eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.7هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
✨ از بزرگی پرسیدند فلسفه حرام بودن نگاه به نامحرم چیست؟ گفت : 👀میبینی،میخواهی،به وصالش نمیرسی،دچار افسردگی میشوی! 👈🏻میبینی،شیفته میشوی،عیب هارا نمیبینی،ازدواج میکنی،طلاق میدهی! میبینی ،دائم به او فکر میکنی،از یاد خــدا غافل میشوی،از عبادت لذت نمیبری! میبینی،باهمسرت مقایسه میکنی،ناراحت میشوی،بداخلاقی میکنی!😠 میبینی،لذت میبری،به این لذت عادت میکنی، چشم چران میشوی،درنظر دیگران خوار میگردی! 👈🏻میبینی،لذت میبری،حب خدا دردلت کم میشود،ایمانت ضعیف میشود! میبینی،عاشق میشوی،از راه حلال نمیرسی،دچار گناه میشوی... 💕💕💕🖤
آیا زندگی بدون مشکلات می‌توانست عالی و بی‌نقص باشد؟! مردی یک پیله کرم ابریشم پیدا کرد و با خود به خانه برد. یک روز پیله کمی باز شد. مرد ساعت‌ها نشست و پروانه را تماشا کرد. پروانه خیلی تلاش می‌کرد تا بدن خود را از شکاف ایجاد شده خارج کند. بعد از مدتی پروانه دست از تلاش کشید و حرکتی نکرد. به نظر می‌رسید که او تمام سعی خود را کرده است و دیگر قادر به ادامه‌ی کار نیست. مرد تصمیم گرفت به پروانه کمک کند. او با یک قیچی پیله را باز کرد و پروانه راحت از آن بیرون آمد. اما بدن پروانه متورم بود و بال‌هایش کوچک و چروکیده بودند. مرد مدتی به پروانه نگاه کرد و انتظار داشت بال‌هایش بزرگ شوند و او پرواز کند، اما هیچ یک از این اتفاق‌ها نیفتاد. در واقع پروانه تا آخر عمرش همان‌طور روی شکم خود می‌خزید و بدن متورم و بال‌های چروکیده‌اش را به این طرف و آن طرف می‌کشید. مرد با نیت خیر این کار را انجام داده بود و نمی‌دانست چرا عاقبت آن چنین شد. پیله‌ی کرم ابریشم محکم بود و سعی و تلاش پروانه برای خروج از آن شکاف باریک، قانون طبیعت بود. برای آن‌که آب اضافی از بدن پروانه خارج شود و او موفق به رهایی از پیله گردد. 🌺🌿گاهی تلاش کردن برای زندگی لازم و مفید است. اگر قرار بود بدون هیچ مانع و مشکلی زندگی را سپری کنیم ناتوان می‌شدیم، آن چنان که باید قوی نمی‌شدیم و هرگز قادر به پرواز نبودیم ... 💕💕💕🖤
📜 حكايت آموزنده پسر جوان آن قدر عاشق دختر بود که گفت:تو نگران چی هستی؟ دختر جوان هم حرفش را زد: همون طور که خودت می‌دونی مادرت پیره و جز تو فرزندی نداره... باید شرط ضمن عقد بگذاریم که اگر زمین گیر شد، اونو به خونه ما نیاری و ببریش خانه سالمندان. پسر جوان آهی کشید و شرط دختر را پذیرفت... هنوز شش ماه از ازدواجشان نگذشته بود که زن جوان در یک تصادف اتومبیل قطع نخاع و ویلچر نشین شد. پسر جوان رو به مادرش گفت: بهتر نیست ببریمش آسایشگاه؟ مادر پیرش با عصبانیت گفت: مگه من مُردم که ببریش آسایشگاه؟ خودم تا موقعی که زمین‌گیر نشدم ازش مراقبت می‌کنم. پسر جوان اشک ریخت و به زنش نگاه کرد. زن جوان انگار با نگاهش به او می‌گفت: شرط ضمن عقد رو باطل کن!خيلى شرمنده ام! 💕💕💕🖤
گفتم: دارم‌ از استرس‌ می‌میرم😞 گفت‌: یہ ‌ذڪر بهت‌ میگم‌ هر بار گیر ڪردی ‌بگو، من ‌خیلی ‌قبولش ‌دارم: گره‌ی‌ڪار ِ‌منم‌ همین ‌باز ڪرد💔 (آخہ ‌خودشم‌ بہ‌ سختـی ‌اجازه‌ی ‌خروج ‌گرفت) گفتم: باشہ ‌داداش ‌بگو، گفت: تسبیح ‌داری؟ گفتم: آره، گفت: بگو "الهی ‌بالرقیہ ‌سلام ‌الله ‌علیها"... حتمـا ‌سہ‌ سـالہ‌‌ی‌ ارباب ‌نظر می‌ڪنہ، منتظرتم و قطع‌ ڪردم‌ چشممو بستم‌‌ شروع‌ ڪردم: الهی ‌بالرقیہ ‌سلام‌الله‌علیها الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌الله‌علیها...✨ ۱۰تا‌ نگفتم ‌ڪہ ‌‌یهو گفتن: این ‌پنج ‌نفـر آخرین ‌لیستہ، بقیہ‌اش ‌فـردا توجہ‌ نڪردم‌ همینجور ‌ذڪر می‌گفتم ڪہ ‌یهو اسمم ‌رو خوندن، بغضم ‌ترڪید با گریہ ‌رفتم‌ سمت ‌خونہ حاضر‌شم، وقتی حسین رو دیدم ‌گفتم: درست‌شد😭، اشڪ ‌تو چشمش ‌حلقہ ‌زد‌ و گفت: "الهی ‌بالرقیہ‌ سلام‌ الله ‌علیها"... 🌺 ❣❣ 💕💕💕
تقول ازهمسرجانباز یادم میگفت من از خدا هیچی نمیخوام جبهه رفتمو میدم به مادرم وجانبازیمو میدم به تو منظور به همسرش ومیگفت من با خدا معامله کردم واگر جراحتی برداشتم وآجب کفاّیی و حرف ولآیت فقیه امو گوش کردم .... 💕💕💕🖤
. . ..! بگـذار اگر هیچۍ همـ نشدیمـ ، در راه تـو باشـد! بگذار بگـویند به سمٺ خدا رفت ولۍ هیچۍ نشد!.. :)🌿 🚩 💕💕💕🖤
✴️ جمعه 👈7 شهریور 1399 👈 8 محرم الحرام 1442👈28 اوت 2020 🏛مناسبت های دینی واسلامی . 😭 قحطی اب در خیمه های اباعبدالله الحسین علیه السلام.و شدت عطش بر اهل بیت علیهم السلام. 💧ابوالفضل العباس علیه السلام همراه 30 نفر از اصحاب به دستور امام علیه السلام وارد شریعه فرات شدند و 20 مشک اب تهیه و به خیمه رساندند و لقب سقا گرفتند. 🏴شب تاسوعای حسینی. ❇️روز شایسته ای است و برای امور زیر پسندیده است. ✅میهمانی و ضیافت دادن. ✅شروع به کار و فعالیت. ✅وتجارت و داد و ستد خوب است. ✈️مسافرت رفتن خوب است بعد از ظهر اغاز گردد . 👶برای زایمان خوب و نوزاد آن عمرش طولانی است . ان شاءالله. 🔭 احکام و اختیارات نجومی. 🌗امروز برای امور زیر خوب است . ✳️شرکت در مراسمات عزداری. ✳️و کم کردن خواسته ها نیک است . 💑 انعقاد نطفه و مباشرت 👩‍❤️‍👩امروز.... هنگام فضیلت نماز عصر مستحب و فرزند حاصل از ان ساعت دانشمندی با شهرت جهانی گردد ان شاءالله. 💑امشب... برای در جمعه شب (شب شنبه )دلیلی وارد نشده.. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت طبق روایات، (سر و صورت) در این روز باعث بیماری است. 💉حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن.... یا ، زالو انداختن باعث درد در سر است . ✂️ ناخن گرفتن جمعه برای ، روز بسیار خوبیست و مستحب نیز هست. روزی را زیاد ، فقر را برطرف ، عمر را زیاد و سلامتی آورد. 👕👚 دوخت و دوز. جمعه برای بریدن و دوختن، روز بسیار مبارکیست و باعث برکت در زندگی و طول عمر میشود.. ✴️️ وقت استخاره در روز جمعه از اذان صبح تا طلوع آفتاب و بعد از زوال ظهر تا ساعت ۱۶ عصر خوب است 😴 تعبیر خواب... خواب و رویایی که امشب. (شبِ شنبه)دیده شود تعبیرش در ایه 9 سوره مبارکه "توبه" است. اشتروا بایات الله ثمنا قلیلا..... و از مفهوم و معنای ان استفاده می شود که دو نفر برای قطع معامله ای نزد خواب بیننده بیایند.. ❇️️ ذکر روز جمعه اللّهم صلّ علی محمّد وآل محمّد وعجّل فرجهم ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۲۵۶ مرتبه موجب عزیز شدن در چشم خلایق میگردد . 💠 ️روز جمعه طبق روایات متعلق است به . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد 🌸زندگیتون مهدوی 🌸
|⇦•دیده‌ای ده که مگر.. با امام زمان روحی له الفدا اجرا شده شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ «السلام علیک یا بقیه الله فی ارضه» دیده‌ای ده که مگر قامت رعنات ببینم هر طرف رو نهم، روی دل‌‌آرات ببینم یا که یک دم بنشین ، تا به کنارت بنشینم یا ز پیشم بگذر ، تا قد و بالات ببینم من که آن دیده ندارم ، که تو در دیده‌ام آیی تو مگر دیده دهی ، تا رخِ زیبات ببینم هر کجا سینه‌زنت ، دستِ دعا بالا برد مادرت با عجله ، دستِ عطا بالا برد بارها بوسه زد و پیش همه جسم تو را بر سر دوش ، رسولِ دو سرا بالا برد ما کجا ظرفیت، عشق تو را داشته‌ایم نظر فاطمه، ظرفیت ما بالا برد از کثافات مرا کَندُ حسینیه کشاند ذره‌ای بودم و مهر تو مرا، بالا برد رو به کعبه نزدم، جز به تمنای خودت نِرخ توحید مرا، کرببلا بالا برد کم ندیدیم که بدکاره‌ی بی‌تقوا را اشک در روضۀ جان سوز شما بالا برد گریه کرده‌ست چو اسفند، میان آتش هرکس از تشنگی‌ات سوخت، صدا بالا برد حرمله تیر زد و، از کمرت بیرون زد همه‌ی خون تو را زود خدا، بالا برد مانده‌ام مات زمانی که دعا میکردی این سنان بین دعا نیزه چرا بالا برد *طیِبُ همه میشناختنش ، میگن از تو بازار در حجره شو بست میومد توی این خیابون ها به سمت خونشون بره همچین که داشت میرفت یهو دید یه آقایی اثاث هاشُ تو کوچه ریختن یه زن و دختری هم روشون و به سمت دیوار کردن انگار خجالت میکشن یه نفر هم داره سرشون داد میزنه .. چقدر گفتم کرایه تون و بدید ندادید اینم اثاث هاتون ، بارونم داره میاد ، طیب اومد جلو گفت چیه چه خبره ؟ گفت کرایه شو نداده چند وقت هم هست بهش میگم گوش نمیکنه .. یکی اومد از خونه بیرون یه وسیله ای رو پرت کرد گفت سید بیا اینم بردار جامونده ، یهو طیب گفت چی ؟؟ سید ، پسر حضرت زهرایی تو ؟ دید این زن و بچه روشون به دیواره ،دست کرد تو جیبش پول درآورد به صحبخونه گفت اینو بگیر بقیه شو بیا در حجره من یه سالشُ بهت میدم ، با پسر حضرت زهرا این کارو کردی ....خودش هم کمک کرد اثاث ها رو برد توی خونه ، تا اومد برگرده این پسر حضرت زهرا دوید دنبالش گفت آقا خدا آبروت و نگه داره ، آبروی من و حفظ کردی خدا به حق مادرم حضرت زهرا هیچ جا آبروت و نبره ...*
|⇦•بلند شو علم رو.. و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس علیه السلام شب تاسوعا محرم ۹۸ به نفس سید رضا نریمانی •✾ میگه همچین که بی‌بی روشو از علی میپوشوند، علی خیلی خجالت میکشید.. (من قصد مدینه رفتن نداشتم ..) آخه این مشکُ که از خیمه ها برداشت، همه بچه ها گفتن عمو داره میره با آب برمیگرده؛ عمو میره دست خالی برنمیگرده.. همچین که این تیر به این مشک خورد؛ دید این آب ها داره از مشک میریزه .. ای مشک مریز آبرویم .. حرف از مدینه زده شد امشبم که شب تاسوعاست ، این که گفتم خدا آبرو هیچ مردی رو نبره ' خیلی زشته ، خیلی بده مردی قولی بده به هر دلیلی نتونه اون قول رو برآورده کنه .. همچین که تو دل شب داشت این بدن و غسل میداد، هی میگفت: حلالم کن... علی رو حلال کن واسه زخم بازوت علی رو حلال کن واسه درد پهلوت بمیرم اباالفضل، که نقش زمینی نه میتونی پاشی، نه این‌که بشینی کو اون چشم دریا، کو اون مهجبینی نمیتونی حتی، حسین و ببینی دو دستت کنارم، تنت روبرومه چه بغض عجیبی، میون گلومه بلند شو علم رو، بلند کن اباالفضل بلند شو که حرفِ، من و آبرومه رو خاکی تحمل، ندارم ندارم علم رو رو دوشِ، کی باید بذارم تو این قوم کافر، ندارم یه یاور صد آه و صد افسوس، شدم بی‌برادر تو رفتی و حالا، میگن بی‌سپاهه بلند شو نفهمن، حرم بی‌پناهه بلند شو ببینن، هنوز یه نفر هست نیان سمت خیمه، تا وقتی قمر هست به اشکم میخندن، به اشک غریبیم به این اضطرابم, به این بی‌شکیبیم تو رفتی و حالا، حرم میشه غارت میپوشه سکینه، لباس اسارت بدون تو خیلی، برا خیمه بد شد زدن دخترام و، غرورم لگد شد همین که سه سالم، دیگه بی‌عمو شد ببین خواهرم رو، با کی روبرو شد بلند شو برادر، قرارم رو بردی همین که بمونی، یعنی آب آوردی همچین که دید ابی‌عبدالله داره میاد؛ خدای ادبِ .. هیچ جا نداریم حتی بعضیا میگن، حتی تو کربلا هم نگفت اَخا با ذکر اباعبدالله صدا زد داداششُ. بعضیا میگن یبار گفتن اونم کربلا، بعضیا میگن همون یبارم نگفت. یه همچین آقاییِ ... _از کی درس گرفته؟! _از امام حسن چون میدید امام حسن نسبت به برادرش حسین جوری رفتار میکنه انگار حسین بزرگتر از حسنه... چنان قربون صدقه حسین میرفت امام حسن، فَلذا هیچوقت نگفت داداش. حالا یه همچین آقایی ببین سی و چندسال تاحالا به حسین نگفته داداش، همش گفته مولا، یااباعبدالله، سیدنا... حالا دراز به دراز خوابیده از دور دید ابی عبدالله داره میاد... هی این بازوهارو میخواد یه جوری تقلا کنه یه جوری خودشو بنشونه، از دور ابی‌عبدالله گفت: عباسم تکون نخور عباسم؛ خیلی باوفاست... بیاین مثل عباس برا امام زمانمون باوفا باشیم. وفای عباس اگه بخوام فقط یه نمونه‌شو بگم، همچین که این غنیمت‌هایی که گرفته بودن رو یزید لعنت الله میخواست پس بده به اهلبیت، همه رو که پس داد رسیده به یه عَلمی،همچین که این عَلم رو نگاه کرد یهو همه دیدن سه مرتبه باصدای بلند فریاد زد: "الله اکبر ، الله اکبر ، الله اکبر" _چی دیدی؟! _گفت:« علمدار این پرچم کی بوده»؟! گفتند: این پرچم عباسه گفت عجب یاری داشت... تاآخرین لحظه هم زمین افتاد این عَلم دستش بود عَلم نیفتاد، علم بیفته یعنی سپاه حسین بی‌عَلمدار شده... اینجوری علم و محکم گرفته بود، حاضر نبود یه ذره، خشی، یه تیری به ابی عبدالله بخوره... از کی یاد گرفته؟! همچین که کمربند مولا رو گرفته بود، گفت نمیذارم علی رو ببرین... فلذا امام صادق فرمودن:« انقد نامرد قنفذ با این تازیانش به بازوی مادر ما زد». که امام صادق میفرمایند:« علت شهادت مادر ما فاطمه، همون ضرباتی بود که دست زهرا از کمربند علی جدا نمیشد»... اینقدر زد تا این دست جدا شد...
🏴تغییر نذر به جهت ویروس کرونا 🔷س 5363: با توجه به شیوع و جلوگیری از تجمعات، اگر کسی در ایام در هیئات و تکایا، غذا کرده باشد، آیا تغییر این نذر امکان پذیر است؟ ✅ج: اگر را به نحو صحیح بر زبان جاری نکرده است تغییر آن مانع ندارد.
‼️عمل نکردن به نذر به جهت کرونا 🔷س 5364: فردی برای دهه سیصد پرس غذا نذر کرده و را هم خوانده است، ولی با توجه به شرایط فعلی کرونا قصد دارد نذری ندهد، آیا تکلیفی بر عهده دارد؟ ✅ج: تا زمانی که امکان عمل به با رعایت قوانین مربوطه و توصیه های بهداشتی، وجود داشته باشد، نمی تواند عمل به نذر را ترک کرده و یا آن را تغییر دهد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ می‌گویند چرا این یک سال را به خاطر کرونا تحمل نکردید و طاقت نیاوردید که مجالس عزای سیدالشهدا(ع) را برپا نکنید 💔نفس شیخ حسین انصاریان گرم، ببینید امسال که مراسم سخنرانی‌اش را از حسینیه هدایت به داخل ورزشگاه سعیدی آورده در پاسخ چه می‌گوید 😭👆