eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴سلام علی آل‌یاسین 🌺سلام بر مهدی! 🌻روزِ من... با نام تو شروع می‌شود.
🌴🌹🇮🇷🌷🌴افرین به غیرت یزدی ها چندروز پیش باخبر شدم که کنار پایگاهمون ( ) به یه زن بی نون نفروخته وبهش گفته از صف برو بیرون ... زن بی حجاب سروصدا کرده و اعتراض کرده که حجابم به خودم مربوطه چه ربطی به نون داره ... 👌 و نانوای غیرتی وشجاع محله باز تکرار میکنه مغازه خودمه نمیخوام به بی حجابها نون بفروشم برو بیرون ... 👌 ما خوشحال شدیم و با چندنفر از عزیزان بسیجی پایگاه رفتیم برای عرض ادب وتشکر و تقدیرنامه و یک جعبه شیرینی ازطرف همه خواهران بسیجی پایگاه رسالت بهشون هدیه دادیم ... خیلی خوب برخورد کرد وقتی تشکر کردیم وگفتیم همه ما براتون دعا میکنیم گفت: ممنونم ولی این وظیفه همه مردمه که اینطور برخورد کنند ... 🌻 بیایید همگی برای سلامتی این قبیل جوانان با کنیم و برای سلامتیشون بفرستیم....
👤 توییت استاد ✍ ‏شیر مادر، نان پدر حلالت ‎ اجرای فن سه امتیاز، زیبایی اجرای فن هم سه امتیاز.
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️بعضی ها شبیه یڪ انجیر رسیده مےمانند که یکهو از آسمان مےافتند در دامن رنگ و وارنگ زندگےات... آنقدر بی هوا که اصلاً نمی دانی چه شد! چگونه شد! اصلاً خودت را میزنی به کوچه علی چپ و از بودنش لذت میبری 🌼بعضیها شبیه عطر بهارنارنج هستند در کوچه پس کوچه های پیچ در پیچ دلت، نفس می کشی ، آنقدر عمیق که عطر بودنشان را تا آخرین ثانیهء عمرت در ریه هایت ذخیره کنی. 🌼بعضی ها شبیه ماهی قرمز کوچکی هستند که افتاده اند در تنگ بلورین روزگارت... جانت را با جان و دل در هوایشان تازه می کنی. 🌼بعضی ها... اصلاً چرا باید از در و دیوار مثال بزنیم؟ بعضےها آرامش مطلقند، لبخندشان... تلألو برق چشمانشان... 🌼بعضی ها بودنشان... همین ساده بودنشان... همین نفس کشیدنشان... یڪ عالمه لبخند می نشاند روی گوشهء لبمان... و من چقدر دوست دارم این بعضی ها را...🌼🍃 🍁🍂❤️🍂🍁
🌷باچه بیانی توبه کنیم؟ 🌷۱. حضرت آدم ع گفت: ربنا ظلمنا انفسنا وان لم تغفرلنا وترحمنا لنکونن من الخاسرین...۲۳ اعراف 🌷۲. حضرت موسی ع گفت: رب آنی ظلمت نفسی فاغفرلی...۱۶ قصص 🌷۳.حضرت یونس ع گفت: لا اله الا انت سبحانک انی کنت من الظالمین..۸۷انبیاء 🌷۴.حضرت ابراهیم ع گفت: 🌷رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ (٤١)ابراهیم 🌷۵.حضرت نوح ع گفت: 🌷رَبِّ اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِمَنْ دَخَلَ بَيْتِيَ مُؤْمِنًا وَلِلْمُؤْمِنِينَ.۲۸نوح 🌷خدافرمودبگو: رب اغفروارحم وانت خیرالراحمین.۱۱۸مومنون 🍁🍂❤️🍂🍁
💐خوشبختی را نمی توان وام گرفت .. 🍀خوشبختی را نمی توان برای 💐 لحظه ای نیز به عاریت خواست .. 🍀خوشبختی را نمی توان دزدید 💐نمی توان خرید 🍀نمی توان تکدی کرد .. 💐بر سر سفره ی خوشبختی دیگران، 🍀همچو یک مهمان ناخوانده، حریصانه 💐و شکم پرورانه نمی توان نشست ، 🍀و لقمه ای نمی توان برداشت که 💐گلوگیر نباشد و گرسنگی را مضاعف نکند .. 🍀پرنده ی سعادت دیگران را نمی توان به 💐دام انداخت، به خانه ی خویش آورد، و 🍀در قفسی محبوس کرد - به امید باطلی 💐به خیال خامی. 🍀خوشبختی، گمان می کنم، تنها چیزی است 💐در جهان که فقط با دست های طاهر کسی 🍀که به راستی خواهان آن است ساخته 💐می شود، و از پی اندیشیدنی طاهرانه .. 🍁🍂❤️🍂🍁
سه چیز پشت ادم است. ❄️ ایمان به خدا ❄️ مردم داری ❄️ فامیل سه چیز باعث فشارقبر است 🌕 قاطع صله ارحام 🌕 عدم پرهیزاز ادرار 🌕 تارک الصلوه سه چیز دین را تشکیل می دهد. ☄ حق شناس و حق گوی ☄ حکم به عدالت ☄ وفای به عهد سه چیز نور چشم را زیاد می کند. 🌿 خواندن قرآن 🌿 نگاه به والدین و مومن 🌿 نگاه به سبزه سه چیز از دشمن بدترند. ✨ نفس ✨ جاسوس ✨ منافق سه چیز حاکمان را متزلزل می کند. ⛔️ بی عدالتی ⛔️ بی توجهی به فقرا ⛔️ اشرافگری سه چیز در اخرت انسان را نجات میدهد. ✅ شفیعان ✅ اعمال صالح ✅ دعای والدین سه چیز باعث سقوط انسان است. 🔴 تکبر 🔴 دشمنی بامردم 🔴 ثروت حرام 🍁🍂❤️🍂🍁
🔴 یاد خداوند متعال 🔸يه فلج قطع نخاعى از خواب كه بيدار میشه منتظره يک نفر بيدار بشه، سرش منت بذاره و ببرتش دستشويى و حمام و كاراى ديگش رو انجام بده. می‌دونى آرزوش چيه؟ فقط يک بار ديگه خودش بتونه راه بره و كارهاش رو انجام بده ... 🔹يه نابينا از خواب كه بيدار ميشه، روشنايى رو نمی‌بينه، خورشيد رو نمی‌بينه، صبح رو نمی‌بينه. می‌دونى آرزوش چيه؟ فقط يک بار فقط يک روز بتونه نزديكاش و عزيزاش و آسمون و و زندگى رو با چشماش ببينه ... 🔸يه بيمار سرطانى دلش می‌خواد خوب بشه و بدون شيمى درمانى و مسكن‌هاى قوى زندگى كنه و درد نكشه ... 🔹يه كر و لال آرزوشه بشنوه بتونه با زبونش حرف بزنه... 🔹يه بيمار تنفسى دلش می‌خواد امروز رو بتونه بدون كپسول اكسيژن نفس بكشه... 🔹يه معتاد در عذاب، آرزوى بيست و چهار ساعت پاكى رو داره ... 🔸الان مشكلت چيه دوست من؟ دستت رو ببر بالا و از ته قلبت شكرگزارى كن که از قدیم گفتن: ▫️شکر نعمت، نعمتت افزون کند ▪️کفر نعمت، از کفت بیرون کند 💪 با تمام وجودت از نعمت‌هایی كه خدا بهت داده استفاده كن. تو خيلى خيلى خيلى خوشبختى، غر نزن، نا شكرى نكن. آسونا رو خودت حل كن سختاشم خدا 🔷ﺧﺪﺍﯾﺎ! 🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﺩﺍﺩﯼ ﺗﺸﮑﺮ! 🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﻧﺪﺍﺩﯼ ﺗﻔﮑﺮ! 🔹ﺑﻪ ﺁﻧﭽﻪ ﮐﻪ ﮔﺮﻓﺘﯽ ﺗﺬﮐﺮ! 🔶 ﮐﻪ: 🔸ﺩﺍﺩﻩ‌اﺕ ﻧﻌﻤﺖ! 🔸ﻧﺪﺍﺩﻩﺍﺕ ﺣﮑﻤﺖ! 🔸ﻭ ﮔﺮﻓﺘﻪﺍﺕ ﻋﺒﺮﺕ ﺍﺳﺖ! 🍁🍂❤️🍂🍁
3 🔸 کیا رو باید بیارن به عنوانِ آدمِ موفق؟ 🔰 باید یه آقای دکتر یا مهندس یا معلم یا.... بیارن 👨🎓👨💻 و بعد اون بگه این همه افتخارات و درجات و خوبی ها برای من ننگ هست 👈 " اگه قراره فدای خدا نشه" اگه خدا از من نپذیره...😓 🌷👆چنین افرادی باید بیان الگوی مردم و به خصوص جوانان بشن💎 🌺✔️✔️ 🔴 متاسفانه در جامعه ما "برخی جریان های سیاسی" دارن این رو بین مردم جا میندازن که : "یه سیاستمدارِ موفق کسی هست که صرفاً نون و آب بهتری برای دنیای مردم فراهم کنه"....❌ 🔺🔻🔺
رمان به قلم⇦⇦❣ ❣ قسمت سی و یکم: دوم: طبقه ی چهارم که رسیدیم... روکردم به علی و گفتم: -علی!!!!!! اینجا!!!!تو اینجارو ازکجا بلدی؟؟؟چرا منو آوردی اینجا؟؟؟؟ علی_نگو که امروزم یادت رفته تولدتو!!!! دستمو گذاشتم جلوی دهنم چشمامو گرد کردم واقعا شوکه شده بودم... من_وااای باورم نمیشه چطور اخه ممکنه!!! -زهرا!!!؟؟؟؟میتونم بپرسم چرا...نه آخه چرا روزی که به دنیا اومدیو یاد نمیگیری؟؟؟!!! دوتایی زدیم زیر خنده... من_اخه مگه حواس میذارن برای آدم پارسال که غم رفتنت بود امسالم خوشحالی اومدنت... علی خندید و گفت: -ای وای پس من باعث میشم یادت بره کی به دنیا اومدی!!! خندیدم چشمامو بستم و گفتم: -آخه این چه کاریه!!!! بعد سریع چشمامو باز کردم به علی نگاه کردم و گفتم: -ببینم اصلا تو اینجارو از کجا بلدی از کجا فهمیدی پارسالم یادم رفته بود؟؟؟؟ -دیگه بماااااند!!!! دستمو گرفت و رفتیم جلو تر طرف یه میز مثل دفعه ی پیش یه کیک روی میز از قبل آماده بود... داشتم از خوشحالی میمردم نشستم روی صندلی و با کلی خنده و شوخی قرار شد کیکو فوت کنم... علی_وایسا وایسا آرزو کن بعد فوت کن... چشمامو بستم و آرزو کردم... +خدایا...حالا که به هم رسیدیم...آرزو می کنم که همیشه باهم باشیم... علی_خب خانمی بسه کیکو ببر... خندیدم و کیکو بریدم خلاصه بعد از کلی خنده نوبت کادو رسید... علی_خب؟؟؟حالاااا اصل تولد... -اصل تولد؟؟؟ یهو یه جعبه از جیبش آورد بیرون و رو به من گفت: -کادو!! -علی!!!این چه کاریه... جعبه رو داد دستم و گفت: -بازش کن... -علی آخه این چه کاریه... بازش کردم یه گردبند خیلی قشنگ که روش با نگین کلی کار شده بود! -واااای علی این خیلی قشنگه آخه این چه کاریه چرا خودتو به زحمت انداختی!! -قابلتو نداره خانمم... یه روز قشنگ و یه خوش گذرونی عالی بعد از مدتی راهی شدیم برگردیم خونه تقریبا شب شده بود و بارون می بارید... خیلی خسته شده بودم وحسابی سیر بودم...هم کیک خوردیم هم غذا هم کلی هله هوله... برگشتنی بیشتر بینمون سکوت بود چون هردو خسته بودیم... ادامه دارد... 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 نویسنده:📝 ❣ رمان های عاشقانه مذهبی بامــــاهمـــراه باشــید🌹