eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.9هزار دنبال‌کننده
18.9هزار عکس
20.8هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
از همان روزهای کودکی ام بوده ام آشنای ام بنین کام من را گرفته مادر ، با نمک سفره های ام بنین رزق من باشد از اعانه ی او از عنایات مادرانه ی او آمده پشت درب خانه ی او سائل بینوای ام بنین کی شود عشق را رقم بزنم ؟ گوشه ای از بقیع قدم بزنم دو سه تا مثنوی قلم بزنم تا سحر در رثای ام بنین اول و آخرم فدای حسین تن و جان و سرم فدای حسین پدر و مادرم فدای حسین بچه هایم فدای ام بنین خادم مستدام عباس است آشنا با مقام عباس است مورد احترام عباس است هر که باشد گدای ام بنین هم مُسمّی به نام فاطمه بود هم مرامش مرام فاطمه بود مقتدایش امام فاطمه بود من کجا و ثنای ام بنین ؟ نه فقط مادر چهار یل است در وفا بی نظیر و بی بدل است ادبش بین اهل دل مثل است شد ادب ؛ خاک پای ام بنین تا که آمد به بیت شیر خدا گفت او کودکان فاطمه را آمدم تا شوم کنیز شما من فدای وفای ام بنین در کنار چهار صورت قبر می نشست آن یگانه اسوه ی صبر اشک می ریخت از دو دیده چو ابر من بمیرم برای ام بنین پسر ارشدش پناه حسین کاشف الکرب و تکیه گاه حسین میر و آب آور سپاه حسین اوست صاحب عزای ام بنین به کنارم بیا برادر من کآمده مادر تو در بر من بنشسته کنار پیکر من مادری کرده جای ام بنین
آهی کشیدی و رخ آیینه مات شد اشک زلال چشم تو آب حیات شد خون دل تو خون دلم را به شیشه کرد تا از تو خواستم بنویسم دوات شد این شهر را ادامه دهی... آب می برد بانو بقیع از ابر دو چشمت فرات شد ای نوحه خوان ممتدِ از صبح تا به ظهر قدری نفس بگیر که وقت صلات شد وقت قنوت، اشک تو افتاد روی خاك فردا خبر رسید که آنجا قنات شد او ماند و دختران یتیم قبیله اش ام البنین بی پسر ام البنات شد آری پسر قمر به شب مؤمنین که شد مادر ستاره ی سحر مؤمنات شد
من کیم ام الادب ام الکمال ام الوفایم مادر والا مقام چهار مصباح الهدایم مادر خود خوانده زینب دختر شیر خدایم فاطمه ام الابالفضل شهید کربلایم همسر و همسنگر مولا امیرالمومنینم من عروس فاطمه بنت اسد ام البنینم چهار اختر داشتم یک روزه وقف ماه کردم از ولادت با حسین ابن علی همراه کردم در دل گهواره از ایثارشان آگاه کردم دور سر گرداندم و تقدیم ثارالله کردم شیرشان دادم اگر چه از ولادت شیر بودند شیر نوشیدند اما عاشق شمشیر بودند من به دست یوسف زهرا گل احساس دادم در گلستان وفا سه نسترن یک یاس دادم نیمروزی هستی خود را به خیر الناس دادم جعفر و عثمان و عون و حضرت عباس دادم کاش بودی باز فرزندم که می گردید یارش کاش می شد جان خود را نیز می کردم نثارش من نمی دانم به من گفتند عباست فدا شد دست و چشم و فرق او یک لحظه تقدیم خدا شد کاش می دیدم چگونه حق عباسم ادا شد کاش می دیدم چگونه دستش از پیکر جدا شد کاش می دیدم که بر فرقش عمود آهنین زد کاش می دیدم کدامین ضربه او را بر زمین زد کاش می شستم به اشک چشم خود زخم تنش را کاش می آورد بر من یک نفر پیراهنش را من نمی دانم که بیرون کرد از تن جوشنش را کاش وقت دادن جان می گرفتم دامنش را تا شود فردا به نزد حضرت زهرا شفیعم گاه گاهی روی آرد در بیابان بقیعم من که اشک خجلت آن آب آور را ندیدم من که با چشم تلذی های اصغر را ندیدم من که دیگر سینه ی بی شیر مادر را ندیدم من که در میدان زبان خشک اکبر را ندیدم من ندیدم اینکه عباسم چگونه دست و پا زد تیر دشمن بود در چشمش برادر را صدا زد من که دیگر مثل زینب جسم بی سر را ندیدم زیر سم اسب ها نعش برادر را ندیدم در کنار قتلگه زهرای اطهر را ندیدم من که اندام کبود چند دختر را ندیدم کاش در گودال جای دختران نازدانه پیکر ام البنین می شد کبود از تازیانه کاش زینب بوی عطر یاس می آورد بر من زان چه از گودال کرد احساس می آورد بر من حرفی از حلقوم خیر الناس می آورد بر من قطعه ای از پرچم عباس می آورد بر من تاری از زلف علی اکبر نیاوردند بر من یک نخ از قندافه ی اصغر نیاوردند بر من نازنین عباسم ای تا پای جان یار حسینم با سر و با دست سرباز فداکار حسینم من به خون چهار فرزندم خریدار حسینم تو فدایی گشتی اما من عزادار حسینم گرچه ای دست حسین از تن جدا شد دستهایت مادری داری که بعد از تو بگریداز برایت
ڪسے ڪه چهار پسر داشٺ نور چشم ترَش بدونِ ماه چہ شبها ڪه صبح شد سحرش اگر چہ صورٺ او را ڪسے ڪبود ندید بہ وقٺ دادنِ جان یڪ نفر نمانده برَش (س)🥀 🥀
زیبا ستاره و قمری داشتی چه شد بر مهر و ماه جلوه گری داشتی چه شد از نور ماه خانه تو بی نیاز بود از ماه ماه خوبتری داشتی چه شد ای شیرزن ز شیر خدا مرتضی علی آخر تو چار شیر نری داشتی چه شد گفتی مدینه ام بنینم دگر نخوان ای ام بی بنین پسری داشتی چه شد زینب رسیده از سفر از او سوال کن همراه خود تو همسفری داشتی چه شد زینب نگفت اگر زسکینه سوال کن آخر تو مهربان پدری داشتی چه شد تنها چرا رسیده ای ،مادر رقیه کو با خود تو خواهر دگری داشتی چه شد رویت کبود گشته ، عمویت مگر نبود با بودن عمو سپری داشتی چه شد مادر، بگو رباب چرا پس نیامده تو مادر نکو سیری داشتی چه شد ....... آه ای بشیر قافله اخبرنی عن حسین از نور عین من خبری داشتی؟ چه شد؟
5.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
•|🌙🕊|• هنوز دیر نکرده‌ای...!! هر روز ساعت دلم را عقب می‌کشم تا خیال کنم دیر نکرده‌ای هنوز ... علیه السلام تعجیل در ظهور صلوات 🌱اللهم عجل لولیک الفرج
خون قلبم نه ز داغ پسرم ریخت حسین آسمان از غم تو روی سرم ریخت حسین زینب آن نیست که پیش از سفر از پیشم رفت از غم موی سپیدش جگرم ریخت حسین خواهرت گفت که از نیزه دهانت خون شد ناگهان بند دل از این خبرم ریخت حسین من شنیدم بدنت زیر سم اسبان رفت تنت انگار که پیش نظرم ریخت حسین گفت راوی که جگر گوشه اَت ارباً ارباست از دلم سختیِ داغ پسرم ریخت حسین در ره یاری ارباب پسر یعنی چه؟ شکر ، پیش قدمِ تو قمرم ریخت حسین مادر آن است که یار غم زهرا بشود پس چه بهتر که به پایت ثمرم ریخت حسین پسرانم همه بودند سپرهای حسین سپر من همه در حفظ حرم ریخت حسین آب اگر ریخت ز مشک پسرم ، شرمنده... آبرو بود که از چشم ترم ریخت حسین مرغ باغ ملکوتِ تو شده عباسم او به پرواز شد و بال و پرم ریخت حسین مادرت آمد و دست پسرم را بوسید عرق شرم ز روی پسرم ریخت حسین
🌷دنیا وجاذبه های آن به خاطرتربیت مردم برای آنهازینت داده شده و جلوه گری میکند. بگوآیا به شما ازبهترازآن خبربدهم برای پرهیزکاران نزدخدا باغهای بهشتی است که زیردرختهای آن نهرهاجاری است.درآن جاودانه اند.وزنانی پاک وزیباورضایت خدا 🌷 زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَآءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ (١٤)آل عمران محبت و عشق به خواستنی‌ها [كه عبارت است‌] از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپایان و كشت و زراعت، برای مردم زیباجلوه داده شده؛ اینها كالای زندگیِ [زودگذرِ] دنیاست؛ و خداست كه بازگشت نیكو نزد اوست. (۱۴) 🌷قُلْ أَؤُنَبِّئُكُمْ بِخَيْرٍ مِنْ ذَٰلِكُمْ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِبَادِ (١٥)آل عمران بگو: آیا شما را به بهتر از این [امور] خبر دهم؟ برای آنان كه [در همه شؤون زندگی‌] پرهیزكاری پیشه كرده‌اند، در نزد پروردگارشان بهشت‌هایی است كه از زیرِ [درختانِ‌] آن نهرها جاری است، در آن جاودانه‌اند و [نیز برای آنان‌] همسرانی پاكیزه و رضایتی كامل از سوی خداست؛ و خدا به بندگان بیناست. ❄️⛄️🌨⛄️❄️
هوای نفس را باید خیلی ملاحضه کرد ب خودمان در فریب خوردن از هوای نفس سوء ظن داشته باشیم _.مقام معظم رهبری ❄️⛄️🌨⛄️❄️
... هَر وَقت بَعد از گُناه...! خُدا انقدر زِنده نِگَهِت داشت ڪه وضو بِگیری وایستی جلوشو نَماز بِخونی... یَعنی پَذیرفتَتِت خُدا از تو نا اُمید نیست... 🙃🌱 🕯پس خدا رو بخاطر این لیاقت شکر کن! ❄️⛄️🌨⛄️❄️
در خانه ای که آدم ها یکدیگر را دوست ندارند ، بچه ها نمی توانند بزرگ شوند شاید قد بکشند ،اما بال و پر نخواهند گرفت. ❄️⛄️🌨⛄️❄️
حواسمان باشد .... ✅ هیچگاه از اطرافیان خود نپرسیم که پدر یا مادرت ، چگونه از دنیا رفت؟ ✅ هیچگاه از پدر یا مادری نپرسیم که فرزندتون چطوری درگذشت؟ ✅ هیچگاه از كسی كه هنوز كاری واسه خودش پیدا نكرده (خصوصا در جمع) نپرسیم؛ هنوز بیكاری؟ اگر هم کاری از دستمون بر میاد، تو جمع این کار رو نکنیم . ✅ هیچگاه از فقیر و تنگدست نپرسیم؛ پول احتیاج داری؟ بدون اینكه بخواد، بهش بدیم تا همیشه براش عزیز بمونیم و حرمت و احترامش رو حفظ کنیم . شما خواهرم... ✅ هیچگاه از زنی كه بچه دار نمیشه نپرسید؛ هنوز بچه دار نشدین؟ بلكه از یزدان پاک بخواهید بهشون فرزندی نیکو عطا كنه . ✅ هیچگاه از میهمان نپرسیم؛ آب یا خوراکی میل دارید؟ بلكه بدون چون و چرا ازش پذیرایی كنیم . به این میگن میهمان نوازی . ✅ هیچگاه از مجردی نپرسیم؛ چرا هنوز ازدواج نکردی؟ بلكه از یزدان پاک بخواهیم، همسری شایسته نصیبش گرداند. ✅ هیچگاه بخاطر خنداندن دیگران کسی را مسخره نكنیم ، ✅ همیشه آنچه برای خود نمی‌پسندیم برای دیگران هم نپسندیم . ❄️⛄️🌨⛄️❄️ اَللّهُــــمَّ_عَجـِّــل_لِوَلیِّــــکَ_الفَـــــرَج🎋