eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
10هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سخنان رهبر و امام حکیم و دانا که توسط خواص خائن و ملعون به آن توجه نشد! ویدئویی که باید چند بار مشاهده نمود و لعن و نفرین بر کسانی فرستاد که با شعار مذاکره کشور را به عقب برگرداندند و باعث تهدید نظامی کشور و ترور و شهادت سردار شدند و فتنه بنزین و چندهزارملیارد خسارت را به کشور تحمیل کردند ولی باز هم وقیحانه و بی شرمانه و خائنانه می گویند به غیر از مذاکره هیچ کاری نیستند. اگر بلد نبودی شکر عالم بر دهان کثیفت که خود را با رقیب هراسی و ترساندن مردم از سایه جنگ و دروغ رفع تحریم با مذاکره به مردم تحمیل کردی. لعنت خدا بر تو و بر حزب تو و بر خانواده تو و بر حامیان و سینه چاکان سلبریدی انگلیسی تو باد مردک ملعون!
🔳 خاطره استاد قرائتی از اولین آشنایی با سردار سلیمانی ◽️همه رئیس جمهورها با هم بمیرند یک چنین تشییع جنازه‌ای می‌شود؟ یک چنین تشییع جنازه‌ای نمی‌شود. عزت دست خداست. این تشییع جنازه چه چیزی درونش بود؟ پول بود، زور بود. ◽️ من خودم سلیمانی را نمی‌شناختم. سالها کار کرد و به احدی نگفت. ایشان بالاترین درجه را داشت، خواص او را نمی‌شناختند. من یک وقت دفتر آقا رفتم، کاری داشتم با آقای حجازی، آقای سردار سلیمانی را هم نمی‌شناختم، آنجا نشسته بود. به آقای حجازی گفتم: یک حرف خصوصی دارم، ایشان کیست که اینجا نشسته است؟ گفت: نمی‌شناسی؟ گفتم: نه، گفت: سردار سلیمانی است. گفتم: عه، اسمش را شنیده ام. ◽️چند سال پیش چند نفر سردار سلیمانی را می‌شناختند؟ سه سال پیش چند نفر حججی را می‌شناختند؟ خدا خواسته باشد درست کند، یک شبه همه چیز عوض می‌شود. یک شبه بنی صدر سقوط می‌کند و یک شبه بهشتی بالا می‌رود. از دوازده بهمن تا ۲۲ بهمن این ده روز چه حوادثی رخ داد. هیچ مرجع تقلیدی به اندازه امام خمینی عکسش چاپ نشد. شاه گفت: امام خمینی نه، خدا گفت: آره. زلیخا همه درها را بست که هیچکس نفهمد همه فهمیدند. با خدا ور نروید. اگر خودت را پاک کنی خدا می‌نویسد و خودت را بنویسی خدا پاک می‌کند. خیلی مهم است. 💠 قرآن می‌فرماید: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ سَیَجْعَلُ‏ لَهُمُ الرَّحْمنُ وُدًّا» رمز محبوب شدن ایمان و عمل صالح است. پس هرکس ایمانش بیشتر و عمل صالحش بیشتر محبوبیتش بیشتر است. این تشییع جنازه می‌گویند: هرچه وُّدش پررنگ باشد، معلوم می شود «آمنوا و عملوا الصالحات» ‌اش پررنگ بوده است. ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📔✍چقدر اين متن دلنشينه... 👌 ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺯ ﯾﻪ نفر ﻣﯿﺮنجی... ﺣﺘﯽ ﺍﮔﻪ ﺑﮕﯽ ﺑﺨﺸﯿﺪیش... ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺗﻪ ﺩﻟﺖ میمونه... ﮐﯿﻨﻪ ﻧﯿﺴﺖ... ﯾﻪ ﺟﺎﯼ ﺯﺧمه... ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﮐﻪ ﻧﻤﯿﺬﺍﺭﻩ ﺍﻭﺿﺎﻉ ﻣﺜﻞ ﻗﺒﻞ ﺑﺸﻪ..! ﻫﺮ ﭼﻘﺪﺭ ﻫﻢ ﮐﻪ ﺗﻼﺵ ﮐﻨﯽ و ﺧﻮﺩﺗﻮ ﺑﺰﻧﯽ ﺑﻪ ﺍﻭﻥ ﺭﺍﻩ ﻭ ﺑﮕﯽ ﻧـــﻪ... ﺑﯽ ﻓﺎﯾﺪﻩ ﺳﺖ! ﯾﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺍﯾﻦ ﻭﺳﻂ ﺍﺯ ﺑﯿﻦ ﺭﻓﺘﻪ ﻭ ﺟﺎﯼ ﺧﺎﻟﯿﺶ ﺗﺎ ﻫﻤﯿﺸﻪ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﻨﻪ..! ﯾﻪ ﭼﯿﺰ سنگين مثل... "ﺣــــﺮﻣـــــﺖ" ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌❖ ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
امروزهم به پایان رسید الهی اگربدبودیم یاریمان کن، تافردایی بهترداشته باشیم خدایابه حق مهربانیت نگذارکسی باناامیدی وناراحتی، شب خودرابه صبح برساند. 🌟شبتون بخیر و آرام🌟
ثانیه های مهدوی 5.mp3
3.64M
نجواهای شبانه با امام زمان (عج) شبها قبل از خواب، با گوش دادن به این فایل ها، با امام خود درد دل کنیم و با انتشار آن، دیگران را هم تشویق به صحبت با حضرت کنیم. زیاد وقتت رو نمی گیره...
چشم من و فرمان شما حضرت آقا جانم سپرت روز بلا حضرت آقا الحق و الانصاف برازنده تان است فرماندهی کل قوا حضرت آقا
4_5917740291300787830.mp3
5.11M
🔊 بسیار سوزناک شهادت حضرت زهرا(س) 🎼 نگو حلالم کن،علی میشه شرمنده😭 🎤 🌙 (س) 🎧 گوش کنید و نشر دهید 📡 💫اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
4_628561935419310115.mp3
2.51M
🕙 قرار شبانه ❤️❤️ یه چندتا سلام عاشقانه 💕اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم ان شاءالله 💕
📚 بهلول بعد از طی یک راه طولانی به حوالی روستایی رسید و زیر درختی مشغول به استراحت شد .او پاهای خود را دراز کرد و دستانش را زیر سرش قرار داد. پیرمردی با مشاهده او به طرفش رفت و با ناراحتی فریاد کشید: تو دیگر چه کافری هستی؟ بهلول که آرامش خود را از دست داده بود جواب داد: چرا به من ناسزا می گویی؟ به چه دلیل گمان می کنی که من کافر و گستاخ هستم؟ پیرمرد جواب داد: تو با گستاخی دراز کشیده ای در صورتی که پاهایت به طرف مکه قرار دارند و به همین دلیل به خداوند توهین کرده ای! بهلول دوباره دراز کشید و در حالی که چشم های خود را می بست گفت: اگر می توانی مرا به طرفی بچرخان که خداوند در آن جا نباشد!
📚 "دفترچه مشق" "معلم" عصبی دفتر را روی میز کوبید و داد زد: "سارا..." "دخترک" خودش را جمع و جور کرد، سرش را پایین انداخت و خودش را تا جلوی میز معلم کشید و با "صدای لرزان" گفت: "بله خانم؟" معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد، به "چشمهای سیاه و مظلوم" دخترک خیره شد و داد زد: "چند بار بگم "مشقاتو" تمیز بنویس و "دفترت" رو سیاه و پاره نکن؟ ها؟!! فردا "مادرت" رو میاری مدرسه... می خوام در مورد "بچه ی بی انضباطش" باهاش صحبت کنم! دخترک "چانه لرزانش" را جمع کرد. "بغضش" را به زحمت قورت داد و آرام گفت: خانوم ... "مادرم مریضه" ... اما "بابام" گفته آخر ماه بهش حقوق میدن.! اونوقت میشه مامانم رو "بستری" کنیم که دیگه از گلوش خون نیاد ... اونوقت میشه برای خواهرم "شیر خشک" بخریم که شب تا صبح گریه نکنه ... اونوقت ... اونوقت "قول داده" اگه پولی موند برای من هم یه "دفتر بخره" که من "دفترهای داداشم" رو پاک نکنم و توش بنویسم ... "اونوقت قول میدم مشقامو بنویسم." معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت: "بشین سارا ..." و "کاسه اشک" چشمش روی گونه خالی شد ... 😔
11.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥گزارشی از حضور سردار شهید قاسم سلیمانی در شهری که در محاصره داعش بود/آمرلی چطور از شر داعش رها شد