💠 #تنقیح (بازنگری)
• آلن اکرت در مقاله ی فهرستی از اشکالات، به نوعی از تنقیح اشاره می کند که من پیشترها از مرحوم حسینی راوش شنیده بودم و در شعر بهره جستم:
[ پنجاه کلمه نخست داستان خود را روی یک ورق کاغذ سفید بنویسید و روز بعد نگاهی سریع به آن بیندازید. به همان طریق که خواننده ضمن ورق زدن مجله این کار را میکند. اگر کلمات شما را به خود جلب نمیکند و فقط باعث تأسف میشوند، چیز بیشتری در آن وجود ندارد و بهتر است فورا آن را عوض کنید. شاید تعداد خوانندگان بالقوّهای که طی پنجاه کلمه نخست داستان از دست میروند، بیشتر از هر قسمت دیگر داستان باشد.]
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 #مضمون
• خودمان را کشتیم که بگوییم مضمون اصلا آفرینش اثر نیست! دکتر خرمشاهی آفرینش اثر را محال میداند!
مضمون، آوردن تصویر جدید نیست!
مضمون فرم است! فرم!
برای رسیدن به فرم، باید زبان شناسی دانست، هلیدی و رقیه حسن و چامسکی و امثالهم را خواند، ساختار بلد بود، اقوال همه را بررسی کرد و....
جز مستشرقین که بحمدلله اسمشان فقط بر حجم مقالات افزوده، باید مکاتب را شناخت. باید این را دانست که مضمون در هندی به علّت تضعیف زبان، سه ساحت پیدا کرده...
[ ولی من بعد از پنج سال یک پیشنهاد بهتر دارم! ]
قرآن بخوانیم!
قرآن همه ی فرم است!
چیزی که امیرالمومنین علیه السلام به پدر فرزدق گفت: به او قرآن بیاموز!
اگر بگویند در باب زیبایی شناسی لفظی قرآن پنج دقیقه صحبت کن، یاد نداریم!
مگر مروی نیست که ظاهرهُ أنیق؟
همه چیز در قرآن است.
و مسئلۀ مهم امروز یعنی فرم، خاستگاهی جز قرآن ندارد!
اولین نگاه فرمیک به آیه، بررسی ساختار آن از حیث اطناب و ایجاز است.
بعد لایه هایی مثل موسیقی، تامّلات زبانی، شکل نوشتاری، تناسبات، معانی و بیان، مخاطب شناسی و بعد از آن موتیف، سیر روایی و...
فرم تا جایی دقّت دارد که آلبوغبیش در مقاله فرم حافظ، به غزل شاه شمشاد قدان از منظر نوشتاری پرداخته است. مثلا گ و ک در مصرع دوم و یا نوع ردیف که گویی نون آن هم در تقابل با شاه می افتد.
✍️ مسعود یوسف پور
👈 «مَدرَس هشت» پایگاه شعر ولایی
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 شرحی بر یک بیت حافظ | احمد مدنی
قدح مگیر چو حافظ مگر به نالهٔ چنگ
که بستهاند بر ابریشمِ طرب دلِ شاد
• در قدیم سیمها یا تارهای سازهای زهی را با ابریشم میساختهاند. از «ابریشم» خودِ ساز زهی را نیز مراد میکردهاند، و حتی به اجرتی که به رامشگران میپرداختهاند نیز «ابریشمبها» میگفتهاند. همچنین، در طب قدیم، چنانکه ابنسینا نیز در کتاب قانون اشاره میکند، ابریشم را مقوی و مفرحِ قلب میدانستند. در اینجا بعید نیست که مراد حافظ از دلهای شادی که بر ابریشم طرب میبستهاند، گرههایی باشد که در چنگ، در انتهای رشتههای ابریشم میزدهاند..و چون زخمه بر تار ابریشمین میخورده، این دلها یا گرهها همچون دل انسان از خرمی به لرزه درمیآمدهاست؛ بنابراین، حافظ با ظرافت و ایهام به کاربرد طبیِ ابریشم و همچنین بهنوعی به موسیقیدرمانی نیز اشاره کردهاست.
🔰 طبیبانههای حافظ | احمد مدنی
انتشارات دانشگاه علوم پزشکی شیراز، چاپ اول، ۱۳۷۹، ص ۱۷۵–۱۷۷)
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
مَدرَس/ ۸
💠 شرحی بر یک بیت حافظ | احمد مدنی قدح مگیر چو حافظ مگر به نالهٔ چنگ که بستهاند بر ابریشمِ طرب دلِ
👈 این صرفا یک مطلب علمی است و در جهت تحریم یا حلیت این نوع موسیقی هیچ وجه نفی یا اثباتی ندارد!
کارگاه فرم ۱.mp3
33.49M
💠 #کارگاه_فرم | مقدّمه
• فرم چیست
• کلیّت ادبی
• سهگانی مضمون
• جایگاه حسین منزوی
[ این فقط یک نمونه برای علاقمندان است که مقدمه دوره مفصل و مبسوط « فرم » است، برای دریافت این کارگاه با ادمین در تماس باشید. ]
ثبت نام: @Madras_Admin
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 فرم چیست | اقوال
«تمامی اجزا و عناصر نقشمند در آفرینش یک کلیت ادبی، فرم نامیده می شود»
🔰 شفیعی کدکنی/ فرمالیسم در شعر ۱۷
• فرم در شعر، تابع متغیر است و بر اساس اصطکاک با پدیده زبان، موجودیت پیدا می کند.
🔰 عظیم خلیلی / فرم در شعر
فرم عبارت است از پیوند میان عناصر و منتقد نباید اثر را به نثر ترجمه کند بلکه باید تکیه بر هنرنمایی ها کند.
🔰 شکلوفسکی / مقاله «Art as devices»
فُرم مجموعهای پیوسته از زبان، تصویر، موسیقی و محتواست. به بیانی دیگر، فرم تناسب و هماهنگی میان اجزای سازندۀ صورت (ساختار) یعنی خیال و زبان و موسیقی است. در کل، شعر، سازش و هماهنگی میان صورت و معناست".
🔰 تقی پورنامداریان / قول معروف
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
🧷 مقاله مهم فرم در نظر طاهره صفّارزاده در کانال « کارگاه فرم » بارگذاری شد.
[ کانال مربوطه، ویژه هنرجویان دوره ست و دوره هر روز آنجا بارگذاری می شود. ]
May 11
🧷 مقاله مهم تحلیل مبانی رولان بارت به تحقیق دکتر بازرگان در کانال « کارگاه فرم » بارگذاری شد.
در قسمت جدید فرم از نظریۀ مرگ مؤلّف بارت سخنی به میان آمد.
بیشتر از او خواهیم گفت...
💠 بافت موقعیت | زبان
هلیدی در مقاله زبان و ادبیات می نویسد:
[ متن ادبی، خود بافت خویش را می تند و بیش از آنکه محیط به متن تعیّن ببخشد، خودِ متن است که محیطاش را تعیّن میبخشد! و این منحصرا در زبان شعر اتفاق می افتد! ]
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 لایه چهارم فرم | واج نویسه ها
• مجیر الدین بیلقانی (تابع خاقانی در سبک)، در قرن ششم غزلی دارد که حافظ به اقتفای او رفته:
[ جهان و کار جهان سر به سر همه باد ست
خنک کسی که ز بند زمانه آزاد است ]
نکته فرمیک این غزل، پیدایش موسیقی درون لایه ای اوست و ایهام تبادر خوبش.
لایه چهارم فرم، پرداخت موسیقایی اثر است که شاعر به خوبی از آن آگاه بوده.
باد صرصر، بادیست تند که کیفر قوم عاد بود و در قرآن آمده ست.
بنگرید چگونه واژۀ سر به سر، دارد صرصر را متبادر میکند.
و اصطلاح خُنُک که خُنَک را در کنار باد متبادر کرده.
واج « ز » در کارگاه فرم، مفصلا بحث شد که سخن از مرارت هاست...
این « ز بند زمانه آزاد » گویا اشاره به سختی راه دارد. اینجا تخفیف توجیه موسیقی پیدا کرده و زیباست. تخفیف، هرجایی محذوریت نیست بلکه نوعی استفاده هنری و صنعت است.
✍️ مسعود یوسف پور
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0
💠 #حرف_رایگان
• آقای کاکاوند در برنامه کتاب باز، نکته ای بدیهی و کشفی قدیمی در مورد موسیقی دو بیت از حافظ بیان کرد.
فردی به ظاهر استاد ادبیات آمده و ان قلت آورده!
که اولا، این شکل موسیقی (درونی) کاملا اتفاقی ممکن است باشد!! و ثانیا رشتۀ تسبیح ناظر به نخ تسبیح نیست ( مصدر عربی اسم آلی نمیشود)
🔻یکم
وقتی حافظ را نمی شناسیم، به جایی می رسیم که عنصر پر بسامد غزلیاتش یعنی استفاده از واج ها یا نکات بلاغی دیگر را اتفاقی می دانیم!
🔻دوم
رساله قشریه در قرن پنج، باب دوم در احوالات جنید:
از استاد ابوعلی دقاق شنیدم که جنید را دیدند تسبیحی اندر دست گفتند با این همه شرف تسبیح بدست می گیری؟
🔻سوم:
سنایی در همان قرن:
مسجد به تو بخشیدم میخانه مرا بخش
تسبیح تو را دادم و زنار مرا ده!
اینکه تسبیح مسلمان و زنار مسیحیت در تقابل هم قرار می گیرند، در فرهنگامه شعری ذیل واژه « تسبیح گسلیدن » آمده که:
«تسبیح گسلیدن » و «زنار بستن» کنایه از نامسلمانی و کفر، و در ادبیات عرفانی کنایه از رها کردن اسلام صوری و ریایی است.
پس رشتۀ تسبیح بگسستن، در معنای اولیه خود صادق است.
🔻 چهارم:
قوامی رازی قرن ششم
دست پرتسبیح کن زیرا که «بی تسبیحِ دست»
از در آتش بود ماننده شاخ چنار *
________________________________
*: ناظر به روایت شریف نبوی که دستت را تسبیح کن. گویند اولین سبحه، دست و سپس سبحه پارچه ای حضرت صدیقه ست. در بسیاری ادیان سُبحه بوده. منتها بحث بر سر استعمال « تسبیح » به جای « سبحه » ست که عرض کردیم مواردش را.
به «مدرس هشت» بپیوندید 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/3396796779Ce195c412a0