#دنیای_صفر_و_یک
کتابداری نوین
خداینکرده (!) کتابی میخوانی و مطلب جالبی میبینی. میخواهی داشته باشیاش و به دیگران هم نشان بدهی. یا میخواهی فصلی از کتاب را جداگانه به شکل جزوه درآوری. یا دستنوشتهای داری و میخواهی از بین نرود. قلم و کاغذ که دم دستت نیست الحمدلله. بهجایش گوشی همراهت هست. با یک برنامه ساده میتوانی متنها را با کیفیت بالا ذخیره و طبقهبندی کنی. کلی بلای دیگر هم میشود سرشان آورد. خودش قاب را تشخیص میدهد و حتی متنهای انگلیسی را برایت مینویسد! کافی است camscanner را بارگیری کنی و با آن از قسمتهای مورد نظرت تصویر برداری.
@madresenama | madresenama.ir
#تکاپو
منبتکاری
منبتکاری با چوب یکی از ظریف¬ترین صنایع دستی و تلفیقی از هنر و حوصله هنرمندانی است که با مواد اولیه ارزان و ساده، محصولاتی ارزشمند و حکاکی و کنده¬کاری شده بر روی چوب پدید می¬آورند. ابزار مورد نیاز منبت¬کاری شامل چاقو، مغار یا قلم منبت¬کاری با تیغه¬های مختلف است. چوب مناسب منبت¬کاری باید در عین نرمی، بافت محکمی داشته باشد و در برابر سایش و کنده¬کاری مقاوم باشد. مناسب¬ترین چوب منبت¬کاری چوب گردو است.
@madresenama | madresenama.ir
#سیره_خوبان
آغشتگی به محرومان
من در امریکا زندگی خوشی داشتم. از همه نوع امکانات برخوردار بودم. ولی همه لذات را سهطلاقه کردم و به جنوب لبنان رفتم تا در میان محرومین و مستضعفین زندگی کنم، با فقر و محرومیت آنها آغشته شوم، قلب خود را برای دردها و غمهای این دلشکستگان باز کنم. دائماً در خطر مرگ، زیر بمبارانهای اسرائیل به سر آورم، لذت خود را در آب دیده قرار دهم، تنها آسمان را در سکوت و ظلمت شب، پناهگاه آههای سوزان خود کنم. به طور مختصر اگر نمیتوانم این مظلومین داغدیده را کمکی کنم، لااقل در میان آنها باشم، مثل آنها زندگی کنم و دردها و غمهای آنها را به قلب خود بپذیرم. میخواستم که در این دنیا با سرمایهداران و ستمگران محشور نباشم، در جوار آنها نفس نکشم، از تمتعات حیات آنها محظوظ نشوم و علم و دانش خود را در قبال پول و لذت زندگی خوش به آنها نفروشم.
مصطفی چمران، لبنان، تهران، بنیاد شهید چمران، 1362، صص 104-88
@madresenama | madresenama.ir
#احکام
بیخیال نجاست
در مهمانی میفهمد یکی از وسایل میزبان نجس شده است. لازم نیست به میزبان اطلاع دهد، مگر آنکه خطر خوردن آن وجود داشته باشد.
متن دقیق رساله:
آیا اگر مهمانی یکی از اثاثیههای میزبانش را نجس کند، مطلع کردن میزبان واجب است؟
اطلاع دادن در غیر خوردنی و آشامیدنی و ظرفهای غذا لازم نیست.
@madresenama | madresenama.ir
#درس_و_بحث
توان دوم جیک ثانیه¬ای
〖13〗^2
به اندازه¬ای از عدد پایه کم می¬کنیم تا رند شود. 13-3=10
به همان اندازه به عدد پایه اضافه می¬کنیم. 13+3=16
دو عدد بدست آمده را در هم ضرب می¬کنیم. 10×16=160
میزان اضافه شده در مرحله اول را به توان 2 می¬رسانیم. 9=3^2
عدد بدست آمده در دو مرحله آخر را با هم جمع می¬کنیم. 160+9=169
@madresenama | madresenama.ir
#کتاب_خوب
رقصی چنین میانه میدانم آرزوست
این کتاب در برگیرنده یادداشتهای شهید چمران در خصوص حماسه آزادسازی سوسنگرد در تاریخ 26 آبان 1360 است. این کتاب گوشهای از جزئیات و ناگفتههای دلاورمردان دفاع مقدس و شهادتطلبی دکتر چمران را روشن می¬سازد.
نویسنده: مصطفی چمران، ناشر: بنیاد شهید چمران، تعداد صفحات: 72، قیمت: 3500
@madresenama | madresenama.ir
#برای_دوستم_چی_بفرستم
همیشه با هم!
به سلامتی پت و مت که همیشه یا با هم می¬ساختن یا با هم خراب می¬کردن؛ هر دفعه هم یکیشون خرابکاری می¬کرد، اون یکی به روش نمی¬آورد و دوباره با هم شروع می¬کردن به ساختن.
@madresenama | madresenama.ir
#دانستنی_ها
نفت من کو؟!
با یک محاسبه ساده می¬توان سهم هر ایرانی از میزان فروش نفت را به دست آورد. ایران روزانه حدود 3 میلیون و 900 هزار بشکه نفت تولید میکند. اگر قیمت هر بشکه نفت را 65 دلار و جمعیت ایران را 80 میلیون در نظر بگیریم، داریم:
(3900000×365×65)/80000000≅1157
(1157×4200)/12=405000
این یعنی سهم هر ایرانی از میزان کل فروش نفت ماهیانه حدود 405 هزار تومان است. این درحالی است که طی نوسانات اخیر بازار ارز، قیمت دلار افزایش پیدا کرده است.
@madresenama | madresenama.ir
#سیره_خوبان
مقید به برنامه
شهید بهشتی در حجره کاغذی به دیوار زده بود و برنامه روزانه خود را روی آن کاغذ نوشته بود؛ ربع ساعت را برای گپ زدن و صحبت با دوستان که نزد ایشان میآمدند معین کرده بود. وقتی این ساعت تمام میشد به آنها میگفت: «آقایان، وقتم تمام شد و حالا باید برای کار دیگری بروم. اگر شما میخواهید در حجره بمانید، این کلید خدمت شما باشد. بنشینید و بعد که خواستید بروید در حجره را قفل کنید و تشریف ببرید.»
کتاب سید محمد بهشتی؛ نگاهی به زندگی و مبارزات شهید دکتر بهشتی، نویسنده: امیر صادقی، ناشر: میراث اهل قلم، نوبت چاپ: اول- پاییز ۱۳۹۱؛ صفحه ۱۳
@madresenama | madresenama.ir
#حکایت
آیینه خودبینی
جوان ثروتمندی نزد یک روحانی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست. روحانی او را کنار پنجره برد و پرسید: «پشت پنجره چه میبینی؟» جواب داد: «آدمهایی که میآیند و میروند و گدای کوری که در خیابان صدقه میگیرد.» بعد آیینۀ بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: «در این آیینه نگاه کن و بعد بگو چه میبینی» جواب داد: «خودم را میبینم.»
-دیگر دیگران را نمیبینی! آینه و پنجره هر دو از یک مادۀ اولیه ساخته شدهاند، شیشه. اما در آینه لایۀ نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمیبینی. این دو شیء شیشهای را با هم مقایسه کن. وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را میبیند و به آنها احساس محبت میکند. اما وقتی از نقره (یعنی ثروت) پوشیده میشود، تنها خودش را میبیند. تنها وقتی ارزش داری که شجاع باشی و آن پوشش نقرهای را از جلو چشمهایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری.
@madresenama | madresenama.ir