💠 #هنرجویان
• کوچکترین هنرجوی دوره های مدرس هشت، تنها ده سال دارد و پیش از این نیز عزیزانی دوازده و چهارده ساله اهل مرند و کاشان بودند.
عزیزی هم امروز ثبت نام کردند که پانزده سال دارند.
بزرگترین هنرجوی ما نیز چهل و شش ساله، با تحصیلات درس خارج حوزه و اهل قم هستند.
این بین، بیشترین میانگین سنی، بین بیست تا سی سال است و مجال خوبی برای تمرین و ارتقاء سطح ادبی.
خدا قوت و خسته نباشید به همه عزیزان!
مشاهده تمام دوره های ما زمانبر هست اما لطفا همّت کرده و مطالب را پیوسته و با تمارین جلو ببرید.
در این مسیر از ارتباط با استاد هم غافل نباشید.
┅═✧مدرس هشت | عضویت ✧═┅
♡ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
هدایت شده از yosefpoor.ir
8.41M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 کارگاه سبک و تصنیف «جریان»
به ایستگاه قالب شناسی رسید!
« توضیحات دوره 👉 »
👈 جریان چیه؟
• ویژه تصنیف و سبک
• از صفر مطلق تا مباحث پیشرفته
• کارگاهی و کاملا آفلاین
👈 سرفصل ها در پوستر درج شده👉
ثبت نام:
https://zarinp.al/572841
┅═✧مدرس هشت | عضویت ✧═┅
♡ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
بحث آواشناسی و دمش پراگ را میتوان زیربنای واکشناسی معنایی دانست اما بسیار درازدامن بود و از حوصله این جلسه خارج.
ان شاءالله اگر عمری بود و مجالی، سراغش خواهیم رفت.
[ واژگان زیبای فراموش شده در زبان فارسی ]
• ره نامه = نقشه ی جغرافيا
ز خاقان بپرسيد کاين شهر کيست
به «ره نامه »در، نام اين شهر چيست ؟ (نظامی)
• گرمابه زدن = حمام رفتن
«گرمابه زد» و لباس پوشيد
آرام گرفت و باده نوشيد (نظامی)
• خموشانه = حق السکوت
صدِ دگر به «خموشانه » می دهم رشوت
نه بهر من، ز برای خدای را زنهار ( انوری)
• پُرسه = تعزيت
وارث ديگر ندارم ای محبت پيشگان
چون بميرم «پُرسه» ی پروانه و بلبل کنيد (سالک يزدی)
• خشک بند = پانسمان
جراحان را حاضر گردانيد تا جراحات را «خشک بند» کردند.(تاريخ ابن بی بی)
• شب خانه = آسايشگاه فقرا در شب
بنا کرد و نان داد و لشکر نواخت
شب از بهر درويش «شب خانه» ساخت ( سعدی )
• زاد = سن و سال
مردی جوان و «زاد»ش، زير چهل وليکن،
سنگين چو سنگ پيری،ديرينه و معمر ( فرخی )
• دوده = آل، تبار
همه مرز ايران پر از دشمن است
به هر «دوده» ای ماتم و شيون است ( فردوسی)
• آژير = آگاه، هوشيار
سپه را نگهدار و «آژير» باش
شب و روز با ترکش و تير باش ( فردوسی)
• آسمانه = سقف اتاق
تا همی آسمان توانی ديد
آسمان بين و «آسمانه» مبين ( عماره )
• بريزيدن = ريزريز شدن
آن مردگان در آن چهار ديوار بماندند ساليان بسيار و جمله «بريزيدند» و خاک شدند. (ترجمه ی تفسير طبری )
• جنابه = همزاد، دو قلو،دو کودک که به يک بار از مادر زاده شوند.
دو قلو واژه ای ترکی است و مرکب از دوق / دوغ / دُغ ) به معنای زادن و ( لو ) که علامت نسبت در ترکی است . این دو، دوی شمارشی نیست و بر اساس آن واژگان سه قلو، چهار قلو، پنج قلو و... غلط هستند!
قصه چه کنم که در ره عشق
با محنت و غم «جنابه» زاديم
(سنايی)
┅═✧مدرس هشت | عضویت ✧═┅
♡ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ
[ وقتی روزه بر شاعر فشار میآورد ]
• مسعود سعد سلمان، در وصف گرسنگی در ماه مبارک قصیدهای دارد که البته به گواه خودش بر سبیل هزل سروده:
کــرده بیچـــاره مـــــرا جــــــوع به مـــــاه رمضــان
خبــــری هســـــت ز شـــوال بــه نزدیـک شمــــا؟
تا بـــه مغــرب ننمــوده اســت مرا چهـره هلال
من چنان گشتهام از ضعف که در شرق سُها*
________________________________
*سها، ستارهای کمسو و بسيار کوچک در دنبالۀ صورت فلکی دب اکبر است که قوت بینایی را با آن میسنجیدند.
┅═✧مدرس هشت | عضویت ✧═┅
♡ ❍ㅤ ⎙ㅤ ⌲
ˡᶦᵏᵉ ᶜᵒᵐᵐᵉⁿᵗ ˢᵃᵛᵉ ˢʰᵃʳᵉ