eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21.1هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
💫الهی در این ❄️شب سرد زمستانی 💫بخت دوستانم را سپید ❄️تنور دلشون را گرم 💫فانوس دلشون را روشن ❄️لحظه هایشون را بدون غم 💫و چرخ روزگار را ❄️به کامشون بچرخان آمیـــن یا رَبَّ 🙏 💫شبتون زیباتون خوش 💫 ❄️🍃
الان زیر قبه ات چه حالیه
شب جمعه است ...هوایت نکنم...میمیرم
دعایمان کن سردار. دعایمان کن که ما هم عاقبت بخیر بشویم.همه دلتنگ تو هستیم وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِين
همچنان داغ نبودشان آتشی بر دل‌هاست و بامداد هر جمعه تازه می‌شود.
✍روزی؛ پسری از خانواده‌ای نسبتا ثروتمند، متوجه شد که مادرش از همسایه فقیر خود نمک خواست! با تعجب به مادرش گفت: مادر عزیزم‌‌؛ دیروز یک کیسه‌ بزرگ نمک برایت خریدم، چرا از همسایه نمک طلب می‌کنی؟ مادر گفت: پسرم؛ همسایه فقیرمان، همیشه از ما چیزهایی طلب می‌کند. دوست داشتم از آنها چیز ساده‌ای بخواهم که تهیه آن برای آنها سخت نباشد. ما چیزی کم نداریم که از آنها قرض بگیریم، ولی دوست داشتم وانمود کنم که ما هم به آنها محتاجیم، تا هر وقت چیزی از ما خواستند، طلبش برای آنها آسان باشد و شرمنده نشوند...
‌ 📚داستان کوتاه مردی در صحرا دنبال شترش می گشت تا اینکه به پسر باهوشی برخورد و سراغ شتر را از او گرفت. پسر گفت: شترت یک چشمش کور بود؟ مرد گفت: بله پسر پرسید: آیا یک طرف بارش شیرینی و طرف دیگرش ترشی بود؟ مرد گفت: بله بگو ببینم شتر کجاست؟ پسر گفت: من شتری ندیدم! مرد ناراحت شد، و فکر کرد که شاید پسرک بلایی سر شتر آورده پس او را نزد قاضی برد و ماجرا را برای او تعریف کرد. قاضی از پسر پرسید: اگر تو شتر را ندیدی چطور همه مشخصاتش را می دانستی؟ پسرک گفت: روی خاک رد پای شتری را دیدم که فقط سبزه های یک طرف را خورده بود، فهمیدم که شاید یک چشمش کور بوده، بعد متوجه شدم که در یک طرف راه، مگس و در طرف دیگر، پشه بیشتر است چون مگس شیرینی دوست دارد و پشه ترشی نتیجه گرفتم که شاید یک لنگه بار شتر شیرینی و یک لنگه دیگر ترشی بوده است. قاضی از هوش پسرک خوشش آمد و گفت: درست است که تو بی گناهی، ولی زبانت باعث دردسرت شد پس از این به بعد شتر دیدی ندیدی
🗡 دَعـوا شُدهـ بۅد، آقـا اَݦیـرَالمـومنیݩ(ع) رښید. گفتــ: آقاے قصاب ولش ڪُݩ بزار برهـ. گفتــ: بهـ تو رَبطے ندارهـ. گفتــ: ولۺ ڪُن بزار برهـ. به تو ربطی ندارهـ. دَستشـو بُرد بالا، مُحڪَم گُذاشتــ تو صـوږَٺ عَـلـے(ع). آقـا سَرشـو اَنداخـٺــ پاییݩ رفتـ. مَردُم ریختݩ گفتݩ فَهمیدے ڪیو زدے؟! گفتــ: نهـ فضولے میڪرد زدمش. گفتݩــ: زدے تو گوش عَـلـے(ع)، خَلیفہ مسلمیݩ. ســاتورو بَرداشتــ دَستِشو قَطع ڪَرد، گفتــ: دستے ڪه بخورهـ تو صورتــ عَـلـے(ع) دیگهـ مال من نیست... دستی ڪه بخوره تو صورت امــام زمانمـــ نباشـہ بهـترهـ..... 🌷امـام زمـاݩ(عـج) فـرمـود: هَر موقعـــ گناهـ میڪنے یـہ سیلے تـو صورٺـ مَـݩ میـزنے.🌷 📚بحارالانوار ج۴۱، ص ۲۰۳-۲۰۴ الخرائج و الجرائح، ج۲، ص۷۵۸-۷۵۹