eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
YEKNET.IR - zamine - shabe 5 moharram1399 - mehdi rasouli.mp3
8.45M
احساسی 🍃ستاره ها شبیه ماه 🍃یه حال دیگه دارن این شب ها 🎤
‼️همراه داشتن دستمال نجس هنگام نماز 🔷س 5480: اگر نمازگزار دستمال و امثال آن را که با خون نجس شده اند، حمل کند و یا در جیب خود بگذارد، آیا نماز او باطل است؟ ✅ج: اگر دستمال به قدری کوچک باشد که نتوان عورت را با آن پوشاند، همراه بودن آن در نماز اشکال ندارد. 📕منبع: leader.ir
🖼 به آیت‌الله بهاءالدینی چه جمله‌ای گفت که ایشان ده دقیقه گریستند؟ 💠 سردار سلیمانی می‌گوید یک جوان زابلی بود که در شبهای عملیات وقتی سیم خاردار آخری را باز می‌کرد روی سیم خاردار می‌خوابید و با گریه التماس فرماندهان و بچه‌ها می‌کرد از رویش رد بشوند. این را برای آیت‌الله بهاءالدینی تعریف کردم بیش از ده دقیقه گریست. 📙 کتاب ذوالفقار، ص۷۳
روزی بود و روزگاری در زمانهای پیش یک صوفی سوار بر الاغ به خانقاه رسید و از راهی دراز آمده و خسته بود و تصمیم گرفت که شب را در آن جا بگذراند. پس خرش را به اصطبل برد و به دست مردی که مسئول نگهداری از مرکب ها بود سپرد و به او سفارش کرد که مواظب خرش باشد. خود به درون خانقاه رفت و به صوفیان دیگر که در رقص و سماع بودند پیوست. او همانطور که با صوفیان دیگر به رقص سماع مشغول بود، مردی که ضرب می زد و آواز می خواند آهنگ ضرب را عوض کرد و شعری تازه خواند که می گفت خر برفت و خر برفت و خر برفت!... مرشد تا این شعر را بخواند، صوفیان و از جمله آن مرد صوفی شور و حال دیگر یافتند و دسته جمعی خواندند خر برفت و خر برفت و خر برفت... و تا صبح پایکوبی کردند و خر برفت را خواندند تا اینکه مراسم به پایان آمد... همه یک یک خداحافظی کردند و خانقاه را ترک گفتند، به جز صوفی داستان ما. پس او هم وسایلش را برداشت تا به اصطبل برود و بار خرش کند و راه بیفتد و برود... از مردی که مواظب مرکب ها بود سراغ خرش را گرفت اما او با تاسف گفت خر شما برفت! صوفی با تعجب پرسید منظورت چیست؟ گفت دیشب جمعی از صوفیان پایکوبان به من حمله کردند و مرا کتک زدند و خر را گرفتند و بردند و فروختند و آنچه می خورید و می نوشید از پول همان خر بود و من به تنهایی نتوانستم جلوی آنها را بگیرم! صوفی با عصبانیت گفت تو دروغ می گویی، اگر آنها ترا کتک زدند چرا داد و فریاد نکردی و به من خبر ندادی؟ پیداست خود تو با آنان همدست بوده ای. مرد گفت من بارها و بارها آمدم که به تو خبر بدهم و خبر هم دادم که ای مرد، صوفیان می خواهند خرت را ببرند؛ ولی تو با ذوقتر از دیگران می خواندی خر برفت و خر برفت و خر برفت!! و من با خود گفتم لابد خودت اجازه داده ای که خرت را ببرند و بفروشند... صوفی با ناراحتی سرش را به زیر افکند و گفت آری وقتی صوفیان این شعر را می خواندند، من بسیار خوشم آمد و این بود که من هم با آنها می خواندم... آری صوفی با تقلید کورکورانه از آن صوفیان که قصد فریب او را داشتند، گول خورد و خرش را از کف داد... 💕💕💕
15.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سخنان سید علاء الموسوی رئیس اوقاف عراق در مورد کورونا، معجزه‌ای که رسانه‌ها آن را منتشر نمی‌کنند.
‼️نامَحرَم بودن مادرِ زن بابا 🔷س 5481: پدر من پس از مرگ مادرم با خانمی ازدواج کرده است. من به این خانم محرم هستم، ولی آیا مادر این خانم نیز به من محرم می شود یا خیر؟ ✅ج: در فرض سؤال مادر این خانم محرم شما نیست. 📕منبع: khamenei.ir
بزرگترین شکست زندگیم توی دانشگاه بود😎 سر جلسه امتحان استاد اومد بالاسرم بهش گفتم استاد تو رو خدا یه کمکی کنید!☺️☺️☺️ استاد یه لبخند زد بعد دست کرد توی جیب شلوارش یه پونصد تومنی گذاشت روی برگه ام😂😂😂 یعنی شکستی که اون روز تو زندگیم خوردم، هیتلر از متفقین نخورده بود 😔😂😂😂
!!‌‌‌ بخون؛شاید دل تو هم لرزید!‌ ﻣﻮﺑﺎﯾﻞ ﺍﺯ سبک ترین ﭼﯿﺰﻫﺎیی ست که ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﺣﻤﻞ می شود⇦📱 ﻭﻟـی ﺍﺯ سنگین ترین ﭼﯿﺰﻫﺎیی ست که ﺩﺭ ﺁﺧﺮﺕ باید بخاطر نحوه استفاده اش؛پاسخگو باشیم⚖ مواظب باشیم.. ! . 💕💕💕
12.66M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°روایت جالب حاج حسین یکتا از شهید ابراهیم همت 💚🍃
هر پدری آرزوی دامادی پسرش را دارد؛ من هم مستثنی نبودم، از این آرزو بهش گفتم: بابا جون چرا ازدواج نمیکنی؟! خب توهم مثل بقیه ازدواج کن، دیر میشه ها ... گفت: چشم، ان شاءالله هر وقت جنگ تموم شد و برگشتیم، ازدواج میکنم. ول کنش نبودم؛ هر بار می آمد، موضوع ازدواج را پیش می کشیدم و می گفتم: دلم میخواد تا زندم دامادیت رو ببینم. امّا یک کلام بیشتر جواب نمیداد، حالا زوده پیش خودم فکر می کردم ... شاید مشکل انتخاب دارد به شوخی گفتم: اگه توی انتخاب دختر مشکل داری، به دخترایی که از مدرسه بیرون میان نگاه کن. هر کدوم رو پسندیدی بگو برات بریم خاستگاری! با شنیدن این حرف، عرق سرد روی پیشانی اش نشست. سرش را پایین انداخت و گفت: چشمی که بخاد به دختر مردم نگاه کنه با انگشت بیرون میارم و زیر پا له ش میکنم :))"✨ 📚
🌠☫﷽☫🌠 🔴حلال كنيد! «كيهان» در ستون «گفت و شنود» نوشت: گفت: ظريف مي‌گويد «بين بايدن و ترامپ تفاوت وجود دارد»! گفتم: سياست‌هايشان درباره ايران كه باهم تفاوتي ندارد؛ بعد از شهادت سردار سليماني، بايدن بيانيه داد كه او مستحق كشته شدن بود گفت: نكنه منظورش اينه كه ميشه با بايدن مذاكره كرد؟ و يك فاجعه ديگه مثل برجام به ملت تحميل كنند؟! گفتم: ماشين يارو رو دزديده بودن بعد از دو روز پس آوردند و يك نامه با چندتا بليت سينما گذاشتند كه ما توبه كرديم و اين بليت‌ها براي خانواده شما كه حلالمون كنيد. خانواده رفتند سينما و برگشتند، دزدها خونه را تخليه كرده بودند! 💕💕💕
🌱 میگفت: ‏بعضیامون "دلبری کردن" برای رو بلد نیستیم ؛ ولی تا دلتون بخواد ؛ واسه بلدیم :)🌱... +راست‌میگفت؛) ؟! 💕💕💕