1_981478947.mp3
13.72M
💠 دعای جوشن صغیر
🎙 با نوای حاج مهدی سماواتی☝️
🖤 سردار شهید حاج قاسم سلیمانی می فرمود : رهبر انقلاب در زمان جنگ ۳۳ روزه لبنان با اسرائیل توصیه به خواندن دعای جوشن صغیر داشتند که حتی مسیحیان لبنان هم این دعا را میخواندند
در شیعه عموماً دعای جوشن کبیر معروف است و دعای جوشن صغیر حداقل در بین عموم مردم معروف نیست.
بعد آقا توضیحی دادند و فرمودند :«این دعای جوشن صغیر حالت یک انسان مضطر است؛ انسانی که در یک اضطرار شدید است و میخواهد با خدا حرف بزند.»
🔅 همچون آن زمان که حاج قاسم تعریف کردند ، «دعای جوشن صغیر» و «سوره ی حشر» را به نیت برگشت شرّ دشمنان اسلام به خودشان و شکست آنها ؛ بصورت همگانی و وسیع میخوانیم.
🆘 سهم هر نفر، امروز یک دعای جوشن صغیر و سوره_حشر در روز جمعه، در سراسر ایران 🏴🇮🇷🏴
یا #امام_زمان ادرکنا 🥀
#پایان_مماشات برای امنیت
#لبیک_یا_خامنه_ای تنها ره رهایی
✅ ۱۵ قانونِ خوشبختی
۱- موهبتهای خود را شمارش کنید نه مشکلاتتان را...
۲- در لحظه زندگی کنید.
۳- بگویید دوستت دارم
۴- بخشنده باشید نه گیرنده
۵- درهرچیزی و هرکسی خوبی ها را جستجو کنید.
۶- هر روز دعا کنید.
۷- هر روز حداقل یک کار خوب انجام دهید.
۸- در زندگی اولویت داشته باشید
۹- اجازه ندهید مسائل کوچک و خیالی شما را آزار دهد.
۱۰- عادت همین الان انجامش بده را تمرین کنید.
۱۱- زندگیتان را با خوبی پر کنید.
۱۲- خندیدن و گریه کردن را بیاموزید.
۱۳- لبخند بزنید تا دنیا به شما لبخند بزند.
۱۴- از هیچ چیز یا هیچ کس نترسید.
۱۵ - در سختی ها به خدا توکل کنید.
#علامه_طباطبایی:
خوب است که انسان یک سال #فکر کند ، یک سال اندیشه و #تدبر کند ، بعد یک ساعت حرف بزند..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️دوباره جمعہ شد و دل شده پریشانٺـ
دوباره حسرٺـ دیدار برقِ چشمانٺـ
بلند مرتبہ شاهِ زمان سلامٌ علیڪ
سلام بر تو و بر ماه روے تابانٺـ...!!🍎🍃
#السلام_علیک_یاصاحبالزمان_عج_
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج_
🌷🍃
🔴 اثر درخواست هدایت از امام زمان
🔵 آیت الله جاودان :
🌕 اگر فردی از امام در زمان امامتش طلب هدایت کند، بر امام واجب است که وی را هدایت نماید. اکنون ما در زمان امامت حجت بن الحسن قرار داریم و اگر از ایشان بخواهیم که راه را نشان دهد و ما را هدایت نماید، حتما این کار را خواهند کرد.
یا #امام_زمان ادرکنا 🥀
#ایذه تسلیت
#شهید_امنیت شهادتت مبارک
• مدتی از این آقازادهی الدنگِ آقای آهنگران غافل بودیم؛ عمری باشه بپردازیم به اینکه مقصر وضع موجود چه کسانی بودند.
• اون موقع معلوم میشه پلیس و نیروهای امنیتی تقصیر دارن یا امثال این بیصفتها که یک روزی به مردم میگفتن اگر روحانی رای نیاره به صغیر و کبیرتون رحم نمیکنن!
• مردم اگر تاریخ رو فراموش کنن، ما به عنوان چشم بیدار جامعه فراموش نخواهیم کرد.
حالا باشید به وقتش!
#لبیک_یا_خامنه_ای
#پایان_مماشات
#امام_زمان ادرکنا 🥀
30.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فقر، فساد، گرونی میریم تا سرنگونی!
🔹شاید بریم تو گونی
🇮🇷#لبیک_یا_خامنه_ای نائب برحق #امام_زمان رهبر عزیز #ایران قوی✌🏻✌🏻✌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥واکنش یک دختر بچه ۳ ساله به محض دیدن عکس رهبر معظم انقلا: عشقم!
5.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پوره_سیب_زمینی_پنیری
سیب زمینی ۶عدد متوسط
خامه صبحانه ۲۵۰گرم
شیر یک لیوان دسته دار
کره ۲۵گرم
پنیر پیتزا ۲۰۰گرم
نمک و فلفل سیاه به مقدار لازم
روغن زیتون به مقدار لازم
ابتدا سیب زمینی رو میزاریم آب پز بشه کمی هم نمک اضافه میکنیم تا خوب بپزه بعد پوستشو جدا میکنیم بعد از الک رد میکنیم تا کاملا سیب زمینی ها یکدست بشن بعد شیر و کره رو اضافه میکنیم وبعد خامه رو اضافه میکنیم وخوب مخلوط میکنیم در آخرمواد روی حرارت خیلی کم که پنیر آب بشه میزاریم و پنیرو کم کم اضافه میکنیم وخوب هم میزنیم تا گشدار بشه اگه احساس کردید پنیرش کم هست می تونید دوباره اضافه کنید دقت داشته باشید مرتب هم بزنید وگرنا خوب کش نمیاد ودر آخر هم نمک و فلفل اضافه میکنیم
#دست_وپا_چلفتی ☹️
قسمت شانزهم❤️
👈از زبان مجید 👉
.
خیلی خوشحال بودم از اینکه این ایام میتونستم هر روز مینا رو ببینم..
شاید یه جورایی این روزا برآورده شدن دعاهام بود
حس میکردم یه فرصت بزرگی جلوم قرار گرفته برای نشون دادن حسم به مینا..
شب تا صبح داشتم فکر میکردم فردا چیکار کنم و چی بگم که بیشتر به چشم مینا بیام..
تا صبح پلک رو هم نزاشتم و دل دل میکردم صبح بشه و زودتر بریم کمک خاله اینا..
بعد از اذان چشامو بستم نفهمیدم چقدر شد که پاشدم و دیدم ساعت 8 صبحه...
رفتن بیرون دیدم هنوز مامانم خوابیده 😕
حوصله ی دوباره خوابیدن نداشتم..
رفتم 5 تا نون خریدم و چند کیلو حلیم که ببریم پیش خانه و همونجا صبحونه بخوریم..😊
اخه خاله به مامانم گفته بود فردا زودتر بیاین که کارتموم بشه..
.
اروم در و باز کردم و رفتم تو خونه که مامانم بیدار نشه که دیدم توی آشپزخونست و داره چایی گرم میکنه.
-اااا تو بیرون بودی؟! فک کردم تو اتاقت خوابیدی
-نه رفتم نون خریدم 😊
-حالا چرا اینقدر زیاد 😯
-برا خاله اینام هست دیگه ☺
-دستت درد نکنه...حلیمم خریدی که😆
-اره مامان...نمیشد دست خالی بریم که 😅حالا شما هم برو اماده شو که بریم همونجا صبحونه بخوریم 😊
-تو صبحونتو بخور 😕
-چرا؟؟ میریم همونجا دیگه😯
-نه...نمیشه..امروز تنها میرم
-چرا اخه مامان.چی شده مگه ؟😕
-خاله گفت مینا میخواد گردگیری کنه سختشه با چادر...بعد تو هم بین خانما بیای اخه چیکار کنی اخه؟
-خود مینا اینو گفته؟!😔
-نمیدونم ولی خالت به من اینطوری گفت،🙁
-باشه مامان...شما برو...حلیمم ببر من همین نون و پنیر میخورم..
.
مامان رفت و من موندم و آرزوهایی که داشت رو سرم اوار میشد
حرفهایی که مثل رسوب تو گلوم مونده بود و نمیشد قورتش داد
نگاهم به نون روی سفره افتاد..
چقدر دنیا عجیبه...
وقت خریدن این نون چه حسی داشتم الان چه حسی 😔😔
.
یه دقیقه تمام اتفاق ها مثل برق از ذهنم گذشت...
داداش گفتناش
بی محلیاش...
جوابای یه کلمه ایش 😕
ولی چرا منو دوست نداره؟!
شاید چون شغل ندارم 😞اخه من تازه دانشجو هستم 😕
شاید چون مستقل نیستم...
شایدم به خاطر اینکه قدم بلند نیست 😞
اره...شاید همینه..
اخه مینا تقریبا دختر قد بلندی بود...
تا حالا به این توجه نکرده بودم که من ازش بلندترم یا نه 😕
سریع رفتم سراغ هاردم و عکسهای عید پارسال که اومده بودن خونمون رو نگاه کردم ...
یه عکس کنار در پذیراییمون گرفته بودن...
روی عکس زوم کردم تا ببینم قد مینا تا کجای در و خودمم رفتم کنار همون در و دیدم تقریبا هم قد بودیم و من شاید چند سانتی بلندتر بودم ..
.
پس چرا دوستم نداره 😞
#ادامه_دارد
.
.
.نویسنده ✍🏻
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
سردار #شهید کاظمی:
#خیانت این نیست، یک چیزی بخرید پولشو را ندهید .
این یک نوعشه خیانت این است که در جایگاهی قرار بگیریم که جای نباشه.
#درس_اخلاق
#دست_وپا_چلفتی ☹️
❤قسمت هفدهم
👈از زبان مینا 👉
توی کلاسمون یه پسره هست که از همون روز اول نظرم رو جلب کرده🙄
نوع حرف زدنش...نوع لباس پوشیدنش...حرکاتش و خلاصه همه چیز😊
محسن پسری قد بلند و خوش استیله با موهایی همیشه مرتب و بالا زده و پیشونی بلند و ته ریش خیلی کوتاه
از اون پسرایی که میشه بهشون اعتماد و تکیه کرد☺
از بچه ها شنیده بودم محسن اول رفته سربازی و بعدش اومده دانشگاه و یه یه چهار سالی از ما بزرگتره
شاید به خاطر همینه که مرد شده 😊
توی کلاس همیشه با استادا شوخی میکرد و یه جورایی بزرگ کلاسمون بود
استادا هم معمولا باهاش خوب بودن
توی همین یک ماه اول دانشگاه فکر و ذکرم شده بود محسن و همش بهش فکر میکردم.
تو خونه..تو کلاس...تو راه دانشگاه...تو مهمونی
حتی روزهایی که کلاس نمیومد حوصله ی گوش دادن به درس نداشتم
.
حتی روزایی که با دوستام، شیوا و سحر بین کلاسها میرفتیم بوفه ی دانشگاه و اونا از دوست پسرهاشون حرف میزدن و میخندیدن من همیشه محسن تو ذهنم میومد که دارم همین شوخیا رو با اون میکنگ و برا خودم رویا بافی میکردم.
.
یه روز شیوا ازم پرسید
-مینا تو دوس پسر نداری؟😉
-چیی؟😦😮نه....😦بابام منو میکشه😵ما از اون خونواده هاش نیستیم ...
-فک کردی باباهای ما بفهمن به ما مدال طلا میدن؟😂😄
خب پس چرا دارین؟😕
-یعنی میخوای مثل عهد بوق ازدواج کنی؟ 😄
-نه ولی خب زیر نظر خانواده ها اشنا میشیم🙁
- زیر نظر خانواده ها اگه خوشت نیومد میتونی بزنی زیر همه چیز؟بعد مگه اونموقع چقدر وقت برا شناخت پسرا داری؟چجور میخوای بفهمی اصلا دوستت داره یا نه؟😶
-نمیدونم 😕
-پس بیخودی حرف نزن...اصن بگو ببینم تا حالا کسی عاشقت شده یا خودت عاشق کسی شدی؟
-نمیدونم...ولی پسرخالم یه کارایی میکنه انگار دوسم داره...🙁
-ااااا...بهت چیزی هم گفته؟ -نه حرفی نزده فقط حدس زدم😕
-خب حدسو ولش کن.پسرا اگه واقعا عاشق باشن همون اول میگن...حالا تو هم دوسش داری یا نه؟
-زیاد ازش خوشم نمیاد😕
-چرا؟😮
از اون پسرای مذهبی و سخت گیره...حس میکنم خیلی محدودم میکنه...شاید بیشتر از خانوادم..😑
-پس ولش کن...بهتر...فامیل چیه اخه...مگه خاله بازیه
-اوهوم...😕
-حالا به جز اون چی؟ -راستش...
-چی؟😮
یه نفر هست دوستش دارم😶😶
-ااااا...مبارکه ناقلا😉...حالا کی هست؟؟
-محسن 🙄
-همین محسن خودمون؟😮
-اره 😕
خب خودش چی؟اونم دوستت داره؟
-نمیدونم نظرشو...
-بابا تو هم که با هیشکی حرف نمیزنی😒ولی اصن نگران نباش خودم حلش میکنم 😉
-نه...نه...نمیخوام ابرو ریزی بشه.
-ابرو ریزی چیه جوری عاشقش میکنم فک کنه خودش عاشق شده 😂
نویسنده ✍🏻
#سید_مهدی_بنی_هاشمی
رمان های عاشقانه مذهبی
بامــــاهمـــراه باشــید🌹