13.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫 نکته های زیبائی
از دکتر سعید عزیزی
(روانشناس)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌥 ابری که مانع این شده است که امام زمان (عجّل الله فرجه) را ببینیم، چیست؟
🎙آیت الله ناصری (ره)
#امام_زمان_عجّل_الله_فرجه #سخنرانی_مذهبی #آیت_الله_ناصری
8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
" بهامامزماننزدیکترشو "
- استادپناهیان .
یاد قصه دو پسری افتادم که تو زمستون داشتن روی یخ بازی می کردن و وقتی جلوتر رفتن یخ شکست و یکیشون افتاد داخلش و اون یکی که هنوز روی یخ بود تلاش میکرد تا دوستش رو نجات بده اما نمیتونست بهش برسه تلاش میکرد که اونو بکشه بیرون؛ میتونست رفیقش رو ببینه که داره ازش دوره میشه ولی نمیتونست بهش برسه؛ تلاش کرد یخ رو بشکنه اما نمیتونست؛ به دور و برش نگاه کرد و یه درخت تو دوردست پیدا کرد؛ دوید و از درخت بالا رفت و یه شاخه بزرگ از درخت رو کند ، برگشت و وحشیانه به یخ ضربه زد و اونو شکست و بطرز معجزه آسایی دوستش رو نجات داد! وقتی بهیارها سر رسیدن تونستن پسر بچه رو نجات بدن
اونا داشتن شاخ در میاوردن که یه پسر بچه چطور میتونه از درخت بالا بره و یه شاخه به این بزرگی رو بشکنه و بعد برگرده به یخ ضربه بزنه و اونو بشکنه و رفیقش رو نجات بده! اونا فکر میکردن که یه معجزه اتفاق افتاده !
یه پیرمرد که اونجا بود گفت من میتونم بهتون بگم که چطور اینکارو انجام داده؛ اونا گفتن چطور چطور انجام داد؟!!!
پیرمرد گفت: کسی اینجا نبود که بهش بگه نمیتونه انجامش بده
عوضِامامزمانصدقهبده!🥲
عوضِحضرتزیارتبرو!
یکصفحهروزیقرآنبخون،
تقدیمکنبهحضرت!
مگهتومیشهبهنیابتاز
امامزمانتزیارتبری،
اوبهعوضتوزیارتنره؟!
زیارتیکهاوبهعوضتومیره
کجا،زیارتیکهتومیریکجا؟!❤️🩹
استاد_رائفی_پور
#تلنگرانه
#تلنگرانه
استـٰادرائفیپوریہحرفقشنگیزدمیگفت :
توروزقیـٰامتازتنمیپرسنسینوسزاویہ⁹⁰درجہ چندمیشہ؛ولیقطعاًمیپرسنواسہظهورچیکـٰار کردی؟؟
بـٰاشہقبول...!
تولیدکنندهنیستی،توزیعکنندهکهمیتونیباشی.
همینالانازخودمونبپرسیم
برایظهورمَهدیفـٰاطمہچہکردیم.؟
─┅─═इई 🍁🍂🍁ईइ═─┅─
📖داستانک
💎مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دو انتهای چوبی می بست...چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.
یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.
مرد دو سال تمام همین کار را می کرد. کوزه سالم و نو مغرور بود که وظیفه ای را که به خاطر انجام آن خلق شده به طورکامل انجام می دهد. اما کوزه کهنه و ترک خورده شرمنده بود که فقط می تواندنصف وظیفه اش را انجام دهد.
هر چند می دانست آن ترک ها حاصل سال ها کار است. کوزه پیر آنقدر شرمنده بود که یک روز وقتی مرد آماده می شد تا از چاه آب بکشد تصمیم گرفت با او حرف بزند : " از تو معذرت می خواهم. تمام مدتی که از من استفاده کرده ای فقط از نصف حجم من سود برده ای...فقط نصف تشنگی کسانی را که در خانه ات منتظرند فرو نشانده ای. "
مرد خندید و گفت: " وقتی برمی گردیم با دقت به مسیر نگاه کن. " موقع برگشت کوزه متوجه شد که در یک سمت جاده...سمت خودش... گل ها و گیاهان زیبایی روییده اند.
مرد گفت: " می بینی که طبیعت در سمت تو چقدر زیباتر است؟ من همیشه می دانستم که تو ترک داری و تصمیم گرفتم از این موضوع استفاده کنم.
این طرف جاده بذر سبزیجات و گل پخش کردم و تو هم همیشه و هر روز به آنها آب می دادی. به خانه ام گل برده ام و به بچه هایم کلم و کاهو داده ام. اگر تو ترک نداشتی چطور می توانستی این کار را بکنی؟
در پيچ و خم هاي زندگي هيچ گاه با درماندگي روبرو نخواهد شد.
بروگریہڪن ؛
اݪتماسِخداڪن ؛
بگونمیتونمازموقعیٺِگناھفرارڪنم
اونقدرخداڪریمہ،
ڪہموقعیٺِگناهوفرارےمیدھ،
توفقطمیونِگریہهاتبگو؛
دیگہناندارمپاشم؛
بگومیخوامگناھنڪنمااا، زورمنمیرسہ!
معجزھمیڪنہبرات...🌿!
#استادپناهیان
#تلنگرانه