طرز نفس کشیدنش امشـب عوض شده است
چیزۍ به پر کشیدن مــــادر نمانده است . .🖤
مدیونالحســـین - ناشناس(2).mp3
زمان:
حجم:
15.84M
کی مثل تـــــو داره هوای منو ؟ ;)!
مجلسختمگرفتیمبرایتزهـــرا
روضهاتراحَسَنتخواند؛
حُسینَتغشکرد . .
#اجازه_هست
#یوماه
حالا ؛
شبیهِ همان بچهای که دورهایش را زده و
هیچکس برایش #مادر نمیشود !
شبیه همان بچهای که ؛
چندقدم مانده تا آغوشِمادر
این پا آن پا میکندُ
زیر چشمی نگاهِ خجالتزدهش را
دوخته به دستهای مادرش . .
شبیهِ همان بچهای که ؛
با مِنمِن . .
معذرت میخواهدُ
پناه میبرد به مهربانیِمادرش .
همان بچهای که قلبش ؛
تُند میتپَد برایِ آغوشِ شما . .
گوشهیِ چشمش اشك جمع شده محضِ غمِ شما . .
باران میزندُ
بچههای شما یکییکی دارند از راه میرسند . .
او اما مردد است
خجالت میکشد . .
با گردنِ کج
سر خم کردهُ
ایستاده دمِ خیمهای
که عزایِ مادرانهی شما به پاست و . .
دلَش اذن ورود میخواهد . .
میخواهد بگوید:
- اجازه هست . .
این شبها
در سایهیِ چادر شما بنشینمُ
به قدّ غمهایم اشك بریزم ..
اجازه هست ؟
از تهِ دلم بگویم که
شما را دوست دارم . . !
قدّ همهی دلتنگیهایم بغلم کنید . .
اجازه هست ؟!
میانِ آتشِ روضه . .
همنوا با بچههای غریبتان
دم بگیرم «یومّاه» و
شما را مـــادر صدا بزنم . . ؟!
#به_قلم_غریب
مدیونالحســـین4_5938021195591976193.mp3
زمان:
حجم:
13.33M
حرفای دلمو با چشای تر بگم . . ;)!
#پیشنهادِ_دانلود