15.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
اسکمو نوستالژی مخصوص الانه🥤🧊
موادلازم:
آلوچه ترش قرمز:۱ لیوان
گوجه سبز:نصف لیوان
آلبالو:۱لیوان
آب:نصف لیوان
نمک:۲ق.چ
گلپر و شکر:۱ق،غ
20.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
ریحون پلو یه غذای خوش عطر 🍚🌿
مواد لازم :
◗ ۲۰۰ گرم ریحون
◗ ۲۵۰ گرم گوشت چرخکرده
◗ ۱ عدد پیاز متوسط
◗ ۲ عدد سیب زمینی متوسط
◗ ۲ حبه سیر
◗ ۱ قاشق غذاخوری رب
◗ ۱ قاشق غذاخوری رب انار
◗ ۳-۴ پیمانه برنج
◗ زعفران
◗ نمک و فلفل سیاه
◗ ادویه ها ( زردچوبه ، پاپریکا )
14.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مرغ مجلسی که تابحال ندیدین🤩🐔
مواد اولیه برای ۴نفر:
ران مرغ
پیاز ۲عدد و سیر ۲تا۳ حبه
هویج یک عدد متوسط
فلفل دلمه ۲/۳ یک عدد کوچک
آبلیمو یا آبغوره ۳تا۵ قاشق غذاخوری
رب گوجه فرنگی ۲ قاشق غذاخوری
آب یک لیوان و کره ۵۰گرم مجموعا
ادویه شامل:
پودر زنجبیل ۱ ق چ
زعفران دم کرده
سرکه بالزامیک
زردچوبه ۱ق چ
فلفل قرمز و سیاه به اندازه تحمل
هل ۲عدد
آیتالله #حق_شناس (ره):
🔸 #خدا حضرت آیتاللهالعظمی #بروجردی را رحمت کند، وقتی که خدمت ایشان عرض کردم:
آقا یک #ذکر و وردی به ما بگویید ، ایشان فرمودند:
🔸« ذکر مومن و اشخاص مطیع، نمازشب است. این ذکر پروردگار است و تمام اذکار را در بر دارد، "استغفار" دارد، "دعای برای مومنین " دارد، "الهی العفو" می گویی و ...»
🔸اگر مَردی همین شب ها ان شاءالله قدری از خواب شیرین، صرف نظر کن و برخیز و ذکر پروردگار را بگو!
👌حیفِ وقت است که صرف اباطیل کنیم!
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
آیت الله #ناصری :
🌹علمای اخلاق دستور میدهند #بین_الطلوعین (از اذان صبح تا طلوع آفتاب ) بیدار باشید، اثر بسزایی دارد، هم برای جنبههای #روحانی و هم برای جنبههای جسمانی و هم برای توسعه رزق.
┄┄┅┅❅❁❅┅┅┅┄
مدح و متن اهل بیت
شاهزاده ای در خدمت #قسمت هفتاد و هشتم🎬: فضه در کنار بانو و مولایش در خانهٔ رسول خدا حضور داشت و او
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت هفتاد و نهم🎬:
فضای خانهٔ پیامبر حزن انگیز بود و هرکس با روح ملکوتی رسول الله در دل واگویه ها مینمود ، فضه یک چشمش به بچه های علی بود که زانوی غم در بغل گرفته بودند و یک چشمش به بانویش بود که از شدت ناراحتی رنگ به رو نداشت و از بس ناله کرده بود ، صدای نازنینش گرفته بود اما باران چشمانش در تکاپو بود ، در این اثناء درب خانه ی پیامبر(ص) را به شدت زدند.
فضل بن عباس ،پسر عباس عموی پیامبر درب را گشود و پشت درب چشمش به براء بن عازب افتاد و گفت : چه شده ؟ چرا اینچنین پریشانی؟!
براء با دو دست بر سرش کوبید و گفت :خاک بر سر مردم شد ، نتوانستد بیعتی را که پیامبر(ص) در زمان حیات مبارکش، برای علی(ع) گرفت، حفظ کنند، مردم در سقیفه با ابوبکر بیعت کردند و اکنون هم به سمت مسجد می آیند تا ابوبکر به نام خود خطبه بخواند و از همگان بیعت بستاند.
فضل بن عباس ،سری به نشانه ی تأسف تکان داد و گفت : بدانید که دست های شما تا آخرالزمان آلوده شد، همانا من به شما دستورهایی داده بودم و شما سرپیچی کردید.
در همین حین صدای غلغله ای ازبیرون مسجد بلند شد ، ابن عباس داخل خانه ی پیامبر(ص) شد و درب را بست.
قلب فضه از شنیدن این حرف گرفت و بغضی را که سعی میکرد در جلوی چشمان بچه های علی فرو بخورد شکست و اشکش جاری شد ، چون که با چشم خویش میدید با رفتن پیامبر گویی دین او هم از مسیر اصلیش به بیراهه می رفت.
ابوبکر و جمعی از صحابه وارد مسجد شدند، بی توجه به شیون و ناله ای که از سوی خانه ی پیامبر(ص) می آمد، ابوبکر بر منبر رسول خدا بالا رفت و به نام خود خطبه ی خلافت خواند، پس از آن مشغول ستادن بیعت شد و پس از آنکه تمام جمع حاضر، دست در دست ابوبکر نهادند ، عمر که رفیق شفیق او محسوب میشد ،برای آسودگی خیالشان سر درگوش خلیفه ی تازه تعیین شده ،برد و پیشنهادی داد .
ابوبکر با شنیدن پیشنهاد عمر از جا برخاست و از منبر رسول الله پایین آمد ، همگان فکر می کردند که او می خواهد به منزل پیامبر(ص) برود و خود را در این غم عظمی شریک کند ،اما متوجه شدند که آنها قصد بیرون رفتن از مسجد را دارند...
#ادامه دارد....
🖊به قلم : ط_حسینی
💦🌨💦🌨💦🌨💦
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت هشتاد 🎬:
کم کم هیاهوی داخل مسجد فرونشست انگار آنچه میباید رخ دهد ، رخ داده بود و بانیان مجلس خیالشان بابت بیعت پوشالیشان راحت شده بود .
فضه آرام لای درب را باز کرد و متوجه شد مردم دسته دسته از درب مسجد بیرون می آمدند آنها وارد کوچه های مدینه می شدند و به هرکس میرسیدند ، با شیطنت او را شناسایی می کردند و بالاجبار دست اورا در دست ابوبکر قرار می دادند و به اصطلاح برای ابوبکر بیعت میستاندند.
براء بن عازب که همراه جمعیت بیرون رفته بود، با دیدن این صحنه ،به سرعت از بین آن جمع بیرون آمد و شیون کنان خود را به مسجد رساند.
از آن طرف ، یاران با وفای پیامبر در منزل ایشان جمع بودند.
سلمان که از زمان ارتحال پیامبر(ص) در کنار علی(ع) بود و فضه شاهد این ماجرا بود که سلمان مدام حواسش پی ولیّ بلا فصل پیامبر و خدمت مولا علی(ع) بود، علی طبق وصیت پیامبر(ص) که فرموده بودند غیر از علی (ع) کسی غسلش را بر عهده نگیرد و علی به کمک جبرئیل ،پیکر مطهرپیامبر(ص) را غسل داد به این طریق که هر عضوی را می خواست غسل دهد، برایش توسط ملائکه برگردانده می شد.
وقتی غسل و حنوط و کفن او به پایان رسید، علی (ع) به سلمان امر کرد تا به همراه ابوذر و مقداد و فاطمه (س) و حسن و حسین که کودکانی بیش نبودند داخل اتاق شوند و فضه هم با این جمع همراه بود.
علی(ع) جلو ایستاد ،آنها هم پشت سر او به صف ایستادند و بر جنازه ی پیغمبر نماز خواندند.
قبل از اینکه مهاجرین و انصار وارد اتاق شوند و ده نفر ده نفر بر پیکر پیامبر(ص) نماز بخوانند ، سلمان خود را نزدیک علی(ع) نمود و آرام گفت : این مهاجرین و انصار که الان پیدایشان شده ، من با چشم خود دیدم ،در مسجد با ابوبکر به عنوان خلیفه بیعت کردند ، هم اکنون در مسجد بلوایی به پاست یکی یکی جلو می آیند بیعت می کنند، آنهم نه با یک دست ، با دو دست بیعت می کنند!!
علی (ع) رو به سلمان گفت : ای سلمان، هیچ فهمیدی اولین کسی که روی منبر پیامبر(ص) با ابوبکر ،بیعت کرد ، چه کسی بود؟
سلمان عرض کرد: نشناختمش ، فقط همین قدر می دانم که او را در سقیفه ی بنی ساعده هم دیدم و هنگاهی که بحث بالا گرفت با انصار مخاصمه می کرد تا به نتیجه ی دلخواهی برسد و اولین کسی که با او بیعت کرد مغیره بود بعد از بشیربن سعید، سپس ابو عبیده، عمربن خطاب،سالم غلام ابی حذیفه و معاذبن جبل...
علی (ع) فرمودند: درباره ی اینان از تو سؤال نکردم، بگو آیا فهمیدی اولین کسی که از منبر بالا رفت و با او بیعت کرد که بود؟
سلمان گفت : عرض کردم که نفهمیدم چه کسی بود ،ولی پیرمردی سالخورده را دیدم که بر عصا تکیه کرده و گویا پیشانی اش در اثر سجده زیاد پینه بسته بود و نشان میداد در عبادت کوشاست او در حالی که گریه می کرد از منبر بالا رفت و گفت : شکر خدا قبل از مردن تو را در اینجا دیدم ،دستت را برای بیعت دراز کن ، ابوبکر دستش را جلو برد،او هم بیعت کرد و گفت :«روزی ست مانند روز آدم» و سپس از منبر پایین آمد و از مسجد خارج شد.
امیرالمؤمنین فرمودند : ای سلمان، آیا او را شناختی؟
سلمان گفت : نه ! ولی از گفتارش ناراحت شدم، مثل این که مرگ پیامبر(ص) را به مسخره گرفته بود....
علی(ع) فرمود :....
#ادامه دارد....
🖊به قلم :ط_حسینی
💦🌨💦🌨💦🌨💦🌨
شاهزاده ای در خدمت
#قسمت هشتادو یک🎬:
امام علی (ع) رو به سلمان فرمود: او شیطان بود!! پیامبر(ص) به من خبر داد که ابلیس ،رؤسای یارانش در روز عید غدیرخم، شاهد منصوب شدن من به امرخداوند بودند و این که من صاحب اختیار آنان هستم و پیامبر هم به جمع دستور دادند تا حاضران به غائبان اطلاع دهند. در این هنگام شیاطین و بزرگان آنها به سوی شیطان روی آوردند و گفتند: این امت مورد رحمت خداوند قرار گرفته واز گناه دور خواهند بود، ما دیگر بر اینان راه نخواهیم یافت و نتوانیم که آنها را از مسیر رسیدن به خدا باز داریم ،آنها امام و پناهگاه امن خود را بعد از آخرین پیامبر شناختند ، و وای برما وای بر ما که کار از دستمان بیرون شده و در این زمان ابلیس بسیار محزون و درهم شده بود!!!!
امیرالمؤمنین(ع) فرمود : پیامبر (ص) به من خبر داده است که : ای علی(ع)،ای اولین ولی خدا پس از من ، بدان که بعد از من ، مردم در سقیفه بر سر حق ما، اختلاف پیدا می کنند و با دلیل ما استناد می کنند ،بعد به مسجد می آیند و اول کسی که بیعت می کند شیطان است که به صورت پیرسالخورده ای جدی در عبادت ،خواهد بود که این حرف ها را خواهد گفت و بعد خارج شده و شیاطین خود را جمع می کند، آنها در مقابلش سجده می کنند و می گویند: ای رئیس و بزرگ ما، تو همان کسی هستی که آدم را از بهشت راندی....
او هم می گوید : کدام امت بعد از پیامبرش گمراه نشد؟!خیال کرده اند من دیگر راهی بر آنان ندارم؟! هان ای شیاطین؛ نقشه ی مرا چگونه دیدید؟ وقتی که به حیله ی من ،آنان امر خداوند را مبنی بر اطاعت از علی و امر پیامبر را راجع به همین مطلب ترک کردند،چگونه است این فکر؟
واین بی شک همان گفته ی خداوند است «همانا شیطان حدسی که درباره آنان زده بود به مرحله ی عمل رسانید ، سپس او را پیروی کردند جز گروهی از مؤمنان» «سوره سبأ، آیه ۲۰»
آری ، فضه با چشم خود میدید که آنچه نباید اتفاق بیافتد، اتفاق افتاد و صحابه ی رسول الله به گفتار و کتابی که ایشان آورده بودند ،استناد کردند و به حقی که از آنِ آنان نبود تجاوز کردند و بعد از اتمام سر سپردگی و دنیا طلبیشان تازه یادشان افتاده بود که پیکر پیغمبر(ص) هنوز بر زمین است.
آنها دسته دسته وارد اتاق می شدند و درحالیکه روح ناپاکشان جای دیگر سیر می کرد ، ظاهرا بر پیکر پیامبر(ص) نماز خواندند.
علی (ع) پیکر پیامبر (ص) را در قبر نهاد ، انگار روح زهرا(س) در این لحظه به آسمان رفت ، زهرای مرضیه ، این تک دختر رسول ، این مادر پدر ، این سرور زنان دو عالم از دیده خون می بارید و خوب می دانست که رفتن پدر همان و ظلم های فراوان همان.... عروج پدر همان و غربت دختر همان ، پرواز محمد (ص) همان و تنهایی علی (ع) همان....و فشه که این غم بزرگ قلبش را سخت میفشرد باید مراقب خانمش بود تا مبادا این سوگ عظیم او را از پا بیاندازد.
آن روز غم انگیز به شبی غم انگیزتر گره خورد...
#ادامه دارد....
🖊به قلم : ط_حسینی
💦🌨💦🌨💦🌨💦
﷽
🔸عید غدیر بزرگترین عید اسلام است و عمل در آن، با عمل هشتاد ماه برابری میکند.
🔹سید برای شب عید غدیر، نماز و دعایی مخصوص نقل فرموده است.
🔸روزه آن، معادل روزه عمر است.
🔹نزدیک ظهر عید، دو رکعت نماز وارد شده که ثواب عظیمی دارد.
🔸زیارت امیرمؤمنان و بخشش و ایجاد سرور برای مؤمنان، از اعمال این روز است.
📚 اقبالالاعمال، ج٢
🔵مرحوم شیخ عباس قمی در مفاتیح، زیارتی مفصل از امام هادی علیهالسلام برای زیارت امیرمؤمنان علیهالسلام در روز غدیر نقل کرده که شایسته است مورد غفلت قرار نگیرد.
♡_________》🌺《_________♡
اَللّهُمَ عَجّلْ لِوَلیّک الفَرَج
═══✼🍃🌹🍃✼═══