افتاده بود،به راحتی وارد خانه شدند . حیدر کرار با دیدن هجوم دوباره ی این قوم مظلوم کُش به منزلش که همان خانه ی دخت رسول الله بود، همان خانه ای که حدیث شریف کساء در آن نازل شد، همان خانه ای که جبرئیل امین بارها و بارها به اینجا نزول اجلال فرموده بودند و به این امر مباهات می کردند.... جمعیت که وارد شد ، علیِ مظلوم به سمت شمشیرش روان شد و قبل از اینکه دست مبارکش به آن ذوالفقار در نیام برسد، جمعیتی از شیاطین انسان نما ، دوره اش کردند. فضه با دو دست بر سر زد و می خواست به مولایش کمک کند و شمشیر را به دست مبارک ولی بلا فصل پیامبر برساند اما در آن هیاهوی نامردان مردنما نشد... حال که علی علیه السلام از شمشیرش جدا افتاده بود ، مهاجمین نفس راحتی کشیدند و با شمشیرهای برهنه ، دور تا دور ولیّ خدا را گرفتند، ناگهان نانجیبی از ترس اینکه علی ،این قهرمان قهرمانان و پهلوان دوران در حرکتی آنان را کن فیکون کند ، سریع ریسمان بر گردن مولای ما انداخت و عده ای دیگر به او هجوم آوردند و دستان مبارک خلیفه ی بلا فصل بعد از محمد صلی الله وعلیه واله را بستند... و فاطمه سلام الله علیها.... فاطمه چون این صحنه را مشاهده کرد ، با حالی نزار ، همانطور که چادری را که فضه بر سر او نهاده بود و زینب کودک با دستان کوچکش به ان چنگ، انداخته بود، جلو می کشید ؛ سراسیمه در حالیکه یک دست به پهلوی مبارکش داشت ، خود را بین امامش و جمعیت مهاجم انداخت ،تا مانع بی حرمتی به ولیّ زمانش شود... اما این قوم ظالم و ستمگر....کم تر از آن بودند که رحم به زنی بی پناه کنند ، نه اینکه بگویم رحم به دخت پیامبرشان، همو‌که خشم و رضایش خشم و رضای خداوند است کنند ، نه اینکه حرمت زنی را که پیامبر،سرور زنان دو عالم نامیدش ،که سوره ی کوثر برای تولدش نازل شده بود....بلکه رحم به زنی بی پناه و آبستن که تازه طفلش را کشته بودند ،بکنند.... آنان دلی در سینه نداشتند که بفهمند رحم و مروت دیگر چیست؟! آنها بویی از مردانگی و مروّت نبرده بودند که بر زنی بیمار رحم کنند... فاطمه که خود را به علی رسانید ، باران مشت و لگد و تازیانه بر سرش باریدن گرفت..... قنفذ ملعون چنان با تازیانه بر بازوی مادرمان زد که اثر آن تازیانه پس از شهادت فاطمه سلام الله علیها ، همچون بازوبندی در بازوی او باقی بود، لعنت خداوند بر قنفذ باد که دل تمام شیعیان را تا ظهور حجت حق، داغدار و زخمی کرد.... بالاخره به ضرب تازیانه و غلاف شمشیر ، یک زن را از ولیّ زمانش دور کردند و چه سخت گذشت بر حسنین که کتک خوردن مادر دیدند.... چه غم جانگداز بر جان زینب افتاد، او که هنوز در بهت میخ گداخته و اثر خون سینه ی مادر بر آن بود ، باز سیلی و روی کبود مادر و تازیانه....تازیانه....روح او را شکست.... و چه سنگین بود برای فضه ،دیدن این صحنه ها....او باور نداشت که نامردانی با دخت پیامبرشان چنین کنند... شکسته باد آن دستی که صورت مادر ما را کبود کرد و مقدمه ی سیلی خوردن رقیه های کربلا را فراهم کرد، لعنت شود آن کسی که تازیانه بر بدن مادر ما، نواخت که مقدمه ی کتک خوردن زینب سلام الله علیها را در نینوا رقم زد.... بسوزد جگری که جگر آل طه ، پنج تن آل عبا را با بوجود آوردن این صحنه ها خون نمود، تا دیگرانی جرأت خون کردن جگر مجتبی را پیدا کنند.... فضه می دید و زمین و آسمان شاهد بود که مادر ما در حالیکه دست به دیوار گرفته بود دنبال حیدر کرار با دستان بسته،روان بود... ای آسمان کور باد چشمانت که دیدی ،مولای عرشیان و فرشیان را دست بستند و بر این واقعه،خون گریه نکردی... و ای زمین؛ اُف بر تو باد که دیدی ابوتراب را ریسمان بر گردن ،کشان کشان به مسجد می برند و دهان باز نکردی و این قوم ستمگر را نبلعیدی..... وای از دل مهدی زهرا سلام الله علیها... عمرم فدای دل داغدارت که به خاطر گناهان چون منی اجازه ی ظهور نداری تا بیایی و مرهم نهی بر این غم سربسته‌... ادامه دارد.... 🖊به قلم :ط_حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت نود و چهارم🎬: فضه با دو دیده غمبار که گویی به جای اشک خون می بارید ،می دید که نامردمانی علی علیه السلام را کشان کشان به سمت مسجد می بردند. فاطمه سلام الله علیها ، در حالی که بر زمین افتاده بود ، این صحنه را نگاه می کرد ، ناگهان به خود آمد و بدون توجه به دردی که در جانش پیچیده و خونی که از بدن مطهرش بر زمین می ریخت دستش را به جسم لرزان فضه تکیه داد و از جا بلند شد و در حالی که خود را به روی زمین می کشید به دنبال آنها روان شد . او می خواست تا آخرین لحظه ایستادگی کند ، می خواست تا آخرین دقیقه ،دست از حمایت ولیّ زمانش برندارد و انگار می خواست با این حرکتش به آیندگان درس دهد. آخر او سبط نبی بود و از آینده خبر داشت ، او می دانست که فرزندش ،مهدی هم آمدنیست ، می دانست که این سلاله ی پاکش ، باید مدتها در غربت زندگی کند و بیابان گردی نماید، فاطمه سلام الله علیها ، می خواست به من و تویی که داعیه ی ولایت پذیری داریم بگوید که ولایت یاوری ، اینچنین است ،باید تا پای جان ،حامی اعتقاد و هدف و ولایت زمانت باشی...حتی اگر تنها باشی....حتی اگر پهلو شکسته باشی...حتی اگر داغدار باشی.. فاطمه سلام الله علیها ، دست به دیوار گرفت و همان طور که اشک از چشمان مبارکش روان بود ، لنگ لنگان به دنبال جمعیت راه افتاد ،تا شاید بتواند کمکی به ولایت زمانش ، جانشین پدر بزرگوارش، علیِ مظلوم غریب، نماید. در اثر هرم آتش و تازیانه و مشت و لگدی که از قنفذ ملعون خورده بود ،نیرویش تحلیل رفته بود و آرام آرام حرکت می کرد... فاطمه سلام الله علیها، با چشم خویش دید که مردش را ، ولیّ بلا فصل محمد صلی الله علیه واله را به زور و کشان کشان وارد مسجد نمودند ، دیگر کار از دست مادرمان بیرون شده بود و به حرمت مسجد، وارد آن جا نشد و همان بغل دیوار بر زمین نشست. فضه خود را به بانویش رساند ، انگار که فاطمه به راستی نه بانوی خانه ،بلکه مادر او بود ، مانند دیگر طفلان کنار مادر شیعیان کز کرد. زنان مدینه با دیده ی ترحم به زنی نگاه می کردند که پیامبر صلی الله علیه واله وسلم فرموده بود :او سرور زنان عالم است.... فاطمه بر زمین نشست ،می خواست اشک از چشمان مبارکش پاک کند ، تازه متوجه زینبین شد که با بغضی در گلو کنار او در خود فرو رفته بودند و هر کدام گوشه ای از چادر خاکی مادرشان را در دست گرفته بودند. فاطمه سلام الله علیها ، بیش از این تاب و تحمل دیدنِ رنج آنها را نداشت ، پس دست به دیوار گرفت و زینبین را کنار خود کشید و همانطور که درب نیم سوخته را به فضه نشان می داد ،اشاره کرد تا به خانه بروند.... و علیِ مظلوم در حالیکه ریسمان به گردن مبارکش بود و حسن و حسین مانند گنجشکانی بی پناه دو طرف او را چسپیده بودند؛ وارد مسجد شد و ابوبکر را دید که بر منبر خانه ی خدا تکیه زده و او را نگاه می کند... علی علیه السلام رو به ابوبکر گفت :... دارد.... 🖊به قلم :ط-حسینی 💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت نود و پنجم🎬: اسدالله مانند شیری در بند رو به سوی ابوبکر کرد و فرمودند: به خدا قسم ، اگر شمشیرم به دستم بود ، می فهمیدید که شما هیچگاه به چنین کاری دست نمی یافتید. قسم به خداوند، از جهاد خود را منع نمی کنم، اگر چهل نفر مرا یاری می کردند ، جمعیت شما را پراکنده می کردم .«لعنت خدا بر کسانی که با من بیعت کردند و سپس مرا خوار کردند و تنها گذاشتند» و به راستی که کلام مولایمان حق بود و حقیقت ، آخر کدام جنگاور را یارای مقابله با حیدر کرار همان که شیر خدا می نامیدندش ، بود؟ مگر تنها کسی که با یک ضربت شمشیر از پس عمروبن عبدود که قهرمان عرب جاهلیت بود ،برآمد و با یک ضربه ی ذوالفقار او را به دونیم نمود غیر از علی علیه السلام بود؟ تمام این جمع ،دلاور مردی های حیدر کرار را در رکاب پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فراموش نکرده بودند و وقتی این کلام امیرالمؤمنین را شنیدند ، همگان آن را تأیید کردند. وقتی ابوبکر سخن مولایمان را شنید و چشم در چشم او شد ، دستور داد :رهایش کنید! علی علیه السلام نگاهی به او کرد و فرمود: «ای ابابکر، چه قدر زود به رسول الله طغیان کردی! » «تو به کدام حق و با چه مقامی مردم را به بیعت خود دعوت کردی؟» «آیا تو دیروز به امر خدا ورسولش با من دست بیعت ندادی ؟!» در این هنگام عمر که بیم آن داشت سخنان حق علی علیه السلام در مردم پیش رویش ،اثر داشته باشد و بلوایی به پا شود ، قبل از این که ابوبکر جوابی به مولایمان دهد، با فریاد اهانت آمیزی گفت: بیعت کن و از این سخنان باطل درگذر! علی....این اولین مظلوم عالم...همو که از زبان پیامبر لقب صدیق اکبر را گرفت ، همو که فاروق اعظم کل دنیا بود...همو که جهان خلقت خلق نشد مگر به بهانه ی وجودش....همو که دین اسلام تکمیل نشد مگر با پذیرش ولایتش...همو که محشر به پا نمی شود مگر با میزان و عدالتش....نگاهی به جمع بیعت شکن و خیره ی رو به رویش کرد و رو به عمر ،فرمودند: اگر بیعت نکنم چه خواهید کرد؟ عمر فریاد برآورد: تو را با ذلت و خواری می کشیم!!! و وای به آنانی که بودند ، دیدند و شنیدند و مهر سکوت بر لب زدند و برای حمایت از ولیّ زمانشان کر شدند و کور شدند و خود به بیراهه رفتند و امتی را پس از خود از راه خدا دور کردند‌... وای بر آنان که علی ، خلیفه الله در روی زمین را تنها گذاشتند.... علی علیه السلام با شنیدن این حرف ،رو به ابوبکر فرمودند:.... ادامه دارد.... 🖊 به قلم : ط_حسینی 🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
شاهزاده ای در خدمت نود و ششم🎬: علی علیه السلام رو به ابوبکر فرمودند: همانا با کشتن من ، بندهٔ خدا و برادر رسول خدا را کشته اید. ابوبکر در جواب گفت : بنده ی خدا بودن را قبول داریم اما این که خود را برادر رسول خدا خواندی قبول نداریم!! علی علیه السلام ،فرمودند: آیا انکار می کنید که پیامبر صلی الله علیه واله ،مرا به برادری خود برگزید و عقد اخوت بین ما برقرار کرد؟! ابوبکر گفت :صحیح است و این سخن را سه بار تکرار کرد. سپس علی علیه السلام رو به مردم کرد و فرمودند: ای مسلمانان، ای مهاجرین و انصار، شما را به خدا قسم می دهم آیا شنیدید در روز عید غدیر خم پیامبر صلی الله علیه واله این چنین فرمود:«من کنت مولاه فهذا علی مولاه ،اللهم وال من والاه و عاد من عاداه و..‌» ؟ علی گفت و گفت و گفت و تمام سخنان پیامبر را که راجع به امامت و خلافت بلافصل او بعد از خود بود ،بیان فرمود تا بار دیگر حجت تمام کند بر این بیعت شکنان دنیا طلب.... وقتی که علی علیه السلام واقعه غدیر را که کمتر از سه ماه از آن می گذشت یاد آوری نمودند ، تمام جمعیت از مهاجرین و انصار ،همه حرف های مولای ما را تأیید کردند ، همانا سخن حق بر زبان مولای ما جاری می شود و او لقب صدیق اکبر از زبان پیامبر گرفته... در این هنگام که ولوله ای در جمعیت افتاد و همگان بر حقانیت مولایمان شهادت دادند ، ابوبکر از ترس اینکه جمعیت از اطراف او پراکنده شوند و دور حیدر کرار را بگیرند ، دوباره متوسل به جعل حدیث و دروغ های کذب شد و گفت :.... دارد... 🖊 به قلم : ط_حسینی 🖤🖤🖤🖤🖤🖤
💥 نظرسنجی بزرگ انتخاباتی ❇️ بین نامزدها باقی مانده رای شما به کدام گزینه است:👇🏼👇🏼 https://eitaabot.ir/poll/s8o9e7 💥 نشر گسترده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸تقدیم به دوستان گل 💗شروع هفته تون عاااااالی 🌸امیـدوارم 💗شروع هفته تون 🌸با بهترین لحظه ها 💗و موفقیتهاگره بخوره 🌸و سرشاراز خیر و برکت 💗و لبریزاز آرامش باشه 🌸و تاانتهای هفته 💗حال دلتون خوب خوب باشه 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺نتیجه زندگی ما 🌼حاصل اعمال ماست 🌺نیکی پاسخ نیکی 🌼و بدی سزای بدی است 🌺پس مهربان باشیم 🌼و عشق بورزیم 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨مرحوم حاج اسماعیل دولابی: 🌷 با خدا حرف بزن. گرچه امیدوارم با خدا و خوبان با لب حرف نزنی و با عملت حرف بزنی. 🌸 دست محبّت بر سر یتیم بکش و با این کارت به خدا و خوبان بگو من هم یتیمم، شما هم دست محبّتی بر سر من بکشید. 🌷 به فقیر چیزی بده و با این عملت به خدا و خوبان بگو من هم فقیرم، شما هم به من بدهید. 💐 عیب اشخاص را بپوشان و ستر کن و با این کارت به خدا و خوبان بگو من هم عیوبی دارم، شما هم عیوب مرا بپوشانید و ستر کنید. 📚 مصباح الهدی ، ص 238 🌸🍃
❤️🌷شروع هفته تون عالی 🌾🌷اول هفته تون پراز انرژی 🌼🦋روزهای زندگیتون شیرین 🌾🌷قلبتون روشن از مهربانی 🌼🦋خانه امیدتون فقط خدا 🌾🌷و نگاه حق همیشه 🌼🦋همراهتان باشه 🌸🍃
recording-20240628-155418.mp3
6.27M
پیام مهم در روز انتخابات از شما خواهش_میکنیم این صوت را گوش دهید 🔻به کدام کاندیدا می‌توان افتخار کرد؟ باسرعت ۲x فقط ۳دقیقه طول می‌کشد. به صورت گسترده منتشر کنید 🔸اندیشکده راهبردی سعداء
اطلاعیه پیام سردار_رحیم_نوعی_اقدم برای دور دوم انتخابات سلام علیکم و رحمة الله انتخابات به دور دوم کشیده شد. تا اینجا برای همه ما پیش‌بینی شده بود. همه می دانستیم چنین می شود. اگر برادرمان، جناب آقای قالیباف به دور دوم کشیده می شد، با تمام توان به یاری ایشان میشتافتیم. ما بارها گفته ایم، این میدان، میدان جنگ ارزش های انقلاب اسلامی با غربگرایان است. ما برای احیای ارزش ها تلاش می کنیم. در قاموسمان جنگیدن برای شخص معنا ندارد. چه در جنگ هشت ساله دفاع مقدس، چه جنگ سوریه و چه اکنون در میدان سیاست. عزیزان وقت همراهی و همدلی می باشد. بیایید دست در دست هم، همه تلاشمان را بکنیم تا ادامه راه دولت شهید جمهور عزیزمان ابتر نماند. باید سریعا قرارگاه های شهیدان باکری ها، سلیمانی، همت و رجایی را شکل بدهیم و از نخستین ثانیه ها طرح ریزی عملیات برای روز بزرگ را آغاز کنیم. انشاالله. اکنون که سرنوشت، دکتر جلیلی را به دور دوم کشانده است، دست مان را برای پیروزی نهایی، به سمت هرکس که اهل جهاد در راه حق باشد دراز می کنیم. چه آنها که در این هفته ها به ستاد دکتر کمک کردند و چه آن ها که در خدمت دکتر ، زاکانی و قاضی زاده هاشمی، بودند. همه باید برای احیای حق، زیر یک پرچم جمع شویم. رجا واثق دارم اگر به خدا توکل کنیم ومتوسل اهل بیت (ع) بشویم، بشرط اخلاص، بزنیم بخط، خدای متعال مثل ۸سال دفاع مقدس و۶سال مقاومت، غیر ممکن هارا ممکن و دل تمامی انسانهای آزاده وخدا جوی و حافظان ارزش‌ها وپیروان ولایت را از آن ما خواهد کرد. الحق در چند قدمی قله هستیم خسته نباشید وبا روحیه ای وصف ناپذیر برای رسیدن به نوک قله در صف های مستحکم با رمز یا فاطمه زهرا (س) حرکت را آغاز کنید به پیش بچه ها، خدا اخلاص را پیروز خواهد کرد الا فان حزب الله، هم الغالبون ارادتمند شما رحیم نوعی اقدم مسول ستاد مردمی دکتر
♨️این خط درسته، نه تنها دیوار نکشید خانم ها هم ورزشگاه رفتن، ولی وعده هاشو اصلاحات داد و باهاش رای آورد...