هدایت شده از معارف الشیعه
#فاطمیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا مولا یا صاحب العصر الزمان
📢 #جراحات_جسمی_حضرت_زهرا سلام الله علیها
🔻۷. جراحت از ناحیه گردن.
✍ وقتی آن دو نفر برای مصالح سیاسی و حکومتی خود، به عیادت ظاهری حضرت زهرا علیها السلام آمدند، حضرت نتوانست خودش صورتش را برگرداند. لذا از خادمان در خواست کرد تا سر مبارکش را به طرف دیوار بچرخانند:
📝«فَلَمَّا وَقَعَ بَصَرُهُمَا عَلَي فَاطِمَةَ سلام الله عليها سَلَّمَا عَلَيْهَا فَلَمْ تَرُدَّ عَلَيْهِمَا وَ حَوَّلَتْ وَجْهَهَا عَنْهُمَا فَتَحَوَّلا وَ اسْتَقْبَلا وَجْهَهَا حَتَّي فَعَلَتْ مِرَاراً وَ قَالَتْ: يَا عَلِيُّ جَافِ الثَّوْبَ وَ قَالَتْ لِنِسْوَةٍ حَوْلَهَا: حَوِّلْنَ وَجْهِي، فَلَمَّا حَوَّلْنَ وَجْهَهَا حَوَّلا إِلَيْهَا»
📚 علل الشرایع، ۱/۱۸۷
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#امام_کاظم_سلام الله علیه
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸آقای ما حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام را در یک «زیرانداز» پیچیدند و بدن مبارکش را لگدمال کردند ...
نقلهای متقدّم تاریخی، مصیبت دردناکی از مصائب حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام را برای ما نقل کردهاند، که کمتر گفته و شنیده شده است … نوشتهاند:
📋 ... دَعٰا بِالسّنْدِيّ و أمَرَهُ فِيه بِأمرِهِ فَلَفَّهُ عَلَى بَساطٍ، و قَعَدَ الفَرّاشونَ النَّصارىٰ عَلَى وَجهِهِ
▪️هارونالرشید ملعون،(بعد از آنکه خرمای مسموم به آن حضرت خوراند، تصمیم گرفت که هرچه سریعتر کار آن حضرت را یکسره کند … لذا) به سندی بن شاهک یهودی دستور داد تا موسیبنجعفر علیهماالسلام را درون یک زیرانداز بپیچند و او را لگدمال کنند؛ او هم آمد و آن حضرت را درون یک زیرانداز پیچید و دستور داد یک عدّه فرّاش مسیحیِ خدانشناس، بر روی صورت مبارک آن حضرت نشستند و او را لگدمال کردند.
📚مقاتل الطالبین، ص۴۱۷
📚عُمدة الطالب،إبن عِنَبه، ج۱ ص۱۹۶
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#امام_کاظم_سلام الله علیه
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸هرکه از راه میرسید، لگدی بر بدن مبارک حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام میزد ...
در نقلی آمده است:
وقتی که بدن مبارک حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام را از زندان بیرون آورده و بر روی پُل بغداد گذاشتند؛
📋 فَخَرَجَ المَنافقونَ مِنْ کُلّ جٰانبٍ و صَارتِ الضَّوضاءُ عَلَیه و هُوَ مُلقًی عَلَی جِسرِ بَغداد فی وَسَطِ الطَّریق
▪️عدهای از منافقین پَستفطرت از هر طرف به بدن مبارک هجوم آوردند؛ درگیری و هیاهو بر بالای جنازه مطهر، بالا گرفت در حالی که بدن مطهر بر روی لنگهٔ دری، در وسط راه، بر روی پل بغداد گذاشته شده بود.
📋 و الدّاخلُ و الخارجُ یَرفُسُهُ بِرِجلِه
▪️هر کس از آن منافقان، وارد و یا خارج از آن درگیری و هیاهو میشد، با پای نحسش لگدی هم به بدن مبارک موسیبنجعفر علیهماالسلام میزد.
📚لهیب الأحزان،بحرانی،ص۸۶
✍ این مادّه «رَفَسَ»، دل یک دلسوخته را به دو مصیبت دردناک دیگر هم میکشاند:
➖ ... قباله فدک را از دست فاطمه زهرا سلاماللهعلیها کشید و با سیلی او ، آن حضرت نقش بر زمین شد؛ در این هنگام صدیقه کبری سلاماللّهعلیها نالهای کشید و مردم دور آن حضرت جمع شدند؛ آن نانجیب که وضع را اینگونه دید، رنگش تغییر کرد و گفت: فاطمه (علیهاالسلام) میخواهد مرا با این کارش بترساند!
📋 فَتقَدّمَ إليها و رَفَسَها بِرِجْلِه...
▪️پس جلو آمد و با پای نحسش، لگدی به آن بانوی مظلومه زد که حضرت نقش بر زمین شد.
📚جامع النورَین،سبزواری،ص٢٠۶
➖ ... سیدالشهداء علیهالسلام بیرمق و بیحال در این گودال قتلگاه افتاده بود که شمر ملعون وارد قتلگاه شد،
📜 وَالحُسَينُ عليهالسلام بِآخِرِ رَمَقٍ يَلوكُ بِلِسانِهِ مِنَ العَطَشِ فَرَفَسَهُ شِمرٌ بِرِجلِهِ،
▪️آن حضرت رمقى نداشت و از تشنگى، زبانش را در دور دهانش مىچرخاند که شمر ملعون جلو آمد و با پای نحسش، لگدی بر آن حضرت زد و بدنش را چرخاند ...
📚مقتل الحسين عليهالسلام،خوارزمي، ج۲ ص۳۶ ؛ و بحارالأنوار، ج۴۵ ص۵۶
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#امام_کاظم_سلام الله علیه
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸مصائب دردناکی که با لفظ «رَضَضَ» از آن تعبیر کردهاند...
در نقل سه مصیبت دردناک ، از این ماده (رَضَضَ) به معنای «کوفتهشدن» و «خُردشدن» استفاده شده است:
🥀 معروف و مشهورِ استعمال این لفظ، در مصیبت حضرت موسی بن جعفر علیهماالسلام وارد شده است، که در صلوات بر آن حضرت عرضه میداریم:
📋 ... ذِی السّاقِ المَرضوضِ بِحِلَقِ القُیودِ
▪️خدایا! سلام و درود بفرست بر آن آقایی که ساقپایش به واسطه غل و زنجیرهای سنگین، خُرد شده بود.(۱)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 این لفظ (رَضَضَ) در مصیبت حضرت زهرای مرضیه سلاماللهعلیها نیز ذکر شده است؛ مرحوم سیدصالح حلّی( از علمای قرن ۱۲) و همچنین مرحوم غروی اصفهانی با این لفظ از مصیبت در و دیوار یاد میکنند:
📋 وَ رَضََّ مِن فاطمةَ ضِلعَها
▪️«دوّمی»،(با آن ضرباتی که به آن حضرت وارد کرد) پهلوی فاطمه زهرا سلاماللهعلیها را ، خُرد کرد.(۲)
📋 إِذْ رَضُّ تِلكَ الأضلُعَ الزَّكِيَّةُ / رَزِيَّةً ما مِثْلُها رَزيَّه
▪️خُرد کردن آن پهلوی پاک و مطهر، مصیبتی است که دیگر مثل آن نیست.
📋 وَ مِن نُبوعِ الدَّمِ مِن جَنبَيها / يُعْرَفُ عُظمُ مَا جَرى عَلَيْها
▪️و از جاری شدن خون از پهلوی آن حضرت میتوان فهمید که چه بلای بزرگی بر سر او آوردهاند.(۳)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 و امّا هیهات از آخرین مصیبت دردناکی که با این لفظ از آن تعبیر کردهاند:
... کار از کار، گذشته بود که عمر بن سعد ملعون فریاد زد: چه کسی حاضر است بر بدن حسین «علیهالسلام» اسب بتازد؟
در این هنگام ده نفر نانجیب پیش قدم شدند.
📋 فَداسُوا حُسَيناً بِخُيُولِهِم، حَتّى رَضُّوا صَدرَهُ و ظَهرَه.
▪️آنها با اسبانشان، بدن امام علیهالسلام را لگدمال کرده و پشت و رویش را کوبیده و خُرد کردند.
🔻همین نانجیبان پیش ابنزیاد ملعون رفته و آن نانجیب از آنها پرسید: شما در روز عاشورا چه کردید؟ آنان گفتند:
📋 نَحنُ رَضَضنَا الصَّدرَ بَعدَ الظَّهرِ بِکُلِّ یَعبوبٍ شَدیدِ الأَسرِ ... نَحنُ الَّذینَ وَطِئنا بِخُیولِنا ظَهرَ الحُسَینِ حَتّی طَحَنّا حَناجِرَ صَدرِهِ.
▪️ماییم آن ده نفر که اول پُشت حسین «علیهالسلام» و سپس سینهاش را به وسیله اسبهای پُر قدرت، دَرهم شکستیم و خُرد کردیم؛ آنقدر بر آن بدن تاختیم که استخوانهای سینهاش به زیر سُم اسبهایما، آسیاب شد.(۴)
✍ غروب روز دهم اسبها امامی را
برای گندم ری آسیاب میکردند ...
📚(۱)مصباح الزائر، ص ۵۸۹
📚(۲)ظلامات فاطمة الزهراء عليهاالسّلام، عقیلی،ص ٢٠٨؛ و موسوعة أدب المحنة، ص٤٢٣
📚(۳)الأنوار القدسیه،ص۲۶
📚(۴)لهوف،ص۲۱۴؛ و مثیرالاحزان ص۴۱؛ و مقتل الحسین علیهالسلام، خوارزمی،ص۱۷۳
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_کاظم_سلام الله علیه
#مقتل_مستند
#تاریخ_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
🩸تنها درخواست حضرت موسیبنجعفر علیهماالسلام در روز آخر عمْر شریفش، از سِندی بن شاهک ملعون، چه بود؟!
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#مقتل_مستند
⚫️ شدت ضربه ابن ملجم ملعون ...
▪️ثُمَّ أَخَذَتِ الضَّرْبَةُ إِلَی مَفْرَقِ رَأْسِهِ إِلَی مَوْضِعِ السُّجُودِ
🔸آن گاه ابن ملجم ضربه ای زد که فرق سر حضرت را تا سجده گاه شکافت.
📚بحارالانوار/ج42/ص281
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#امیرالمؤمنین_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
🩸گوشهای از اثرات جانسوز ضربهٔ «شمشیر زهرآلود» در جسم شریف امیرالمؤمنین علیهالسّلام ...
علاوه بر آنکه ضربهٔ ابنملجم ملعون، چنان سخت بود که فرق مبارک تا سجدهگاه مولا علی علیهالسلام را شکافت، بعد از آنکه ابنملجم نانجیب را گرفتند و به نزد امام حسن علیهالسلام آوردند، اعتراف کرده و گفت:
📜 لَقَد سَقَيتُهُ السَمَّ شَهرَينَ و لَو قَسَمتُها بَينَ العَرَبِ لأفنَیتُهُم.
▪️دو ماه، آن شمشیر را آغشته به زهر کردم به گونهای که اگر آن ضربه را بین تمام عرب، تقسیم میکردم، همه را از بین میبردم.(۱)
📌 حال، تاریخ برخی از اثرات ضربهٔ شمشیر زهرآلود را برای ما نقل کرده است که به برخی از آنها اشاره میکنیم:
🥀 پیاپی از هوش میرفتند ...
بعد از آنکه امیرالمؤمنین علیهالسلام در مسجد از هوش رفتند، وقتی که با کمک امام حسن و امام حسین علیهماالسلام به خانه آمدند، اندکی چشمان خود را باز نموده و فرمودند: رفیق اعلی بهترین همنشین و سخن گوی من است. ابنملجم را یک ضربت بزنید یا اگر امکان داشت عفوش کنید؛
📋 ثُمَّ عَرِقَ ثُمَّ أَفَاقَ
▪️سپس آن حضرت عرق کرده و بدن مبارکشان ضعیف گشته و از هوش رفتند.(۲)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 چشمان مبارکشان، بسیار گود شده بود ...
بعد از آنکه ابنملجم نانجیب کار خود را کرد، اشعث بن قيس ملعون، پسر خود را فرستاد و به او گفت: به دقت بنگر که حال علی علیهالسلامچگونه است؟! پسر اشعث رفت و نگريست و برگشت و گفت:
📋 يا أبَة! رَأيتُ عَينَيهِ داخِلَتَينِ في رَأسِهِ. فَقالَ الأشعَث: عَينَي دَميغٍ و رَبِّ الكعبة.
▪️ای پدر! چشمهايش را ديدم
كه گود شده و ميان سرش فرو رفته بود؛ اشعث گفت؛ به خداي كعبه سوگند این حال چشمهاي كسي است كه زخم به مغزش رسیده است.(۳)
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
🥀 پاهای مبارک آن حضرت در اثر سمّ، سرخ شده بود ...
محمد بن حنفیه گوید: شب بیستم ماه رمضان در کنار پدرم بودم؛
📋 ثُمَّ تَزایَدَ وُلوجُ السَّمِ فِی جَسَدِهِ الشّریفِ حَتّی نَظَرنٰا إلیٰ قَدَمَیه و قَد اِحمَرَّتا جَمیعًا فَکبُرَ ذٰلکَ عَلَینا و آیَسَنا
▪️لحظه به لحظه، سمّ در جسم شریف پدرم، بیش از پیش، سرایت میکرد؛ به گونهای که وقتی نظرمان به پاهای مبارک آن حضرت افتاد، دیدیم که هر دو پای آن حضرت در اثر سمّ، سرخ شده است؛ با مشاهده این صحنه، دیگر از زنده ماندن پدرم، ناامید شدیم.(۴)
📚(۱)مقتل الإمام علی بن ابی طالب علیهالسلام، إبن أبیالدنیا، ص۲۷؛ و شرحالاخبار، ج۲ ص۴۳۳ (اندکی تفاوت)
📚(۲)الأمالی،شیخ طوسی،ص۲۳۲
📚(۳)مقتل الإمام علی بن ابی طالب علیهالسلام، إبن أبیالدنیا، ص۳۶
📚(۴) بحارالانوار ج۴۲ ص۲۹۱
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#امیرالمؤمنین_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
🩸به فدای آن آقایی که از غذای خودش به قاتلش میدهد ...
➖ وقتی که ابن ملجم ملعون را دستگیر کرده و او را نزد امیرالمؤمنین علی علیهالسلام آوردند ، مولا علی علیهالسلام فرمود:
📋 أطعِمُوهُ مِن طَعامِي وَ اْسقُوهُ مِن شَرابي
▪️از هر خوراکی که من میخورم و از هر نوشیدنی که من میآشامم به او بدهید.
اگر زنده ماندم دربارهاش فکر خواهم كرد و اگر زنده نماندم تنها بر او يك ضربت بزنيد و چيزي بر آن ميفزائيد.
📚 مقتل الامام علی بن ابی طالب علیهالسلام ،ابن ابی الدنیا، ص۴٠
➖ امیرالمؤمنین علیهالسلام پیاپی از هوش میرفتند؛ در یکبار که به هوش آمدند، امام حسن علیهالسلام ظرف شیری را به دست آن حضرت دادند و مولا کمی از آن را میل کردند؛ سپس ظرف را از دهان مبارک خود، دور نموده و فرمودند:
📋 اِحمِلوهُ إلىٰ أسيرِكُم
▪️این ظرف شیر را برای ابنملجم ببرید!!
📚 بحارالانوار، ج۴۲ ص۲۸۹
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#امیرالمؤمنین_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
🩸یا عباس! مبادا آب بنوشی و برادرت حسین «علیهالسلام»، تشنه باشد ...
در نقلی آمده است:
🥀 مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، در همان شبی که فردای آن، به شهادت رسیدند، اباالفضل العباس علیهالسلام را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و فرمود:
📋 وَلَدي! سَتَقِرُّ عَيني بِكَ في يَومِ القيامة
▪️ای پسرم! به زودى در روز قيامت به وسيله تو چشمم روشن مىگردد.
🥀 سپس فرمود:
📋 ايّاكَ اَنْ تَشرِبَ الماءَ و اَخوكَ الحُسَين علیهالسلام عَطشان
▪️ پسرم! هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدى ، مبادا آب بياشامى در حالى كه برادرت حسین علیهالسلام تشنه است.
📚معالي السّبطين، ج١ ص۴۵۴
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#مقتل_مستند
⚫️ مقتل حضرت #امام_جواد سلام الله علیه به نقل از تفسیر عیاشی
🔻عیاشى در تفسیر خود از زرقان روایت کرده است که ابن ابى داوود از مجلس معتصم غمگین به خانه آمد، از سبب اندوه او سؤال کردم، گفت: امروز از فرزند رضا علیهالسّلام در مجلس خلیفه امرى صادر شد که موجب رسوائى ما گردید، زیرا که دزدى را نزد خلیفه آوردند، خلیفه امر کرد که دست او را قطع کنند... پس متوجّه امام محمّد تقى فرزند امام رضا علیهالسّلام شد ...حضرت فرمود: باید چهار انگشت او را قطع کنند و کف او را بگذارند که به آن عبادت پروردگار خود کند، و دلیلى چند گفت که ما جواب او نتوانستیم گفت، و بر من حالتى گذشت که گویا قیامت من برپا شد، و آرزو کردم که کاش بیست سال پیش از این مرده بودم و چنین روزى را نمىدیدم.
زرقان گفت: بعد از سه روز ابن ابى داود نزد خلیفه رفت و با او در پنهان گفت که خیر خواهى خلیفه بر من لازم است، و امرى که چند روز قبل از این واقع شد مناسب دولت خلیفه نبود ...و این خبر در میان مردم منتشر شد، و حجّتى براى شیعیان و موالیان او گردید.
او چون این سخن را شنید، رنگ شومش سرخ شد و نایره کفر و حسد و نفاقش مشتعل گردید و گفت: خدا تو را جزاى خیر دهد که مرا آگاه گردانیدى بر امرى که غافل بودم از آن، پس روز دیگر یکى از نویسندگان خود را طلبید و امر کرد آن حضرت را به ضیافت خود دعوت نماید و زهرى در طعام آن حضرت داخل کند، آن بدبخت حضرت را به ضیافت طلبید، حضرت عذر خواست و فرمود: مىدانید که من به مجالس شما حاضر نمىشوم، او مبالغه کرد که در مجلس ما امرى که منافى طبع شریف شما باشد نخواهد بود، و غرض اطعام شماست، و یکى از وزراى خلیفه آرزوى ملاقات شما دارد و مىخواهند که به نصیحت شما مشرّف شود.
پس چندان مبالغه کرد که آن امام مظلوم به خانه او تشریف برد، چون لقمهاى از طعام او تناول کرد، اثر زهر در گلوى خود یافت و برخاست، او بر سر راه حضرت آمد و تکلیف ماندن کرد، حضرت فرمود: آنچه تو با من کردى اگر در خانه تو نباشم از براى تو بهتر خواهد بود، و بزودى سوار شد و به منزل خود مراجعت کرد. چون به منزل رسید، اثر آن زهر قاتل در بدن شریفش ظاهر شد، و در تمام آن روز و شب رنجور و نالان بود تا آنکه مرغ روح مقدّسش به بال شهادت بسوى درجات سعادت پرواز کرد.
📚(تفسیر عیاشى 1/ 319)
#تاریخ_مستند
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#مقتل_مستند
⚫️ #سم_دادن #ام_فضل به امام جواد(سلام الله علیه) با فریب #معتصم و عاقبت #ام_فضل ...
▪️معتصم پیوسته راهى می جست كه حضرت جواد(سلام الله علیه) را از میان بر دارد. می دانست ام الفضل با حضرت جواد( سلام الله علیه) میانه خوبى ندارد یكى به جهت اولاد نداشتن از آن جناب، دیگر بواسطه حسادت شدیدى كه نسبت به مادر حضرت امام علی النقى( سلام الله علیه) می ورزید. زیرا حضرت جواد( سلام الله علیه) او را بر ام الفضل مقدم می داشت. معتصم به ام الفضل پیشنهاد كرد كه حضرت جواد (سلام الله علیه) را مسموم كند.
▪️ ام الفضل قبول كرد سمى را در انگور رازقى جاى داد و در مقابل امام گذاشت. همین كه حضرت جواد( سلام الله علیه) از آن انگور میل كرد ام الفضل شروع به گریه نمود. امام فرمود: چرا گریه می كنى؟ خدا تو را گرفتار دردى كند كه خوب شدنى نباشد و بلائى گرفتار شوى كه پوشیدنى نباشد.
🔹ام الفضل مبتلا به دردى در مستورترین عضو بدن خود شد و به همان درد به بواسیر مبتلا شد و به جهنم واصل گشت
▪️حضرت جواد سلام الله علیه در سال 220 هجرى روز سه شنبه پنجم ذی حجه از دنیا رفت.
بیست و چهار سال و چند ماه داشت زیرا در سال 195 به دنیا آمده بود.
--------------------------------------------------
🔻 متن عربی:
🔸إِنَ الْمُعْتَصِمَ جَعَلَ یَعْمَلُ الْحِیلَةَ فِی قَتْلِ أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ أَشَارَ عَلَى ابْنَةِ الْمَأْمُونِ زَوْجَتِهِ بِأَنْ تَسُمَّهُ لِأَنَّهُ وَقَفَ عَلَى انْحِرَافِهَا عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ ع وَ شِدَّةِ غَیْرَتِهَا عَلَیْهِ لِتَفْضِیلِهِ أُمَ أَبِی الْحَسَنِ ابْنِهِ عَلَیْهَا وَ لِأَنَّهُ لَمْ یُرْزَقْ مِنْهَا وَلَدٌ فَأَجَابَتْهُ إِلَى ذَلِكَ وَ جَعَلَتْ سَمّاً فِی عِنَبٍ رَازِقِیٍ وَ وَضَعَتْهُ بَیْنَ یَدَیْهِ فَلَمَّا أَكَلَ مِنْهُ نَدِمَتْ وَ جَعَلَتْ تَبْكِی فَقَالَ مَا بُكَاؤُكِ وَ اللَّهِ لَیَضْرِبَنَّكِ اللَّهُ بِعَقْرٍ لَا یَنْجَبِرُ وَ بَلَاءٍ لَا یَنْسَتِرُ فَمَاتَتْ بِعِلَّةٍ فِی أَغْمَضِ الْمَوَاضِعِ مِنْ جَوَارِحِهَا صَارَتْ نَاصُوراً فَأَنْفَقَتْ مَالَهَا وَ جَمِیعَ مَا مَلَكَتْهُ عَلَى تِلْكَ الْعِلَّةِ حَتَّى احْتَاجَتْ إِلَى الِاسْتِرْفَادِ وَ رُوِیَ أَنَّ النَّاصُورَ كَانَ فِی فَرْجِهَا وَ قُبِضَ ع فِی سَنَةِ عِشْرِینَ وَ مِائَتَیْنِ مِنَ الْهِجْرَةِ فِی یَوْمِ الثَّلَاثَاءِ لِخَمْسٍ خَلَوْنَ مِنْ ذِی الْحِجَّةِ وَ لَهُ أَرْبَعٌ وَ عِشْرُونَ سَنَةً وَ شُهُورٌ لِأَنَّ مَوْلِدَهُ كَانَ فِی سَنَةِ خَمْسٍ وَ تِسْعِینَ وَ مِائَةٍ.
--------------------------------------------------
📘بحار الأنوار، المجلسی، ج50، 17
#شهادت_امام_جواد_سلام_الله_علیه
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
⚫️ وصایای #امام_باقر سلام الله علیه راجع به کفن و دفن ایشان بعد از شهادت
🔻روزى امام محمّد باقر علیهالسّلام، حضرت امام جعفر صادق علیهالسّلام را طلبید و گفت:
جمعى از اهل مدینه را حاضر کن. چون ایشان را حاضر کردم فرمود: اى جعفر چون من به عالم بقا رحلت کنم، مرا غسل بده و کفن کن و در سه جامه که یکى رداى حبره بود که نماز جمعه در آن مىکردند، و دیگرى پیراهنى بود که خود مىپوشیدند، و فرمود عمامه بر سر من ببند، و عمامه را از جامههاى کفن حساب مکن، و براى من زمین را شق کن به جاى لحد، زیرا که من فربهم و در زمین مدینه براى من لحد نمىتوانند ساخت، و قبر مرا چهار انگشت از زمین بلند کن، و آب بر قبر من بریز، و اهل مدینه را گواه گرفت.
چون ایشان بیرون رفتند گفتم: اى پدر بزرگوار! آنچه مىفرمودى به عمل مىآوردم و احتیاج به گواه نبود، حضرت فرمود: اى فرزند! این گواه را گرفتم که بدانند توئى وصىّ من، و در امامت با تو منازعه نکنند.
📚 (كافى 3/ 144 و 200)
لا یوم کیومک یا اباعبدالله الحسین
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#شهادت_امام_باقر_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
🩸«زهر» با بدن مبارک امام باقر علیهالسلام چه کرد ؟!
در نقلی آمده است:
📋 يَقبِضُ يَميناً وَ يَبسُطُ شِمالاً مِن شِدّة الألَم إلى أنْ أغمَضَ عَينَيه وَ فاضَت رُوحُهُ الطاهِرة.
▪️زهر با بدن مبارک امام باقر علیهالسلام کاری کرد که در لحظات آخر آن حضرت از شدت درد به خود میپیچید؛ حالِ آن حضرت همینگونه بود تا اینکه چشمانش را بر هم گذاشت و روح مطهرش از بدن جدا شد.
📚العبرة الساکته، ج۳ ص۴۶۴
✍ آه یا امام باقر!
این حال شما و این عبارتها، دل ما را کشاند به این فرازهای دردناک زیارت «ناحیه مقدسه»:
📜 قَدْ رَشَحَ لِلْمَوْتِ جَبِینُکَ
▪️ای اباعبدالله! در آن ساعت دیگر، عرق مرگ بر پیشانی مبارکت نشست!
📜 وَ اخْتَلَفَتْ بِالانْقِبَاضِ وَ الِانْبِسَاطِ شِمَالُکَ وَ یَمِینُکَ
▪️گاه به سمت چپ و گاه به سمت راست، کشیده و جمع میشدی و به خود میپیچیدی!
📜 تُدِیرُ طَرْفاً خَفِیّاً إِلَی رَحْلِکَ وَ بَیْتِکَ
▪️نگاه بیرمقت را سمت خیمهگاه دوخته بودی...!
لا یوم کیومک یا اباعبدالله الحسین
کانال معرفتی " معارف الشیعه "
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#مقتل_مستند
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_سلام_الله_علیه
🩸ضربه که به دست عبدالله «علیهالسلام» زدند، ناله کشید:«وا أُمّاه…»
مرحوم علامه مجلسی چنین نقل میکند:
🥀 وقتی که در میانه گودال قتلگاه، عبدالله بن الحسن علیهماالسلام در برابر حرمله ملعون (و یا به نقلی أبجر بن کعب) ایستاد و فرمود: ایزنازاده! عمویم را میکشی؟!
📋 فَضَرَبَهُ بِالسَّیفِ فَاتَّقاهُ الغُلامُ بِیَدِهِ فَأطَنَّها إلَی الجِلد
▪️آن نانجیب با شمشیری خواست ضربهای به سیدالشهداء علیهالسلام وارد کند که عبدالله علیهالسلام دستش را جلو آورد و ضربه شمشیر دست او را به پوستی آویزان کرد.
📋 فإذًا هِیَ مُعلّقةٌ فَنادیٰ الغُلامُ «یا أمّاه»
▪️در همان هنگام که دستش به پوستی آویزان شد، نالهای از دل کشید و فریاد برآورد:«آه … ای مادر!»
📚بحارالانوار ج۴۵ ص۵۳
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#مقتل_مستند
#حضرت_عبدالله_بن_الحسن_سلام_الله_علیه
🩸 آمدنِ جگرگوشهٔ امام حسن « سلام الله علیهما » به قتلگاه و شهادت رسیدن او بر روی سینه عمویش ...
در نقلها آمده است:
📋 ثُمَّ إنَّ شِمرَ بنَ ذِي الْجُوشَنِ أَقْبَلَ فِي الرِّجَّالَةِ نَحوَ الْحسينِ ثُمَّ إنَّهُم أحَاطوا به إحاطَةً
▪️وقتی که شمر به همراه لشکرش دور تا دور امام علیهالسلام را گرفتند و سخت او را احاطه کردند،
📋 فَانفلتِ الصَّبيُّ مِن يَدها، و قالَ: و اللّهِ لا اُفارقُ عَمّي
▪️عبدالله دستش را از دست عمهاش کشید(و به سمت قتلگاه دوید) و گفت:
به خدا از عمویم جدا نمیشوم..
📋 فأقبَلَ حَرمَلَةُ بنُ كاهِلِ اللَّعينِ إلىٰ الْحسينِ عليه السّلام، فضَرَبَ الصَّبيَّ بِالسَّيفِ، فَأَطَنَّ يَمينَه إلىٰ الْجِلدِ، فإذا هِيَ مُعَلَّقَةٌ
▪️در اینجا بود که حرمله بن کاهل اسدی به طرف امام علیهالسلام آمد،
(در بعضی دیگر از مقاتل به جای حرمله، ملعونی به نام بحر بن کعب آمده که حضرت عبدالله علیه السلام رو به او کرده و فرمودند:ای پسر زن بدکاره! عمویم را میکشی؟!) و با شمشیر به دست عبدالله بن الحسن علیهماالسلام زد و دست او به پوست آویزان شد و فریاد زد:
📋 يَا عَمَّاهُ أَدرِكْني
▪️عموجان! مرا دریاب
📋 فأخَذهُ الْحسينُ و ضَمَّهُ إلَيه، و قال: يا ابْنَ أخي صَبراً عَلىٰ ما نَزَلَ بِكَ يا وَلَدي
▪️پس امام حسین علیهالسلام او را گرفت و به سینه چسپاند و فرمود: ای پسر برادرم! بر آن چه که بر سرت می آید صبر کن.
📋 فبَينَما هوَ يُخاطبُه إذ رَماهُ اللَّعينُ حَرملةُ بسَهمٍ، فَذَبَحَه في حِجرِهِ
▪️در همین حین، حرمله ملعون تیری را به طرف عبدالله علیه السلام زد که او را در آغوش عمویش ذبح کرد.
📋 فَصَاحَتْ زينبُ: وا اِبنُ أخاه! لَيتَ الْمَوتَ أعدَمني الْحَياةَ، لَيتَ السَّماءَ أَطْبَقَتْ عَلى الأرضِ، و لَيتَ الْجِبالَ تَدَكْدَكَتْ عَلى السَّهْلِ
▪️زینب کبری علیهاالسلام از همان کنار خیمه ها متوجه شهادت عبدالله شد و فریاد زد: وای از پسر برادرم! ای کاش مرگ من فرا میرسید! ای کاش آسمان بر زمین فرود میآمد! ای کاش کوه ها از هم پاشیده و صاف میشدند!
🥀 عمر بن سعد ملعون در نزدیکی حضرت زینب علیهاالسلام بود که حضرت به او فرمود:
📋 يُقتَلُ ابْنُ بنتِ رسولِ اللّهِ و أنتَ تَنظُرُ إلَيه؟
▪️وای بر تو! پسرِدختر رسول خدا صلی الله علیه و آله دارد کشته میشود و تو نگاه میکنی؟! اما آن ملعون جواب حضرت را نداد.
📚المنتخب، طریحی ج٢ص۴۵١
📚تاریخ طبری ج۵ ص۴۵٠
📚نفس المهموم ص٣۵٩
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#حضرت_علی_اکبر_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
🩸نگاهی از روی ناامیدی به قد و بالای علی اکبر علیهالسلام انداخت … محاسنش را به دست گرفت و رو به آسمان نمود و فرمود:«خدایا! تو شاهد باش…»
در نقلها آمده است:
📋 فَاسْتَاْذَنَ أبَاهُ فِي الْقِتالِ، فَأَذِنَ لَهُ، ثُمَّ نَظَرَ إلَيْهِ نَظَرَ آئِسٍ مِنهُ، و أَرْخَىٰ عَينَهُ و بَكَىٰ
▪️علی اکبر علیه السلام آمد تا اذن میدان از پدرش بگیرد. امام علیهالسلام به او اذن میدان داد.سپس نگاهی از روی یأس و ناامیدی به علی اکبر علیهالسلام انداخت. اشک، چشمانش را پُر کرد و شروع کرد به گریه نمودن.
🔖 "مقتل الحسين علیهالسلام" بحرالعلوم اضافه میکند:
📋 مُحترقاً قلبُهُ، مُظهراً حُزنُه الی الله تعالی و رَفعَ شَیبتُه الی السماء
▪️قلب سیدالشهداء علیهالسلام آتش گرفته بود، اندوهش را به خدا نشان میداد، دست بُرد زیر محاسن شریفش و به آسمان بلند کرد و فرمود:
📋 اللَّهُمَّ اشْهَدْ عَلَی هَؤُلَاءِالْقَوْمِ فَقَدْ بَرَزَ إِلَیْهِمْ غُلَامٌ أَشْبَهُ النَّاسِ خَلْقاً وَ خُلُقاً وَ مَنْطِقاً بِرَسُولِکَ کُنَّا إِذَا اشْتَقْنَا إِلَی نَبِیِّکَ نَظَرْنَا إِلَی وَجْهِهِ
▪️خدایا! تو شاهد باش بر این جماعت؛ جوانی که از همه مردم، خُلقاً، خَلقاً و منطقاً شبیه به رسولت بود، به مبارزه آنان رفت. هر وقت دل ما مشتاق دیدن روی رسولت میشد به او نظر میکردیم.
📚لهوف ص١۶٣
📚مقتل الحسين عليه السّلام (بحرالعلوم) ص٣٣٧
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#حضرت_علی_اکبر_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
🩸از داغ علی اکبر علیهالسلام، چشمان سیدالشهدا علیه السلام در حدقه میچرخید ...
در نقلی، جابر بن عبدالله انصاری گوید:
📋 لَمَّا قُتِلَ عَلِيُّ بنُ الْحسينِ عليهماالسّلامُ دَخَلَ الْحسينُ إلىٰ الْفُسطاطِ باكِياً حَزيناً مَأیُوساً عَن نَفسِهِ.
▪️وقتی که علی اکبر علیهالسلام به شهادت رسیده بود، سیدالشهدا علیهالسلام در حالی که گریه میکرد و از خودش ناامید شده بود به خیمهها آمد.
📋 فَقالَتْ سكينةُ: مالِي أراكَ تَنعَيٰ بِنَفسِكَ، و تُديرَ طَرفَكَ؟ أينَ أخِي عَليّ؟
▪️حضرت سکینه علیهاالسلام پیش آمد و عرضه داشت: پدرجان! دارم میبینم که جان میکَنید و چشمانتان در حدقه دارد میچرخد! برادرم علی کجاست؟!
🥀 امام علیه السلام فرمود: نانجیبان، او را کشتند!
📋 فَلَمَّا سَمِعَتْ بِذٰلِكَ صَاحَتْ: وا أخاهُ! وا مُهجَةَ قَلباهُ!
▪️وقتی که حضرت سکینه علیهاالسلام این را شنید، فریادی برآوردکه ای وای برادرم! ای وای از پاره قلبم!
🥀 امام علیهالسلام او را وصیت به صبر نمود و حضرت سیکنه سلاماللهعلیها عرضه داشت:
📋 يا أبَتاهُ كَيفَ تَصبِرُ مَنْ قُتِلَ أخوها و شُرِّدَ أبُوها؟!
▪️ای پدرجان! چگونه صبر کند کسی که برادرش کشته و پدرش تنها شده است؟!
🥀 در این هنگام امام علیه السلام فرمودند: إنّا للّه و إنّا إليه راجعون.
📚 الدّمعة السّاكبة، ج۴ ص ۳۲۸
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#حضرت_عباس_سلام_الله_علیه
#تاسوعا
#مقتل_مستند
◼️ مقتل حضرت عباس علیه السلام از کتاب شریف"بحارالانوار"
علامه مجلسی "رحمه الله" مینویسد:
لَمَّا رَأى وَحدَتَهُ أتىٰ أخاهُ و قالَ يا أخي هَل مِن رُخصَةٍ؟
▪️وقتی كه حضرت اباالفضل علیه السلام، تنهائى برادر را ديد، آمد خدمت امام حسین و عرضه داشت:
يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من میدهى؟
فَبَكَىٰ الْحسينُ علیه السلامُ بُكاءً شَديداً
▪️امام حسين عليه السلام گريه شديدى كرد.
ثُمَّ قالَ يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي
▪️بعد فرمود: اى برادر! تو علمدار منى، اگه تو شهيد بشوی لشكر من از هم می پاشد.
فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِین.
▪️حضرت عباس علیه السلام عرضه داشت: سينه ام تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.
فَقَالَ الْحُسَيْنُ فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
▪️امام حسين عليه السلام فرمود: پس مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن.
فَذَهَبَ الْعَباسُ و وَعَّظَهُم و حَذَرَهُم فَلَم يَنْفَعهُم
▪️اباالفضل العباس علیه السلام آمد و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد
فَرَجَعَ إلىٰ أخيهِ فَأَخبَرَهُ
▪️عباس به سوى امام حسين مراجعت کرد و آن حضرت را آگاه نمود.
فَسَمِعَ الْأطفَالَ يُنادونَ الْعَطَشَ الْعَطَشَ
▪️ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش!
فَرَكِبَ فَرَسَهُ و أَخَذَ رُمحَهُ و الْقِربَةَ و قَصَدَ نَحوَ الْفُراتِ
▪️حضرت عباس عليه السلام بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشك را برداشت و متوجه فرات گرديد.
فَأَحاطَ به أربَعَةُ آلافٍ مِمَّنْ كانوا مُوَكِّلينَ بِالْفُراتِ
▪️تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.
و رَمَوهُ بِالنِبالِ فَكَشَفَهُم
▪️او را تير باران کردند ولى او لشكر را شكافت .
و قُتِلَ مِنهُم عَلىٰ ما رُوِيَ ثَمانينَ رَجُلاً حَتّىٰ دَخَلَ الْماءَ.
▪️و بنا بآنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.
فَلَمَّا أرادَ أنْ يَشرِبَ غُرفَةً مِنَ الْماءِ ذَكَرَ عَطَشَ الْحسينِ و أهلِ بَيتِهِ فَرَمَىٰ الْماءَ
▪️وقتى خواست مُشتى از آب بياشامد، بياد تشنگى امام حسين و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.
و مَلَأَ الْقِربَةَ و حَمَلَها عَلىٰ كِتفِهِ الْأيمَنِ و تَوَجَّهَ نَحوَ الْخَيمَةِ
▪️پس از اينكه مشك را پر از آب كرد و به دوش راست خود انداخت متوجه خيمه ها گرديد.
فَقَطَعوا عليه الطَّريقَ و أحاطوا بِه مِنْ كُلِّ جانِبٍ
▪️دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.
فَحارَبَهُم حَتّىٰ ضَرَبَهُ نوفِلُ الْأزرَقِ عَلىٰ يَدِهِ الْيُمنَىٰ فَقَطَعَها
▪️حضرت عباس عليه السلام با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد.
فَحَمَلَ الْقِربَةَ عَلىٰ كِتفِهِ الْأيسَرِ فَضَرَبَهُ نوفِلٌ فَقَطَعَ يَدَهُ الْيُسرَىٰ مِنَ الزِّند ِ
▪️آن بزرگوار مشك را به دوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.
فَحَمَلَ الْقِربَةَ بِأسْنانِهِ
▪️حضرت عباس عليه السلام به ناچار مشك را به دندان گرفت.
فَجاءَهُ سَهمٌ فأصابَ الْقِربَةَ و اُريقَ ماؤُها
▪️ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشك آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت
ثُمَّ جاءَهُ سَهمٌ آخَرَ فأصابَ صَدرَهُ
▪️سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت!
فَانْقَلَبَ عَن فَرَسِهِ
▪️پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد
و صَاحَ إلىٰ أخيهِ الْحسينِ أدْرِكْني
▪️و فرياد زد: يا اخا ادركنى.
فَلَمَّا أتاهُ رَآهُ صَريعاً فَبَكَىٰ
▪️وقتى امام حسين عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد
و قالَ الْحسينُ الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي.
▪️امام حسين فرمود: يعنى الان پشتم شكست و بی چاره شدم.
📚بحارالانوار ج۴۵ص۴١
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#حضرت_عباس_سلام_الله_علیه
#تاسوعا
#مقتل_مستند
⚫️ تاسوعا ، یَومٌ حُوصِرَ فِيهِ الْحُسَیْنِ...
حضرت امام صادق علیه السلام ضمن روایتی فرمودند :
تَاسُوعَا یَوْمٌ حُوصِرَ فِیهِ الْحسَیْنُ (علیه السلام) وَ أَصحَابُهُ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ بِکَرْبَلَاءَ وَ اجْتَمَعَ عَلَیْهِ خَیْلُ أَهلِ الشَّامِ وَ أَنَاخُوا عَلَیْهِ وَ فَرِحَ ابْنُ مَرْجَانَةَ وَ عُمَرُ بْنُ سَعْدٍ بِتَوَافُرِ الْخَیْلِ وَ کَثْرَتِهَا
▪️تاسوعا روزى است كه امام حسين عليه السّلام و يارانش رضوان الله علیهم در كربلا محاصره شدند و آن روز لشكريان شام گِرد هم آمدند و عرصه را به آن حضرت سخت گرفتند. ابن مرجانه و عمر بن سعد لعنهم الله به انبوه لشكر خود خوشحال شدند.
وَ اسْتَضْعَفُوا فِیهِ الْحسَیْنَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ وَ أَصحَابَهُ رَضِي اللَّهُ عَنْهُمْ وَ أَیْقَنُوا أَنْ لَا یَأْتِیَ الْحسَیْنَ (علیه السلام) نَاصِرٌ وَ لَا یُمِدَّهُ أَهْلُ الْعِرَاقِ ، بِأَبِي الْمُسْتَضْعَفُ الْغَرِیبُ
▪️ در آن روز امام و يارانش را ضعیف نمودند و يقين كردند كه هيچ يار و ياورى بر امام نخواهد آمد و مردم عراق ایشان را يارى نخواهند كرد. پدرم فداى آن ضعیفشدهٔ غریب!
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#حضرت_عباس_سلام_الله_علیه
#تاسوعا
#مقتل_مستند
◼️ چرا شیخ کاظم،روضه ي مرا نمیخواند؟!
مرحوم سیدعبدالرزاق مقرم در «مقتل الحسين علیه السلام» نقل میکند:
دانشمندبزرگ،شیخ کاظم سبتی،
براي من نقل کردکه، یکی از علماي برجسته و مورد اطمینان نزد من آمدوگفت:
من رسول و فرستاده حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام از سوي او هستم، و افزود:
من آن حضرت را درخواب دیدم، به من فرمود:
چراشیخ کاظم سبتی مصیبت مرا نمیخواند؟!
عرض کردم: من همواره میشنوم که شیخ کاظم مصیبت شما را میخواند.
فرمود:
به شـیخ کاظم بگو این مصـیبت را بخوان، و آن اینکه، هرگاه سوارکار از پشت اسب بر زمین سـقوط کند دستهایش را به زمین میگذارد، ولی اگر تیرها به سینه ي او فرورفته باشند و دستهایش نیز بریده باشند،
بِماذا یَتَلَقِّی الْأرض؟!
▪️چگونه و باچه سختی یی، به زمین برخورد خواهدکرد؟!
📚 مقتل الحسين عليه السّلام مقرم
📚چهره درخشان قمر بنی هاشم علیه السلام ج١ص٣٣۴
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#حضرت_عباس_سلام_الله_علیه
#تاسوعا
#مقتل_مستند
◼️ به فدای مظلومی که با آستین، اشک چشمش را پاک میکرد...
وقتی که سیدالشهدا علیه السلام از علقمه به خیمه ها برمیگشت ، نوشته اند:
و رَجَعَ إلىٰ الْخَيمَةِ و هو يُكَفْكِفُ دُمُوعَهُ بِكُمِّهِ.
▪️ او به خیمه بازمیگشت و با آستین لباسش، سيلاب اشک چشمانش را پاک میکرد.
فَلَمَّا رَأوهُ مُقبِلاً، أتَتْ إلَيهِ سَكينَةُ، و لَزِمَتْ عَنانَ جَوادِهِ و قالَتْ: يا أبَتاه، هل لَکَ عِلمٌ بِعَمِّيَ الْعَبّاسِ؟ أراهُ أبطَأ، و قد وَعَدَني بِالْماءِ و لَيسَ لَهُ عادَةً أنْ يَخلِفَ وَعدَهُ، فَهَلْ شَرِبَ ماءً أو بَلَّ غَليلَه و نَسِىَ ما وَرَاءَهُ، أمْ هو يُجاهِدُ الْأعْداءَ؟
▪️وقتی که سیدالشهدا علیه السلام نزدیک خیام رسید، حضرت سکینه علیها السلام به استقبال او آمد و عنان ذوالجناح را گرفت و عرضه داشت:
ای پدرجان! آیا خبری از عمویم داری؟
می بینم که او دیر کرده است؛ او به من وعده آب داده و محال است که خلف وعده کند.
آیا آب نوشیده و عطشش فروکش کرده و ما را فراموش کرده است یا در اینکه دارد با دشمنان می جنگند؟
فَعِندَها بَكَىٰ الْحسينُ عليه السّلامُ و قالَ: يا بِنتَاه! إنَّ عَمَّكِ الْعَبّاسِ قُتِلَ و بَلَغَتْ روحَهُ الْجَنانَ.
▪️در این زمان بود که گریه، امان سیدالشهدا علیه السلام برید و فرمود:
عمویت عباس کشته شد و روحش به جنت خدا پرواز کرده است.
📚أسرار الشّهادة، /ص۳۳۸
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#تاریخ_مستند
#مقتل_مستند
⚫️ صحنهای جانسوز در عصر #تاسوعا
💢 ...و حسين جالس أمام بيته محتبيا بسيفه إذ خفق برأسه على ركبتيه و سمعت أخته زينب الصيحة فدنت من أخيها فقالت يا أخى أما تسمع الاصوات قد اقتربت قال فرفع الحسين رأسه فقال إنى رأيت رسول الله صلى الله عليه و سلم في المنام فقال لى إنك تروح إلينا قال فلطمت أخته وجهها و قالت يا ويلتا....
✍🏻 در عصر تاسوعا، امام حسین علیه السلام جلوی خیمه خود نشسته و به شمشیر تکیه زده و سر به زانو نهاده و از خستگی به خواب رفته بود. چون زینب سلام الله علیها خروش لشکر دشمن را شنید، نزدیک برادر آمده و گفت: برادر، صدای لشکر را نمی شنوی که پیوسته به ما نزدیک میشوند؟ آن حضرت سر از زانو برداشت و فرمود: هم اکنون رسول خدا صلی الله علیه و آله را در خواب دیدم. بمن فرمود: تو به نزد ما خواهی آمد. چون زینب این خبر وحشتناک را شنید، سیلی به صورت زد و فریاد واویلاه برآورد.
📚 الإرشاد، مفید رحمه الله، ۲/۹۰
📚 تاریخ طبری، ۴/۳۱۶
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
◼️ اَما فیکُم مسلمٌ ...
نوشته اند:
و بَقِیَ وَحدَهُ و قد أثخَنَ بِالْجِراحِ في رأسِهِ و بَدَنِهِ، فجَعَلَ يُضارِبُهُم بِسَيفِهِ و هُم يَتَفَرَّقونَ عَنهُ يَميناً و شِمالاً.
▪️امام، تنها ماند و زخمهاى گران كه بر سر و بدنش رسيده بود، او را سنگين كرده بود.پس با شمشير، آن بى شرمان را مى زد و آنان از برابر شمشيرش به راست و چپ پراكنده مى شدند.
فقالَ حميدُ بنُ مُسلمٍ : فَوَ اللّهِ ما رأيتُ مَكثوراً قَطُّ قد قُتِلَ وَلَدُهُ و أهلُ بَيتِهِ و أصحابِهِ أربَطَ جَأشاً، و لا أمضَىٰ جِناناً مِنهُ عليه السّلامُ، إن كانَتِ الرَّجَّالَةُ لِتَشُدَّ عَلَيْهِ، فَيَشُدُّ عَلَيْها بِسَيفِهِ، فَيَنكَشِفُ عن يَمينِهِ و عن شِمالِهِ اِنكِشافَ الْمَعزَىٰ إذا شَدَّ فيها الذِّئبُ
▪️حميد بن مسلم گويد:
«به خدا، مرد گرفتار و مغلوبى را هرگز نديدم كه فرزندان و خاندان و يارانش كشته شده باشند و دلدارتر و پابرجاتر از آن بزرگوار باشد؛ چون پيادگان بر او حمله مى افكندند، او با شمشير بدانان حمله مى كرد و آنان از راست و چپش مى گريختند؛ چنانچه گله گوسفند از برابر گرگى فرار كنند.
فَلَمَّا رَأى ذٰلكَ شِمرُ بنُ ذِي الْجوشَنِ اِستَدعىٰ الْفُرسانَ، فصاروا في ظَهورِ الرَّجَّالَةِ، و أَمَرَ الرُّماةَ أن يَرموهُ، فَرَشَقوهُ بِالسِّهامِ حَتَّىٰ صارَ كَالْقُنفُذِ، فأحجَمَ عَنهُم، فَوَقَفوا بِإزائِهِ
▪️شمر بن ذى الجوشن كه چنان ديد، سوارگان را پيش خواند و آنان در پشت پيادگان قرار گرفتند.سپس بر تيراندازان دستور داد او را تيرباران كنند.پس تيرها را به سوى آن مظلوم رها كردند (آن قدر تير بر بدن شريفش نشست) كه مانند خارپشت شد.پس آن حضرت از جنگ با آن بى شرمان بازايستاد و مردم در برابرش صف زدند.
و خَرَجَتْ اُختُهُ زينبُ إلىٰ بابِ الْفُسطاطِ، فنادَتْ عُمَرَ بنُ سَعدِ بنِ أبي وَقّاصٍ: وَيلَكَ يا عُمَر! أ يَقتُلُ أبو عبدِ اللّهِ و أنتَ تَنظُرُ إلَيْهِ؟ فَلَم يَجِبْها عُمَرٌ بِشَيءٍ، فنادَتْ: وَيحَكُم! أما فيكُم مُسلِمٌ؟ فَلَم يَجِبْها أحَدٌ بِشَيءٍ.
▪️خواهرش زينب به در خيمه آمد و رو به عمر بن سعد بن ابى وقاص كرد و فرياد زد: «واى بر تو اى عمر! آيا ابو عبد اللّه را مى كشند و تو نگاه مى كنى؟ »
عمر پاسخ زينب را نگفت.زينب فرياد زد: «واى بر شما! آيا يك مسلمان ميان شما مردم نيست؟
اما كسى پاسخش را نداد.
📚الارشاد ج٢ص١١۵
📚نفس المهموم ص٣۶١
📚لواعج الاشجان ص١٨۴
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
◼️ گریه های سیدالشهداء عَلَيْهِ السَّلَام بین گودال...
▪️باید سه دسته شویم و با تیر و سنگ و شمشیر، حسین را از پا در بیاوریم...
نوشته اند:
ثُمَّ حَمَلَ، و جَعَلَ يَضرِبُ فيهم يَميناً و شِمالاً، حَتّىٰ قَتَلَ مِنهُم خَلقاً كثيراً، فَلَمَّا نَظَرَ الشِّمرُ (لَعَنَهُ اللّهُ) إلىٰ ذٰلكَ أقبَلَ إلىٰ عُمَرِ بنِ سَعدٍ (لَعَنَهُ اللّهُ) و قالَ: أيُّهَا الْأميرُ إنَّ هٰذا الرَّجُلَ يُفنينا عَن آخِرِنا مُبارِزَةً
▪️سپس امام حسین علیه السلام حمله کرد و گاهی به میمنه و گاهی به میسره لشگر می زد تا اینکه بسیاری از آنان را به درک واصل کرد. وقتی که شمر ملعون این را دید، رو به عمربن سعد کرد و گفت:
ای امیر ! این مرد از اول تا آخر ما را با مبارزه تن به تن از بین خواهد برد.
عمر گفت:چه کنیم؟
🔹شمر گفت:
نَتَفَرَّقُ عَلَيْهِ ثَلاثُ فِرَقٍ: فِرقَةٌ بِالنِّبالِ و السِّهامِ، و فِرقَةٌ بِالسُّيُوفِ و الرِّماحِ، و فِرقَةٌ بِالنَّارِ و الْحِجارَةِ، نُعَجِّلُ عَلَيْهِ
▪️باید سه دسته بشویم؛
عده ای تیر بیاندازند
عده ای با شمشیر و نیزه او را بزنند
عده ای نیز، پاره های آتش و سنگ به سمت او پرتاب کنند
و بر او باید شتاب کنیم.
فَجَعَلوا يَرشُقونَهُ بِالسِّهامِ، و يَطعَنونَهُ بِالرِّماحِ،
▪️پس تیر ها را به سمت امام علیه السلام پرتاب کردند و با نیزه به او ضربه زدند
يَنزِعُ السَّهمَ بِيَدِهِ، و يَتَلَقَّىٰ الدَّمَ بِكَفَّيْهِ و يُخَضِّبُ بِهِ لِحيَتَهُ و رأسَهُ الشَّريف
▪️و حضرت تیر ها با دست از بدن مطهرش در می آورد و کف دستش را پر از خون کرده و سر و صورتش را با آن خضاب می کرد و می فرمود :
هٰكَذا ألقَىٰ رَبِّي، و ألقَىٰ جَدِّي، و أشكُو إلَيْهِ ما نُزِلَ بِي.و خَرَّ صَريعاً مَغشياً عَلَيْهِ
▪️اینگونه پروردگارم را ملاقات می کنم؛ اینگونه جدم را می بینم و آنچه را که به سرم آوردند برایش شکایت می برم و در همین حال بی هوش روی زمین افتاد.
فَلَمَّا أفاقَ مِن غَشيَتِهِ وَثَبَ لِيَقومَ لِلْقِتالِ، فَلَمْ يَقدِرْ، فَبَكَىٰ بُكاءً شَديداً
▪️و وقتی که به هوش آمد، خواست که برای قتال از جا برخیزد اما نتوانست و به شدت گریه کرد و فریاد زد:
وا جَدَّاهُ! وا مُحَمَّداهُ! وا أبَتاهُ! وا عَلِيّاهُ! وا أخاهُ! وا حَسَناهُ! وا غُربَتاهُ! وا عَطَشاهُ! وا غَوْثاهُ! وا قِلَّةَ ناصِراهُ!
أ اُقتَلُ مَظلوماً و جَدِّيَ الْمُصطَفىٰ، و اُذبَحُ عَطشاناً و أبي عَلِيٌّ الْمُرتَضَىٰ، و اُترَكُ مَهتوكاً و اُمِّي فاطِمةُ الزَّهراءِ .
▪️من مظلوم کشته شوم در حالی که جدم رسول خداست؟!
و تشنه ذبح شوم در حالی که پدرم علی مرتضاست!
و حرمتم را بشکنند در حالی که مادرم فاطمه زهراست؟!
📚مقتل ابی مخنف ص٨٨
📚اسرارالشهاده ص ۴٢۵
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa
هدایت شده از معارف الشیعه
#مقتل_سیدالشهداء_سلام_الله_علیه
#مقتل_مستند
آجرک الله یا صاحب الزمان
◼️ گوشه ای از حال زینب کبری علیها السلام، در بالای تل زینبیه...
… و هنگامي كه امام حسين سلام الله علیه به زمين افتاد، حضرت زينب سلام الله علیها از درب خيمه خارج شد، در حالي كه ندا سر ميداد:
واي از مصيبت برادرم! واي از مصيبت آقا و بزرگم!
و رَكَضَتْ نَحوَ الْمَعرِكَةِ و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها و تارَةً تَسقُطُ عَلیٰ وَجهِها مِن عِظمِ دِهشَتِها
▪️و دوان دوان به سمت معركه می رفت و در اين حال گاهي پايش به پايين لباسش گير ميكرد و زمین می خورد و گاهي از شدت مصيبت و دهشت، اختیار دست و پایش را از دست می داد و با صورت بر زمين ميافتاد.
تا وقتي كه به آنجا رسيد.در آن لحظه شروع كرد به نگاه كردن به سمت چپ و راست و برادر خود امام حسين سلام الله علیه را ديد كه بر روي زمين افتاده است.
📚معالي السبطين ج٢ص٣٧
کانال معرفتی "معارف الشیعه"
@maaref_shiaa