#تلنگرانہ
میگنچرامیخواۍشهیدشۍ؟!
میگہدیدیدوقتۍیہمعلمرودوستدارۍ
خودتومیڪشۍتوکلاسشنمره²⁰بگیرۍ
ولبخندرضایتشدلتروآبڪنہ؟!
منم
دلمبرالبخندخدامتنگشدھ(:
میخوامشاگرداولڪلاسشبشم
_شھیدحمیدسیاهڪالۍمرادۍ🌱
مداحی آنلاین - نماهنگ کجایی - ستوده.mp3
5.75M
#امام_زمان حالمان خوب نیست😔
کاش برگردی....
#جمعه و شنبه بهانه است
کاش امروز برگردی، دلمان... 💔😢
#نوای_انتظار
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌾تسبیح مخصوص روز جمعه🌾
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ سُبْحَانَ مَنْ لَبِسَ الْعِزَّ وَ تَأَزَّرَ بِهِ
سُبْحَانَ مَنْ تَعَطَّفَ بِالْمَجْدِ وَ تَکَرَّمَ بِهِ سُبْحَانَ مَنْ لَا یَنْبَغِی التَّسْبِیحُ إِلَّا لَهُ
سُبْحَانَ مَنْ أَحْصَی کُلَّ شَیْءٍ بِعِلْمِهِ سُبْحَانَ ذِی الطَّوْلِ وَ الْفَضْلِ
سُبْحَانَ ذِی الْمَنِّ وَ النِّعَمِ سُبْحَانَ ذِی الْقُدْرَةِ وَ الْکَرَمِ
اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُکَ بِمَعَاقِدِ الْعِزِّ مِنْ عَرْشِکَ وَ مُنْتَهَی الرَّحْمَةِ مِنْ کِتَابِکَ
وَ بِاسْمِکَ الْأَعْظَمِ وَ ذِکْرِکَ الْأَعْلَی وَ بِکَلِمَاتِکَ التَّامَّةِ وَ تَمَّتْ کَلِمَاتُکَ (صِدْقاً وَ عَدْلًا) (سوره انعام، آیه 115)
لَا مُبَدِّلَ لِکَلِمَاتِکَ إِنَّکَ أَنْتَ الْعَزِیزُ الْکَرِیمُ یَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِکْرَامِ
أَسْأَلُکَ بِمَا لَا یَعْدِلُهُ شَیْءٌ مِنْ مَسَائِلِکَ أَنْ تُصَلِّیَ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَ أَنْ تَجْعَلَ لِی مِنْ أَمْرِی فَرَجاً وَ مَخْرَجاً وَ أَنْ تُوَسِّعَ عَلَیَّ رِزْقِی فِی یُسْرٍ مِنْکَ وَ عَافِیَةٍ
سُبْحَانَ الْحَیِّ الْحَلِیمِ سُبْحَانَ الْحَلِیمِ الْکَرِیمِ سُبْحَانَ الْبَاعِثِ الْوَارِثِ
سُبْحَانَ اللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ سُبْحَانَهُ وَ بِحَمْدِهِ
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ کَمَا صَلَّیْتَ وَ بَارَکْتَ عَلَی إِبْرَاهِیمَ وَ آلِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّکَ حَمِیدٌمجید
🕊🌺الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلْفــَرَجْبحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها🤲
🍃🍃🍃🍃🌹🍃🍃🍃🍃
❇️ مواظبت بر حلال و حرام و اهمیت كيفيّت در عبادات
☑️ آیت الله بهجت (ره):
▫️ چيزهاى عجيب و غريب از علما نقل شده كه چه اندازه مواظب حلال و حرام بوده اند، بلكه مواظبت آن ها بر مستحبّات نيز بيش از ما بوده و صاحب كرامت بوده اند.
▫️ آقايى كه خود او و نيز پدرش از اهل كرامت بودند، نقل كرد كه پدرش با آن كرامات و مقامات در حال ركوع و سجود تنها سه مرتبه « سُبْحانَ اللّه » مىگفت.
💡 آن ها كيفيّت را در عبادات ملاحظه مىكردند نه كميّت را.
▫️ همين جرياناتى را كه در آن قرار داريم و مىبينيم، همان علما ـ كه فقه و اصول اشتغال داشتند ـ از پيش مىديدند و خبر مىدادند، بدون اين كه اظهار كنند كه ما اهل كرامت و علم غيب هستيم.
🕯 آقايى مىگفت:
🔸 جماعتى بوديم، آقا امام زمان ـ عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف ـ تشريف آوردند و امامت كردند، ولى حمد و سوره را حسابى ساده قرائت فرمودند.
▫️ خدا مىداند همين عبادت هاى ساده و مختصر اگر از اهلش صادر شود چه اثرها دارد، ولى مفصّل آن از غير اهلش بى اثر است.
▫️ مطلب، اجلّ (عالیقدرتر) از آن است كه با گفت و شنود، تفهيم (آموزش داده) و تفهّم (دریافت) شود. از خدا مىخواهيم كه لياقت دهد تا به ما الهام شود!
⬅️ در محضر بهجت، جلد ۱
🏷 #خودسازی #تهذيب_نفس #آیت_الله_بهجت (ره)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨ عنایت امام زمان (عج) با امدادهای غیبی به رزمندگان اسلام در عملیات فتح المبین در نتیجه «جهاد مخلصانه و عقب نشینی نکردن غیر تاکتیکی» آنها (۱)
🗡۱۲ نفر، نیروی مخصوص اسب سوار!
✅ مشاهدات اسیر عراقی و رزمندگان اسلام از واقعه
✳️ (۱). در این واقعه مشاهده میکنیم که رزمندگان اسلام در مقابل تعداد نفرات بسیار بیشتر دشمن ایستادگی میکنند و وقتی دفاع را ناممکن میبینند با یک عقب نشینی تاکتیکی به عقب رفته و بلافاصله با تقویت نیروها برمیگردند و نقاط مهم از دست رفته را پس میگیرند.
🏷 #امام_زمان_عجل_الله_فرجه
#امداد_غیبی #اخلاص
مدح و متن اهل بیت
#روایت_انسان #قسمت_سوم🎬: عزازیل ، عزیز تمام ملائک آسمان شده بود و اینک در بالاترین آسمان، یعنی آسم
#روایت_انسان
#قسمت_چهارم🎬:
باز هم از لوح محفوظ خدا خبری در آسمان هفتم پیچید.
خبر آمد، خبری در راه است....
خبری که برای همه، خصوصا عزازیل مهم تر از خبر قبل بود گویا خدا اراده کرده بود تا از موجود جدیدی پرده برداری کند که به فرموده ذات اقدس حق، قرار بود خلیفه الله شود، یعنی این موجود جانشین خدا گردد و با زبانی ساده تر، خدا می خواست نفر دوم بعد از خودش را به مخلوقاتش معرفی کند؛ خدا می خواست درجه و نشانی به این موجود دهد که تا به حال هیچ کس را به این درجه مفتخر نکرده بود.
فرشتگان به عزازیل ظنین شدند که شاید این جانشین خداوند حارث باشد که عزازیل می نامیدندش
و عزازیل لبخند تفاخر می زد و از روی تکبر سری تکان می داد که آری، من به عنوان بزرگ تمام مقربین آسمان هفتم به این مقام نائل می شوم که خبر را تمام و کمال به گوشش رساندند: «خدا اراده کرده که موجود جدیدی بیافریند که جانشین او شود.»
و در اینجا بود که اهالی آسمان هفتم فهمیدند که آن موجود عزازیل نمی تواند باشد، چرا که او سالهاست در عرصه این عالم است و خودنمایی می کند و قرار است این موجود خلق شود و در این زمان بود که حسادت عزازیل شعله ور شد و با خود می گفت: یعنی چه؟! مگر با وجود من می شود موجودی خلق شود که بالاتر از من مقام گیرد؟! که نفر دوم بعد از خدا باشد؟ که هنوز نیامده و از گرد راه نرسیده بر ما سروری کند؟!
حس حسادت عزازیل به همراه تکبر و غرورش دم به دم بیشتر می شد، او باید کاری می کرد که جلوی ارادهٔ خداوند را می گرفت تا این خلق جدید، آفریده نشود.
پس به کنکاش پرداخت و متوجه شد که این موجود قرار است از خاک زمین خلق شود.
عزازیل باید تا دیر نشده دست می جنباند و کاری می کرد، باید برای برتر بودن خودش تلاش می کرد، پس نقشه ای مرموزانه کشید و خیلی بی صدا پرواز کرد و از آسمان هفتم به زمین آمد.
در فرصتی مناسب آهسته در گوش زمین نجوا کرد: ای ارض خاکی می دانی چه خبری در آسمان پیچیده؟!
زمین گفت: ای حارث! چه خبر شده که تو را بر آن داشته به زمین سری بزنی؟!
حارث آه کوتاهی کشید و گفت: گویا خداوند خبر از خلق جدیدی داده است و قرار است کالبد این خلق جدید از خاک تو باشد.
زمین با تعجب گفت: این که خوب است و جای بسی افتخار برای من دارد.
عزازیل صدایش را پایین تر آورد، انگار می خواست راز مهمی را فاش کند و گفت: می دانی که من یکی از مقربان درگاه الهی هستم و خبرهایی از غیب دارم، من می دانم کسی که قرار است از تو خلق شود، روی زمین نافرمانی خدا می کند، جنگ و خونریزی راه میاندازد، پس در آخر تو ضرر می کنی، چرا که آتش این نافرمانی دامن تو را می گیرد و چون این موجود از جنس توست، تو هم به آتش خشم خدا میسوزی.
زمین نگران شد و گفت: من چکار می توانم کنم که این آتش دامانم را نگیرد.
حارث که تمام حرفهایش از پیش تعیین شده و طبق نقشه بود گفت: کاری ندارد، اجازه نده که از خاک تو برای خلق آن موجود خون ریز بردارند.
زمین یکّه ای خورد و گفت: یعنی جلوی ارادهٔ خدا بایستم؟! من را یارای این نافرمانی نیست! نمی توانم فرمان خالق خودم را نادیده بگیرم.
عزازیل نگاهی بی روح به زمین کرد و گفت: لازم نیست علنا مخالفت کنی، عجز و لابه کن، به درگاه خدا خواهش و التماس کن که آن موجود را از خاک تو خلق نکنند و اگر خواهش هایت اثری نداشت، نهایتا به کسانی که می آیند تا از خاک تو به آسمان ببرند، اجازه بردن نده، این کار را که می توانی بکنی؟!
زمین سخت در فکر فرو رفت، انگار حرفهای عزازیل او را قانع کرده بود و می خواست آنچنان به درگاه خدا ناله زند تا خدا در تصمیمش تجدید نظر کند.
ادامه دارد...
📝به قلم: ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#روایت_انسان
#قسمت_پنجم🎬:
زمین به درگاه خداوند عجز و لابه آورد که ای پروردگار! بر من لطف فرما و از خاک من، موجودی خونریز خلق مفرما.
اما اراده خداوند بر آن تعلق گرفته بود که انسان را از خاک بیافریند و اینک زمان خلق کالبد خاکی آدم فرا رسیده بود.
پروردگار به جبرئیل دستور داد تا به زمین نزول کند و مقداری از خاک زمین را بگیرد و به عالم بالا ببرد
جبرئیل نزد زمین آمد و فرمود: ای ارض خاکی، بشارت باد بر تو که قرار است کالبدِ جانشین خداوند در روی زمین از خاک تو باشد، پس مشتی خاک بده تا به محضر پروردگار ببرم.
زمین با اندوهی در کلامش گفت: به پروردگار برسانید که مرا از این امر معاف دارند، ای جبرئیل! من خاک به شما نمی دهم.
جبرئیل پس از شنیدن این سخن با دست خالی به پیشگاه خداوند مراجعت کرد.
اما امر خدا می بایست محقق شود و اینبار میکائیل مأمور آوردن خاک شد
میکائیل هم دست خالی برگشت و پس از آن اسرافیل به این امر مأموریت گرفت و اسرافیل هم موفق به گرفتن خاک از زمین نشد.
برای بار چهارم، خداوند نظری به ملائکه مقرب درگاهش نمود و از میان آنها یکی دیگر را انتخاب کرد و روانهٔ زمین نمود.
این ملک که «عزرائیل» نام داشت بر زمین وارد شد و درخواست خاک نمود و زمین باز هم دست رد به سینهٔ ملک زد.
عزرائیل بی توجه به عجز و ناله و خواهش های زمین، پاره ای خاک از زمین برداشت و به محضر خداوند رسید.
خداوند چون این کار عظیم عزرائیل را دید، مقام او را بالاتر برد و عزرائیل را مأمور قبض روح آدم و تمام بنی بشر نمود، تا در وقت جان دادن به ناله و التماس های آنان اعتنایی نکند و جانشان را بستاند.
حال لحظهٔ خلق جسم انسان فرا رسید و خداوند با علم بی انتهایش کالبد خاکی انسان را آفرید.
کالبدی بی روح که ارادهٔ خداوند بر آن بود تا بر سر راه ملايک مقرب و فرشتگان آسمان هفتم قرار گیرد تا هر صبح و شب ملائک به او سلام کنند و نسبت به این کالبد تواضع و احترام روا دارند.
چهل سال این کالبد بر سر راه آسمان بود و ملائکه آن را احترام می نمودند و گاهی به مقام این موجود که اینک هنوز بی روح بود، غبطه می خوردند.
اما در بین مقربین درگاه خدا و آنان که در آسمان هفتم ساکن بودند، کسی بود که به دیدهٔ حقارت به این کالبد نگاه می کرد، او کسی جز عزازیل نبود.
حارث هر وقت که از جلوی کالبد آدم رد می شد به نوعی با حرکاتش به او بی احترامی می کرد و همه می دیدند که هنوز خلقت آدم کامل نشده بود که حسادت ها و دشمنی عزازییل نسبت به این موجود خاکی شروع شده بود.
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕✨
#روایت_انسان
#قسمت_ششم🎬:
گویی این عالم و تمام موجوداتی که در آن خلق شده بود، مانند دانشگاه مدوّن و منظمی بود که با تمام زیر ساخت ها و کارگزاران و خدمتکاران، پایه ریزی شده بود تا موجودی که برتر از تمام موجودات خلق شده را برای تعلیم در خود بپذیرد و آن موجود کسی نبود جزء همین خلق جدید که خداوند وعده اش را به ملائک مقرب داده بود.
ملائک که خوب می دانستند کسی که قرار است جانشین خدا شود، نشانی از خدا دارد و همچون مقام ربوبی، نامحدود است، پس جای دادن یک موجود نامحدود در زمینی محدود برایشان ابهام آمیز بود و حدس میزدند این موجود به خاطر روح نامحدودش در زمین جنگ و فساد و خون ریزی به راه خواهد انداخت و از طرفی تجربهٔ اجنه بالدار و نسناس ها را هم در زمین داشتند، پس به نزد پروردگار رفتند و نه به خاطر عنادی که با امر پروردگار داشتند که این مورد باذات ملائک نمی خواند، چرا که ملائک آسمان عقلشان کامل بود و با امر خداوندی که خلقشان کرده بود عناد نمی ورزیدند، بلکه از روی تسبیح و تقدیس به پروردگار عرضه داشتند: آیا در زمین کسی را می گماری که در آن فساد انگیزد و خون ها ریزد، حال آنکه ما با ستایش تو، تو را تنزیه و تقدیس می نماییم.
این سخن ملائک از روی عناد نیست و نمی خواهند بگویند که آن خلیفه را از بین ما انتخاب کن، زیرا می دانند که هر کدام از ملائک از همان ابتدای خلقتشان وظایف خاصی داشتند، پس نمی خواهند یکی از آنان را جایگزین ادم کند، فقط برایشان سؤال است.
و خداوند، این عالم بر خفیّات و این گشاینده ابهامات، به مخلوقش فرصت سوال می دهد و با جوابی مناسب او را اقناع می نماید، پس در اینجا سخن ملائکه را مبنی بر خون ریز بودن آدم و همچنین عبادت کامل ملايک رد و انکار نمی کند بلکه جوابی در خور به ملائک میدهد ومی فرمایند: من چیزی می دانم که شما نمی دانید و سپس بدون اینکه جواب نظری به ملائک دهد، عملا به آنها جواب میدهد.
لحظهٔ موعود فرا رسید و پروردگار عالمین، از روح مقدس خود در کالبد خاکی و بی روح آدم دمید و حضرت آدم با ارادهٔ خداوند قدم به عرصهٔ وجود گذاشت.
خداوند به ملائک فرمود: این آدم چیزی دارد که شما ندارید و نخواهید داشت و اراده کرده ام به او«علم اسماء» را عنایت کنم.
این بدان معنا بود که آدم قابلیت عالم شدن به اسماء را دارد و اما ملائکه این قابلیت را ندارند و این است فضل و برتری آدم بر ملائکه...
آدم پس از چهل سال که از خلقت کالبدش می گذشت روحی از جنس روح خدا در وجودش به ودیعه گذاشته شد و در سن و سال جوانی پا به این دنیا نهاد.
خداوند نگاهی به ساختهٔ دست خودش نمود و به خود «تبارک الله» گفت و سپس به کل مقربان درگاهش امر کرد که بر آدم سجده کنند و به او احترام بگذارند.
و این احترام معنای خاص خودش را داشت که همهٔ مقربین درگاه قرب الهی به آن واقف بودند و بر همگان واضح شده بود که ارادهٔ خدا این است: هان ای ملائکه! بدانید که این موجود خلیفه و جانشین خداست پس همانگونه که از خداوند اطاعت می کنید از این موجود هم باید اطاعت کنید.
عزازیل که سالها خود را در بین مقربان درگاه خدا جای داده بود، در این هنگام، آنجا حضور داشت و شاهد سوالات ملائک و پاسخ خداوند به آنان بود و پس از آنکه خداوند امر به سجده کردن، نمود.
آتش حسادت حارث شعله ور شد و دندانی بهم سایید، همه از دم به حضرت آدم، خلیفه الله، سجده کردند به جز عزازیل که امر خدا را نادیده گرفت و به دیده حقارت به آدم نگاه می کرد ....
ادامه دارد...
📝به قلم:ط_حسینی
🌕✨🌕✨🌕✨🌕
|⇦•شب، شب بارونه...
#سرود وتوسل ویژهٔ ولادت اباالمهدی امام حسن عسکری علیه السلام اجرا شده به نفس کربلایی جبار بذری•✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
شب شب بارونه، بوی خدا پیچید
بوی امام عشق، توو کوچه ها پیچید
این شبا از عطرِ، گل تو چمن میگیم
این شبا با مستی، حسن حسن میگیم
ماه دلارا حسن، امام دنیا حسن
هستی بی همتا حسن معنی دریا حسن
اسم تو زیبا حسن
مسیحِ عیسی حسن
دلبری دل از همه می بری
دم می گیرم این شبا
یاحسنِ عسکری
«آقام آقام آقام حسن حسن»
معنی اعجازی، قلبمو می سازی
حسن حسن میگم، مهدی بشه راضی
عزّت من اینه، خاک درت باشم
کاش توی سامرا، تو لشکرت باشم
نم نم بارون حسن، ای سر و سامون حسن
دین به تو مدیون حسن، محو تو مجنون حسن
جونم فداتون حسن، ای سر و سامون حسن
محشری تو به همه سروری
ذکر لبم این شبا یاحسن عسکری
«آقام آقام اقام حسن حسن»
ماه تماشایی، سرور دلهایی
دومین حسن توو، خونه زهرایی
حلاوت شوری، نورٌعلی نوری
مزه شیرینِ، خوشه انگوری
عشق خدایی حسن
صاحب مایی حسن
تو مقتدایی حسن
هم ابتدایی حسن
هم انتهایی حسن
داری فدایی حسن
کوثری یازدهمین حیدری
هر تپش قلب من یاحسنِ عسکری
«آقام آقام آقام حسن »
سرود شب شب بارونِ بویِ خدا پیچید - کربلایی جبار بذری.mp3
6.18M
|⇦•شب، شب بارونه ..
#سرود ویژه ولادت اباالمهدی امام حسن عسکری سلام الله علیه به نفس کربلایی جبار بذری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
امام حسن عسکری(ع) می فرمایند:
هر که به پایین نشستن در مجلس خشنود باشد، پیوسته خدا و فرشته ها بر او رحمت فرستند تا برخیزد
|⇦•نشسته برق شادی..
#سرود وتوسل ویژهٔ ولادت اباالمهدی امام حسن عسکری علیه السلام اجرا شده به نفس حاجمحمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نشسته برق شادی توی چشمای هادی
ملائک دم گرفتند با آهنگ منادی
از همه سری، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری
اومده آیینهٔ خدا، نوادۀ علی مرتضی
دومین امیر سامرا، رسیده سومین ابنُالرضا
تو مدینه گل میبارن
اسمشو حسن میذارن
از همه سری، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری
گلِ بابُ المراده
که عطر و بوش زیاده
خدا امشب چه ماهی
به هادی هدیه داده
تاجِ سروری، خدای دلبری
خوش اومدی امام عسکری
مقدمش به دل صفا میده
به خلقت خدا بها میده
ای گدای سامرا بیا
آقا برات کربلا میده
ضریحِ شش گوشه داره
برامون کم نمیذاره
از همه سری، عزیز حیدری
خوش اومدی امام عسکری
تویی ورد زبونم، تویی آروم جونم
سرود سال بعد و تو سامرا میخونم
نسل کوثری، شفیع محشری
خوش اومدی امام عسکری
سفرهداری و زبونزدی
میون آقاها سرآمدی
اَیُهَا الزَّکیُّ العسکری
حسن حسن أبا محمدی
پدر صاحب مایی
ثمر خون خدایی
birth-of-imam-hassan-askari-molodi-taheri-barq-shadi.mp3
8.14M
|⇦•نشسته برق شادی..
#سرود ویژه ولادت اباالمهدی امام حسن عسکری سلام الله علیه به نفس حاج محمد رضا طاهری •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
نسل کوثری، شفیع محشری
خوش اومدی امام عسکری
سفرهداری و زبونزدی
میون آقاها سرآمدی