eitaa logo
معرفت
249 دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
18.1هزار ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴🚩🌴🚩🌴🚩🌴🚩🌴🚩🌴 «گردنش را بزن او بیعت نمی کند». فریاد های پسر خطاب بر سر خلیفه کودتای یهودی سقیفه مسجد را پر کرده بود. دومی با شمشیر همراه اصحاب سقیفه ملعونه بالای سر علی ایستاده بود و منتظر فرمان اولی . همین که خواست فرمان قتل بدهد صدای فریادی همه را در جا میخکوب کرد. گویا صدای محمد است که از اعماق وجود پر درد دخترش لرزه بر اندام خواب رفتگان و فرو مایگان انداخته. فاطمه درد پهلویش فراموشش شده بود حجاب گرفت تا برای نجات جان امامش به مسجد برود. لحظاتی قبل هر چه کرد تا مانع برده های یهود شود نتوانست.آخر یک زن داغدیده و پا به ماه چقدر طاقت آتش و میخ درب و شلاق و سیلی را دارد. لحظه آخر هم که قبضه شمشیر ، دستش را از دست امامش و همسرش جدا کرده بود. کنار قبر رسول خدا ایستاد.میخواست نفرین کند همه جهل و کینه و حسد را. «رها کنید پسر عمویم را! قسم به آن خدایى که محمد(ص) را به حق برانگیخت! اگر از على(ع) دست برندارید، گیسوان خود را پریشان کرده و پیراهن رسول خدا(ص) را بر سر افکنده، به نزد خداى تبارک و تعالى فریاد بر مى‏آورم. یقین بدانید که ناقه صالح در نزد خدا از من گرامی تر و بچّه آن ناقه نیز از فرزندان من قدر و قیمتش زیادتر نبود» چشمان حق بین علی چون نزول بلا را نزدیک دید به سلمان امر کرد«سلمان! فاطمه را دریاب! گویى دو طرف مدینه را می نگرم که به لرزه افتاده. سوگند به خدا! اگر فاطمه(س)...نفرین و ناله سر دهد، دیگر مهلتى براى مردم مدینه باقى نمی ماند و زمین همه آنها را درکام مرگبار خود فرو می برد» و سلمان در حالی که میدید پایه های مسجد طوری از جا کنده شده که آدمی از زیر آن میتواند رد شود به شتاب خودش را به زهرای مرضیه رساند «ای دختر رسول خدا،پدرت رحمة اللعالمین بود مبادا نفرین کنید»و آن مظلومه تاریخ فرمود«آنها قصد جان على(ع) را دارند و من نمی توانم صبر کنم»سلمان عرض کرد: امیر المومنین مرا فرستاده که به شما بگویم: به خانه برگردید و نفرین نکنید. و چون زهرای اطهر پیام امام خویش را شنید،فرمود:حالکه امامم دستور داده بر می گردم و صبر پیشه میکنم» اما مردم غرق در فتنه یهود همچنان در خواب حتی با دیدن نشانه های عذاب...اولی از ترس گفت که دست از علی بردارند و علی شتابان به سمت خانه رفت... خدا میداند آن لحظه بین کوچه و درب خانه که حرامیان و حرام خواران بین او و گل زندگی اش قرار داشتند بر دل غیرتمند علی چه گذشت صدای شکسته شدن پهلوی ریحانه اش کمرش را خرد کرده بود و بغضی که حاصل شنیدن فریاد استغاثه همسرش بود میخواست خفه اش کند. آخر مرد است و همه علاقه آمیخته با غرورش به عشقش. اهل سقیفه می‌دانستند برای کشتن مردی مثل علی باید اول غیرتش را شکست. سال 61 هم حسین زنده بود اما حرامیان جلوی چشمش میخواستند غیرتش را لگد مال کنند.درسشان را خوب از پدرانشان یاد گرفته بود هنوز هم تکرار میکنند هیچ چیزی برای مرد کشنده تر از آزار همسرش جلوی چشمانش نیست اما از یاد برده بودند علی شاگرد محمد است و او ذوب در دین الهی محمد وقتی پسر صهاک زیر دستان فاتح خیبر در حال جان دادن بود،علی لحظه ای آن دوشنبه شوم را به یاد آورد که پسر عمش از کینه ها گفته بود، از حسادتی که در دلها موج میزد برای سوزاندن اهل بیت محمد.از او خواسته بود که اگر یاوری داشت بجنگد وگرنه صبر پیشه کند تا اساس اسلام بماند و علی صبر کرد چون نه برادرش جعفر در کنارش بود و نه عمویش حمزه سیدالشهدا به خانه که رسید دید محبوبه اش در بستر آرمیده تا جراحاتش کمی آرام بگیرد . تا به کنار بسترش آمد،فاطمه روی به سمت دیگر کرد.تمام نُه سال را نه در حرف و نه در عمل ، علی را نرجانده بود حال نمی‌خواست علی کبودی زیر چشمان آسمانی اش را ببیند تا مبادا آتش به دل شکسته شوهرش بیفتد نمی‌خواست علی بیشتر زجر بکشد.به اندازه کافی توی کوچه علی خرد شده بود علی اما تنها دیدن صورت زهرایش آرامش میکرد. توی تمام سالهای زندگی شان بعد از جنگها و سختی ها و مرارت ها لبخند ریحانه اش بود که دلش را قرص میکرد و آرام.حال اما علی میداند لبخندی نیست بر لبان محبوبه اش اما طاقت این را هم ندارد که صورتش را نبیند حتی اگه کبود باشد بعضی وقتها بین عاشق و معشوق کلمات و جمله ها حسی ندارند تنها گریه از اعماق دل است که می‌تواند حرفها و درد و دل ها را بگوید علی شانه های زهرا را گرفت و او را به سینه اش چسباند تا گریه واسطه حرفهای دلشان باشد🏴🏴🏴
10.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📍فیلمی که می بینید مربوط به مراسم ترحیم همسر حاج حسن خلج است. این مراسم که در اردیبهشت ماه سال ۱۳۹۰ با حضور جمع زیادی از محبین اهل بیت (علیهم‌السلام) و مداحی اکثر مداحان شاخص کشور در مهدیه تهران برگزار شد از ماندگارترین جلسات روضه سال های اخیر است. 🔹 در میانه این مراسم حاج سعید حدادیان با دعوت از حاج حسن خلج از وی خواست دقایقی برای حضار روضه بخواند. 🔸حاج حسن خلج با حضور در کنار منبر، یکی از به یادماندنی ترین روضه هایش را خواند که هنوز پس از سال ها در خاطر هیئتی ها مانده است. 🔹دقایقی از این مراسم را به مناسبت بشنوید.
5.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 عظمت حضرت زهرا سلام اللّه علیها در محشر! 🔸 ای کاش ما فاطمی بودیم... 🎙استاد 🏴 ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‎‌‎‌‌‎🆔:@dl_bekhooda_bespar♡••࿐