eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
11.5هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
19.2هزار ویدیو
1.4هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از حسبناالله
⭕️ خاصیت عطسه از زبان امام زمان 🔹 نسیم خدمتکار امام حسن عسکری میگوید: یک شب پس از ولادت حضرت صاحب الزمان، بر ایشان وارد شدم؛ و هنگامی که در خدمتشان بودم عطسه ای کردم. بلافاصله حضرت فرمودند: یرحَمُکَ الله (خداوند تو را رحمت فرماید) 🔸 از این موضوع خوشحال شدم. سپس حضرت فرمودند: آیا میخواهی تو را درباره عطسه بشارت دهم؟ 🔺 عرض کردم: بفرمایید. فرمودند: عطسه، تا سه روز است 📚 کمال الدین و تمام النعمة، باب۴۲ ☑️ به این نکته هم دقت کنید که حضرت در زمان گفتن این کلام فقط شبانه روز از عمر شریفشان می گذشت. ۳۴
هدایت شده از حسبناالله
💢آیا این درست است که امام حسین (ع) در دوران طفولیت؛ تنها با انگشت و رسول الله سیر می‌شد، و کلا شیر نمیخورد؟ ✅بررسی معمولاً از دو وجه پیگیری می‌شود؛ اول بررسی حدیث و دوم متن و دلالت(معنا و مفهوم) حدیث. در پایان حدیث مفصلی که شیخ کلینی(ره) از امام صادق(ع) نقل کرده است چنین آمده است: «امام حسین(ع) نه از پستان حضرت فاطمه(س) و نه زنان دیگر؛ نخورد، پیامبر(ص) انگشت و را در دهان او می‌گذاشت و او می‌مکید و این برای دو  سه روزش کافی بود». این روایت را ابن قولویه نیز در «کامل الزیارات» آورده است. که سند آن با ابتدای شیخ کلینی، مقداری متفاوت است که در این‌جا هر دو بررسی می‌شود. 📚الکافی، ج 1، ص 465 ✅آن چه در این حدیث مورد استبعاد قرار گرفته است، اصل دادن پیامبر (ص) و سیر شدن امام حسین (ع) از آن است، و طبیعی است وقتی اصل این موضوع؛ مورد قبول قرار نگیرد، استمرار این شیر دهی در متعدد نیز مورد قبول واقع نمی شود، همان طور که اگر و با هر دلیلی، اصل موضوع از دایرۀ محال عقلی و... خارج شود، استمرار این دهی نیز منعی ندارد. امام حسین (ع) حتی یک رضاعی(شیری) هم داشتند که نامش عبدالله بن یقطر بود و مرد صالح و باوفایی بود و امام حسین ع او را به عنوان پیک نزد اعزام کرده بودند که توسط ابن زیاد دستگیر شد و او را از بالای بلندی به زیر افکندند و شهید کردند. طبعا وقتی امام حسین(ع) برادر داشته یعنی از یک خانم شیر خورده است. 📚مرآة العقول، ج 5، ص 365
هدایت شده از حسبناالله
🔸 " حدیــــث روز " ... 💢امام سجاد عليه السّلام فرمودند: 🔹براي حضرت درنزد خداوند تبارک وتعالي، مقام شامخي است که همه شهيدان در روز قيامت به حال او غبطه مي خورند. 📗بحارالانوار، ج۲۲، ص۲۷۴ ----------------------------------
♨️سوال: 🔰از کجا بفهميم که دعاهاي ما مورد قبول خدا ميباشد يا نميباشد؟ ✍پاسخ: ✅همه دعاهای معقول و شرعی، مورد قبول پروردگار واقع می شوند، و استثنائی وجود ندارد. حالِ دعا کردن، خودش یکی از نشانه های مقبولیت دعاست. در حدیثی منقول از حضرت رسول اکرم صلی الله علیه و اله و سلم آمده است که خدا وقتى میخواهد دعاى بنده را مستجاب كند، حالت دعا به او میدهد و در روايتى ديگر فرموده از شما كسى كه در دعا به رويش باز شود، درهاى بهشت به رويش باز شده. (تفسيرالميزان، 1363، ج 2، ص 60) منتها تاخیر در استجابت دعا، گاهی به صورت وسیله ای در دست شیطان قرار می گیرد که به این وسیله شخص مومن را از درگاه پروردگار ناامید سازد. در حالیکه قطعا دعای انسان مستجاب و صدای او شنیده می شود؛ اما به چند روش: در كتاب عدة الداعى از رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم روايت شده كه فرمودند: در حوائج خود به درگاه خدا فزع كنيد، و در ناملايمات خود به او پناهنده شويد، و به درگاهش تضرع نموده او را بخوانيد، كه دعا مغز عبادت است، و هيچ مؤمنی نيست كه خدا را بخواند مگر آنكه دعايش را مستجاب میکند آنهم يا به فوريت، كه در نتيجه ثمره اش در دنيا عايد او میشود، و يا با مدت كه در نتيجه ثمره اش در آخرت عايدش میشود، و يا حداقل ثمره آن را به مقدار دعايش كفاره گناهانش قرار میدهد، البته همه اينها در صورتى است كه از خدا گناه نخواهد. (عدة الداعى ص 25 و بحار ج 93 ص 302) موفق باشید
ا🌹☘🍃🌹🌹✨ ا☘🍃✨🕊 ا🍃✨🕊 ا🌹🕊 ا☘ ا✨ ♥️قرآن،سوره شوری، آیه۱۲ لَهُ مَقَالِيدُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ يَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَن يَشَاء وَيَقْدِرُ إِنَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيٌم كليدهاى آسمانها و زمين، از آن اوست. براى هر كس، كه بخواهد، روزى(رزق و نعمت و ...) را، گشاده يا تنگ مى گرداند اوست، كه بر هر چيزى، داناست. ✨ ☘ 🌹🕊 🍃✨🕊 ☘🍃✨🕊 🌹☘🍃🌹🌹✨
ا❤️💛❤️🌿🌿🌸 ا💛🌸🌿🌸 ا❤️🌿 🕊 ا🌿 🕊 ا🌸 ♥️امام صادق(ع) : ... ياران مهدی(ع)، مردانی هستند، پولاد دل و همه وجودشان يقين به خدا، مردانی سخت تر از صخره ها ... اين مردان، تنها از خدا می ترسند و فرياد «لا اله الا الله» آنان بلند است و همواره در آرزوی شهادت و كشته شدن در راه خدايند. شعار آنان «يا لثارات الحسين» است. 📕بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰۸ 🌸 🌿 🕊 ❤️🌿 🕊 💛🌸🌿🌸 ❤️💛❤️🌿🌿🌸
💖💙💕💓🌸✨ 💙🌿🕊 🌸🕊 💓 ✨ 💙امام حسین(ع) : هرکه خدا را، آن گونه که، سزاوار اوست، بندگی کند، خداوند بیش از آرزوها و کفایتش به او عطا کند. 📘بحار الأنوار،ج۶۸،ص۱۸۴ ا✨ ا💓 ا🌸🕊 ا💙🌿🕊 ا💖💙💓💕🌸✨
🌹درخواست اعضاء بدن از انسان🌹 قال السجاد علیه السلام: (( اِنَّ لِسانَ ابْنِ آدَمَ يُشْرِفُ كُلَّ يَوْمٍ عَلى جَوارِحِهِ فَيَقولُ: كَيْفَ أَصْبَحْتُمْ؟ فَيَقولونَ: بِخَيْرٍ اِنْ تَرَكْتَنا! وَ يَقولونَ: اَللّه َ اَللّه َ فينا! وَ يُناشِدونَهُ وَ يَقولونَ: إِنَّما نُثابُ بِكَ وَ نُعاقَبُ بِكَ.)) امام سجاد عليه السلام فرمود: زبان آدميزاد، هر روز به اعضاى او نزديك مى شود و مى گويد: چگونه ايد؟ آنها مى گويند: اگر تو ما را به خودمان واگذارى، خوب هستيم! و مى گويند: از خدا بترس و كارى به ما نداشته باش. و او را سوگند مى دهند و مى گويند: ما فقط به واسطه تو پاداش مى يابيم و به واسطه تو، مجازات مى شويم. 📚خصال، ص 6، ح 15 .
☘☘ آداب_سفره حضرت زهرا سلام الله علیها ✅دوازده چیز است که واجب است هر مسلمانے آن را بداند. 🍂 چهار چیز آن است؛ 🍂 چهار چیز است و 🍂 چهار چیز نشانه است: 🍃اما واجبات سفره عبارتند از: معرفت خدا، رضاے الهی، شکر پروردگار قرائت قبل از شروع غذا 🍃مستحبات سفره عبارتند از: وضو قبل از غذا نشستن بر طرف چپ و گذاشتن سنگینے بدن بر سمت چپ برداشتن لقمه با سه انگشت لیسیدن انگشتان، 🍃 و اما چهار چیز که رعایت ادب مقتضے آن است عبارتند از: آنچه در برابرت گذاشته شود بخور، لقمه ‌هاے کوچک بردار، غذا را خوب بجو به چهره دیگران (هم سفره‌ ای ها) کمتر نگاه کن و خیره نشو. 📚تحف العقول ----------------------------------
⭕️بر مشامم میرسد هرلحظه بوی انتظار 🔹 سلام حضرت دلبر، سلام قرص قمر، سلام ای دردانه ی زهرا، زمین که لطفی ندارد، از آسمان چه خبر؟ از خدا که پنهان نیست از شما چه پنهان اینجا آلودگی دلهایمان از حد هشدار فراتر رفته، نفس هایمان به شماره افتاده، سالهاست زندگیمان تعطیل رسمی است، هوای باریدن نداری مولاجان؟ 🔸 گِره ی کور ظهورت منم، قبول، اما خدا را چه دیدی شاید قرار است حُرّ تو باشم. گذر ثانیه های نیامدنت سخت است همچو حال عباس حین خالی شدن مَشکَش 🔺 همه عمر پاییزِ نبودنت است که دانه دانه زمستان میشود موهایی که برای آمدنت شانه زده ام بیا و برای همیشه بهاری کن. بیا و دلهای مُرده یمان را که به شال سبزت گره زده ایم با دم مسیحایی خودت زنده ایم
🌷 امیرالمومنین حضرت علی (ع) : چهار چيز برای چهار مقصد ديگر آفريده شده اند : ❶ مال برای خرج کردن در احتياجات زندگی نه برای نگهداری ❷ علم برای عمل کردن به آن نه جدال و کشمکش و بحث ❸ انسان برای بندگی و اطاعت از خدا نه خوشگذرانی و معصيت ➍ دنيا برای جمع آوری توشه آخرت نه غفلت از آخرت و آباد ساختن دنيا 📚منبع : نصايح صفحه ۱۷۹
هدایت شده از یاس
مرحوم علىّ بن ابراهيم قمّى در كتاب خود، پيرامون تفسير اين آيه شريفه قرآن : ( يا اَيُّها النَّبيُّ اِذا جاءَكَ الْمُؤ مِناتُ يُبايِعْنَكَ...)(53) آورده است : اين آيه مباركه در فتح مكّه بر حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله نازل شد؛ و چون زنان خواستند با پيامبر خدا بيعت كنند حضرت قَدَحى از آب جلوى خود نهاد و دست خود را داخل آن نمود. پس از آن خطاب به زنان كرد و فرمود: هركس مى خواهد با من بيعت كند، دست خود را داخل اين قدح نمايد و سپس افزود: من با زنان مصافحه نمى كنم . اين بيعت دو شرط داشت : يكى از طرف خداوند: ( اءَنْ لا يُشْرِكْنَ بِاللّه شَيئا وَ لا يَسْرِقْنَ وَ لا يَزْنينَ وَ لا يَقْتُلْنَ اَوْلادَهُنَّ وَ لا يَاءْتينَ بِبُهْتانٍ يَفْتَرينَهُ بَيْنَ اَيْدِيهِنَّ وَ اَرْجُلِهِنَّ وَ لا يَعْصينَكَ فى مَعرُوفٍ فبايِعْهُنَّ )(54)؛ اين كه در اعمال و عبادات به خدا مشرك نباشند، دزدى نكنند، زنا به هر نوعى انجام ندهند، فرزندان خود را به هر دليل ودر هر وضعيّتى نكشند، يكديگر را متّهم نسازند و در كارهاى نيك وپسنديده با پيامبر و اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السّلام مخالفت نكنند. و دوّمين شرط از طرف شخص پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مى باشد كه همان تفسير ((معروف )) باشد: امّ حكيم دختر حارث بن عبدالمطّلب دختر عموى پيامبر گفت : يا رسول اللّه ! معروف چيست ، كه نبايد در آن تو را مخالفت كنيم ؟ حضرت فرمود: يعنى ، صورت خود را نخراشيد، بر گونه هاى خود چنگ و ناخن نكشيد، گيسوان خود را نكنيد، يقه لباستان را چاك نزنيد، لباس سياه نپوشيد، واويلا نگوئيد و زياد بر بالين قبر ننشينيد. قابل ذكر است كه اين هفت شرط، آداب و روشى است كه آن ها براى مردگان خود انجام مى دادند؛ و حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله از زنان عهد و پيمان گرفت كه اين اعمال را انجام ندهند(55).
هدایت شده از یاس
پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله چون روز دوشنبه ، هبجدهم ربيع الاوّل ، وارد مدينه منوّره گرديد؛ خبر ورودش در بين تمامى اهل مدينه منتشر گرديد. سلمان فارسى كه در جستجوى حقيقت و دين مبين اسلام بود ويكى از يهوديان مدينه او را براى كشاورزى نخلستان خود خريدارى كرده بود، چون خبر ورود پيامبر اسلام صلوات اللّه عليه را شنيد طبقى از خرما تهيّه كرد و جلوى پيامبر و همراهانش آورد. پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله سؤ ال نمود: اين ها چيست ؟ سلمان گفت : صدقه خرماها است ؛ چون تازه به اين شهر وارد شده ايد و غريب هستيد، دوست داشتم با اين صدقه از شما پذيرائى كنم . پيامبر خدا به همراهان خود فرمود: بسم اللّه بگوئيد و بخوريد؛ ولى خود حضرت از آن خرماها تناول ننمود. سلمان با انگشت اشاره كرد و با خود به فارسى گفت : اين يك علامت ؛ و سپس طبقى ديگر از خرما آورد و چون رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سؤ ال نمود كه اين ها چيست ؟ گفت : چون ديدم از خرمائى كه به عنوان صدقه آوردم ، ميل ننمودى ، اين ها را به عنوان هديه به حضورتان آوردم . در اين هنگام ، حضرت به همراهان فرمود: بسم اللّه بگوئيد و بخوريد؛ و خودش نيز مشغول خوردن شد. همچنين سلمان با انگشت اشاره كرد و با خود به فارسى گفت : اين دو علامت ؛ و سپس اطراف حضرت رسول دور زد. پيامبر خدا پارچه اى را كه بر دوش خود انداخته بود برداشت و جون سلمان ، چشمش بر شانه راست به مُهر نبوّت و خال آن حضرت افتاد جلو آمد و آن را بوسيد. رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله سؤ ال نمود: تو كيستى ؟ گفت : من مردى از اهالى فارس هستم كه از شهر خود آمده ام ... و تمام جريان خود را بازگو نمود؛ و چون اسلام آورد پيامبر اكرم صلوات اللّه عليه او را بشارت به سعادت و خوشبختى داد.(56)
هدایت شده از یاس
امام جعفر صادق به نقل از پدران بزرگوارش عليهم السلام ، بيان فرمايد: پشت منزل و مسجد حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله جايگاهى به نام صُفّه براى مسلمانان مهاجرى كه پناهگاه ومنزلى نداشتند، تهيّه شده بود، كه آن ها حدود چهار صد نفر مرد بودند. حضرت رسول صلوات اللّه عليه ، روزها از آن ها دلجوئى مى نمود و نيز صبحانه و شام آن ها را تهيّه و تاءمين مى كرد و در اختيارشان قرارمى داد. روزى حضرت نزد ايشان آمد؛ و ديد كه هركس مشغول كارى است ؛ يكى كفش پاره شده مى دوزد، ديگرى لباس و پيراهن خود را وصله مى كند و ... . حضرت به هر يك از آن ها مقدار ده سير خرما داد، يكى از آن ها از جاى خود برخاست و اظهار داشت : يا رسول اللّه ! آن قدر به ما خرما داده اى كه شكم ها و درون ما، در حال آتش گرفتن است . پيامبر خدا در جواب چنين فرمود: اگر امكانات بيشترى داشتم و مى توانستم ، از ديگر غذاها نيز شما را بهره مند مى كردم ، وليكن به شما مى گويم كه هركس پس از من زنده باشد، بهره اى كافى از دنيا و نعمت هاى آن خواهد برد، واز بهترين لباس ها و بهترين منزل ها و ساختمان ها استفاده خواهد كرد. شخصى از آن جمع بلند شد و به آن حضرت عرضه داشت : يارسول اللّه ! من به آن زمان و به چنان زندگى علاقه مند هستم ، به بفرما، كه آن دوران چه وقت فرا خواهد رسيد؟ حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله فرمود: آگاه باشيد، ارزش اين زمانى كه شما در آن به سر مى بريد، بهتر و برتر از هر زمان ديگرى است . سپس افزود: شما مؤ منين چنانچه شكم هاى خود را از حلال پر كنيد، پس ميل آن پيدا مى كنيد كه از چيزها وغذاهاى حرام نيز استفاده و بهره گيريد.(57)
هدایت شده از یاس
بلال بن حمامه ، يكى از ياران پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله حكايت كند: روزى آن حضرت در حال تبسّم و خنده بر ما وارد شد و صورت مباركش همانند ماه تابان نورانى بود. عبدالرّحمن بن عوف از جاى خود برخاست و اظهار داشت : يا رسول اللّه ! اين چه نورى است كه در چهره و صورت شما نمايان گشته است ؟ حضرت فرمود: بشارتى از طرف خداوند متعال درباره برادر وپسر عمويم علىّ؛ و دخترم فاطمه زهراء سلام اللّه عليهما به من رسيد بر اين كه خداوند، فاطمه و علىّ بن ابى طالب را به ازدواج و نكاح يكديگر در آورده است و دستور داده تا خازن و ماءمور بهشت درخت شجره طوبى را حركت دهد. پس شجره طوبى برگ هائى همانند سند و حواله ، به تعداد دوستداران و علاقمندان اهل بيتِ من بر خود رويانيد. سپس ملائكه اى را در كنار آن درخت به وجود آورد و به هر يك از آن ها يكى از اسناد و حواله هاى آن درخت را تحويل داد. و چون روز قيامت بر پا شود و خلايق ، محشور گردند، صدائى در بين آن جمع شنيده شود و توسّط آن ، ملايك به هر يك از دوستداران اهل بيتِ من ، يك برگ از آن اسناد و حواله ها داده مى شود، كه برگه ايشان آزادى از آتش جهنّم ؛ و جواز ورود به بهشت خواهد بود. پس از آن ، حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله افزود: علىّ وهمسرش فاطمه ، مردان و زنان مسلمانِ امّتِ مرا از آتش جهنم نجات داده ؛ و ايشان را وارد بهشت خواهند نمود.(
هدایت شده از یاس
مرحوم قطب الدّين راوندى در كتاب خرايج خود حكايتى را ايراد نموده است كه از چندين جهت با اهمّيت و ارزنده مى باشد: جابر بن عبداللّه انصارى گويد: احزاب و قبيله هاى عرب بر عليه پيامبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله ، متّحد شدند و تصميم بر جنگ و مقاتله با آن حضرت را گرفتند، حضرت در اين زمينه با اصحاب و ياران خود مشورت نمود. در اين لحظه سلمان اظهار داشت : يا رسول اللّه ! هنگامى كه دشمن بر شهرهاى عَجَم هجوم آورد، اطراف شهرهاى خود را خندق حفر مى كنند تا جنگ و ستيز از جوانب مختلف نباشد و دشمن نتواند از هر سو به آن ها هجوم آورد؛ در اين هنگام خداوند متعال وحى فرستاد كه پيشنهاد سلمان اجراء گردد. سپس حضرت رسول ، اطراف شهر مدينه را جهت حفر خندق خط كشيد و افراد را به گروه هاى دَه نفره ، دسته بندى نمود و به هر گروه دَه ذراع (59) سهميه داد تا خندق را حفر نمايند. جابر گويد: پس از گذشت يك روز از حفر خندق به سنگ بسيار بزرگ و سختى برخورد كرديم ، كه براى افراد جابجائى و يا شكستن آن امكان پذير نبود، رفتم تا به حضرت اين خبر را گزارش دهم . ناگاه حضرت را در حالى كه سنگى بر شكم خود بسته و رو به سمت آسمان بر كمر خوابيده بود، مشاهده كردم ؛ و همين كه در جريان پيدايش سنگ قرار گرفت ، حركت نمود و كنار آن سنگ آمد و مقدارى آب ، داخل دهان خود كرد و بر سنگ پاشيد؛ و سپس كلنگ را گرفت و ضربه اى در وسط سنگ نواخت كه جرقّه اى از آن ظاهر گشت و از نور آن ، تمام ساختمان ها و شهرهاى يَمَن مشاهده گرديد. بعد از آن ضربه اى ديگر كوبيد كه مسلمان ها از نور جرقّه آن ، شهرها و ساختمان هاى عراق و فارس را ديدند؛ و چون سوّمين ضربه را زد، سنگ شكست و متلاشى گرديد؛ پس از آن ، حضرت خطاب به مسلمان ها كرد و فرمود: در هر جرقّه چه ديديد؟ وقتى مسلمانان مشاهدات خود را مطرح كردند، آن حضرت فرمود: آنچه را مشاهده نموديد، خداوند براى شما مى گشايد و در قلمرو مسلمين قرار مى گيرد. سپس جابر افزود: ما در منزل حدود يك من جو و يك گوسفند مادّه داشتيم ، به خانه آمدم و به همسرم گفتم : رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله را ديدم كه از گرسنگى ، سنگى بر شكم خويش بسته بود، بر خيز تا جوها را آرد كنيم و نان بپزيم ؛ و گوسفند را سر ببريم و آبگوشتى تهيّه كنيم و ايشان را دعوت نمائيم . همسرم گفت : برو حضرت را آگاه ساز و چنانچه اجازه فرمود بيا تا تا طعامى را براى ايشان مهيّا سازيم ؛ و چون نزد حضرت آمدم و جريان را بازگو كردم ، فرمود: در منزل چه دارى ؟ عرضه داشتم : حدود يك من جو و يك گوسفند مادّه آماده داريم . فرمود: آيا با همراهانم بيايم و يا تنها؟ و من چون دوست نداشتم بگويم كه شما تنها تشريف بياوريد، گفتم : با هركس كه دوست داريد تشريف فرما شويد؛ و فكر كردم كه فقط علىّ بن ابى طالب عليه السلام را به همراه مى آورد. بنابر اين به خانه برگشتم و به همسرم گفتم : رسول خدا صلوات اللّه عليه تشريف مى آورد، تو جوها را آماده كن و من هم گوسفند را؛ همين كه طعام آماده شد، نزد حضرت آمدم و اظهار داشتم : يا رسول اللّه ! غذا آماده است . سپس پيامبر خدا كنار خندق ايستاد و با صداى بلند فرمود: اى مسلمان ها! جابر بن عبداللّه انصارى را براى صرف غذا اجابت نمائيد. پس تمام كارگرهاى مهاجر و انصار حركت كردند و در بين راه ، هر مسلمانى را كه مى ديدند، او را نيز همراه خود مى آوردند. من با خود گفتم : اين جمعيّت انبوه را نه منزل ما گنجايش دارد و نه طعام مختصر كفايت مى كند، لذا سريع به منزل آمدم و خبر حركت آن جمعيّت انبوه را براى همسرم گزارش دادم ؛ همسرم در پاسخ گفت : آيا پيامبر خدا را از مقدار طعام آگاه ساخته اى ؟ گفتم : بلى ، پس همسرم اظهار نمود: هيچ ناراحت نباش و حضرت مى داند كه چه كند. وقتى آن جمعيّت جلوى منزل رسيدند، حضرت دستور داد تا همه افراد بيرون منزل بنشينند و خود حضرت به همراه علىّ عليهماالسّلام ، وارد شد و نگاهى در تنور نان كرد و آب دهان خود را داخل تنور انداخت و سر ديگ غذا را برداشت و نگاهى در آن نمود. سپس به همسرم فرمود: نان ها را يكى ، يكى از تنور درآور و به من بده ؛ و چون حضرت يكى از نان ها را گرفت و با حضرت علىّ عليه السلام آن را تكّه تكّه كردند و داخل ظرف ريختند تا پُر شد و مقدارى گوشت و آبگوشت روى آن ريخت و فرمود: افراد ده نفر، ده نفر وارد شوند. و من در كمال حيرت مشاهده مى كردم كه افراد مى آمدند و از آن طعام ميل مى كردند سير مى شدند و از غذا چيزى كم نمى شد، بعد از آن كه تمامى افراد غذا خوردند و رفتند، فرمود: بيائيد خودمان هم بخوريم ، پس من با حضرت رسول و علىّ، سلام اللّه عليهما از آن غذا خورديم ؛ و چون خواستيم از منزل بيرون رويم به بركت حضرت چيزى از غذا كم نشده بود.(60) توبه نَبيره شيطان و ارتباط با انبياء حضرت صادق آل محمّد صلوات اللّه عليهم حكايت فرمايد: روزى پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله
هدایت شده از یاس
در بين كوه هاى مكّه قدم مى زد، چشمش افتاد به مردى بلند قامت ، به او فرمود: تو از جنّيان هستى ، اينجا چه مى كنى ؟ گفت : من هام فرزند هيثم فرزند قيس فرزند ابليس هستم . حضرت فرمود: بين تو و ابليس دو پدر فاصله است ؟ گفت : آرى ؛ فرمود: چند سال عمر كرده اى ؟ پاسخ داد: به مقدار عمر دنيا، آن روزى كه قابيل ، هابيل را كشت ، من نوجوان بودم و مى شنيدم كه آن دو چه مى گويند؛ و كار من اين بود كه بين افراد تفرقه و دشمنى ايجاد مى كردم ، و بر بام خانه ها و سر ديوارها مى رفتم و شور و شيون به راه مى انداختم ، و سعى داشتم كه افراد صله رحم نكنند، نيز خوراك و طعام انسان ها را فاسد مى گرداندم . حضرت رسول صلوات اللّه عليه فرمود: كارهاى بسيار زشت و خطرناكى را انجام داده اى . هام گفت : مدّتها است توبه كرده ام و توسّط حضرت نوح عليه السلام هدايت گشتم و سوار كشتى او شدم ، من همراه حضرت هود عليه السلام ، در مسجد هنگام عبادت با ديگر مؤ منين حضور داشتم ، و با حضرت إ لياس عليه السلام در جريان ريگ هاى بيابان بودم ؛ و آن هنگامى كه خواستند حضرت ابراهيم عليه السلام را در آتش بيندازند حضور داشتم ؛ و چون خواستند حضرت يوسف عليه السلام را به چاه افكنند كنارش بودم ، او را در بغل گرفته و آهسته در چاه نهادم ، همچنين در زندان ، مونس و همدم او بودم . و نيز مدّتى با حضرت موسى عليه السلام بودم و مقدارى از تورات را به من تعليم نمود و فرمود: چنانچه حضرت عيسى را ملاقات كردى ، سلام مرا به او برسان ، و حضرت عيسى عليه السلام مقدارى از انجيل را به من تعليم داد و سپس فرمود: سلام مرا به حضرت محمّد صلّى اللّه عليه و آله برسان . پس يا رسول اللّه ! سلام حضرت عيسى بر تو باد. رسول خدا صلوات اللّه عليه فرمود: سلام خدا بر او باد و نيز سلام بر تو كه سلام رسان هستى ، اى هام ! چنانچه خواسته اى دارى ، بگو؟ هام گفت : آرزوى من آن است كه خداوند تو را براى هدايت و نجات امّت نگه دارد و اين كه امّت ، صادقانه مطيع وصىّ و خليفه ات باشند، چون كه امّت هاى گذشته به جهت مخالفت و دشمنى با اوصياى پيغمبرانشان هلاك شدند و تقاضاى ديگر من آن است كه مقدارى از قرآن را به من بياموزى تا در نماز بخوانم . حضرت رسول به امام علىّ عليهماالسّلام فرمود: يا علىّ! هام راتعليم ده و با او مدارا كن . هام اظهار داشت : يا رسول اللّه ! اين شخص كيست ؟ تا همدم او باشم ، چون جنّيان فقط تابع پيغمبر و يا خليفه او هستند. حضرت فرمود: اى هام ! خليفه ديگر انبياء چه كسانى بودند؟ گفت : خليفه آدم فرزندش شيث بود، خليفه نوح سام ، خليفه هود يوحنّا پسر عموى هود بود و خليفه ابراهيم اسماعيل ، خليفه اسماعيل اسحاق ، خليفه موسى يوشع ، خليفه عيسى شمعون ، و اين ها خليفه پيغمبران خود گشتند، چون زاهدترين افراد نسبت به دنيا و راغب ترين آن ها در آخرت بودند. پيامبر خدا فرمود: در كتاب هاى آسمانى چه كسى خليفه من معرّفى شده است ؟ گفت : در تورات ، شخصى به نام ((ايلْي)) ذكر شده ؛ پس حضرت فرمود: اين شخص ، همان ((ايلي)) است ؛ و يكى از نام هاى ديگر او، حيدر است . سپس هام بر حضرت علىّ عليه السلام سلام كرد. پس از آن حضرت علىّ عليه السلام بعضى از سوره هاى قرآن را به هام نبيره شيطان تعليم نمود.(61)
هدایت شده از یاس
حضرت ابا عبداللّه ، امام جعفر صادق صلوات اللّه و سلامه عليه حكايت فرمايد: روزى پيامبر عالى قدر اسلام ، حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله ، در جمع اصحاب و ياران خود نشسته بود، كه يك نفر يهودى از نزديكى حضرت و اصحابش عبور مى كرد، خطاب به رسول خدا كرد و گفت : سام عليك . رسول خدا، در پاسخ به آن يهودى اظهار نمود: و عليك . بعضى از اصحاب گفتند: يارسول اللّه ! يهودى آرزوى مرگ براى شما كرد و گفت : سام عليك ، يعنى ؛ مرگ بر تو باد. حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله فرمود: من نيز همانند او جوابش را پاسخ دادم ؛ و سپس افزود: اين مرد يهودى امروز به وسيله مار سياهى افعى كشته خواهد شد. و چون عصر همان روز فرا رسيد، يهودى در حالى كه مقدارى هيزم با طناب بسته بود و آن ها را جهت فروش بر پشت خود حمل كرده بود از بيابان بازگشت ، پيغمبر اسلام صلّى اللّه عليه و آله نيز در همان محلّ با عدّه اى از همان افراد نشسته بود كه چشمشان بر آن يهودى افتاد، حضرت به او فرمود: بار هيزم را زمين بگذار، همين كه هيزم ها را زمين نهاد وطناب را باز كرد، مار بزرگى را در بين هيزم ها بى حال وبى حسّ مشاهده كرد. حضرت به او خطاب كرد و فرمود: امروز چه كار خيرى كرده اى ؟ گفت : كارى نكرده ام ، مگر آن كه دو عدد نان همراه خود داشتم يكى از آنها را خوردم و ديگرى را به فقيرى صدقه دادم . حضرت رسول فرمود: خداوند متعال ، بلا را به وسيله آن صدقه از تو برطرف كرد و پس از آن اظهار داشت : صدقه انواع بلاها را از انسان برطرف مى گرداند. سپس يهودى اسلام را پذيرفت و شهادتين را بر زبان خود جارى نمود؛ ومسلمان شد(62).
❔ببخشید با توجه به زمزمه های پیدا شدن جنازه مومیایی شده رضا خان کسانی رضا خان را عادل و دادگر معرفی می کنند و مردم را تحریک به دفاع از رضاخان و طرفداری از او می کنند ❗️میدانم این سوالم مرتبط با فعالیت شما نیست اما جوابش را جایی نتونستم پیدا کنم ❕لطفا رضا خان را معرفی و بگویید بدی او در چه چیزی بوده است ❕❕ 💠💠 👌رضا خان فرزند عباسقلى خان سوادكوهى، معروف به داداش بيك، در سال 1256 ه. ش. در روستاى آلاست، از تابع سوادكوه مازندران متولد شد. رضا خان ابتدا در فوج سوادكوه وارد خدمت گرديد و بعد در 22 سالگى به عنوان قزاق وارد قزاقخانه شد. پس از واقعه به توپ بستن مجلس شوراى ملى توسط محمد على شاه قاجار و مقاومت تبريز در برابر قواى دولتى، فرمانده يكى از دسته هاى قزاق بود كه تحت فرماندهى عين الدوله، براى سركوب قيام تبريز، به آن شهر رفت. در مدتى كه در قزاقخانه بود، مناصب و درجاتى را طى كرده و در سال 1294 ه. ش. رئيس آترياد قزاق در همدان شد. در سال 1299 ه. ش. با وساطت مأموران و مستشاران نظامى بريتانيا، مانند آيرونسايد و با همدستى سيد ضياء الدين طباطبايى، مأمور كودتاى سوم اسفند 1299 شد. ❕پس از كودتا به سمت رئيس ديويزيون قزاق منصوب گشت. در كابينه سيد ضياء الدين طباطبايى وزير جنگ شد و در كابينه هاى قوام السلطنه، مشير الدوله و مستوفى الممالك نيز همچنان وزير جنگ بود و در همين سمت اقدام به سركوبى نهضت جنگل و ايلات و عشاير كردستان، لرستان و ساير مناطق كرد. 👌در تاريخ 16 آبان 1302 رئيس الوزرا شد . طرفداران رضا خان براى خارج ساختن قدرت از دست قاجارها، غوغاى جمهوريخواهى به راه انداختند كه با مخالفت آزاديخواهان و روشنفكران مواجه شد و به جايى نرسيد. 👌در 18 فروردين 1303، در پى تلگراف احمد شاه به مجلس، مبنى بر عدم اعتماد وى به دولت، رضا خان به حالت قهر تهران را ترك كرد و به رودهن رفت ولى با تحريكات و تهديدات نظاميان و برپايى تظاهرات به نفع رضا خان در شهرها، مجلس مجددا براى رياست وزرايى وى ابراز تمايل كرد و سردار سپه در 22 فروردين ماه وارد تهران شد. 👌در سال 1303 ه. ش. مقدمات به سلطنت رسيدن سردار سپه، با ترور، تهديد و تطميع فراهم شد.در 12 تير ماه ميرزاده عشقى، شاعر ملى و آزاده ترور شد و در 27 تير ماه به دنبال واقعه قتل ماژور ايمبرى، كنسول آمريكا در ايران، حكومت نظامى اعلام و از سوى سردار سپه قلع وقمع مخالفين به بهانه دستگيرى عاملان قتل ايمبرى آغاز شد. در آذر ماه 1303 سردار سپه طى لشكركشى به خوزستان، موفق به سركوب شيخ خزعل شد و پس از رفع غائله، براى زيارت به عتبات عاليات رفت و در 11 دى ماه به تهران بازگشت. ❕ در 25 بهمن 1303 موفق شد از مجلس مقام فرماندهى كل قوا را كه تا آن زمان به شاه اختصاص داشت، دريافت كند.در مهر ماه 1304 به دنبال واقعه بلواى نان، موفق شد از مجلس اجازه دستگيرى عاملين بلوا را بگيرد و پس از آن عده زيادى از مخالفين خود را به بهانه دست داشتن به بلوا، دستگير و زندانى كرد. در اين سال تلگرافهاى زيادى به اشاره و تحريك وى از شهرستانهاى مختلف، در مخالفت با قاجاريه و تفويض رضا خان قزاق و فرزندانش. از چپ به راست (محمد رضا، شمس و اشرف) 👌سلطنت به سردار سپه، به مجلس مخابره شد. سرانجام ماده واحده تغيير سلطنت در سال 1304 تهيه شد و در 9 آبان به تصويب مجلس شوراى ملى رسيد. در 15 آذر 1304 مجلس مؤسسان براى تغيير سلطنت از قاجاريه به پهلوى و تغيير مواد 36، 37 و 38 قانون اساسى تشكيل شد و در تاريخ 4 ارديبهشت 1305، سردار سپه تاجگذارى كرد و رسما به سلطنت رسيد. رضا شاه پس از 16 سال سلطنت، سرانجام در شهريور 1320، در جنگ جهانى دوم، با ورود قواى متفقين به خاك ايران، از مقام خود استعفا داد و توسط متفقين به جزيره موريس و سپس به ژوهانسبورگ در آفريقاى جنوبى تبعيد شد و در چهارم مرداد 1323 در ژوهانسبورگ درگذشت و جنازه اش به قاهره انتقال يافت. جنازه رضا شاه در 17 ارديبهشت 1329 از مصر به تهران منتقل شد و به خاك سپرده شد. 📚فرهنگ جامع تاریخ ایران ، قدیانی ، ج 1 ص 404 💠ادامه پاسخ 👇👇👇 💠ادامه پاسخ ؛ 👇👇👇 ❕با توجّه به تقسيم بندى ذيل، ماهيت و ويژگيهاى دوران رضا خان توضيح داده مى شود. 1⃣بازگشت به قدرت مطلقه ؛ 👌هدف انقلاب مشروطه ايران و رجال صدر مشروطيت كه قانون اساسى و متمّم آن را تهيّه كردند، اين بود كه شاه در ايران سلطنت كند نه حكومت و تأسيس مجلس شوراى ملّى در راستاى همين هدف بود. در واقع عمر دموكراسى پارلمانى در ايران با تشكيل مجلس ششم كه تحت تسلّط نظاميان و عمال رضا خان انجام گرفت به سر مى آيد. از همين دوران بود كه اصطلاح «مجلس فرمايشى» متداول گشت. 📚تاریخ سیاسی معاصر ایران ، مدنی ، ج 1 ص 121 👌رضا خان با قبضه كردن قدرت در يد بلامنازع خود و سركوبى مخالفين، سلطه خودش را بر سر تا سر ايران حكمفرما كرد و يك نظام ك
املًا خودكامه به وجود آورد. 📚همان ص 115 👌 مهمترين مخالفين وى روحانيون بودند كه معتقد بودند كه وى همچون قاجاريه غاصب حكومت مى باشد. 2⃣ظهور ارتش به عنوان نيروى حاكم و سركوبگر ؛ ❕ارتش نوين مركّب از نيروهاى سه گانه در همين دوران به وجود آمد. اين ارتش بودجه كلانى را به خودش اختصاص داده بود و مقامات كشورى عملًا تحت فشار مأمورين نظامى بودند و مخالفان رضا شاه با همين نيروى نظامى سركوب مى شدند. امّا همين ارتش قوىّ هنگامى كه جنگ جهانى دوّم آغاز شد و ايران در معرض هجوم بيگانگان قرار گرفت قادر به دفاع از مرزهاى ايران نبود. در ارتش رضا خان، حركات نمايشى بسيار رايج بود. اين نوع نمايشها جايگزين تمرينات نظامى كه لازمه يك ارتش قوىّ است مى شد. 👌همين روحيّه باعث شد در شهريور 1320 در همان ساعت اوّليّه قريب به اتّفاق نيروهاى نظامى ايران دست از دفاع كشيده، سركوب و تار و مار شوند، چرا كه آنها در زمان صلح بيشتر به مسائل ظاهرى مثل رژه و پايكوبى در جشنها و ... وقت خود را مى گذراندند. ❕در ابتدا حدود 12 و سپس 13 بودجه كشور به امور نظامى اختصاص يافته بود. تقريباً نيمى از ارتش در تهران مستقر شده بودند تا بتوانند رضا خان را در مقابل مخالفانش حفظ كنند. وى دو لشكر در تهران مستقر كرده بود و سعى بر اين داشت كه اين دو بطور دائم با همديگر اختلاف داشته باشند تا نتوانند عليه سلطنت او متّحد شوند. 👌از ابتداى دوران رضا خان تا انتها، وى با توجّه به نيروى نظامى توانست قدرت را در اختيار خود درآورد. وى با توسّل به كودتا (قدرت نظامى) به روى كار آمد و طى چهار سال با استفاده از همين وسيله توانست سلسله قاجاريه را منقرض كند و خود جايگزين آنها شود. بعد از آن نيز براى تداوم و تحكيم قدرت خويش به همين حربه متوسل شد. به همين سبب مردم از ارتش به عنوان يك نيروى سركوبگر نفرت داشتند. 📚تاریخ سیاسی معاصر ، نظر پور ص 108 3⃣ سياست تمركز زدايى ؛ 👌دولت رضا خان سعى دراز بين بردن و پراكنده نمودن عشاير و قبايل ايران داشت تا آنها نتوانند در مقابل سلطنت قد علم كنند. اين رژيم ضمن اسكان آنها در نقاط مختلف ايران اقدام به خلع سلاح آنها كرده، و بدين ترتيب قدرت متمركز عشاير و قبايل را كه بيشتر آنها مسلّح بودند، تقريباً بطور كامل از بين برده و ارتش را بر آنها مسلّط نمود، به صورتى كه ديگر خطرى براى بقاى رژيم رضا خانى محسوب نمى شدند. 📚تاريخ بيست ساله ايران، حسين مكّى، ج 6، ص 66. 💠ادامه پاسخ 👇👇👇 💠ادامه 👇 4⃣سیاست اقتصادی ؛ 👌در اين دوران، كشور دچار كسرى بودجه عظيمى بود كه در مقايسه با كسرى بودجه كشورهاى ديگر كه از پيشرفتهاى شگرفى نيز برخوردار بودند، شكست فاحشى براى دولت رضا خان محسوب مى شد. وى براى اينكه كسرى بودجه را تا حدودى تأمين نمايد دست به فروش زمينهاى دولتى زد. پس از تصويب لايحه فروش زمينهاى دولتى، مستأجران اين زمينها كه در تهران و اطراف آن بطور عمده نظاميان و در نقاط ديگر اعيان و اشراف بودند صاحب اين زمينها شدند. اين شگرد نه تنها نتوانست بطور جدّى مشكل كسرى بودجه را حلّ كند بلكه فاصله طبقاتى موجود را بيش از پيش افزايش داد. 📚تاريخ معاصر ايران از تأسيس سلسله پهلوى تا كودتاى 28 مرداد 1332، آورى، ص 115. ❕هر چند كه حكومت رضا خان خفقان كامل را بر جامعه حاكم كرده بود ولى هيچگاه در اخذ ماليات لازم از اعيان و اشراف، بويژه نظاميان موفق نبود. ماليات دهندگان اصلى طبقات محروم و فقير جامعه بودند. در مقابل، به همان اندازه كه كنترل دولت بيشتر مى شد به همان نسبت هم حيف و ميل در اموال دولتى افزايش مى یافت. شخص شاه كه با گذشت زمان طمع و آزمندى اش نسبت به ثروت اندوزى بيشتر مى شد، سرمشق خوبى براى اطرافيان خودش بود. همين مسئله باعث فساد روزافزون در دربار ايران مىشد. به اين صورت كه اگر يك نفر از اطرافيان شاه متّهم به فساد مى شد به آسانى مى توانست از چنگال قانون بگريزد. 📚تاریخ بیست ساله ایران ، مکی ، ج 6 ص 1 ❕در رابطه با كشاورزى، حدود 75% از مردم ايران از طريق كشاورزى امرار معاش مى كردند امّا هيچگونه توجّهى به امر كشاورزى نمى شد. توجّه رضا خان به ايجاد صنايع وابسته باعث افزايش بيش از پيش مشكلات در بخش كشاورزى و ازدياد فقر و تنگدستى در بين اكثريت افراد جامعه بود. 👌در بعد بازرگانى خارجى در اين زمان كسرى موازنه بازرگانى حدود 300 ميليون ريال بود. ابتدا با توجّه به وابستگى شديد رضا خان به انگليسيها، اوّلين شريك تجارى ايران همين كشور بود و پس از آن شوروى و آلمان قرار مى گرفتند. ولى پس از دهه اوّل وابستگى وى به آلمان بشدّت افزايش يافت تا اينكه اين كشور در روابط تجارى خود با ايران گوى سبقت را از دو كشور انگليس و شوروى ربود. وابسته بودن صنايع كشور به آلمان ضربه مهلكى را در زمان جنگ جهانى دوّم به ايران وارد كرد. زيرا با خروج آلمانيها از ايران با توجّه به وابسته بودن اين صنايع، تمام آنه
ا به آهن پاره هاى بى ارزش تبديل شدند. 📚نهضت روحانيون ايران، على دوانى، ج 2، ص 160- 162. 💠ادامه پاسخ 5⃣سياست ضد دينى رضا خان ؛ 👌يكى از مهمترين ويژگيهاى دوران سلطنت رضا خان پياده كردن سياست تجددطلبى و اسلام زدايى بود. تجدد طلبى به معنى پذيرفتن شيوه زندگى اروپايى، كم و بيش از دوران مشروطيت آغاز شده بود ولى در دوران رضا خان از سرعت بيشترى برخوردار شد. در راستاى اين سياست رضا خان اقدامات زير را انجام داد: 🔰الف- رفع حجاب از زنان ؛ 👌در سال 1313 ه. ش دستور رفع حجاب از زنان صادر شد. براى اينكه مسأله در جامعه به صورت رسمى مطرح شود سال بعد رضا شاه به اتّفاق ملكه و دو دخترش در حالتى كه رفع حجاب كرده بودند در يكى از دبيرستانهاى تهران حضور پيدا كردند. از اين به بعد بطور جدّى حجاب ممنموع شد. طبق برنامه اعلام شده قرار بود كسبه از فروش كالا به زنانى كه حجاب داشته، اجتناب ورزند؛ و رانندگان وسايط نقليه حق سوار كردن زنان محجبه را نداشتند؛ همچنين اين زنان حق عبور و مرور در معابر عمومى را نداشته و در صورت خروج با حجاب از منزل، مأمورين با شدّت هر چه تمامتر با آنها برخورد مىكردند. بعضى از زنان كه حاضر نبودند پوشش اسلامى خود را كنار بگذارند تا شهريور 1320 از خانه هاى خود بيرون نيامدند. 📚تاریخ سیاسی معاصر ایران ص 111 👌اين اقدام رژيم، انعكاس وسيعى در جامعه مذهبى ايران بر جاى گذاشت تا اينكه آيت الله حاج حسين قمى به نمايندگى از طرف علما و در اعتراض به اين اقدام شاه نزد وى رفت. ولى قبل از ورود به تهران، دستگير و ممنوع الملاقات گرديد. دستگيرى وى باعث شعله ورتر شدن آتش خشم مردم مجتمع در مسجد گوهرشاد شد. قبل از اينكه از تهران براى كشتار مردم حاضر در اين مسجد دستورى برسد، مأمورين با مردم درگير شده حدود صد نفر از آنها را به شهادت رساندند. پس از دو روز، دستور مركز براى سركوبى مردم به مشهد رسيد. ❕كشتار اوّليه رژيم باعث تجمّع بيشتر مردم در مسجد شده بود. پس از اين دستور، مأمورين با سلاحهاى سنگين و نيمه سنگين به مانند توپ و مسلسل شبانه به مردم مجتمع در مسجد حمله كردند كه در نهايت بيش از دو هزار نفر به شهادت رسيدند. 📚نهضت روحانيون ايران، على دوانى، ج 2، ص 160- 162 🔰ب- مبارزه با نقش روحانيون در جامعه ؛ 👌در آن زمان روحانيت از نفوذ بالايى در جامعه برخوردار بود. بسيارى از امور جامعه مانند ازدواج، طلاق، انتقال املاك و قراردادهاى بازرگانى در اختيار روحانيون قرار داشت. رضا خان براى مبارزه با اين قدرت و كاهش نفوذ آنها از شيوه هاى گوناگونى استفاده كرد كه مهمترين آنها عبارتند از: 1- وضع قوانين عرفى يا غير شرعى: ❕در اين زمان مسائل حقوقى پيوند مستحكمى با ضوابط شرعى داشت و معمولًا اين نوع امور در دست روحانيون بود. رضا خان براى اينكه نظام حقوقى حاكم را از بين ببرد و در نتيجه دست روحانيون را نيز از امور حقوقى موجود كوتاه سازد، تصميم به جايگزينى سيستم حقوقى غير شرعى به جاى سيستم قبلى كه ملهم از احكام شريعت اسلام بود گرفت. بتدريج دستگاههاى جديد حقوقى در جامعه پديدار شد و احكام حقوقى جديد جايگزين احكام حقوقى قبلى شد. 2- ايجاد سازمانهاى آموزشى به شيوه كشورهاى اروپايى ؛ 👌اين حركت از دوران مشروطيت به صورت ضعيفى آغاز شده بود ولى در دوران رضاخان با سرعت هر چه تمامتر پيگيرى شده شيوه قبلى كه در غالب مكتبخانه ها مطرح بود بطور كامل در اختيار روحانيون بود. در تصميمى كه رضا خان براى اصلاح نظام آموزش و پرورش گرفته بود، هدف اصلى وى تضعيف روحانيّون و كاستن از نفوذ و قدرت آنها در جامعه بود. در همين راستا مدارس زيادى توسط رژيم در نقاط مختلف ايران ساخته و افتتاح گرديد و به اين صورت بتدريج امر آموزش و پرورش كه يكى از عوامل مهمّ ايجاد قدرت در قشر روحانيت بود، از دست آنها خارج شد. ج- اجبارى كردن لباس اروپايى براى مردان ؛ 👌براساس قانونى كه در مجلس رضا خانى در 1307 ه. ش به تصويب رسيد، كليه مردان ايرانى بايستى از لباس اروپايى استفاده كنند. هدف اصلى در اين تصميم مبارزه با فرهنگ حاكم بر جامعه مذهبى ايران بود. زبان، لباس، آداب و رسوم موجود زائيده فرهنگ حاكم بر هر جامعه مى باشد. تغيير لباس در واقع معنا و مفهومى جز بيگانه نمودن افراد جامعه با فرهنگ اصيل خود نداشت. بريدن مردم از فرهنگ خود و پذيرش فرهنگ جديدالورود غربى هدف نهايى اين برنامه بود. 📚تاریخ سیاسی معاصر ایران ص 113 👌اگر چه بحث در این زمینه بسیار گسترده تر است اما به همین مقدار بسنده کرده و از آنجایی که عده ای خود فروخته سعی می کنند از ناآگاهی برخی مردم نسبت به تاریخ معاصر سوء استفاده کنند ، در صدد هستند از امثال رضا خان ملعون اسطوره سازی کرده و بار دیگر قدرت را به خاندان پهلوی تحویل دهند ، غافل از آنکه ملت ایران یک بار خاندان پهلوی را استفراغ کرده اند و هیچ گاه آنچه را که استفراغ کرده اند ، نمی خورند