eitaa logo
مدرسه ولایت
459 دنبال‌کننده
124 عکس
27 ویدیو
115 فایل
#نهج_البلاغه
مشاهده در ایتا
دانلود
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرَىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۰ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۱/۱۱ ، (مصادف با شب شهادت مولی‌الموحّدین امام أمیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه) --------------------------------------- «...أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ...» ✅مادّه‌ی«وعظ»به‌معنای«منع همراه با ترساندن»است؛همچنین در مواضع دیگری به‌معنای«تذکردادن به خیر در هر أمری که باعث رقت قلب می‌شود»نیز آمده است؛لکن در معنای اوّل بیشتر استعمال شده است. ✅فرق«موعظه»با«نصیحت»: موعظه ناظر به امور کلّی می‌باشد؛لکن نصیحت در مورد امور جزئی صدق می‌کند. ✅راه‌‌هائی که دربردارنده‌ی موعظه هستند: آیات: ۱)قرآن کریم: 🟩يا أَيُّهَا النَّاسُ قَدْ جاءَتْكُمْ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ وَ شِفاءٌ لِما فِي الصُّدُورِ وَ هُدىً وَ رَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ(سوره‌ی یونس،آیه‌ی ۵۷) 🟩وَ لَقَدْ أَنْزَلْنا إِلَيْكُمْ آياتٍ مُبَيِّناتٍ وَ مَثَلاً مِنَ الَّذِينَ خَلَوْا مِنْ قَبْلِكُمْ وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ(سوره‌ی نور،آیه‌ی ۳۴) 🔺قرآن کریم بزرگ‌ترین موعظه از جانب خدای متعال می‌باشد. 🔺ظرفیّت قرآن کریم به میزانی است که می‌تواند برای آحاد مردم موعظه و پند باشد. ۲)عذابی که بر امّت‌های پیشین نازل‌شده: 🟩وَ لَقَدْ عَلِمْتُمُ الَّذِينَ اعْتَدَوْا مِنْكُمْ فِي السَّبْتِ فَقُلْنا لَهُمْ كُونُوا قِرَدَةً خاسِئِينَ(۶۵)فَجَعَلْناها نَكالاً لِما بَيْنَ يَدَيْها وَ ما خَلْفَها وَ مَوْعِظَةً لِلْمُتَّقِينَ(۶۶)(سوره‌ی بقره) ۳)سرگذشت انبیاء الهی علیهم‌السلام: 🟩وَ كُلاًّ نَقُصُّ عَلَيْكَ مِنْ أَنْباءِ الرُّسُلِ ما نُثَبِّتُ بِهِ فُؤادَكَ وَ جاءَكَ فِي هذِهِ الْحَقُّ وَ مَوْعِظَةٌ وَ ذِكْرى‏ لِلْمُؤْمِنِينَ(سوره‌ی هود،آیه‌ی ۱۲۰) 🔺در اغلب موارد من‌جمله آیات مذکور،موعظه همراه با وصف تقوا و ایمان آمده است؛روشن می‌شود تذکّر و پندپذیری با تقوا و ایمان معیّت دارد. روایات: ۱)مردگان: 🟩...فَكَفَى وَاعِظاً بِمَوْتَى عَايَنْتُمُوهُمْ حُمِلُوا إِلَى قُبُورِهِمْ غَيْرَ رَاكِبينَ وَ أُنْزِلُوا فِيهَا غَيْرَ نَازِلِينَ فَكَأَنَّهُمْ لَمْ يَكُونُوا لِلدُّنْيَا عُمَّاراً وَ كَأَنَّ اَلْآخِرَةَ لَمْ تَزَلْ لَهُمْ دَاراً...(خطبه‌ی ۱۸۸) 🟩وَ تَبِعَ جِنَازَةً فَسَمِعَ رَجُلاً يَضْحَكُ فَقَالَ كَأَنَّ اَلْمَوْتَ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا كُتِبَ وَ كَأَنَّ اَلْحَقَّ فِيهَا عَلَى غَيْرِنَا وَجَبَ وَ كَأَنَّ اَلَّذِي نَرَى مِنَ اَلْأَمْوَاتِ سَفْرٌ عَمَّا قَلِيلٍ إِلَيْنَا رَاجِعُونَ نُبَوِّئُهُمْ أَجْدَاثَهُمْ وَ نَأْكُلُ تُرَاثَهُمْ كَأَنَّا مُخَلَّدُونَ بَعْدَهُمْ ثُمَّ قَدْ نَسِينَا كُلَّ وَاعِظٍ وَ وَاعِظَةٍ وَ رُمِينَا بِكُلِّ فَادِحٍ وَ جَائِحَةٍ(حکمت ۱۲۲) ۲)موضوعاتی که ادراک عقلی بشر به آن تعلّق دارد(حتمی‌بودن قیامت): 🟩...فَإنّ اَلْغايةَ اَلْقيامةُ وَ كَفى بِذلكَ وَاعِظاً لِمَن عَقَلَ...(خطبه‌ی ۱۹۰) ۳)کلمات أمیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه: 🟩...و أَعظكمْ بِالْموعظة البالغة فتتفرّقون عنها...(خطبه‌ی ۹۷) 🟩‌...أيها الناس إني قد بثثت لكم المواعظ التي وعظ الأنبياء بها أممهم و أديت إليكم ما أدت الأوصياء إلي من بعدهم...(خطبه‌ی ۱۸۲) 🔺جامعیّت کلمات أمیرالمؤمنین علیه‌السلام در موضوع موعظه 🔺امام علی علیه‌السلام علاوه بر آگاهی به‌احیاء به‌وسیله‌ی موعظه،ابزار موعظه را هم بیان فرموده‌اند. ۴)پیکر مطهّر خود حضرت: 🟩...و إنما كنت جارا جاوركم بدني أياما و ستعقبون مني جثة خلاء ساكنة بعد حراك و صامتة بعد نطق ليعظكم هدوي و خفوت إطراقي و سكون أطرافي فإنه أوعظ للمعتبرين من المنطق البليغ و القول المسموع...(خطبه‌ی ۱۴۹) ۵)دنیا: 🟩...إن الدنيا دار صدق لمن صدقها و دار عافية لمن فهم عنها و دار غني لمن تزود منها و دار موعظة لمن اتعظ بها...(حکمت ۱۳۱) 🔺دنیا با هر دو حیثیّت(عالم طبیعت و علقه‌ی انسان به او)موضوع پند است. ✅موعظه به دوقسم قابل تقسیم است: ۱)قولی: الف)قرآن ب)روایات ۲)غیرقولی:امور محسوس 🔺موعظه‌ی قولی با دوروش صورت می‌پذیرد: ۱)پرداختن به‌امور عقلی ۲)پرداختن به‌امور تجربی 🔺موعظه‌ی غیرقولی گرچه با با گفتار ارتباطی ندارد،اما گاهی اوقات امام معصوم علیه‌السلام به نگاه‌کردن به‌امور محسوس جهت می‌دهد؛چون انسان گاهی از امور حسی غفلت دارد(حکمت ۱۲۲) ✅مواعظ برای اثرداشتن،با موانعی مواجه‌اند: 🟩بينكم و بينَ الموعظةِ حجابٌ من الغرّة(حکمت ۲۸۲) 🔺فریفته‌شدن به ظواهر دنیا،غفلت از باطن آن‌ را به‌دنبال دارد و مانع از پندپذیری است. و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرَىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۱ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۱/۱۹ --------------------------------------- «...أَحْيِ قَلْبَكَ بِالْمَوْعِظَةِ...» ✅طبق کلام شریف امام علی علیه‌السلام روشن شد که«غرور»اصیل‌ترین مانع برای موعظه است: 🟩بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اَلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ اَلْغِرَّةِ(حکمت ۲۸۲) ✅ادراک و تشخیص درست بیماری‌های قلبی،اوّلین قدم برای درمان آن‌ها است؛اگر خلط در امور صورت بگیرد،درمان ممکن نخواهد بود. ✅بسیاری از افراد و حتّی مترجمین،در تشخیص سه‌بیماری قلبی«غرور»«کبر»و«عجب» اشتباه عمل می‌کنند که این بسیار خطرناک است! ✅«غرور»حالتی نفسانی است که انسان آن چیزی را که ندارد توهّم داشتن می‌کند. 🔺انسان موعظه را قبول نمی‌کند چون فکر می‌کند آن را دارد در حالی که توهّم داشتن می‌کند. 🔺این توهّم داشتن در دو بُعد«علم»و«عمل»رخ می‌دهد. 🔺به‌میزانی که انسان از موعظه فراری است مغرور می‌باشد. ✅«کبر»حالتی نفسانی است که انسان آن چیزی را که دارا است بزرگ‌تر می‌بیند. ✅«عجب»حالتی نفسانی است که انسان به آن چیزی که دارد بسنده می‌کند و به‌همان دلخوش است: 🟩...وَ لاَ تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ‌...(صحیفه‌ی سجّادیّه علیه‌السلام،دعای ۲۰) ✅غرور به دوصورت قابل تحلیل است: ۱)ابتدائی:دوگونه است: حیثیت اوّل:اینکه بگوئیم خدای متعال بدون کسب،انسان را«بالفعل»مغرور آفریده! این کاملا اشتباه است: 🟩...فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها...(سوره‌ی روم،آیه‌ی ۳۰) حیثیّت دوّم:اینکه بگوّیم خدای متعال«بالقوه»استعداد کسب غرور را در وجود انسان مختار قرار داده است. این درست است و همین مدّنظر می‌باشد: 🟩لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا اَلْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ اَلْقَلْبُ وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ اَلْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا...(حکمت ۱۰۸) ۲)غائی:خدای متعال بر اساس حرکت اختیاری انسان او را کمک می‌کند تا مغرور شود؛این نه‌تنها ظلم نیست،بلکه عین عدالت است: 🟩كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِ وَ مَغْرُورٍ بِالسَّتْرِ عَلَيْهِ...(حکمت ۱۱۶) 🔺سنّت استدراج و اضلال غائی شامل مؤمنین نمی‌شود. ✅عوامل غرور ۱)درونی:نفس: 🟩...إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ...(یوسف علیه‌السلام،آیه‌ی ۵۳) ۲)بیرونی:ابلیس: 🟩...لَقَدِ اِسْتَهَامَ بِكُمُ اَلْخَبِيثُ وَ تَاهَ بِكُمُ اَلْغُرُورُ...(خطبه‌ی ۱۳۳) 🟩وَ قَدْ مَرَّ بِقَتْلَى اَلْخَوَارِجِ يَوْمَ اَلنَّهْرَوَانِ بُؤْساً لَكُمْ لَقَدْ ضَرَّكُمْ مَنْ غَرَّكُمْ فَقِيلَ لَهُ مَنْ غَرَّهُمْ يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ اَلشَّيْطَانُ اَلْمُضِلُّ وَ اَلْأَنْفُسُ اَلْأَمَّارَةُ بِالسُّوءِ...(حکمت ۳۲۳) ✅ابزار غرور: «دنیا»کانون تولید غرور است(منظور از دنیا آن علقه‌ی انسان به ما یملک خودش می‌باشد): 🟩...فَإِنَّ اَلدُّنْيَا...غُرُورٌ حَائِلٌ...(خطبه‌ی ۸۳) 🔺خود دنیا غرور است! 🟩...وَ اَلدُّنْيَا كَاسِفَةُ اَلنُّورِ ظَاهِرَةُ اَلْغُرُورِ...(خطبه‌ی ۸۹) 🟩فَإِنِّي أُحَذِّرُكُمُ اَلدُّنْيَا...وَ تَزَيَّنَتْ بِالْغُرُورِ...غَرَّارَةٌ غُرُورٌ مَا فِيهَا فَانِيَةٌ فَانٍ مَنْ عَلَيْهَا لاَ خَيْرَ فِي شَيْءٍ مِنْ أَزْوَادِهَا إِلاَّ اَلتَّقْوَى...(خطبه‌ی ۱۱۱) 🟩وَ أُحَذِّرُكُمُ اَلدُّنْيَا فَإِنَّهَا مَنْزِلُ قُلْعَةٍ...قَدْ تَزَيَّنَتْ بِغُرُورِهَا وَ غَرَّتْ بِزِينَتِهَا...(خطبه‌ی ۱۱۳) 🟩...اَلدُّنْيَا اَلْغَرُورَ وَ لاَ تَأْمَنْهَا عَلَى حَالٍ...(نامه‌ی ۵۶) ✅به‌تبع دنیا‌،دو چیز دیگر ابزار غرور هستند: ۱)آمال:آرزو‌ها: 🟩...وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْأَمَلَ يُسْهِي اَلْعَقْلَ وَ يُنْسِي اَلذِّكْرَ فَأَكْذِبُوا اَلْأَمَلَ فَإِنَّهُ غُرُورٌ وَ صَاحِبُهُ مَغْرُورٌ(خطبه‌ی ۸۶) ۲)حسب و جایگاه اجتماعی و خانوادگی: 🟩...وَ مَنْ قَارَضَ الشَّیْطَانَ قُرِنَ مَعَهُ مَا لَكُمْ تَتَنَافَسُونَ فِی الدُّنْیَا وَ تَعْدِلُونَ عَنِ الْحَقِّ غَرَّتْكُمْ أَحْسَابُكُمْ فَمَا حَسَبُ امْرِئٍ خُلِقَ مِنَ الطِّینِ إِنَّمَا الْحَسَبُ عِنْدِی هُوَ التَّقْوَی...(بحارالأنوار،جلد ۱۴،ص ۴۶) و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرَىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۲ 🗓چهارشنبه ، ۱۴۰۳/۰۱/۲۲ --------------------------------------- «...وَ أَمِتْهُ بِالزَّهَادَةِ...» ✅غرور دقیقاً میل انسان به‌دنیا است؛همین غرور،مانع پندگیری انسان می‌باشد؛در نتیجه برای پندگرفتن و موعظه‌پذیری،باید غرور را از بین برد. ✅قلب همان‌گونه که به إحیاء نیاز دارد،به إماته(مُردن)هم نیازمند است. ✅اگر موعظه‌پذیرفتن،موجب إحیاء قلب می‌شود،بنابراین غرور،قلب را می‌میراند؛لذا غرور باید در قلب بمیرد تا موعظه اتّفاق بیفتد. ✅«غرور»به‌معنای فریفته‌شدن به‌ظاهر است(سابق گذشت)؛در نقطه‌ی مقابلِ غرور،صفتی به‌نام«زهد»وجود دارد که غرور را در قلب می‌میراند. ✅«زهد»یعنی بی‌رغبتی نسبت به‌ظاهر دنیا؛این میل قلب به‌دنیا(غرور)با بی‌رغبتی نسبت به‌دنیا(زهد)می‌میرد. ✅«قلب»پیچیده‌ترین و البته عجیب‌ترین مخلوق الهی است که جایگاه بسیاری از صفات و‌ همچنین اضداد آن صفات می‌باشد: 🟩َقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا اَلْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ اَلْقَلْبُ وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ اَلْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا...(حکمت ۱۰۸) 🔺قلب هم جایگاه غرور است هم زهد. 🔺قلب یک عنصر مادّی نیست که هم حکمت(زهد)و هم ضدحکمت(غرور)در آن با یکدیگر جمع نشود. 🔺حکمت یعنی دیدن باطن دنیا ✅«زهد»بر دوقسم می‌باشد: ۱)قهری و زوری:این نوع از زهد،ارزشی ندارد و زمانی حاصل می‌شود که آثار مرگ طلوع کند: 🟩...فَغَيْرُ مَوْصُوفٍ مَا نَزَلَ بِهِمْ اِجْتَمَعَتْ عَلَيْهِمْ سَكْرَةُ اَلْمَوْتِ وَ حَسْرَةُ اَلْفَوْتِ فَفَتَرَتْ لَهَا أَطْرَافُهُمْ وَ تَغَيَّرَتْ لَهَا أَلْوَانُهُمْ...وَ يَتَذَكَّرُ أَمْوَالاً جَمَعَهَا...وَ يَزْهَدُ فِيمَا كَانَ يَرْغَبُ فِيهِ أَيَّامَ عُمُرِهِ وَ يَتَمَنَّى أَنَّ اَلَّذِي كَانَ يَغْبِطُهُ بِهَا وَ يَحْسُدُهُ عَلَيْهَا قَدْ حَازَهَا دُونَهُ...(خطبه‌ی ۱۰۹) ۲)اختیاری:این نوع از زهد ارزشمند می‌باشد و إماته به‌وسیله‌ی آن اتّفاق می‌افتد: 🟩اَلزُّهْدُ كُلُّهُ بَيْنَ كَلِمَتَيْنِ مِنَ اَلْقُرْآنِ قَالَ اَللَّهُ سُبْحَانَهُ لِكَيْلاٰ تَأْسَوْا عَلىٰ مٰا فٰاتَكُمْ وَ لاٰ تَفْرَحُوا بِمٰا آتٰاكُمْ...(حکمت ۴۳۹) 🔺اگر قرار باشد انسان حسرت چیزهائی که از او فوت شده و به او نرسیده بخورد،دائماً باید حسرت بخورد؛چون دائماً چیزهائی از او درحال از‌ دست‌رفتن است. 🔺به‌اندازه‌ای به‌زهد نیازمندیم که به حکمت نیازمندیم؛چون زهد،ابزار حکمت است. ✅«زهد»اقسامی دارد: ۱)از حرام:همه‌ی مؤمنین به‌آن نیازمند هستند: 🟩...وَ لاَ زُهْدَ كَالزُّهْدِ فِي اَلْحَرَامِ...(حکمت ۱۱۳) 🔺چون همه‌ی افراد به‌آن نیازمند هستند،لذا هیچ زهدی مثل از حرام نیست. ۲)از حلال:مرتبه‌ای بالاتر از زهد از حرام است که هرکس توان رسیدن به‌آن را ندارد: 🟩اَلْمُؤْمِنُ يَنْظُرُ إِلَى اَلدُّنْيَا بِعَيْنِ اَلاِعْتِبَارِ وَ يَقْتَاتُ فِيهَا بِبَطنِ اَلاِضْطِرارِ...(غررالحکم و دررالکلم،جلد ۱،ص ۱۲۱) 🟩قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله:الدُّنْیَا سَاعَةٌ فَاجْعَلْهَا طَاعَةً وَ بَابُ ذَلِكَ كُلِّهِ مُلَازَمَةُ الْخَلْوَةِ بِمُدَاوَمَةِ الْفِكْرَةِ وَ سَبَبُ الْخَلْوَةِ الْقَنَاعَةُ وَ تَرْكُ الْفُضُولِ مِنَ الْمَعَاشِ وَ سَبَبُ الْفِكْرَةِ الْفَرَاغُ وَ عِمَادُ الْفَرَاغِ الزُّهْدُ...(بحارالأنوار،جلد ۶۷،ص ۶۸) 🟩قال الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام من صفات المؤمن:...قَلِیلُ الْفُضُولِ...(بحارالأنوار،جلد ۶۴،ص ۳۶۵) 🟩قال الإمام الصادق علیه‌السلام:یَا هِشَامُ إِنَّ الْعُقَلَاءَ تَرَكُوا فُضُولَ الدُّنْیَا فَكَیْفَ الذُّنُوبُ وَ تَرْكُ الدُّنْیَا مِنَ الْفَضْلِ...(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۱۳۸) ✅اثر زهد«حکمت»است و اگر آثار دیگری داشته باشد،همه‌ی آن‌ها زیر مجموعه‌ی حکمت خواهد بود: 🟩اَلدُّنْيَا خُلِقَتْ لِغَيْرِهَا وَ لَمْ تُخْلَقْ لِنَفْسِهَا(حکمت ۴۶۳) 🟩عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ:مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِكْمَةَ فِی قَلْبِهِ...(بحارالأنوار،جلد ۲،ص ۳۳) 🟩قال الإمام الصادق علیه‌السلام:...مَنْ زَهِدَ فِی الدُّنْیَا أَثْبَتَ اللَّهُ الْحِكْمَةَ فِی قَلْبِهِ...(بحارالأنوار،جلد ۶۶،ص ۴۰۶) 🔺قلب وقتی حکیم شد،تصرّفات حکیمانه می‌کند و دیگر جائی برای غرور باقی نخواهد ماند. و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرَىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۳ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۱/۲۶ ----------------------------------------- «…وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ...» ✅اعمال انسان دوگونه است: ۱)محسوس(جوارحی_ظاهری) ۲)غیرمحسوس(جوانحی_باطنی) ✅اعمال جوانحی خود دوگونه است: الف)فکری ب)قلبی 🔺اعمال ظاهری انسان،فرایند عمل فکری و قلبی اوست. 🔺اعمال جوارحی اگر پشتوانه‌ی فکری و قلبی وحیانی نداشته باشند،اعتباری ندارند. 🔺فکر زمانی درست می‌اندیشد که منطبق بر مبنای اندیشه‌‌ورزی امام معصوم علیه‌السلام شکل گرفته باشد: 🟩...رأیی لکم تبعٌ...(زیارت جامعه‌ی کبیره) ✅انسان به‌میزانی ارزشمند است که فکر می‌کند: 🟩قِیمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ(حکمت ۸۱) ✅گاهی اوقات حجم اعمال ظاهری به‌میزانی زیاد است که انسان فریفته‌ شده و از پشتوانه‌ی آن که باید فکر و قلب باشد غفلت می‌کند: 🟩أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ كَمَنْ آمَنَ بِاللَّـهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ جاهَدَ فِي سَبِيلِ اللَّـهِ لا يَسْتَوُونَ عِنْدَ اللَّـهِ وَ اللَّـهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ(سوره‌ی توبه،آیه‌ی ۱۹) 🔺نباید گول اعمال ظاهری که پشتوانه‌ی درست فکری و قلبی ندارند را خورد. 🔺اعمال ظاهری هرچند حجم آن‌ها زیاد باشد ولی پشتوانه‌ی فکری و قلبی نداشته باشند،خالی از فائده خواهند بود. 🟩قَالَ الإمام الصادق علیه‌السلام:كَانَ أَكْثَرُ عِبَادَةِ أَبِی ذَرٍّ رَحْمَةُ اللَّهِ عَلَیْهِ التَّفَكُّرَ وَ الِاعْتِبَارَ(بحارالأنوار،جلد ۲۲،ص ۴۳۱) ✅اگر نظام فکری‌مان را ولائی نکنیم،اعمال ظاهری کارائی نخواهند داشت: 🟩نَوْمٌ عَلَى يَقِينٍ خَيْرٌ مِنْ صَلاَةٍ فِي شَكٍّ(حکمت ۹۷) 🔺کمال انسان در نوع اندیشه‌ی اوست. ✅«قلب»بُعد دیگری از ابعاد وجودی انسان است که کارش دگرگونی می‌باشد؛تحوّلات قلب،وابسته به نوع فکر است: 🟩الْأَفْكَارُ أَئِمَّةُ الْقُلُوبِ وَ الْقُلُوبُ أَئِمَّةُ الْحَوَاسِّ وَ الْحَوَاسُّ أَئِمَّةُ الْأَعْضَاءِ(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۹۵) 🔺اوّلین قدم برای قوت قلب،اصلاح فکر است و این به‌تنهایی کافی نیست. 🔺قلب،رابط بین فکر و اعضای انسان است. ✅روایت شریف امام صادق سلام‌الله‌علیه در رابطه‌ی با شناخت جایگاه قلب: 🟩عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام قَالَ:سَمِعْتُهُ یَقُولُ لِرَجُلٍ اعْلَمْ یَا فُلَانُ إِنَّ مَنْزِلَةَ الْقَلْبِ مِنَ الْجَسَدِ بِمَنْزِلَةِ الْإِمَامِ مِنَ النَّاسِ الْوَاجِبِ الطَّاعَةِ عَلَیْهِمْ أَ لَا تَرَی أَنَّ جَمِیعَ جَوَارِحِ الْجَسَدِ شُرَطٌ لِلْقَلْبِ وَ تَرَاجِمَةٌ لَهُ مُؤَدِّیَةٌ عَنْهُ الْأُذُنَانِ وَ الْعَیْنَانِ وَ الْأَنْفُ وَ الْفَمُ وَ الْیَدَانِ وَ الرِّجْلَانِ وَ الْفَرْجُ فَإِنَّ الْقَلْبَ إِذَا هَمَّ بِالنَّظَرِ فَتَحَ الرَّجُلُ عَیْنَیْهِ وَ إِذَا هَمَّ بِالاسْتِمَاعِ حَرَّكَ أُذُنَیْهِ وَ فَتَحَ مَسَامِعَهُ فَسَمِعَ وَ إِذَا هَمَّ الْقَلْبُ بِالشَّمِّ اسْتَنْشَقَ بِأَنْفِهِ فَأَدَّی تِلْكَ الرَّائِحَةَ إِلَی الْقَلْبِ وَ إِذَا هَمَّ بِالنُّطْقِ تَكَلَّمَ بِاللِّسَانِ(بحارالأنوار،جلد ۵۸،ص ۳۰۴) 🔺چنین قلبی به‌وسیله‌ی«یقین»قوّت پیدا می‌کند و باید به‌سبب یقین قوی شود. و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرَىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۴ 🗓سه‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۱/۲۸ --------------------------------------- «...وَ قَوِّهِ بِالْيَقِينِ...» ✅«یقین»وصف قلب است.حضرت امام أمیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه اوصاف قلب را بیان می‌فرمایند. 🟩عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ:لَمْ یُقْسَمْ بَیْنَ الْعِبَادِ أَقَلُّ مِنْ خَمْسٍ الْیَقِینُ...(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۸۶) 🔺یقین وصف کمیابی است. 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:...وَ خَیْرَ مَا أُلْقِیَ فِی الْقَلْبِ الْیَقِینُ...(بحارالأنوار،جلد ۲۱،ص ۲۱۱) 🔺یقین بهترین وصف برای قلب است. ✅أعمال انسان دوگونه است: ۱)ظاهری ۲)باطنی ✅أعمال باطنی دونوع هستند: ۱)فکری ۲)قلبی ✅أعمال باطنی فکری به‌ سه‌صورت متصوِّر است: ۱)ثبات اندیشه بر اساس وحی(اختصاص به مؤمنین دارد) ۲)مؤمنین متشتّت ۳)ثبات اندیشه و نظام‌مند بر اساس مبانی کفر ✅أعمال باطنی قلبی به دوصورت تصوّر می‌شود: ۱)یقین بر اساس ولایت و مبانی وحیانی ۲)تشتّت بر اساس کفر 🟩أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام قَالَ:إِنَّ الْعَبْدَ یُصْبِحُ مُؤْمِناً وَ یُمْسِی كَافِراً وَ یُصْبِحُ كَافِراً وَ یُمْسِی مُؤْمِناً...(بحارالأنوار،جلد ۶۶،ص ۲۲۶) 🔺فکر متشتّت نمی‌تواند موجد قلب متیقّن باشد. ✅«یقین»بر دوقسم است: ۱)إجمالی(ابتداء یقین):با اصلاح نظام فکری شروع می‌شود و تحقّق می‌یابد. ۲)تفصیلی:تنها با«عبادت»محقّق می‌شود. 🔺عبادت بدون یقین اجمالی ارزشی ندارد. 🔺یقین اجمالی بدون عبادت تبدیل به یقین تفصیلی نمی‌شود. 🔺عبادت مناسکی دارد که تولید یقین می‌کند. 🔺عبادت چون منسک ولایت است تولید یقین دارد. ✅بررسی یقین از حیث مفهوم و مصداق: الف)مفهوم:همان ثبات یقین در قلب که نقطه‌ی مقابل شک است. ب)مصداق:یقین در آیات و روایات مصادیق فراوانی دارد. ✅مصادیق یقین در آیات و روایات: 🟩وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ(سوره‌ی حجر،آیه‌ی ۹۹) 🔺یقین به‌معنای مرگ؛چون کسی که می‌میرد،دیگر شکّاک نخواهد بود. 🔺یقین تولید مرگ می‌کند؛خود مرگ که یقین نیست. 🔺یقینی که با مرگ محقّق شود،ارزشی ندارد. 🟩وَ كُنَّا نُكَذِّبُ بِيَوْمِ الدِّينِ(۴۶)حَتَّى أَتانَا الْيَقِينُ(۴۷)(سوره‌ی مدّثّر) 🔺یقین به‌معنای مرگ 🔺یقین چون همراه با جهنّم و تکذیب قیامت آمده،نمی‌تواند به‌معنای ثبات قلبی باشد. 🟩عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ علیه السلام قَالَ:نَحْنُ الْمَثَانِی الَّتِی أَعْطَاهَا اللَّهُ نَبِیَّنَا وَ نَحْنُ وَجْهُ اللَّهِ نَتَقَلَّبُ فِی الْأَرْضِ بَیْنَ أَظْهُرِكُمْ عَرَفَنَا مَنْ عَرَفَنَا وَ جَهِلَنَا مَنْ جَهِلَنَا مَنْ عَرَفَنَا فَأَمَامَهُ الْیَقِینُ وَ مَنْ جَهِلَنَا فَأَمَامَهُ السَّعِیرُ(بحارالأنوار،جلد ۲۴،ص ۱۱۵) 🔺یقین به‌معنای مرگ 🔺مثانی به‌رودی گفته می‌شود که بازوهای آن به‌یکدیگر می‌رسند(أهل بیت علیهم‌السلام ناظر به قرآن و قرآن ناظر به أهل بیت علیهم‌السلام است) ◼️شبهه‌ی صوفیه: صوفی‌ها می‌گویند:طبق آیه‌ی ۹۹ سوره‌ی حجر،عبادت باید تا زمانی باشد که یقین حاصل شود؛زمانی که یقین حاصل شد،عبادت را باید رها کرد! 🔲جواب: ۱)یقین محصول عبادت است و عبادت،علّتِ برای یقین می‌باشد. ۲)یقین ذومراتب است؛بنابراین عبادت رهاشدنی نیست. ✅در بین عبادات،«نماز»بزرگترین منسک برای تولید یقین است: 🟩قَالَ النَّبِیُّ صلی اللّٰه علیه و آله:جُعِلَتْ قُرَّةُ عَیْنِی فِی الصَّلَاةِ...(بحارالأنوار،جلد ۷۹،ص ۱۹۳) 🟩عن سیدة النساء فاطمة ابنة سید الأنبیاء صلوات الله علیها و علی أبیها و علی بعلها و علی أبنائها الأوصیاء: أنها سألت أباها محمدا صلی الله علیه و آله فقالت یا أبتاه ما لمن تهاون بصلاته من الرجال و النساء قال یا فاطمة من تهاون بصلاته من الرجال و النساء ابتلاه الله بخمس عشرة خصلة ست منها فی دار الدنیا و ثلاث عند موته و ثلاث فی قبره و ثلاث فی القیامة إذا خرج من قبره فأما اللواتی تصیبه فی دار الدنیا فالأولی یرفع الله البرکة من عمره و یرفع الله البرکة من رزقه و یمحو الله عز و جل سیماء الصالحین من وجهه و کل عمل یعمله لا یؤجر علیه و لا یرتفع دعاؤه إلی السماء و السادسة لیس له حظ فی دعاء الصالحین و أما اللواتی تصیبه عند موته فأولاهن أنه یموت ذلیلا و الثانیة یموت جائعا و الثالثة یموت عطشانا فلو سقی من أنهار الدنیا لم یرو عطشه و أما اللواتی تصیبه فی قبره فأولاهن یوکل الله به ملکا یزعجه فی قبره و الثانیة یضیق علیه قبره و الثالثة تکون الظلمة فی قبره و أما اللواتی تصیبه یوم القیامة إذا خرج من قبره فأولاهن أن یوکل الله به ملکا یسحبه علی وجهه و الخلائق ینظرون إلیه و الثانیة یحاسب حسابا شدیدا و الثالثة لا ینظر الله إلیه و لا یزکیه و له عذاب ألیم(بحارالأنوار، جلد ۸۰،ص ۲۱) ادامه‌ دارد...👇
ترجمه‌ی روایت شریفه: از سرور بانوان، حضرت فاطمه دختر سرور پیامبران صلوات خداوند بر او و پدرش و همسرش و فرزندانش باد روایت شده است که از پدرش محمد صلی الله علیه و آله پرسید: پدرجان، جزای مردان و زنانی که نماز را سبک بشمارند، چیست؟ فرمود: ای فاطمه، هر مرد یا زنی که نمازش را سبک بشمارد، خداوند او را به پانزده خصلت گرفتار نماید: شش چیز آن در دنیا، و سه چیز هنگام مرگ، و سه چیز در قبرش، و سه چیز در قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر به او خواهد رسید. اما آنهایی که در دنیا به آن مبتلا می‌گردد عبارتند از: اول: خداوند، خیر و برکت را از عمر او برمی دارد؛ خداوند، خیر و برکت را از روزی اش برمی دارد؛ خداوند عزیز و جلیل نشانه افراد صالح را از چهره او محو می‌کند؛ در برابر اعمالی که انجام داده پاداشی نمی گیرد؛ دعایش به سوی آسمان بالا نمی رود؛ و ششم این که هیچ بهره ای از دعای بندگان صالح ندارد. و آنهایی که هنگام مرگ به او می‌رسد: اول این که با ذلت و خواری جان می‌دهد؛ دوم این که گرسنه می‌میرد؛ و سوم اینکه تشنه جان می‌سپارد، که حتی اگر آب تمام رودخانه‌های دنیا را به او بدهند، سیراب نخواهد شد. و اما آنهایی که در قبر گریبان گیرش گردد: اول اینکه خداوند فرشته ای را بر او می‌گمارد تا در قبر آزارش دهد؛ دوم این که خداوند قبر را برایش تنگ می‌گرداند؛ و سوم این که قبرش تاریک می‌شود. و آنهایی که در روز قیامت هنگام بیرون آمدن از قبر به آن مبتلا می‌شود، عبارتند از: اول این که خداوند فرشته ای را بر او می‌گمارد تا به صورت بکشاندش در حالی که مردم به او می‌نگرند؛ دوم اینکه سخت از او حساب می‌کشند؛ و سوم این که خداوند نظر رحمت به او ننموده و پاکیزه اش نمی گرداند، و عذاب دردناکی خواهد داشت. و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۵ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۰۲ --------------------------------------- «...وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ...» ✅قلب کانون حکمت و جایگاه تخلّق به احکام الهی است: 🟩عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام:قَالَ إِنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلَامُ قَالَ:أَنَا عِلْمُ اللَّهِ وَ أَنَا قَلْبُ اللَّهِ الْوَاعِی...(بحارالأنوار،جلد ۲۴،ص ۱۹۷) 🔺هرآنچه را که به‌عنوان تحوّل و دگرگونی می‌توان نشان داد،کانون آن أمیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه است. 🔺قلب تپنده‌ی خدای متعال که دربرگیرنده‌ی تمام علوم و مکارم است امام علی علیه‌السلام می‌باشند. ✅«حکمت»آن علم ثابت و غیرقابل تغییری است که به‌عقائد تعلّق می‌گیرد؛علم انسان به‌حقائق ثابت و پایدار عالَم را حکمت می‌گویند: 🟩قَالَ النَّبِیُّ صلّی الله علیه و آله:إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ آیَةٌ مُحْکَمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ وَ مَا خَلَاهُنَّ فَهُوَ فَضْلٌ(اصول کافی،جلد ۱،ص ۳۲) 🔺آیَةٌ مُحْکَمَةٌ(عقائد) 🔺فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ(اخلاق) 🔺سُنَّةٌ قَائِمَةٌ(احکام عملی) 🔺قوام اخلاق و احکام عملی به‌انسان است؛اگر انسان نباشد،نه اخلاقی خواهد بود نه احکام عملی.اخلاق و احکام عملی تغییرپذیراند: 🟩إِذْ قالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَباً وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي ساجِدِينَ(سوره‌ی یوسف علیه‌السلام،آیه‌ی ۴) 🔺سجده‌ی تکریم که جزء احکام عملی به‌شمار می‌رود قبل از اسلام بوده و نبیّ اکرم صلوات‌الله‌علیه‌و‌آله آن را نسخ فرمودند. ✅امّا قوام عقائد به‌انسان نیست؛چه انسان باشد چه نباشد عقائد موجوداند.در عقائد تحوّل و دگرگونی راه ندارد. علم انسان به حقیقت أشیاء حکمت نامیده می‌شود و حقائق أشیاء که تغییر نمی‌کنند. ✅حکمت در آیات نورانی قرآن کریم: 🟩رَبَّنا وَ ابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَ يُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُزَكِّيهِمْ إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ(سوره‌ی بقره،آیه‌ی ۱۲۹) 🔺حکمت نمی‌تواند از کتاب جدا باشد. 🔺حکمت برای اخلاق و احکام عملی پشتوانه است. 🟩كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ يَتْلُوا عَلَيْكُمْ آياتِنا وَ يُزَكِّيكُمْ وَ يُعَلِّمُكُمُ الْكِتابَ وَ الْحِكْمَةَ وَ يُعَلِّمُكُمْ ما لَمْ تَكُونُوا تَعْلَمُونَ(سوره‌ی بقره،آیه‌ی ۱۵۱) 🔺کتاب بدون حکمت به‌درد نمی‌خورد(جریان سقیفه‌ی بنی‌ساعده) 🔺حکمت أخصّ از کتاب است. 🟩يُؤْتِي الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْراً كَثِيراً وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاَّ أُولُوا الْأَلْبابِ(سوره‌ی بقره،آیه‌ی ۲۶۹) 🔺حکمت خیر کثیر است. 🔺خدای متعال حکمت را به هرکسی نمی‌دهد. ✅«خیر کثیر»در روایات: 🟩عَنْ أَبِی بَصِیرٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه‌السلام یَقُولُ:وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً قَالَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ...(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۲۱۴،ح ۲۴) 🟩عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ:سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ علیه‌السلام عَنْ قَوْلِ اللَّهِ وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً فَقَالَ إِنَّ الْحِكْمَةَ الْمَعْرِفَةُ وَ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ...(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۲۱۵،ح ۲۵) 🔺حکمت یعنی شناخت امام علیه‌السلام؛شناخت امام علیه‌السلام یعنی پی‌بردن به‌‌باطن و حقائق عالَم ✅در ذیل روایات،معرفت به‌ سه‌چیز تعلّق گرفته: ۱)الله ۲)الرّسول ۳)الإمام 🔺این تعدّد عددی نیست؛بلکه رتبی و مقامی‌ می‌باشد. 🔺بقیه‌ی معارف و حقائق،استقلال ذاتی ندارند و شأنی از شئون معرفة‌الإمام می‌باشند(مثل معرفت نسبت به جبرائیل علیه‌السلام که از أوّل خلقت تا الآن ثابت بوده و تغییر ناپذیر است) و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۶ 🗓سه‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۰۴ -------------------------------------- «...وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ...» ✅«حکمت»همان«معرفت»است و از آن‌جا که معرفت غایت خلقت می‌باشد،رسیدن به‌حکمت مقصد خلقت است. ✅در منطق روایات،معرفت به سه‌چیز تعلّق می‌گیرد: ۱)معرفة‌ الله ۲)معرفة الرّسول ۳)معرفة الإمام 🔺این تعدّد رتبی و مقامی است نه‌زمانی؛لذا این تفکیک برای توجّه به‌مقامات می‌باشد؛حال آن‌که یک‌معرفت بیشتر وجود ندارد. 🔺این معارف به‌نحو فطری در وجود همه‌ی افراد نهادینه شده است و کسی از آن مستثنیٰ نیست: 🟩...فِطْرَتَ اللَّـهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّـهِ...(سوره‌ی روم،آیه‌ی ۳۰) 🔺اضافه‌شدن فطرت به‌اسم شریف«الله»،نفی هرگونه حیثیّت می‌کند؛اسم شریف«الله»جامع تمام اوصاف و کمالات است و روشن می‌کند این معرفت باید به‌تمام اسماء،اوصاف و کمالات تعلّق بگیرد(جنس معرفت برای انسان) 🔺تبدیل و تغییر در جعل معرفت نیست و همه‌ی افراد این‌گونه خلق شده‌اند. ✅روایات ذیل این آیه‌ی شریفه: 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:فَطَرَهُمْ عَلَی التَّوْحِیدِ(بحارالأنوار،جلد ۳،ص ۲۷۷) 🔺همه‌ی فطرت‌ها بر اساس خداشناسی جعل شده‌اند. 🔺چون کسب معرفت به مجهول ذاتی محال است،بنابراین دور از حکمت خدای متعال است که امر به‌‌کسب معرفت نسبت به‌مجهول کرده باشد. 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:هِیَ الْإِسْلَامُ(بحارالأنوار،جلد ۳،ص ۲۷۸) 🔺دین یک أمر فطری است. 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:هُوَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله عَلِیٌّ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ علیه السلام إِلَی هَاهُنَا التَّوْحِیدُ(بحارالأنوار،جلد ۳،ص ۲۷۷) ✅جنس ولیّ بر دوگونه است: ۱)انبیاء علیهم‌السلام ۲)اوصیاء علیهم‌السلام 🔺پدر و مادر در مصداق،فرزند را به‌اشتباه می‌اندازند تا او ولیّ غیر الهی را تبعیت کند نه در مفهوم ولیّ؛هیچ‌کس در اصل پرستش خطاء نمی‌کند،لکن اشتباه در جهت این پرستش است: 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:كُلُّ مَوْلُودٍ یُولَدُ عَلَی الْفِطْرَةِ فَأَبَوَاهُ یُهَوِّدَانِهِ وَ یُنَصِّرَانِهِ وَ یُمَجِّسَانِهِ(بحارالأنوار،جلد ۵۸،ص ۱۸۷) ✅کلام شریف امام أمیرالمؤمنین سلام‌الله‌علیه در نهج‌البلاغه‌ی شریف ناظر به‌جایگاه مهم«قلب»در وجود انسان و چگونگی تصرّف قلب به‌وسیله‌ی قوای موجود در ذات آن: 🟩لَقَدْ عُلِّقَ بِنِيَاطِ هَذَا اَلْإِنْسَانِ بَضْعَةٌ هِيَ أَعْجَبُ مَا فِيهِ وَ ذَلِكَ اَلْقَلْبُ وَ ذَلِكَ أَنَّ لَهُ مَوَادَّ مِنَ اَلْحِكْمَةِ وَ أَضْدَاداً مِنْ خِلاَفِهَا...(حکمت ۱۰۸) 🔺حکمت وصف قلب است و مرزبندی بین ایمان و کفر در همین جایگاه روشن می‌شود. 🔺انسان مأمور به‌آن‌چیزی است که در وجودش جعل شده. 🔺خدای متعال نمی‌شود انسان را به‌چیزی أمر کند که در او نیست؛چون حکمت عین ذات خدای متعال است و این‌گونه أمرکردن خلاف حکمت است؛در واقع این نوع از أمر،وجوب وجود خود خدای متعال را زیرسؤال می‌برد. 🔺معرفت انسان به‌خدا‌ی متعال و اهل‌بیت علیهم‌السلام جدا از ذات او نیست و او می‌تواند با علم حضوری این مسئله را تصدیق کند. ✅معرفت با سه‌رتبه در آیات و روایات مطرح شده است: ۱)معرفت عمومی:اقلّ معرفت است و همه‌ی افراد موظّف بر اقرار به‌آن می‌باشند(مثلا معتقد باشند صرف اطاعت از این امام واجب است): 🟩...عارفا بحقّکم...(جامعه‌ی کبیره) 🔺این معرفت فقط ناظر به‌بُعد تشریعی است. 🔺اقلّ شناخت که مرز بین شیعه و غیر آن را روشن می‌سازد. ۲)معرفت خواص:علاوه بر شناخت تشریعی،شناخت تکوینی هم موجود است؛اینکه امام معصوم علیه‌السلام را واسطه‌ی فیض تشریعی و تکوینی بدانیم. الف)وسائط فیض تکوینی: 🟩...و بکم ینزّل الغیث و بکم یمسک السّماء أن تقع علی الأرض الّا بإذنه...(زیارت جامعه‌ی کبیره) 🟩خَلَقَ السَّماواتِ بِغَيْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها...(سوره‌ی لقمان،آیه‌ی ۱۰) 🟩...وَ بِنَا یَنْشُرُ الرَّحْمَةَ وَ یُخْرِجُ بَرَكَاتِ الْأَرْضِ...(بحارالأنوار،جلد ۲۳،ص ۵) 🟩...وَ بِنَا یُسْتَجَابُ الدُّعَاءُ وَ یُدْفَعُ الْبَلَاءُ...(بحارالأنوار،جلد ۲۷،ص ۱۹۷) 🟩...وَ لَوْ لا دَفْعُ اللَّـهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوامِعُ وَ بِيَعٌ وَ صَلَواتٌ وَ مَساجِدُ...(سوره‌ی حج،آیه‌ی ۳۹) ب)وسائط فیض تشریعی: 🟩قال الإمام الباقر علیه‌السلام:بِنَا عُبِدَ اللَّهُ وَ بِنَا عُرِفَ اللَّهُ وَ بِنَا وُحِّدَ اللَّهُ...(بحارالأنوار،جلد ۲۳،ص ۱۰۱) 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:...نَحْنُ وُلَاةُ أَمْرِ اللَّهِ وَ خَزَنَةُ عِلْمِ اللَّهِ وَ عَیْبَةُ وَحْیِ اللَّهِ...(بحارالأنوار،جلد ۲۶،ص ۲۴۷) ادامه دارد...👇
۳)معرفت خاص الخاص:در اینجا دیگر بحث تشریع مطرح نیست و حضرات دیگر به‌عنوان وسائط فیض دیده نمی‌شوند؛بلکه اهل‌بیت علیهم‌السلام«أسماء الحسنی»می‌باشند؛یعنی خود خدای متعال در این موضع ظاهر است: 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:نَحْنُ وَ اللَّهِ الْأَسْمَاءُ الْحُسْنَی الَّذِی لَا یَقْبَلُ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا بِمَعْرِفَتِنَا قَالَ فَادْعُوهُ بِهَا(بحارالأنوار،جلد ۹۱،ص ۶) 🟩...و بأسمائک الّتی ملأت ارکان کلّ شیء...(دعای کمیل) 🟩وَ أَرْسَلْنَا الرِّياحَ لَواقِحَ فَأَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَسْقَيْناكُمُوهُ وَ ما أَنْتُمْ لَهُ بِخازِنِينَ(سوره‌ی حجر،آیه‌ی ۲۲) 🔺اسم شریف«مرسِل»،ابرها را می‌فرستد. 🔺اسم شریف«محیی»زنده می‌کند. و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
ترجمه‌ی روایت: پس ابن مقفّع گفت: این خلق را می‌بینید - و با دستش به سوی محل طواف اشاره نمود - از ایشان یک نفر نیست که من نام انسانیت را از برای او ثابت گردانم مگر آن شیخ که نشسته است یعنی جعفر بن محمد، اما بقیه، فرومایگان و چهار پایانند. ابن ابی العوجاء گفت: چگونه این نام را از برای آن شیخ ثابت می‌گردانی و از برای این گروه ثابت نمی دانی؟ گفت: زیرا من در نزد او چیزی چند دیده‌ام که آن را در نزد ایشان ندیده ام. ابن ابی العوجاء گفت: ناچار باید که آنچه را در شأن او گفتی از او امتحان کنیم تا معلوم شود. ابن مقفّع گفت: چنین مکن! زیرا که من می‌ترسم که آنچه را در دست داری بر تو فاسد گرداند. ابن ابی العوجاء گفت: اعتقاد تو این نیست و لیکن می‌ترسی که اعتقاد تو در قرار دادن او را در محلی که وصف کردی در نزد من سست گردد. ابن مقفّع گفت: حال که در باره من این توهم نمودی برخیز و به نزدش برو و آنچه میتوانی خود را از لغزش محافظت کن و عنان خویش را به سوی مدارا و سهل انگاری میل مده بلکه آن را محکم نگاه دار که به محض اندک سهل انگاری تو را به بندی مبتلی می‌کند که از آن خلاصی نداشته باشی. و برای آنچه بحث می‌کنی علامتی قرار بده که سود و زیانت مشخص باشد. راوی می‌گوید: ابن ابی العوجاء برخاست و من و ابن مقفّع ماندیم و در آنجا با هم نشستیم. چون ابن ابی العوجاء به سوی ما برگشت گفت: ای پسر مقفّع این آدمی زاده نیست! و اگر در دنیا روحانی ای باشد که چون خواهد در ظاهر صاحب جسم شود و چون خواهد در باطن روح صرف گردد همین شخص است... و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۷ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۰۹ ------------------------------------- «...وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ...» ✅در آیات ۲۳ تا ۳۹ از سوره‌ی مبارکه‌ی إسراء و روایات شریفه،«حکمت»(معرفة‌الإمام)در کنار اخلاق و احکام عملی آمده است: 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:وَ مَنْ یُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِیَ خَیْراً كَثِیراً قَالَ مَعْرِفَةُ الْإِمَامِ وَ اجْتِنَابُ الْكَبَائِرِ الَّتِی أَوْجَبَ اللَّهُ عَلَیْهَا النَّارَ(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۲۱۴) 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:...إِنَّ الْحِكْمَةَ الْمَعْرِفَةُ وَ التَّفَقُّهُ فِی الدِّینِ...(بحارالأنوار،جلد ۱،ص ۵) 🟩وَ قَضى‏ رَبُّكَ أَلاَّ تَعْبُدُوا إِلاَّ إِيَّاهُ وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُما أَوْ كِلاهُما فَلا تَقُلْ لَهُما أُفٍّ وَ لا تَنْهَرْهُما وَ قُلْ لَهُما قَوْلاً كَرِيماً(۲۳)وَ اخْفِضْ لَهُما جَناحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَ قُلْ رَبِّ ارْحَمْهُما كَما رَبَّيانِي صَغِيراً(۲۴)رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِما فِي نُفُوسِكُمْ إِنْ تَكُونُوا صالِحِينَ فَإِنَّهُ كانَ لِلْأَوَّابِينَ غَفُوراً(۲۵)وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى‏ عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُوراً(۲۹)ذلِكَ مِمَّا أَوْحى‏ إِلَيْكَ رَبُّكَ مِنَ الْحِكْمَةِ وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّـهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى‏ فِي جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً(۳۹) 🔺این در حالی است که جنس حکمت با جنس اخلاق و احکام عملی متفاوت است! ✅این مقارنت اخلاق و احکام عملی با حکمت به‌این دلیل است که:حکمت می‌تواند در سینه‌ی فرد منافق هم قرار بگیرد؛بنابراین احکام عملی و اخلاق آمده‌اند تا بین ایمان و نفاق،مرزبندی نمایند.احکام عملی آمده‌اند تا مؤمنین را از جبهه‌ی نفاق جدا کنند: 🟩خُذِ اَلْحِكْمَةَ أَنَّى كَانَتْ فَإِنَّ اَلْحِكْمَةَ تَكُونُ فِي صَدْرِ اَلْمُنَافِقِ فَتَلَجْلَجُ فِي صَدْرِهِ حَتَّى تَخْرُجَ فَتَسْكُنَ إِلَى صَوَاحِبِهَا فِي صَدْرِ اَلْمُؤْمِنِ(حکمت ۷۹) 🔺حکمت می‌تواند در سینه‌ی منافق باشد ولی نمی‌تواند آرام بگیرد. 🔺جایگاه حکمت،سینه‌ی مؤمن است. 🟩...وَ قَوْلُهُمْ شِفَاءٌ وَ فِعْلُهُمُ اَلدَّاءُ...(خطبه‌ی ۱۹۴) ✅آیات و روایاتی که به‌حکمت در سینه‌ی منافقین تصریح می‌فرمایند: 🟩كَمَثَلِ الشَّيْطانِ إِذْ قالَ لِلْإِنْسانِ اكْفُرْ فَلَمَّا كَفَرَ قالَ إِنِّي بَرِي‏ءٌ مِنْكَ إِنِّي أَخافُ اللَّهَ رَبَّ الْعالَمِينَ(سوره‌ی حشر،آیه‌ی ۱۶) 🔺اشاره‌ به‌گستردگی نفاق 🟩...فَقَالَ ابْنُ الْمُقَفَّعِ تَرَوْنَ هَذَا الْخَلْقَ وَ أَوْمَی بِیَدِهِ إِلَی مَوْضِعِ الطَّوَافِ مَا مِنْهُمْ أَحَدٌ أُوجِبُ لَهُ اسْمَ الْإِنْسَانِیَّةِ إِلَّا ذَلِكَ الشَّیْخُ الْجَالِسُ یَعْنِی جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ علیهما السلام فَأَمَّا الْبَاقُونَ فَرَعَاعٌ وَ بَهَائِمُ فَقَالَ لَهُ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ وَ كَیْفَ أَوْجَبْتَ هَذَا الِاسْمَ لِهَذَا الشَّیْخِ دُونَ هَؤُلَاءِ قَالَ لِأَنِّی رَأَیْتُ عِنْدَهُ مَا لَمْ أَرَ عِنْدَهُمْ فَقَالَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ مَا بُدٌّ مِنِ اخْتِبَارِ مَا قُلْتَ فِیهِ مِنْهُ فَقَالَ لَهُ ابْنُ الْمُقَفَّعِ لَا تَفْعَلْ فَإِنِّی أَخَافُ أَنْ یُفْسِدَ عَلَیْكَ مَا فِی یَدِكَ فَقَالَ لَیْسَ ذَا رَأْیَكَ وَ لَكِنَّكَ تَخَافُ أَنْ یَضْعُفَ رَأْیُكَ عِنْدِی فِی إِحْلَالِكَ إِیَّاهُ الْمَحَلَّ الَّذِی وَصَفْتَ فَقَالَ ابْنُ الْمُقَفَّعِ أَمَّا إِذَا تَوَهَّمْتَ عَلَیَّ هَذَا فَقُمْ إِلَیْهِ وَ تَحَفَّظْ مَا اسْتَطَعْتَ مِنَ الزَّلَلِ وَ لَا تَثْنِ عِنَانَكَ إِلَی اسْتِرْسَالٍ یُسَلِّمْكَ إِلَی عِقَالٍ وَ سِمْهُ مَا لَكَ أَوْ عَلَیْكَ قَالَ فَقَامَ ابْنُ أَبِی الْعَوْجَاءِ وَ بَقِیتُ وَ ابْنُ الْمُقَفَّعِ فَرَجَعَ إِلَیْنَا وَ قَالَ یَا ابْنَ الْمُقَفَّعِ مَا هَذَا بِبَشَرٍ وَ إِنْ كَانَ فِی الدُّنْیَا رُوحَانِیٌّ یَتَجَسَّدُ إِذَا شَاءَ ظَاهِراً وَ یَتَرَوَّحُ إِذَا شَاءَ بَاطِناً فَهُوَ هَذَا...(بحارالأنوار،جلد ۳،ص ۴۳) ادامه‌ دارد...👇
ترجمه‌ی روایت: پس ابن مقفّع گفت: این خلق را می‌بینید - و با دستش به سوی محل طواف اشاره نمود - از ایشان یک نفر نیست که من نام انسانیت را از برای او ثابت گردانم مگر آن شیخ که نشسته است یعنی جعفر بن محمد، اما بقیه، فرومایگان و چهار پایانند. ابن ابی العوجاء گفت: چگونه این نام را از برای آن شیخ ثابت می‌گردانی و از برای این گروه ثابت نمی دانی؟ گفت: زیرا من در نزد او چیزی چند دیده‌ام که آن را در نزد ایشان ندیده ام. ابن ابی العوجاء گفت: ناچار باید که آنچه را در شأن او گفتی از او امتحان کنیم تا معلوم شود. ابن مقفّع گفت: چنین مکن! زیرا که من می‌ترسم که آنچه را در دست داری بر تو فاسد گرداند. ابن ابی العوجاء گفت: اعتقاد تو این نیست و لیکن می‌ترسی که اعتقاد تو در قرار دادن او را در محلی که وصف کردی در نزد من سست گردد. ابن مقفّع گفت: حال که در باره من این توهم نمودی برخیز و به نزدش برو و آنچه میتوانی خود را از لغزش محافظت کن و عنان خویش را به سوی مدارا و سهل انگاری میل مده بلکه آن را محکم نگاه دار که به محض اندک سهل انگاری تو را به بندی مبتلی می‌کند که از آن خلاصی نداشته باشی. و برای آنچه بحث می‌کنی علامتی قرار بده که سود و زیانت مشخص باشد. راوی می‌گوید: ابن ابی العوجاء برخاست و من و ابن مقفّع ماندیم و در آنجا با هم نشستیم. چون ابن ابی العوجاء به سوی ما برگشت گفت: ای پسر مقفّع این آدمی زاده نیست! و اگر در دنیا روحانی ای باشد که چون خواهد در ظاهر صاحب جسم شود و چون خواهد در باطن روح صرف گردد همین شخص است... و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۸ 🗓سه‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۱۱ ---------------------------------------- «...وَ نَوِّرْهُ بِالْحِكْمَةِ...» ✅در یک تقسیم‌بندی کلّی،«حکمت»را می‌توان بر دوقسم تقسیم نمود: ۱)نظری(اعتقادات_معارف_حقائق) ، (حکمت وعائی) ۲)عملی(فقه) ، (حکمت رعائی) 🔺ممکن است کسی حکمت وعائی داشته باشد ولی مؤمن نباشد. ✅خدای متعال حکمت را در حوزه رفتار نیز به جریان می‌اندازد تا روشن شود حکمت نظر باید به‌حکمت عمل تبدیل شود: 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:إِنَّمَا بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ(بحارالأنوار،جلد ۶۸،ص ۳۸۳) ✅برای تبدیل‌شدن حکمت وعائی به حکمت رعائی،«شهوت قلب»مانع است: 🟩قال الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام:حرام علي كل قلب مغلول بالشهوة أن ينتفع بالحكمة(غررالحکم،حدیث ۴۹۰۲) 🔺شهوت قلب مانع تبدیل حکمت نظری به عملی است. 🔺حوزه‌ی نظر شهوت ندارد؛این قلب است که دارای شهوت می‌باشد. ✅مصادیق و انواع شهوات: ۱_شهوت طعام: 🟩...لاَ تَجْتَمِعُ عَزِيمَةٌ وَ وَلِيمَةٌ...(خطبه‌ی ۲۴۱) 🔺شهوت شکم عمومیّت آن گسترده‌تر است. 🔺«عزیمة»یعنی هر تصمیمی که برای محقّق‌شدن تکامل اخلاقی است. 🔺غذای رنگارنگ مانع از ظهور حکمت عملی است. 🟩قَالَ النَّبِیُّ صلی اللّٰه علیه و آله:إِیَّاكُمْ وَ الْبِطْنَةَ فَإِنَّهَا مَفْسَدَةٌ لِلْبَدَنِ وَ مَوْرَثَةٌ لِلسَّقَمِ وَ مَكْسَلَةٌ عَنِ الْعِبَادَةِ(بحارالأنوار،جلد ۵۹،ص ۲۶۶) 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی یُبْغِضُ كَثْرَةَ الْأَكْلِ(بحارالأنوار،جلد ۶۳،ص ۳۳۵) 🔺نهایت بغض خدای متعال در خوردن زیاد نهفته است. 🟩قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله:بِئْسَ الْعَوْنُ عَلَی الدِّینِ قَلْبٌ نَخِیبٌ وَ بَطْنٌ رَغِیبٌ وَ نَعْظٌ شَدِیدٌ(بحارالأنوار،جلد ۶۳،ص ۳۳۵) ۲_شهوت جنسی: 🟩زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ...(سوره‌ی آل عمران،آیه‌ی ۱۴) 🔺جذّابیّت شهوت جنسی بیش از بقیّه‌ی شهوات است. 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:...إِیَّاكُمْ وَ النَّظْرَةَ فَإِنَّهَا تَزْرَعُ فِی الْقُلُوبِ الشَّهْوَةَ...(بحارالأنوار،جلد ۱۴،ص ۳۰۶) 🔺نهی از مقدّمات زنا که همان نگاه‌کردن است. ۳_شهوت خواب: 🟩...مَا أَنْقَضَ اَلنَّوْمَ لِعَزَائِمِ اَلْيَوْمِ...(خطبه‌ی ۲۴۱) 🟩قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله:أَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی [بِهِ] لَسِتُّ خِصَالٍ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الطَّعَامِ وَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ النَّوْمِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ(بحارالأنوار،جلد ۶۳،ص ۳۱۳) 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:إِیَّاكَ وَ كَثْرَةَ النَّوْمِ بِاللَّیْلِ فَإِنَّ كَثْرَةَ النَّوْمِ تَدَعُ الرَّجُلَ فَقِیراً یَوْمَ الْقِیَامَةِ(بحارالأنوار،جلد ۷۳،ص ۱۷۹) 🟩قال الإمام الصّادق علیه‌السلام:كَثْرَةُ النَّوْمِ مَذْهَبَةٌ لِلدِّینِ وَ الدُّنْیَا(بحارالأنوار،جلد ۷۳،ص ۱۸۳) ۴_شهوت کلام: 🟩قال الإمام أمیرالمؤمنین علیه‌السلام:...وَ إِیَّاكُمْ وَ كَثْرَةَ الْكَلَامِ فَإِنَّهُ فَشَلٌ...(بحارالأنوار،جلد ۳۲،ص ۱۷۴) 🔺کثرت کلام یعنی بیش از مقصود عقلاء سخن‌گفتن 🟩قال رسول الله صلی الله علیه و آله:لَا تُكْثِرُوا الْكَلَامَ بِغَیْرِ ذِكْرِ اللَّهِ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْكَلَامِ بِغَیْرِ ذِكْرِ اللَّهِ تَقْسُو الْقَلْبَ إِنَّ أَبْعَدَ النَّاسِ مِنَ اللَّهِ الْقَلْبُ الْقَاسِی(بحارالأنوار،جلد ۶۸،ص ۲۸۱) 🔺حقیقت انسان،همان قلب اوست. ۵_شهوت لباس: 🟩قال النّبی صلّی الله علیه و آله:...و یَغْلِبُونَهَا مَعَ مَا رَكِبَ فِیهِمْ مِنْ شَهْوَةِ الْفُحُولَةِ وَ حُبِّ اللِّبَاسِ...(بحارالأنوار،جلد ۱۱،ص ۱۳۷) ۶_شهوت ریاست: 🟩قَالَ رَسُولُ اللَّهِ صلی اللّٰه علیه و آله:أَوَّلُ مَا عُصِیَ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی [بِهِ] لَسِتُّ خِصَالٍ حُبُّ الدُّنْیَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ...(بحارالأنوار،جلد ۶۳،ص ۳۱۳) 🔺سرّ اینکه حضرت در ابتدای نامه موضوع تقوا را مطرح فرمود،یعنی تقوا مقدّمه‌ی حکمت است. و الحمدلله و صلّی الله علی محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━
«بسم الله الرحمن الرحیم» «السَّلاَمُ عَلَى أَئِمَّةِ الْهُدَى وَ مَصَابِيحِ الدُّجَى وَ أَعْلامِ التُّقَى وَ ذَوِي النُّهَى وَ أُولِي الْحِجَى وَ كَهْفِ الْوَرىٰ» 🔹نامه‌ی ۳۱ ، جلسه‌ی ۲۹ 🗓یک‌شنبه ، ۱۴۰۳/۰۲/۱۶ -------------------------------------- «...وَ ذَلِّلْهُ بِذِكْرِ اَلْمَوْتِ...» ✅فطرت انسان دو کارکرد دارد: ۱)فطرة العقل:ناظر به‌حوزه‌ی ادراکات است که أقلّ آن به حسن و قبح عقلی برمی‌گردد(عقل وعائی) ۲)فطرة القلب:جایگاه قلب،شهود و تخلّق است(عقل رعائی): 🟩...فَالْحَقُّ أَوْسَعُ اَلْأَشْيَاءِ فِي اَلتَّوَاصُفِ وَ أَضْيَقُهَا فِي اَلتَّنَاصُفِ لاَ يَجْرِي لِأَحَدٍ إِلاَّ جَرَى عَلَيْهِ وَ لاَ يَجْرِي عَلَيْهِ إِلاَّ جَرَى لَهُ...(خطبه‌ی ۲۱۶) 🔺این کلام شریف امام علی علیه‌السلام دربرگیرنده‌ی فطرة‌ العقل و فطرة القلب می‌باشد. 🔺همه‌ی افراد در حوزه‌ی ادراکات نزاعی بین‌شان وجود ندارد و در مرحله‌ی«تواصف»،حق گسترده‌ترینِ أشیاء است که همه حسن آن را می‌فهمند. 🔺تمامی درگیری‌ها در فطرة القلب اتّفاق می‌افتد؛چون قلب دارای قواء می‌باشد و این قواء به‌سمت افراط و تفریط گرایش دارند؛بنابراین همین حق در مرحله‌ی«تناصف»محدودترینِ أشیاء محسوب می‌شود. 🔺حق و عدل تنگ‌ترین موضوعاتی هستند که می‌توان در مرحله‌ی تناصف پیدا کرد. 🔺ثقل کار انبیاء و اهل بیت علیهم‌السلام،تربیّت همین حوزه‌ی تناصف است؛لذا«یاد مرگ»قلب را ذلیل و پَست می‌گرداند و به‌ تربیّت منجر می‌شود. ✅فلسفه‌ی وجودی دستگاه وحی،«تمدّن‌سازی وحیانی ناظر به أبدیّت»است؛همه‌ی موضوعات دین(از جمله سیاست،فرهنگ و اقتصاد)،در راستای أبدیّت و معاد تعریف و بررسی می‌شوند. ✅سرّ اینکه در ساختارهای غیر وحیانی و غربی،افراد را متوجّه یاد مرگ نمی‌کنند در این است که:یاد مرگ دقیقا نقطه‌ی مقابل اهداف و دستاوردهای آن‌ها است؛برای مثال اقتصاد آن‌ها بر اساس مصرف‌گرائی و چپاول ممالک شکل می‌پذیرد و این قضیّه اصلا با موضوع معاد سازگاری ندارد؛چون یاد مرگ و معاد،اهرم کنترل است: 🟩...يَتَعَلَّلُ بِالسُّرُورِ فِي سَاعَةِ حُزْنِهِ وَ يَفْزَعُ إِلَى اَلسَّلْوَةِ إِنْ مُصِيبَةٌ نَزَلَتْ بِهِ ضَنّاً بِغَضَارَةِ عَيْشِهِ وَ شَحَاحَةً بِلَهْوِهِ وَ لَعِبِهِ...(خطبه‌ی ۲۲۱) 🔺در هنگام حزن،دائما تولید شادی می‌کنند تا ذکر موت اتّفاق نیفتد. 🔺معاد با ساختار‌های غرب تناسبی ندارد؛لذا آن را سرکوب می‌کنند. و الحمدلله و صلّی الله علیٰ محمّد و آله... 👇👇👇👇👇👇 ┏━━🍃🌺🍃━┓ @madrese_velayat @rayatalhedayat @sajjadiyeh ┗━━━🍂━