eitaa logo
مدینه فاضله_محمدتقی شفیعی
4.8هزار دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
2.2هزار ویدیو
50 فایل
تحکیم خانواده 👨‍👩‍👧‍👦 روانشناسی فرزند 🩺 و جمعیت 👥 🪴با مدیریت * استاد شفیعی* پژوهشگر و نویسنده کتاب "کابوس سالمندی"🧓🏼👵🏻 💟 ارتباط با استاد: ➡️ @madinefazele1001 💌 دعوت از استاد: 📞09928448600 📮 https://harfeto.timefriend.net/17283817388099
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸           ⭐بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم⭐ ✨ستاره ه ها✨چیدنی✨نیستند✨    برگرفته از زندگی یک‌دخترآمریکایی👇 ✨اگرازخوبی یادشود،شما اهل بیت ‌، . ✨آغاز،ریشه،شاخه،سرچشمه،جایگاه  و ✨نهایت آن هستید پدرومادر وجانم فدای شما ⭐فرازی اززیارت جامعه کبیره⭐ 🌸دست وپای دختر به یک صندلی آهنی درکنج اتاق طناب پیچ شده بود.دختره التماس می کردومی گفت《 ولم کنید! چی از جونم می خواین》 مردی که ریش بلندوکله قندی داشت پیراهن سفید یقه سه سانتی پوشیده ویک انگشتر بزرگ. بانگین قرمز انگشتش بود.کمربند رابالا می بُرد وبی هدف به بدن دختر میزد.دختر جیغ می کشیدومی گفت《هرکاری دوست دارین انجام بدین.فقط بعدش ولم کنید کثافتا!!!!》مرد دوباره شروع کردبه زدن دختر باکمر بند ودختر بلندتر جیغ می کشید‌ . 🌸مردگفت: دختره ی هرزه باچند تاشون رابطه داشتی؟ چند تاجوون روبه فساد کشیدی.؟ دخترگفت: فقط باداریوش ارتباط داشتم.قراره باهم ازدواج کنیم‌مرد گفت:《 آشغال...‌‌‌‌‌..برادرای ما رفتند شهید شدند که تو وامثال تو این طوری بامرد نامحرم ارتباط داشته باشین؟》 وبعد عربده کشید: پس کجایین؟ 🌸دونفردیگر که ظاهرشان مثل مرد اول بود واُوِرکُت سبز پوشیده بودند،سراسیمه وارد شدند یکی ازآنها نوارچسب پهنی که توی دستش بود. را باز کرد ودهان  دختررادرحالی که دست وپا می زد وسرش رااین طرف وآن طر ف میکرد بست‌ .مردروبه دیگری کرد《درش روبازکردین؟》 مردی که  چسب توی دستش بودگفت:《 آره》 دیگری گفت: اگه لو بریم؟ 🌸مرد اولی گفت: مواظب باشین.مردم خبردار نشن.بامسئولین هماهنگ کردیم،  دیه اش روهم کنارگذاشتیم.امیدوارم یه روزی این جرثومه های فسادروجلوی چشم مردم تنبیه کنیم.صبرکن ببینم.‌‌‌‌‌‌‌‌.....‌‌شمادوتا وضودارین‌؟ مردی که چسم توی دستش بود گفت: من داشتم ولی ...‌‌‌‌...‌دختره خیلی زیر دستم تقلا می کرد..‌‌.‌‌‌..مرد گفت: خاک تو سرت...‌‌‌بدو برو وضو بگیر. 🌸دختر هم چنان دست وپا میزد.مردوضو گرفت وبرگشت.سه تایی باهم بلندش کردند.نمای بعدی فیلم .بیرون از اتاق ودرفضایی تاریک بود.زیر درختی بلندوپیر.دختردیگر حرکتی نمی کرد.با چراغ گوشی.دهانه چاه را پیدا کردند.صفحه گرد فلزی که روی چاه بود را کنار زدند.دختر را بلند کردند وانداختند.داخل چاه.مرد ریشو سر و دست هایش را رو به آسمان کردوگفت: 🌸خدایا! این خدمت را از ما قبول کن.خدایا ریشه فساد را از این مملکت بِکَن.  فیلم تمام شد.چراغ های اتاق جلسه روشن شد. ده نفری که درسالن دور میز نشسته بودند.چشم هایشان را از مانیتور برداشتند.وکف زدند.سارا موهای بُلند قهوه ای اش را از روی صورتش کنار زد ونگاهی همراه با لبخند به ماشا  که کنارش نشسته بود. کرد سارا وماشا مثل بیش تر وقتها لباس هایشان را هم شکل وهم رنگ انتخاب کرده بودند هر دوتاپ مجلسی قرمز وشلوار جین قهوه ای به تن داشتند 🌸اما ماشا همیشه موهایش را کوتاه وپسرانه نگه میداشت.جک میلر.مدیر موسسه که در صدر نشسته بود رو به علی نژاد کرد وگفت: خب!  نظرتون؟..... کارداریم.سریع.هرکدام اگه نظری دارین بگین.علی نژاد گفت: من میگن همین خوبه.مشکلی نداره‌.سوفیا که رو به روی سارا وماشا نشسته بود.گفت: میدونید  چیه؟ من  بگم؟ودرحالی که موهای لَختش را تکان سریع سرش از جلوچشم هایش کنار می زد گفت:با اینکه فیلم خشونت حاکم به زن های ایرانی وحتی مسلمون های خاور میانه رو بیان می کنه‌‌ ‌.امافرم کار ضعیفه.وقت زیادی گذاشتن  امافیلم نامه وبازی  و بازیها به نظر من خیلی ضعیفه. ماشا گفت درسته.  مثلاََ صحنه پرت کردن دختره به داخل چاه؛کاملاََ مشخصه یه آدمک رو دارن پرت می کنن. 🌸ساراگفت: به نظرمنم صحنه ودیالوگ های زیر زمین بد نبودند.طبیعی بودند.ولی صحنه بیرونی درشب.خیلی غیر طبیعی بود.سوفیاگفت: موافقم.به نظرمنم قابل پخش نیست.جک میلر گفت: نظر منم همینه.ما کار قویتری میخایم.باید بهتر سرمایه گذاری بشه. 🌸این موضوع تمام.دوستان! یه خبر این که اگه این تیم توی کارشون جدی باشن. امکان فرصت مطالعاتی توی    کشورایی مثل ایران.عراق وافغانستان براشون فراهم میشه.با تلاش شبانه روزی می تونیم به هدفمون برسیم. شعارمون هم آزادی ونجات زن های  شرقی.مخصوصاََ زن های خاور میانه از زندانی که براشون درست کردن.من سرفصلایی که قراره درباره شون..تولید محتوا ومتن بشه رو میگم.نکته ای بعد این که از این به بعد موسسه ما باسایت عشرتکده همکاری بیشتری داره.ماشا به عنوان نماینده سایت.توی جلسات ما، شرکت می کنه.ماشا! سایت درچه وضعیه؟ 🖇این داستان......✏..‌‌‌‌........ادامه دارد هر روز یک صفحه از را باما دنبال کنید.    🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸    نویسنده⚡️محمد علی حبیب اللهیان ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸🍃~~~~ نکات ناب جمعیتی، تحکیم خانواده، تربیت فرزند و سبک زندگی در کانال مدینه فاضله_استاد شفیعی 👇👇👇 @madinefazele1001 https://eitaa.com/madine_fazele
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 بسم⭐️الله⭐️الرحمن⭐️الرحیم⭐️ ✨ستاره ها✨قابل✨چیدنی✨نیستند✨ ⭐️برگرفته از✨از زندگی✨یک دختر آمریکایی✨ 🌸ماشا سرش را به نشانه تأیید تکان داد و گفت خوشبخانه سایت جای خودشو باز کرده و شرکتای زیادی تقاضا کردن که محصولات شون که مرتبط با محتوای سایت ما هست رو توی سایت ما تبلیغ کنن از این به بعد محصولات زیادی از طریق سایت به فروش میرسه از لوازم آرایشی گرفته تا محصولات مربوط به زنان و بازار پورن. 🌸 این یعنی درآمد چند برابری سایت اگه همه تون با زیر مجموعه هایی که دارین توی رسوندن متن و محتوا و گزارشها همکاری بیشتری بکنین وضع بهترم میشه جک میلر :گفت خوبه همون دختره ،افسانه که قراره به سارا وصل بشه با هماهنگی سارا میتونه با عشرتکده همکاری بکنه 🌸سارا گفت: اوکی جک میلر رو به سارا کرد و گفت سارا برای سایت صدای زن هم موضوعاتی داریم که باید زودتر براشون محتواهای مناسب تولید بشه سارا گفت: البته من یه سری سؤالاتی برام پیش اومده که جک میلر حرف او را قطع کرد و گفت سؤال رو فعلاً فراموش کن موضوع ظلم به زن در این شرایط خیلی برامون مهمه که باید کار بشه روش الان روی چه موضوعاتی داری کار میکنی؟ 🌸سارا با نگاهی به گوشی اش گفت ... حق مرد برای کتک زدن زن اختیار طلاق دادن زن چندهمسری نصف بودن دیه و ارث ،زن ناقص العقل پنداشتن زن موارد دیگه ای هم توی یادداشتی که بهم داده بودین وجود داشت 🌸مثل: زن باید طوری لباس بپوشه که مردش میخواد جمله  《الانسان حَريصٌ عَلى ما مُنِع》 کلفت شمرده شدن زن از نگاه مرد و موظف بودن زن به بچه آوری برای مرد و موارد دیگه قراره برای اینها یادداشت مقاله کلیپ و از این جور چیزا تولید کنیم گروه قبلی کارهایی هم انجام دادن اما... سؤالهایی که برای من پیش اومده به نظرم مهمه منابعی که به من دادین تا ازشون استفاده کنم یه ضد و نقیض هایی داره که... 🌸جک میلر حرف سارا را باز هم قطع کرد و با تلخی گفت: هیچ ضد و نقیضی نداره. فراموش نکنین که مطالب باید برای عموم مردم ساده و قابل فهم باشه باید از فضای مجازی مخصوصاً شبکه های اجتماعی و از همه ظرفیتهایی که دنیای مدرن داره برای نجات زن شرقی استفاده بشه باید موضوع محرومیت زنان از روابط آزاد و دلخواه و لذت این روابط رو در قالب فیلم داستان و این چیزا به اونا بچشونیم باید هزینهها رو هم مدیریت کنیم ما داریم خیلی هزینه میکنیم تا الان وزارت امور خارجه امریکا کنارمون بوده که تونستیم به این جا برسیم؛ 🌸ولی از این به بعد باید هزینه ها رو خودمون تأمین کنیم سایت صدای زن یه سایت محتوایی و فکریه سایت عشرتکده هم به موقعیت خوبی رسیده. ما میخوایم کنار زنهای ایرانی باشیم و به کمک نیاز داریم خوشبختانه یک نیروی جدید محتوایی هم تازه از ایران اومده که باید ازش استفاده کنیم 🌸 مصی موهای بلند فرفریاش را پشت گوشش برد و بینی نوک تیزش را خاراند و گفت علاوه بر این باید زیباییهای آزادی و تحقق حقوق زن راهم به اونا بچشونیم 🌸ماشا گفت: زنهای شرقی باید بدونن که اگه به حقوق شون برسن چه شیرینی ای نصیبشون میشه ،حجاب زبان بدن شون رو لال کردهآزادی روابط پسر و دختر یه موضوع ضروريه 🌸مصی گفت: میخوام طرح دختران خیابان انقلاب رو مطرح کنم. نظرتون چیه؟ 🌸جک میلر انگشت اشاره اش را بالا آورد ضربه ای توی هوا زد و گفت: خوبه!... هدف اصلی مؤسسه همینه فرمونشو بگیر و برو جلو و رو به سارا ادامه داد، 🖇این داستان......✏..‌‌‌‌........ادامه دارد ✨هر روز یک صفحه از . باما دنبال کنید   🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 نویسنده⚡️محمد علی حبیب اللهیان ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸🍃~~~~ نکات ناب جمعیتی، تحکیم خانواده، تربیت فرزند و سبک زندگی در کانال مدینه فاضله_استاد شفیعی 👇👇👇 @madinefazele1001 https://eitaa.com/madine_fazele
🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 بسم⭐️الله⭐️الرحمن⭐️الرحیم⭐️ ✨ستاره ها✨چیدنی✨نیستند✨ ⭐️برگرفته از✨از زندگی✨یک دختر آمریکایی✨ 🌸سارا ، افسانه که بهت معرفیش کردم اهل یکی از روستاهای شمال کشور ایرانه، گیلان رو توی گوگل میتونی سرچ کنی پدرش مذهبیه و شخصیتی معمولی داره ،مادرش که افسانه بهش وابسته بوده مقید به آداب و رسوم مذهبیه. اون تازه به آمریکا اومده و فعال حقوق بشر و مخصوصاً حقوق زنه میخوام باهات در ارتباط باشه حسابی باید روش کار کنی و کارهاش رو قبل از  انتشار چک کنی اون باید هفته ای یه یادداشت یا یه مقاله بنویسه و تو هم راهنماییش کنی؛ مطالبش رو تأیید کنی و بعدش بفرستی به قسمت انتشار برای فضای مجازی و سایت هامون 🌸سارا که همیشه دوست داشت مباحث مورد علاقه خودش را با یک زن ، شرقی، مخصوصاً مسلمان پیش ببرد از این پیشنهاد خوشحال شد و گفت:اوکی مرسی او پوشه ای را از جک میلر تحویل گرفت که مشخصات و احوالات افسانه به طور کامل داخل آن نوشته شده بود. او با بررسی اولیه پرونده فهمید که افسانه و دختر عمویش فریده در سال ۷۴ در دانشگاه تهران قبول شدند؛ فریده در رشته پزشکی دانشگاه علوم پزشکی و افسانه در رشته علوم سیاسی دانشگاه تهران فریده فعالیت اجتماعی و سیاسی نداشت ولی افسانه عضو انجمن اسلامی بود 🌸و فعالیتهای زیادی انجام میداد او با شخصی به نام افشاری که دانشجوی دوره کارشناسی ارشد و عضو انجمن اسلامی بود، آشنا شد و به واسطه افشاری در انجمن اسلامی دانشگاه عضویت فعال داشت از آن رفته رفته رسانهای هم شد و عکس و مطالبش در روزنامه ها پس به چاپ رسید با نزدیک شدن انتخابات ریاست جمهوری در سال ۷۶ که سال دوم دانشگاه افسانه بود او به تشویق افشاری وارد ستاد انتخاباتی خاتمی نامزد ریاست جمهوری ایران شد 🌸 و دوشادوش افشاری جزو فعال ترین نیروهای زن ستاد بود افسانه دیگر آن دختر خجالتی روستایی نبود چادرش را کنار گذاشت و به غیر از روزهایی که برای سرزدن به خانوادهاش به شهرستان میرفت فقط مانتو میپوشید؛ آن هم برای دل .مادرش افشاری بعد از روی کار آمدن دولت اصلاحات وارد نهاد ریاست جمهوری شد آن نهاد برای تکمیل کادر رسانهای خود نیاز به جذب نیروهای همسو داشت و افشاری باید این نیروها را جذب میکرد افشاری پیشنهاد همکاری را با افسانه در میان گذاشت 🌸 افسانه هم پذیرفت ولی او دوباره باید چادر میپوشید؛ چون داشت در یک نهاد رسمی در جمهوری اسلامی صاحب جایگاهی می.شد افسانه با حجابی بیشتر از قبل وارد نهاد شد و فراخور فعالیتهایش در دوره دانشجویی در تهیه بولتن و خبرنامه شروع به کار کرد. 🌸او که از دوره ی دبیرستان با فریده رقابت داشت سعی میکرد با استفاده از ظرفیت ،رسانه خود را موفق تر از او نشان دهد. بعد از مدتی فریده بورسیه تحصیلی گرفت و به کانادا رفت تا دکترای تخصصی .بگیرد افسانه همه این سالها مشغول کارهای سیاسی رسانه ای بود و این دیگر راضیاش نمی.کرد او در فکر گرفتن یک بورسیه تحصیلی بود تا به یکی از کشورهای اروپایی یا امریکایی برود اما نتوانست 🖇..............✏...............ادامه دارد.......‌‌🙏 ✨هر روز یک صفحه از . باما دنبال کنید   🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱🌸🌱 نویسنده⚡️محمد علی حبیب اللهیان ~~~~🌸🍃🌸🍃🌸🍃~~~~ نکات ناب جمعیتی، تحکیم خانواده، تربیت فرزند و سبک زندگی در کانال مدینه فاضله_استاد شفیعی 👇👇👇 @madinefazele1001 https://eitaa.com/madine_fazele