بسم رب العشق
#قسمت_بیست_چهارهم -
😍 #علمـــــــدارعشـــــــق😍#
یه جوری ایام اعتکاف خونه ما خالی میشد
امسال رقیه سادات بخاطر جوجه ها نرفت اعتکاف
برادرام که کارمندن دوروز مرخص میگرن میرن
وقتی بهشون گفتم منم مثل معتکفم
همه تشویقم کردن
مامان که چقدر خداشکر من با زهرا دوست بودم
زهرا مسئول خواهران اعتکاف بود
برادرش مسئول آقایون
سه روز تا اعتکاف مونده بود
من باچادر یک سره تو مسجد دانشگاه بودم به زهرا کمک میکردم
اونور آقای کرمی و آقای صبوری مشغول بودند
زهرا اصرارداشت مسئول فرهنگی اعتکاف خواهران باشم
اما من قبول نکردم
دوست داشتم حالا که اولین اعتکافم هستش بهره یک عمر ازش بگیرم
سیدهادی و خانمش
نرجس سادات و سید محسن
هم قراربود برن اعتکاف
دوروز مونده به اعتکاف برادر سیدمحسن بعنوان مدافع حرم راهی سوریه شد
سیدحسین ۲۲ سالش بود شور و شوق غیرقابل توصیف داشت هنگام خداحافظی
دوست صمیمی سیدهادی بود
موقع رفتن فقط یه جمله به سید هادی و برادرش گفت راضی نیست شهید شدم تا سالم صبرکنید
بعداز چهلم رخت عروسی بپوشید
بالاخره روز اعتکاف رسید
معتکفین باید شب ۱۳ رجب از ۱۲ شب تا یک ساعت مانده به اذان صبح خودشان را به مساجدی که اعتکاف برگزارمیشد میرسانند
چون بچه ها خودشون معتکف بودند
قرارشد من بازهرا اینا برم
ساعت ۱۱ بود سر خیابان منتظر زهرا بودم
که یه شاسی بلند جلوم بوق زد
تو دلم گفتم حالا خوبه چادرسرمه
یه دفعه شیشه سمتم اومد پایین
نرگس بیا سوارشو
- زهراتویی
+ ن پس بابابزرگمه
یه دفعه صدای برادرش اومد
خانم موسوی جلوه ای خوبی نداره
لطفا سوارشوید
ساکم گذاشتم اول
بعد خودم سوارشدم
سرراهمون آقای صبوری به ما اضافه شد
زهرااومد عقب پیش من
صبوری جلو نشست
داشتم از فوضولی میمردم که ماشین مال کیه 😓😓
که یه دفعه صبوری گفت
مرتضی شیرینی لازمه ها
برای ماشین
* چشم بدیده منت
•• پرشیا رو چیکار کردی مرتضی
* هیچی فروختم
•• مبارکت باشه
ان شاالله بالباس دامادی پشتش بشنی
مرتضی از خجالت آب شد فکرکنم
بعداز حدود نیم ساعت رسیدیم دانشگاه وارد مسجد شدم
بابرزنت وگونی مسجد به دوقسمت تقسیم شده بود
بازرسی هاشروع شده
وسایلم بررسی که شد کارت معتکف رجب المرجب ۱۴۳۵ گرفتم وارد مسجد شدم
پتو مسافرتیم یه گوشه انداختم
ساکم گذاشتم
ساعت ۳ بود و ما درحال خوردن اولین سحری اعتکاف بودیم
بعداز خوندن نمازصبح خوابیدم
نویسنده بانـــــــــو....... ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
بسم رب العشق
#قسمت_بیست_ودوم -
😍 #علمـــــــدارعشـــــــــق😍#
#راوی نرگــــــس ســــــــادات #
واقعا باید از آقای کرمی تشکرکنم که تااینجا همراهیم کرد
دکتر گفت آقاجون باید شب بمونه بیمارستان
خودآقاجون گفت که نرگس سادات بمونه
اون شب من تاصبح پلک روی هم نذاشتم
ولی الحمدالله آقاجون فرداصبح مرخص شد
بعداز اون دیدار رابطه من و زهرا صمیمی تر شد
همیشه پیش هم بودیم
بخاطر حجم درسا هیچ جا نمیرفتم
اما با زهرا همیشه برنامه دعا دونفری داشتیم
یه ترم مثل برق باد گذشت
من و زهرا و آقای صبوری هرسه با نمره A راهی ترم دوم شدم
کلاسای ترم دوم ۲۷ بهمن شروع شد این ترمم باز با استاد مرعشی کلاس داشتیم
بااونکه جوان بود اما درحین مهربانی جدی هم بود
روز اول ترم دوم خیلی صریح و جدی گفت
باید تا ۲۷ اسفند هرزمانی کلاس داریم
سرکلاس حاضر بشید
هرکس یه جلسه غیبت داشت بدونه این درس افتاده
خیلی هم مذهبی بود
سیدهادی میگفت ۲۶ سالشه
مرجان هم کلاسیمون از ۱۵ اسفند نیومدم کلاس
وقتی استاد اومد و دید یکی غایبه
گفت به ایشان بگید این ترم دیگه سرکلاس من حاضر نشه
تعطیلات عیدهم باز کنار زهرا به من گذشت
۱۷ فرودین
مرجان سرکلاس اومد شدیدا برنزه شده بود و حجابش افتضاح تر شده بود
هرروز حراست دانشگاه بهش گیر میداد
تا استاد وارد شد
رفت سمتش با صدای لوسی گفت
استاد ما ایتالیا بودیم
این سوغاتی هم برای شما آوردم
- ممنون
درضمن خانم رفیعی دیگه بااین حجاب سرکلاس من حاضرنشید
مرجان بالبخندی کاملا مصنوعی گفت بله استاد
# وای تذکر سختی داد
استاد 😔😔 #
نویسنده بانــــــــــــو .......ش
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👩🍳#کوکو_بادمجان👩🍳
🔹️۶ عدد بادمجان متوسط رو پوست بگیرید و نگینی ریز خرد کنید و داخل ظرفی بریزید، نمک و آب اضافه کنید؛ بعد از نیم ساعت تلخی بادمجان گرفته شده، حالا با دست فشار بدید تا آب تلخ خارج بشه
🔹️۲ تا سیب متوسط هم نگینی خرد کنید و با روغن کم سرخ کنید و زردچوبه بزنید
🔹️۱ عدد پیاز نگینی رو تفت بدید و ۲ حبه سیر رنده شده اضافه کنبد و تفت بدید
#رولت_کالباس 🌯 😋
🔸سه عدد تخم مرغ سه قاشق ماست سه قاشق شیر سه قاشق ارد کمی نمک هم میزنیم توی تابه چرب شده کمی از مایع میریزیم ومثل پنکیک سرخ میکنیم مواد داخلشم خیارشو ریز وجعفری ریز شده وکالباس وسس مایونز مایونزه میمالیم همه جای نون بعد خیارشور جعفری وبعد ورقه های کالباس میچینیم روش و رول میکنیم میزاریم یه ساعت یخچال خودشو بگیره بعد برش میزنیم
#رول_موز_شیری
مواد لازم:
رول موز شیری
نصف پیمانه آرد
شصت گرم کره
دو پیمانه شیر
یک پیمانه شکر
کمی وانیل ..نصف پیمانه گلاب
پودر پسته و پودر نارگیل مقداری..موز دو عدد
طرز تهيه:
کره را داخل قابلمه روی حرارت گذاشته تا کمی نرم شود ارد را اضافه کرده و تفت میدهیم شیر و شکر و وانیل را هم اضافه میکنیم و آنقدر هم میزنیم تا غلیظ شود و در اخر گلاب را اضافه میکنیم ..از قبل کف یک دیس مربعی 25سانتی متری را سلفون میکشیم پودر پسته و پودر نارگیل را روی سلفون پخش میکنیم و مواد داغ را بلافاصله میریزیم و پهن میکنیم (مواد چون غلیظ است باید سرعت عمل داشته باشیم )دیس را به مدت دو ساعت در یخچال میزاریم تا کاملا خودش را بگیرد بعد موز را به دلخواه برش داده و مواد را هم به همان اندازه موز برش میدهیم و روی لبه آن قرار میدهیم و رول میکنیم.
آقامحسن بسیار خوشاخلاق و خونگرم بود و بهراحتی با همکاران، ارتباط دوستانه و صمیمی برقرار میکرد و هیچ تکبر و غروری در رفتار و گفتارش نبود.
شهید روحیۀ جهادی قویای داشت و همۀ تلاش خود را در جهت برآورده ساختن خواستههای سایر واحدها که در حوزۀ روابط عمومی تعریف شده بود، صرف میکرد، علاقۀ وافر ایشان به رهبری، نظام، شهدا و جامعۀ ایثارگران بسیار محسوس بود و این ارادت، همواره در سخنان و رفتار ایشان دیده میشد.
🌷 شهید محسن خزائی
📎به روایت دوست شهید
8.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
حماسه نه دی مبارک باد.
راز ماندگاری این انقلاب اتکای به ایمان هاست به خداوند است.
✍🏻 همه مردم باید #بصیرت به رنگ #حاج_قاسم داشته باشند تا همه ایران پر شود از #مرد_میدان
4_6003723698320706226.mp3
11.56M
▪️قصه تلخ است چه تلخ است
بگویم یا نه⁉️
〰 روایتگری از فتنه88 〰
#نهم_دی
#روز_بصیرت
#ما_ایستاده_ایم
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
اموات در عالم برزخ الان زنده هستند. حیات و شعور دارند. بلکه حیات و شعور و فهمشان بسیار کامل تر از قبل است آنها که مؤمن بودند، ایمانشان هم برقرار است. بلکه با معرفت تر هم شد. بنابر این، می توانند به زنده ها، بازماندگان و دوستانشان دعا کنند. به خصوص به آنهایی که برای اموات هدیه ای می فرستند، آنها هم متقابلا دعایی می کنند.
منبع: کتاب برزخ و نفخه صور