eitaa logo
مدح و متن اهل بیت
9.7هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
21.2هزار ویدیو
1.5هزار فایل
@Yas4321 ارتباط با ادمین @Montazer98745 ارتباط با مدیر
مشاهده در ایتا
دانلود
🌼امروز بهترین روز زندگیست 🌷امروز روزخلق بهترین 🌼ثانیہ هاے زندگیست 🌷امروز روزبسیارخوبیہ 🌼روزے کہ خدا فرصت دوبارہ 🌷زندگے کردن رو بهمون داده 🌼 🌸🍃
🌸تقدیم با بهترین آرزوها 🌿شروع هفته تون عالی 🌸در اخرین شنبه فروردین ماه 🌿از ته قلب براتون دعا میکنم 🌸که حال دلتون خوب باشه 🌿همیشه سالم و تندرست باشید 🌸درهای رحمت خدا 🌿بروی شما باز بشه 🌸و زندگی تون 🌿ازجنس گل باطراوت 🌸خنده هاتون ازجنس دریا 🌿وقدم هاتون 🌸ازجنس کوه باشه 🌸🍃
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺🧚‍♀️داستان کوتاه عالمی مشغول نوشتن با مداد بود. کودکی پرسید: چه می نویسی؟ عالم لبخندی زد و گفت: مهم تر از نوشته هایم، مدادی است که با آن می نویسم. می خواهم وقتی بزرگ شدی مثل این مداد بشوی! پسرک تعجب کرد! چون چیز خاصی در مداد ندید. عالم گفت پنج خصلت در این مداد هست. سعی کن آن ها را به دست آوری. اول: می توانی کارهای بزرگی کنی، اما فراموش نکن دستی وجود دارد که حرکت تو را هدایت می کند و آن دست خداست! دوم: گاهی باید از مداد تراش استفاده کنی، این باعث رنجش می شود، ولی نوک آن را تیز می کند. پس بدان رنجی که می برى از تو انسان بهتری می سازد! سوم: مداد همیشه اجازه می‌دهد برای پاک کردن اشتباه از پاك كن استفاده کنی؛ پس بدان تصحیح یک کار خطا، اشتباه نیست! چهارم: چوب مداد در نوشتن مهم نیست؛ مهم مغز مداد است که درون چوب است؛ پس همیشه مراقب درونت باش که چه از آن بیرون می آید! پنجم: مداد همیشه از خود اثری باقی می گذارد؛ پس بدان هر کاری در زندگی ات مى كنى، ردی از آن به جا مى ماند؛ پس در انتخاب اعمالت دقت کن! 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پر باشیم از 🌸 آرزوهای خوب برای دیگران یادمان باشه وقتی که برای دیگران آرزوهای خوب داریم🌸 قلبمان از شادی و حس خوب لبریز خواهد شد بهترینها را براتون آرزو میکنم ❤️ 🌸🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هم نشین گل اگر باشی 🍃🌺 "معطر" میشوی سر تر از صدها گلاب ناب قَمصر میشوی.... از زمین بگذر مسافر خانه ای متروکه است "آسمان" باشی گذر گاه کبوتر میشوی... "عشق" را معنی به بد مستی مکن سنگ صبور پیش لیلای زمان مجنون دیگر میشوی...🍃🌺 🌸🍃
🤍🌺خوشبختی یعنی 🌺🤍داشتنِ عزیزانی که 🤍🌺مـایه ی آرامـش اند 🌺🤍تـقدیم بـه کسانی که 🤍🌺سرمایه زندگیشون جز 🌺🤍عـشق ومـحبـت نیست 🤍🌺تقدیم به شما که عزیزترینید  🌸🍃
💗✨آخرین شنبه فروردین ماهتون 🌸✨عالی و پراز موفقیت. 🌸✨امیـدوارم 🌸✨شـروع هفتـه تون 🌸✨با بهتـرین لحظه ها 🌸✨و موفقیتها گره بخوره 🌸✨و سرشـاراز خیر و برکت 🌸✨و لبـریـز از آرامش باشه 🌸✨و تا انتهـای هفتـه 🌸✨حال دلتون خوب خوب باشه 💗✨روزتون زیبـا و طاعاتتون قبول 🌸🍃
6.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴🎥 تیزر رسمی برای اجرای طرح و از شنبه
🚨 🔻 توئیت معنادار معاون عملیات ، سردار عباس نیلفروشان 📌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 بغض رهبر انقلاب هنگام صحبت دربارهٔ شهدای 🔹شهیدان زاهدی، رحیمی و دیگر همراهانشان عاشق شهادت بودند، اینها چیزی از دست ندادند خوشا بحالشان؛ ما داغدار شدیم اما آنها کامیاب شدند. 📝 متن خانواده خطاب به حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی... ❇️ رهبر عزیز قربانی دادیم که بغض گلوگیرتان نشود. بأبی أنت و أمی و نفسی و أهلی و مالی زن و فرزندانم و جانم هزاران بار فدای شما. آقاجان تمام تلاش شهیدمان این بود که غم به چهره شما ننشیند. بغض شما ما را کشت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃☘میخوایم هر روز سه توحید معادل یک ختم قرآن به نیت ظهور امام زمان (عج) بخونیم🍃☘🍃 ان شاءالله امام مهربونیا دعا گوی ما باشد❤️
مدح و متن اهل بیت
🦋ای در🕸🕷 #نویسنده خانم ط_حسینی #قسمت۱۰۴ 🎬 شمعون یهودی متوجه میشه گرفتار یک مرض لاعلاج شده وبه زودی
🦋ای در دام عنکبوت خانم ط_حسینی 🎬 همینطور که علی از کارش وهارون و...میگفت ,بیسیمی که همراهش بود به صدا درامد,علی صحبت کرد وبعد امد طرف من وگفت:پاشو عزیزم ,باید بریم اپارتمان هارون ،من تورا میرسانم ومیرم دنبال کاراین داعشیهای خبیث،یک شام خوشمزه درست کن تا بعد از,نیمه شب باهم بخوریم 😁 بازهم خدا راشکر کردم که دارمش.... علی من را رساند به اپارتمان وزمانی که داشتیم میامدیم به طرف اپارتمان ,هرجا داعشی میدید یک بوق براش میزد واونها هم اظهار ارادت میکردند ,علی اینجوری میخواست بهم نشون بدهد که چطوری توعمق داعش نفوذ کرده.....خوشحال بودم از اینکه میتونم خدمتی به اسلام کنم ودرحقیقت منم مثل علی یک رزمنده ام وسرفراز ازاین حس وحال.. دوروز از رفتن طارق میگذره فقط متوجه شدیم از کمین داعشیا جون سالم به در بردن واز موصل بیرون رفتند ,بازم جای شکرش باقیست. سراز سجده برداشتم وداشتم جانمازم را تا میکردم که صدای علی از داخل هال اومد. هانیه....کجایی خانم... رفتم داخل هال ,بی صدا اشاره کرد به گوشی دستش,همون که هیچ کس جزابوصالح وطارق شمارش را نداشتند. فهمیدم چی میگه گوشی را از دستش قاپیدم وبدو رفتم طرف اتاق خواب،در رابستم ودکمه اتصال رافشاردادم, الو.... ازاونطرف خط صدای طارق که توگوشی پیچید انگار تمام دنیا را بهم داده بودند. من:الو طارق ,کجایین؟؟چرا اینقد دیر زنگ زدی؟سالمی?عمادکجاست؟رفتین پیش خاله؟ طارق:سلام عروس خانم,بابا صبر کن یه نفس بگیر تیربار سوالاتت را روی من نشانه رفتی؟؟خخخ من:ببخشید اخه خیلی منتظرتماست بودم. طارق:تقصیر شوهرته...گوشیش خاموش بود.. من :اخه علی نبود پیش داعش خوش میگذروند ,تازه اومده خونه😁 طارق:حدس میزدم,اره عزیزم ما رسیدیم الانم پیش خاله درجوار حرم امام حسین ع جاخوش کردیم. تودلم بهش غبطه خوردم.وگفتم:خوش به حالتون سلام من هم به اقا برسونید واز قول من بگیدد😭😭 بغضم شکست ودیگه نتونستم چیزی بگم ,طارق که انگار اونم داشت گریه میکرد ,خواست حال وهوام راعوض کند گفت:صبر کن...به گوش باش میخوام غافلگیرت کنم,یه نفرهست میخواد باهات حرف بزنه ,یکباره ....خدای من درست میشنیدم صدای عماد بود که گفت: س س سلما..... از خوشحالی نمیدونستم چکارکنم که طارق گوشی را گرفت وگفت:بلبلمون فعلا فقط همین یک کلمه را میتونه بگه....هرچی خاله وبچه های خاله باهاش حرف زدن نتونست چیزی بگه,فقط وقتی پرسیدن پیش کی بودی گفت سلما....... اشک از چهار گوشه ی چشمام میریخت ,میخواستم با خاله هم حرف بزنم که تلفن قطع شد,علی هم که اومده بود داخل اتاق گفت:نگران نشو این شماره تایم دار هست بیشتر ازیک تایم مشخص نمیشه صحبت کرد,برای امنیتش اینجوریه...حالا خداراشکر که سالم رسیدند. همونطور که چادرنماز سرم بود دوباره به سجده شکر افتادم... نمیدونم اینده ی مجهولم چی میشه وبه کجا میرسه اما یک حس درونیم میگه تحمل کن به جاهای خوب خوبش هم میرسیم ... .. ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎💦🌧💦🌧💦🌧