🌹 #ما_چقدر_فقیر_هستیم🌹
✿ روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. آن دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟
〽️ پسر پاسخ داد: عالی بود پدر! پدر پرسید آیا به زندگی آنها توجه کردی؟ پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آنها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های تزیینی داریم و آنها ستارگان را دارند. حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آنها بی انتهاست!
〽️ با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو به من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.
📚 مجموعه شهر حکایات
1_417060793528353092.mp3
1.64M
💠 روضه ی #امام_جواد #صلوات الله علیه
🎤🎤 استاد دارستانی
6.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شبنشینی_با_مقام_معظم_رهبری
سخنرانی آذری رهبرانقلاب در شهر خامنه
خاطرهای از سفر به همراه پدرشان به خامنه
سالگرد سفر به خامنه
#سلامتی_فرمانده_صلوات
5ce91c4e61aeb6066e018653_5219844268775886159.mp3
2.9M
🌷 نعمت خدا به ما
امام خمینی: در تمام دنیا، یک نفر را مثل آقای خامنه ای که متعهد به اسلام باشد و بنای قلبیاش بر این باشد که به این ملت خدمت کند، پیدا نمیکنید.
12.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❗️ این ننگ ماست که برای کارمند شدن سر و دست میشکنیم ...
🎙 استاد پناهیان
🔸این عوعوی سگان شما نیز بگذرد..!
روزگارانی بود که ایرانیان از فرط ناامیدی دسته جمعی خودکشی میکردند!
آنان باور کرده بودند برای همیشه "ایران" تمام گشته و جز نامی...
اما همه چیز از یک روستا شروع شد!
صدوبیست سال مغول ها هر چه خواستند در ایران کردند جنایتی نبود که از آن چشم پوشیده باشند!
از کشتن وطن پرستان تا شکنجه آزادمردان و تجاوز و غارت اموال مردمان و...
مغولها همه گونه حقی داشتند ومجاز بودند هر رفتار تحقیر امیزی با نیاکان ما داشته باشند
در تاریخ دوره مغول، چنان یأسی میان مردم ایران وجود داشته که حتی در برابر کشتن خودشان هم مقاومت نمیکردند!
داستان از روستای باشتین و دو برادر که همسایه بودند شروع میشود چند مغول به خانهٔ ایندو میروند و زنان و دخترانشان را طلب میکنند!
بر خلاف ۱۲۰سال اسارت و تحقیر ایندو برادر تصمیم میگیرند مقاومت کنند و مغولان متخاصم را میکشند
طبیعتا مردم باشتین اول میترسند اما مرد شجاعی به نام عبدالرزاق دعوت به ایستادگی می کند...
خبر به قریههای اطراف میرسد...
حاکم سبزوار مامورانی را میفرستد تا دو برادر را دستگیر کنند...
عبدالرزاق با کمک مردم روستا ماموران را میکشد.
در نهایت حاکم سبزوار سپاهی چند صد نفره را به باشتین میفرستد
اما حالا خیلیها جرأت مقاومت پیدا کرده اند وعبدالرزاق فرمانده قیام میشود، در چند روستا مردم مغولان را میکشند و خبرهای مغولکشی زیاد میشود...
عبدالرزاق نام سربداران بر سپاهیان از جان گذشتهاش میگذارد...
فوجفوج مردمان بهستوه آمده از ستم مغولها به باشتین میروند تا به عبدالرزاق بپیوندند و در برابر سپاه ارغونشاه حاکم سبزوار بایستند
عبدالرزاق بر ارغونشاه پیروز میشود و سبزوار فتح میگردد
پس از صد و بیست سال ایرانیان بر مغولها فائق میشوند...
آن روز حتماً پرشکوه بوده است...
سپس سربداران از تیمور ایلخان مغول میخواهند که تسلیم شود و در برابر سپاه تا دندان مسلح او می ایستند و او را شکست می دهند و این نقطهٔ پایان ایلخانان وحشی صفت مغول است...
هیچ حکومتی در زمین به ظلم و زورگویی باقی نمی ماند!
سیف فرغانی وصف زیبایی از حالت درونی مردم آن روزگار پس از آن فتح بزرگ نسبت به حکومت مغول دارد:
هم مرگ بر جهان شما نیز بگذرد
هم رونق زمان شما نیز بگذرد
در مملکت که غرش شیران گذشت و رفت
این عوعو ی سگان شما نیز بگذرد...