eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.8هزار دنبال‌کننده
19هزار عکس
21هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
11.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اکبر جوجه با سس مخصوص و یه برنج کته ای در کنارش چی میشه پیشنهاد میدم حتما درستش کن😍😍😋😋 ✅مواد لازم جوجه ۹۰۰گرمی تا۱کیلویی ۱عدد پیاز بزرگ ۱عدد آلو جنگلی چند عدد چند حبه سیر زعفران دم کرده 1/4 لیوان ابلیمو ۲۰گرم کره برا سس ۵۰گرم کره برای مرغ ۲قاشق رب انار نمک فلفل سیاه ✅مرغ ها حتما با پوست باشن ✅۲لیوان تا ۲ونیم لیوان روغن سرخ کردنی +۱/۴لیوان اب ✅زعفرون رو به مرغ اضافه پیاز بزرگ و سیرو خلالی میکنیم نمک و فلفل و ابلبمو اضافه خوب با مرغ مخلوط مبکنیم ۲۴ساعت یا حداقل ۴ساعت داخل یخچال بمونه تا مزه دار بشه ✅روغن رو داخل قابلمه میریزیم میزاربم روغن خوب گرم بشه.مرغ رو پیاز و سیر رو ازش جدا میکنیم چون تو روغن میسوزه.به طرفی که پوست داره میزاریم داخل روغن (روغن باید تا نصف مرغ رو بگیره) واجازه میدیم دوطرفش سرخ بشه .برمیگردونیم سمت دیگرش هم بپزه ✅.میزان سرخ کردن دست خودتونه وقتی که سرخ شد کره و اب اضافه میکنیم درقابلمه رو میزارین 1 ساعت تا 1 ساعت و نیم تا بپزه هر نیم ساعت برگردونین .روغن و کره تون بیشتر باشه مرغتون برشته تر میشه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍ ‍ آرد ٥٠٠ گرم تخم مرغ ١ عدد خمير مايه ١ ق چ كره ١٢٠ گرم بكينگ پودر ١/٤ ق چ، وانيل نصف ق چ، آب وزعفران دمكرده به مقدار لازم تهيه شربت؛ شكر ٤پيمانه، آب ٢پيمانه، آبليمونصف ق چ، زعفران مقدارى، هل نصف ق چ و گلاب يك ق غ ابتدا خمير مايه را داخل مقدارى آب گرم حل كرده سپس آرد تخم مرغ،وانيل وبكينگ پ رامخلوط كرده بهد كره آب شده(بن مارى حرارت غيرمستقيم)راهمراه با كمى زعفرون وخمير مايه اضافه ميكنيم وخوب مخلوط كرده مقدار كمى اب اضافه كرده و خوب ورز ميدهيم. تاخميرلطيف خمير رابا وردنه نازك باز كرده به شكل مستطيل برش ميزنيم بعد به عرض مستطيل برشهاى نيم سانتى زده، دولبه مستطيل رو از عرض روى هم قرارداده تا ب شكل مربع بشه، سپس وسط مربع رو باز كرده دولبه ى خمير رو داخلش برده وبه بيرون ميكشيم پايين خميررو هم شكل داده تا شكل موردنظرمون برگ حاصل بشه سپس داخل روغن داغ سرخ كرده وروى دستمال مخصوص قرارداده روغنش كشيده بشه سپس درون ابكش قرارداده و شربت رو روى خاگينه ميريزيم.
11.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کباب تابه‌ای قلقلی دورنگ مواد لازم : روغن زیتون🍾 پاپریکا و زردچوبه گوشت مرغ چرخ‌کرده گوشت قرمز چرخ‌کرده پیاز ۱ عدد🧅 زعفران آبلیمو🍋 کره🧈
(برگ های پاییزی) 🍂برگ‌های پاییزی از درختان کنده می‌شدن و روی زمین می‌افتادن. ایگی عنکبوت و دوستانش موقع برگ‌ریزان رو خیلی دوست داشتن. ایگی به دوستانش بیگی، میگی و جیگی گفت: «بیاین بازی کنیم. من چشم می‌گذارم و می‌شمرم، شماها برین قایم بشین. 🍂ایگی چشم گذاشت و شروع کرد به شمردن، و بقیه رفتن زیر برگ‌ها پنهون شدن. 🍂ایگی با خنده گفت: «دارم میام. الان همه‌تون رو پیدا می‌کنم.» اون زیر برگ‌ها خزید و از برگی به سراغ برگ دیگه رفت. پس از چند دقیقه، اومد روی برگ‌ها: «اوهوم! برگ‌ها بیشتر از اونیه که من فکر می‌کردم.» اون زیر یک برگ طلایی‌رنگ رو هم نگاه کرد، اما هیچیک از دوستانش اونجا پنهون نشده بودن. 🍂بعد از یک ساعت، روی یک برگ نارنجی‌رنگ نشست و فریاد زد: «آهااااااای. من نمی‌تونم دوستامو پیدا کنم. دیگه نمی‌خوام این بازی رو بکنم. ممکنه دوستام گم شده باشن. ممکنه پرنده‌ها خورده باشنشون. آهاااااااای.» 🍂بیگی، میگی و جیگی صدای فریادهای ایگی رو شنیدن و به طرفش دویدن. بیگی گفت: «دیدی نتونستی ما رو پیدا کنی … دیدی؟ ما جاهای خوبی قایم شده بودیم.» 🍂بعد قرار شد که برن به سمت رودخونه و روی برگ‌ها قایق‌سواری کنن. حالا باز هم همگی دوستان، با همدیگه بودن...
✨﷽✨ ✅قضاوت های مولا علی علیه السلام ✍زمان خلافت عمر بن خطاب خلیفه دوم اهل تسنن. از بادیه نشینان اطراف شهر مدینه ۷برادر ویک خواهر دست بسته همراه پدر وارد مدینه شدن و ادعای پدر و برادران بر این بود که خواهرمان دچار گناه زنا شده خلیفه وقت حاظر شد تا قضاوت و حکم خدا رو اجرا کند هر چه دختر با ناله گریان انکار این قضیه شد ولی برادران مصرانه تاکید بر این داشتن. خلیفه دوم حکم سنگسار دخترک را صادر نمود در این حین مولای متقیان علی ع رسید فرمود دخترک گناهی مرتکب نشده امیرالمومنین علی بن ابی طالب ع به برادران ان دختر فرمود بروید در فلان کوه مقداری برف در مشک خود اورید برادران نیز چنین کردن مولا علی ع دستور دادن در اتاقی دیگر مقداری اب درون طشت قرار دهند و برفها رو درون طشت اب قرار دهند و فرمودن دخترک درون طشت اب نشسته زمانی نگذشت که از رحم این زن کرمی بزرگ شبیهه زالو خارج گشت به حضرت علی ع اطلاع دادن این موضوع زالو را حضرت فرمود به پدر و برادران ان دختر که خواهر و دختر شما چندی پیش در رودخانه ای به قصد اب تنی وارد شده و زالویی در رحم وارد شده و از خون رحم تغذیه میکرده و در این مدت رشد کرده که شما فکر کردین جنین در رحم این دختر هست در این میان خلیفه دوم از مولا علی ع تشکر کردن و گفتن لولا علی هلک عمر اگر علی ع نبود عمر با این قضاوت هلاک میشد 📚بر گرفته از کتاب قضاوت های امیر المومنین حضرت علی (علیه السّلام)
🦅 عقاب، وقتی می خواهد به ارتفاع بالاتری صعود کند، در لبه ی یک صخره، به انتظار یک اتفاق می نشیند. می دانید اتفاق چیست؟ گردبادی ست که از روبه رو می آید. عقاب، به محض اینکه آمدن گردباد را حس کرد، بال های خود را می گشاید و اجازه می دهد باد او را با خود بلند کند. به محض اینکه طوفان، قصد سرنگونی عقاب را کرد، این پرنده ی بلندپرواز، سر خود را به سوی آسمان بلند می کند و عمود بر طوفان می ایستد و مانند گلوله ی توپی، به سمت بالا پرتاب می شود. او آنقدر با کمک باد مخالف، اوج می گیرد تا به ارتفاع مورد نظر برسد و آنگاه با چرخش خود به سوی قله ی مورد نظر، در بالاترین نقطه ی کوهستان، مأوا می گزیند. او منتظر حادثه می ماند، حادثه ای که برای مرغ های زمینی، یک مصیبت و بلاست. او منتظر طوفان می نشیند تا از انرژی پنهان در گردباد، به نفع خود استفاده کند. روزهایی هست که راه نجات، یاد گرفتن بلند پروازی از عقاب است.
کدام خانه در این شهر قتلگاهی نیست کدام حنجره لبریز بغض و آهی نیست شب هراس، شب قتل عام و بمباران شبی که روزنه‌ای وا به صبحگاهی نیست شبی که ماه هم از ترسِ سایه‌ها تا صبح جز انزوای محاقش گریزگاهی نیست شبی که وضعیت قرمزش همیشگی است میان رهگذران تا به مرگ راهی نیست صدای کودکی آهسته، زیر یک آوار به گوش می‌رسد و... گاه هست و گاهی نیست غبار و دود گرفته‌ست آسمانش را تو گویی این شب پیوسته را پگاهی نیست درخت‌ها همه ترکش نشسته بر تنشان بدون زخمِ عطش پیکر گیاهی نیست... به مرگ قطعی وجدان خود رسیده بشر به قلب سنگی او عشق را پناهی نیست در آخرین‌جهش انسان بدل به گرگ شده‌ست و کار گرگ مگر کینه و تباهی نیست گناه آدمی شب سرشت گرگ نماست وگرنه گرگ و شب تیره را گناهی نیست
رسیده سَفر نابودی! رسیده فصل پایانی! چه پاییزی! عجب رعدی! چه بارانی! چه طوفانی! بگو با غاصبان! این خانه صاحب خانه هم دارد! بگو شداد را... رفته‌ است باغش رو به ویرانی! بگو خیبر نشینان را... سپاه مصطفی(ص) آمد! بگو دیگر ندارد سود! سودای پشیمانی! ببین بار دگر شیطان به بند ذلت افتاده به دست ماست باری خاتم ِ سرخِ سلیمانی! حریف لشکر حیدر(ع) نخواهد شد کسی دیگر چه با زور ابوسفیان! چه با تزویر سفیانی! چه عطر آشنایی... یوسفی از راه می‌آید خبر آورده این طوفان... آهای ای قوم کنعانی!
نوار غزه نوار قرمز غزه! دهان زخم فلسطين! تو را محاصره کردند چکمه‌هاي شياطين تو را محاصره کردند تا غريب بميري به اين محاصره لعنت، به اين معامله نفرين کدام صلح؟ که نوزاد نارسي است به شيشه و غزه مادر محزوني ايستاده به بالين و هر شهيد فلسطين ستاره‌اي شد و پر زد که اين‌چنين شود اي غزه آسمان تو تزيين نوار خون و گل اشک اگر نبود، برادر! نبود اين همه رؤياي کودکان تو رنگين کسي ز غزه پيامي به آسمان بفرستد کمي نگاه کن اي ماه پشت ابر، به پايين! جهان به خواب زمستان و غزه - کودک فردا - اميد بسته به خورشيد روزهاي پس از اين...
ما ز نسلِ طوفانیم، کارزار می‌خواهیم زیرِ خیمه‌ آوار، اقتدار می‌خواهیم آب و نان نمی‌خواهیم، جسم و جان نمی‌خواهیم در محاصره حتی، ابتکار می‌خواهیم درد و داغِ ده‌ها سال، در حصارِ اُردوگاه زندگی رها از این، اضطرار می‌خواهیم غزه چون شود ویران، هم‌چو مردمِ ایران باز پرچمِ دین را، پایدار می‌خواهیم جامه‌ شهادت را، بی‌کفن به تن کردیم کِی در این جهادِ سرخ، انتحار می‌خواهیم زیرِ بارشِ باروت، اَلاَمان نمی‌گوییم مرگِ کودکان را با افتخار می‌خواهیم ما شهابِ ایمانیم، لشکر سلیمانیم هان ز فاتحِ خیبر، ذوالفقار می‌خواهیم فوجِ موشکِ سِجّیل، می‌زنیم بر صَهیون با حرامیان جنگی، مرگبار می‌خواهیم یکصدا و یک رنگیم، با ولی هماهنگیم تابعیم و نزدِ حق، اعتبار می‌خواهیم حکمِ سَیدُالقائد کی رها شود، هیهات دست و پا و سر سهل است، لاله‌زار می‌خواهیم ما نمازِ بیعت را، اقتدا به او کردیم پرچمِ فلسطین را، برقرار می‌خواهیم خطِّ سرخ و شطِّ خون، راهِ کربلائی‌هاست خویش را به عاشورا، وامدار می‌خواهیم دسته دسته می‌میریم، قطعه قطعه می‌گردیم جسم را پراکنده، بی‌مزار می‌خواهیم سال‌هاست می‌دانیم، منتقم ز راه آید انتقام می‌گیریم، انتظار می‌خواهیم دستِ غیبِ آن دلدار، با مقاومت شد یار قدس را به دیدارِ، آن نگار می‌خواهیم صوتِ یالِثاراتش، می‌رسد بگوش از دور بر ندای او لبیک، پای کار می‌خواهیم نصرتِ دفاع از قدس، عَن قریب می‌آید در بهارِ پیروزی، نوبهار می‌خواهیم در بهارِ آزادی، جای شاهدان سبز است مرکبِ شهیدان را، راهوار می‌خواهیم
تنها سه ماه داشت باید نوشت از جریانی که دفن شد از شوق کودکان، هیجانی که دفن شد دنیا نشست نسل‌کشی را نگاه کرد زیتون، نماد صلح جهانی که دفن شد گرگان هار زوزه‌کشان نقشه ریختند آرامِ گله بود، شبانی که دفن شد گلدسته شعله‌پوش به ماتم نشسته است در سوگ جانگداز اذانی که دفن شد آخر گناه کودک غرق به خون چه بود؟ تنها سه ماه داشت زمانی که دفن شد مادر به خاک چنگ زد و سینه چاک کرد تازه عروس بود جوانی که دفن شد بابا که رفت نان بخرد آه برنگشت آن که گلوله خورد، همانی که دفن شد کودک از آن به بعد گرسنه به خواب رفت بعد از همان دو تکّۀ نانی که دفن شد..:: باران گرفت و قدس دوباره بهار شد بعد از عبور فصل خزانی که دفن شد باید سرود از غم سرخش، که ما شدیم مدیون خون طبع روانی که دفن شد
هزار لاله‌ي غزه يك گوشه ميان اشك‌ها، مادرها يك گوشه، وداع دختران با سرها اي غزه تكان مخور كه در آغوشت خواب‌اند تمامي علي اصغرها هر چند به جاي آب، آتش بدهيد هرگز نتوانيد به بادش بدهيد در خاك، هزار لاله دارد غزه چشمش نزنيد! و ان يكادش بدهيد