eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.9هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹با امواج زندگی دوست باش 💓تا دوستت بدارند 🌹ببخش ، تا ببخشنت 💓مهربان باش ، تا مهربان باشند 🌹با گذشت باش ، تا گذشت کنند 💓به همه لبخند بزن ، 🌹تا همه لبخند بزنند 💓مثبت باش ، تا مثبت باشند.. 🌹تقدیم به شما دوستان 💓و هم گروهی های عزیز
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄️بعضی روزها آرزو می کنیم به گذشته بر گردیم نه به خاطر اینکه چیزی را عوض کنیم نه☃️☃️ بلکه واسه اینکه یه چیزای رو دوباره احساس کنیم☃️ امیدوارم امروز همین حس زیبا را داشته باشید❄️
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️امروز هر کی ازت پرسید حالت چطوره، بگو عالی هستم👌🏻 سلام عالی ام یعنی فرمان به زمین و زمان، به همه دنیا ، که ای آسمون، ای زمین، حال من باید عالی باشه ، حتی اگه بد بدم هستی بگو عالی ام. عالی ام دروغ به خودت نیست، فریب نیست، این یعنی چند ثانیه بعدش عالی میشی☺ قانون اندیشه ها یه قانون بسیار بسیار قدرتمنده ، فکر ما زندگی مارو تغییر میده ، فکرهای خوب و مثبت داشته باشید🌹
14.59M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥توصیهٔ زیبا و تاثیرگذار آیت الله به معتکفین
🌷حکمت 147 نهج البلاغه:🌷 الناس ثلاثه: فعالم ربانی، و متعلم علی سبیل نجاه، و همج رعاع اتباع کل ناعق، یمیلون مع کل ریح، لم یستضیئوا بنور العلم، ولم یلجووا الی رکن وثیق 🌷مردم سه دسته اند: 🌷۱.عالم ربانی، 🌷۲. دانش آموز درمسیرنجات 🌷۳.وگروهی مثل پشه هایی که دستخوش باد و طوفان هستند و همیشه سرگردانند. به دنبال هر سر و صدایی می روند، و با وزش هر بادی حرکت می کنند
🌷قسمتی ازخطبة ۴۲ نهج البلاغه: أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَخْوَفَ مَا أَخَافُ عَلَيْكُمُ اثْنَان ِ اتِّبَاعُ الْهَوَى وَ طُولُ الْأَمَلِ فَأَمَّا اتِّبَاعُ الْهَوَى فَيَصُدُّ عَنِ الْحَق ِّ وَ أَمَّا طُولُ الْأَمَلِ فَيُنْسِي الْآخِرَةَ... 🌷در مورد ۲ چیز براتون به شدت نگرانم: 🌷۱. اوّل پيروى از خواسته های دل. 🌷۲. دوّم آرزوهای دنیایی. 🌷 پيروى از خواسته های دل، انسان را از راه حقّ باز مى دارد، 🌷 آرزوى بى حساب، آخرت را از ياد میبرد.
🌷 سُئِل أَميرُالمُؤمِنينَ علیه السلام عَنِ العِلْمِ، فَقالَ: أَربَعُ كَلِماتٍ: 🌷 أَنْ تَعْبُدَ اللهَ بِقَدْرِ حاجَتِكَ إلَيْهِ، 🌷وَ أَنْ تَعْصِيَهُ بِقَدْرِ صَبْرِكَ عَلَى النَّارِ، 🌷وَ أَنْ تَعْمَلَ لِدُنْياكَ بِقَدْرِ عُمُرِكَ فيها، 🌷وَ أَنْ تَعْمَلَ لآِخِرَتِكَ بِقَدْرِ بَقائِكَ فيها. 🌷حضرت علی ع: 🌷علم ،۴ کلمه است: 🌷۱.خداراعبادت کن به قدرنیازت به او 🌷۲.گناه کن به اندازه ای که طاقت جهنم داری 🌷۳.برای دنیات تلاش کن به قدر عمرت دردنیا 🌷۴.برای آخرت تلاش کن به قدری که در آخرت هستی مجموعه ورام، ج: 2 ص: 37
🌷محرمات اعتکاف.کارهایی که درحال اعتکاف نبایدانجام داد: 🌷۱.ستفاده از عطریات و گیاهان خوشبو 🌷۲.خرید و فروش 🌷۳.مجادله در امور دنیوى و دینى در صورتى که به قصد غلبه بر طرف مقابل و اظهار فضیلت و برترى باشد. 🌷۴.استفاده شهوانى از جنس مخالف 🌷.معتکف باید روزها را روزه‏دار باشد و از هر کارى که روزه را باطل مى‏کند پرهیز کند و هر آنچه روزه را باطل مى‏کند اعتکاف را نیز باطل مى‏کند. 🌷به جز مبطلات روزه سایر محرمات، اختصاص به روز ندارد و بلکه در شب نیز باید از آنها پرهیز کند.
🌷در موارد ذیل معتکف مى‏تواند از مسجد خارج شود: 🌷براى گواهى دادن در دادگاه. 🌷براى تشییع جنازه، در صورتى که میت ‏یک نحو وابستگى به معتکف داشته باشد به طورى که شرکت در تشییع جنازه او از ضرورتهاى عرفى او  به حساب آید. 🌷براى انجام سایر کارهاى ضرورى عرفى یا شرعى، خواه واجب باشد یا مستحب، مربوط به امور دنیوى باشد یا اخروى ولى مصلحتى در آن نهفته باشد. 🌷براى پرداخت طلب دیگران در صورتى که نتواند در مسجد آن را بپردازد. 🌷اگر به سبب فراموشى از مسجد خارج شود، اعتکافش باطل نیست.
🌸 تشرّف شیخ محمّد تقی قزوینی‌ خدمت امام زمان(عج) پس از شفا یافتن از بیماری لاعلاج به دست امیر المومنین حضرت علی(ع) 🏷 قسمت اول: ♦️ شیخ جلیل، میرزا عبد الجواد محلّاتی، که از اهل تقوی و مجاورین نجف اشرف بود، فرمود: ▪️ شیخ محمّد تقی قزوینی، که در مدرسه صدر منزل داشت و از نظر علم و عمل و تقوی و زهد بی‌نظیر بود، دائما می‌گفت: ▫️ حاجتی که من از خدا دارم و در حرم مطهّر امیر المؤمنین علیه السّلام همیشه خواسته‌ام این است که خدمت ولیّ‌عصر، حضرت بقیّه اللّه ارواحنا فداه، مشرّف شده و پاهای مبارک آن حضرت را ببوسم و در کمال عجز و با دل‌شکستگی می‌گویم: 📜 اللهمّ ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده. ▪️ ایشان مبتلا به مرض سل شد و با این‌که فقیر و نیازمند بود، نهایت عزّت‌نفس را داشت و حال خود را پوشیده می‌داشت. مدّت هجده سال، در جوار حرم مطهّر امیر المؤمنین علیه السّلام، موفّق به تحصیل علم بود. 🩸 مرض او طول کشید و همیشه سرفه می‌کرد و در وقت سرفه از سینه‌اش خون خارج می‌شد و به همین‌سبب از حجره‌اش به انبار مدرسه منتقل شد، تا اطراف حجره به خونی که از سینه‌اش دفع می‌شد، آلوده نشود. مدّتی در آن مکان بود و خون از سینه‌اش دفع می‌شد، تا این‌که همه از او ناامید شدند و کسی‌ گمان نمی‌کرد که از این مرض شفا پیدا کند. چند روزی گذشت. او را در کمال صحّت و سلامتی یافتند. ‼️ همگی از آن حالت و سلامت او شگفت‌زده شدند؛ به‌خاطر آن شدّت و سختی که داشت و خونی که از سینه‌اش خارج می‌شد. ⁉️ به‌هرحال برای همه سؤال بود که چگونه ناگهانی سلامت خود را باز یافت. همه می‌گفتند: 🔹 این نبوده مگر به یک واسطه غیبی؛ ▪️ لذا از سبب شفای او پرسیدند. گفت: ▫️ شبی از شبها، حال من خیلی وخیم شد؛ به‌طوری‌که هیچ حسّ و حرکت و شعوری برایم باقی نماند. ✨ اوایل فجر بود، ناگاه دیدم سقف انبار شکافته شد و شخصی که یک صندلی همراهش بود، فرود آمد و آن را در مقابل من گذاشت. بعد از او شخص دیگری فرود آمد و بر آن صندلی نشست. در همان حالت مثل این‌که به من گفتند: 🔸 این شخص امیر المؤمنین علیه السّلام است. ▫️ حضرت توجّهی به من فرمود و از حال من جویا شد. عرض کردم: 🔹 ای سیّد و مولای من، حاجت مهمّ من شفای از این مرض و رفع فقر می‌باشد. ▫️ فرمود: 🔸 امّا مرض؛ که از آن شفا یافتی. ▫️ عرض کردم: 🔹 آن آرزوی بلندی که دارم و همیشه در حرم مطهّر دعا می‌کنم و از خدا می‌خواهم که مستجاب شود، چطور؟ ▫️ فرمود: 🔸 فردا قبل از طلوع آفتاب به بالای بلندی وادی السّلام رفته و درحالی‌که متوجّه به جادّه و راه کربلا باشی، می‌نشینی فرزندم صاحب العصر و الزّمان از کربلا می‌آید. دو نفر از اصحاب او همراهش هستند. به ایشان سلام کن و هرجا می‌روند، همراهشان باش. (ادامه دارد) 🏷
🌸 تشرّف شیخ محمّد تقی قزوینی‌ خدمت امام زمان(عج) پس از شفا یافتن از بیماری لاعلاج به دست امیر المومنین حضرت علی(ع) 🏷 قسمت دوم: ▫️... در این هنگام حواسم برگشت و به هوش آمدم؛ و هیچ‌کس را ندیدم. با خود گفتم این جریان از خیالات مالیخولیایی بود؛ امّا پس از زمانی که گذشت، سرفه نکردم و دیدم به بهترین وجه شفا یافته‌ام. تعجّب کردم و در عین حال باور نمی‌کردم که شفا یافته باشم. تا این‌که شب شد و اصلا سرفه‌ای به من دست نداد. با خود گفتم اگر آنچه که وعده فرموده‌اند فردا واقع شود، صورت گرفت و به زیارت مولایم حضرت صاحب الزّمان عجّل اللّه تعالی فرجه الشّریف مشرّف شدم، بدون هیچ شکّ و شبهه‌ای به بزرگترین سعادتها رسیده‌ام. 🌄 صبح شد. وقت طلوع آفتاب، به محلّی که امر فرموده بودند، رفتم و آن‌جا نشستم و رو به جادّه کربلا نمودم. ✨ ناگاه سه نفر که یکی از آنها جلوتر و با کمال وقار و آرامش بود و دو نفر پشت‌سر او مثل مجسّمه متحرّک پیش می‌آمدند. آن دو نفر لباسشان از پشم و به پایشان گیوه بود. در این‌جا هیبت و شوکت آن بزرگوار مرا گرفت به‌طوری‌که چون نزد من رسید، جز سلام کردن قادر به هیچ‌کاری نبودم. ایشان جواب سلام مرا دادند و از پای آن بلندی که روی آن نشسته بودم، بالا آمدند و از پشت دیوار شهر وارد جادّه‌ای که به سوی مقام حضرت مهدی علیه السّلام است، شدند و حضرت در اتاقی که در آن مقام است، نشستند و آن دو نفر کنار در اتاق ایستادند. من هم نزدیک آنها ایستادم. آن دو نفر ساکت بودند و اصلا صحبت نمی‌کردند و به همین حال روز بلند شد و آفتاب بالا آمد و صبر من هم تمام شد. با خود گفتم داخل اتاق می‌شوم و به بوسیدن پای مبارک مولای خود مشرّف می‌گردم. چون پا در فضای آن اتاق گذاردم، هیچ‌کس را ندیدم. این‌جا دنیا در نظرم تاریک شد و تا شب در کنار دریای قدیم نجف، خود را به خاک و گل می‌زدم و فریاد می‌کشیدم. تصمیم داشتم که خود را از نهایت غصّه‌ای که پیدا کرده بودم، هلاک کنم؛ امّا فکر کردم و دیدم که دعای من همین بود: 📜 اللهمّ ارنی الطلعه الرشیده و الغره الحمیده؛ یعنی 📃 خدایا آن حضرت را به من نشان بده. ▫️ و این دعا هم که مستجاب شد. پس دلیلی ندارد که خود را از بین ببرم؛ لذا به محلّ خود برگشتم و تابه‌حال هم این قضیّه را به کسی نگفته بودم. ⬅️ برکات حضرت ولی عصر (علیه السلام)، صفحه ۱۰۳ 🏷