#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام و گریباندریدن و لطمه زدنِ حضرت زینبِ کبری علیهاالسلام...
لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام را علامه مجلسی اینگونه نقل میکند:
📋 عَرِقَ جَبینُه و هُوَ یَذکرُ اللهَ کثیراً
▪️پیشانی مولا، عرق سرد کرد... پیوسته ذکر خدا را بر لب داشت...
📋 ثُمَّ استَقبَلَ القِبلةَ وَ غَمضَ عَینَیهِ و مَدَّ رِجلَیه و یَدَیه وَ قال
▪️آنگاه به سمت قبله رو کرد... چشمانش را بر روی هم گذاشت... پاها و دستانش را دراز کرد و فرمود: أشهدُ أن لا إله إلا الله وحده لا شریک له و أشهد أنّ محمدا عبده و رسوله...
📋 فَعِندَ ذلکَ صَرخَتْ زینبُ بنتُ علیّ وَ أمّکلثوم وَ جمیعُ نِسائِه و قَد شَقُّوا الجُیوبَ و لَطمُوا الخُدودَ وَ ارتفَعَتِ الصَیحةُ
▪️در این جا بود که زینب کبری علیهاالسلام و امّکلثوم و تمامی زنان در خانه فریاد کشیدند و گریبان دریدند و بر گونهها سیلی زدند و صدای گریه و فریاد همه جا را فرا گرفت...
📚بحارالانوار ج۴۲ ص۲۹۰
✍ آه یا امیرالمومنین ...
آیا این ساعت بر زینب کبری علیهاالسلام و زنان بنیهاشم سختتر گذشت یا آن ساعتی که در زیارت ناحیه مقدسه وارد شده است که فرمود:
📜 فَلَمّا رَأَينَ النِّساءُ جَوادَكَ مَخزِيّاً ، ونَظَرنَ سَرجَكَ عَلَيهِ مَلوِيّاً
▪️...هنگامى كه زنان ، اسبت را پريشان ، و زين تو را بر آن ، واژگون ديدند،
📜 بَرَزنَ مِنَ الخُدورِ ، ناشِراتِ الشُّعورِ ، عَلَى الخُدودِ لاطِماتٍ ، لِلوُجوهِ سافِراتٍ ،
▪️ از خیمهها بيرون آمدند ، موهايشان را پريشان كرده، بر گونههاى خود لطمه زدند ، صورتهاى خود را گشودند،
📜 وبِالعَويلِ داعِياتٍ ، وبَعدَ العِزِّ مُذَلَّلاتٍ ، وإلى مَصرَعِكَ مُبادِراتٍ ، وَالشِّمرُ جالِسٌ عَلى صَدرِكَ...
▪️و ناله و فریاد سر دادند و پس از عزّتمندى ، خوار شدند و به سوى قتلگاهت شتافتند که در آن هنگام، شمر بر روی سينهات نشسته بود...
📚المزارالکبیر، زیارت ناحیه مقدسه، ص۵۰۴
✍ فرقِ مرا، تو طاقت دیدن نداشتی
هجده سَرِ بریده ببینی چه میکنی؟
@maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸 زینبجان! دخترم! گویا دارم میبینم که چگونه تو را به اسیری میبرند ...
لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام بود که زینب کبری سلاماللّهعلیها کنار بستر آن حضرت نشسته و فرمودند:
🥀 پدر جان! أمّ أیمن حرف و حدیثی از «کربلا» برایم گفته است؛ دوست دارم آن را از زبان شما هم بشنوم! امیرالمومنین علیهالسلام فرمودند: ای دخترم! قضیه از همان قرار است که أمّ أیمن گفته ...
📋 کَأَنِّی بِکِ وَ بِبَنَاتِ أَهْلِکِ سَبَایَا بِهَذَا الْبَلَدِ أَذِلَّاءَ خَاشِعِینَ تَخافُونَ أَنْ یَتَخَطَّفَکُمُ النَّاسُ؛ فَصَبْراً
▪️گویا که دارم میبینم، تو و دختران این خانواده را که در آن سرزمین، اسیر و ذلیلِ دست آن جماعت پَست میشوید! همانند بید، میلرزید در آن ساعتی که آن حرامیان به طرف شما حملهور میشوند تا که چیزی از شما را به غارت ببرند! پس بر این مصائب سنگین، صبر کن ای دخترم!
📚کامل الزیارات،ص۲۶۶
✍ خانهویران شدهام، غُصهٔ بابا سخت است
حرفِ دیگر بزن امشب غمِ فردا سخت است
دیدنِ رویِ تو و لختهٔ خونها سخت است
سوختم از نَفَسَت سوختن اما سخت است
باز هم روضه نخوان روضهٔ زهرا سخت است
شعله هایِ نَفَسِ شعله وَرَت جمع نشد
زهرِ این تیغ چه کرده جگرت جمع نشد
لکه خونهای رویِ بال و پَرَت جمع نشد
بستهام روسریام را به سَرَت جمع نشد
زخمِ پیشانیِ تو وقتِ تماشا سخت است
آه ای چشمِ به خون خسته تو بیدار بمان
حرفِ نا گفته بگو پیشِ پرستار بمان
پشتِ در بودم و گُفتی به علمدار بمان
گرچه بیدست ولی آب نگهدار بمان
از سرِ رو به زمین خوردن سقا سخت است
شبِ آخر شدهای کوکبِ اِقبال، مَرو
روضه ی باز مخوان این همه از حال، مَرو
سَرِ آن پیکر اُفتادهی پامال، مَرو
جانِ بابا جگرم سوخت به گودال، مَرو
بینِ گودال مَیا دیدنم آنجا سخت است
کاش میشُد که بگویی بدنش را نکشید
پنجه ها از همه سو پیرهنش را نکشید
تیر در کتف فرو کرده تنش را نکشید
نیزه ها شرم کنید و دهنش را نکشید
پیشِ مادر زدنِ سنگ به لبها سخت است
منم و دیدنِ او لحظهٔ اُفتادنِ او
منم و ضربهٔ سرنیزه به روی تنِ او
وقت ضربه زدن و خم شدنِ دشمن او
منم و کُندی خنجر به رویِ گردنِ او
زدن ضربه به سینه ولی با پا سخت است
@Maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸حال و روز امیرمؤمنان علیهالسلام در بستر شهادت از زبان أصبَغ بن نُباتة ...
اصبغ بن نُباته (از صحابی خاص امیرالمؤمنین علی علیه السلام) گوید:
🥀 هنگامی که ابن ملجم ملعون، امیرالمؤمنین علیهالسلام را ضربت زد، من به همراه چند نفر از اصحاب به سوی خانه مولا دویدیم، و صدای گریه شنیده و گریستیم.
🥀 آنگاه امام حسن علیهالسلام به سوی ما آمد و فرمود: امیرالمؤمنین علیهالسلام به شما میفرماید: به خانه هایتان بازگردی!. همه به غیر من برگشتند. پس صدای گریه از منزل او بلند شد و من گریستم.
🥀 امام حسن علیهالسلام بیرون آمد و فرمود: مگر به شما نگفتم که بازگردید؟ أصبغ گوید:دمن به امام حسن علیهالسلام عرضه داشتم:
📋 لَا وَ اللَّهِ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ مَا تُتَابِعُنِي نَفْسِي وَ لَا تَحْمِلُنِي رِجْلِي أَنْ أَنْصَرِفَ حَتَّى أَرَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ
▪️نه، به خدا سوگند ای پسر رسول خدا! تا زمانی که امیرالمؤمنین علیهالسلام را نبینم نمیتوانم بر خود مسلط شوم و پایم سست شده و قدرت بازگشت ندارد.
🥀 من گریه کردم و امام حسن علیهالسلام وارد منزل گشت و طولی نکشید که بیرون آمده و به من فرمود: بیا داخل! من بر امیرالمؤمنین علیهالسلام وارد شدم.
📋 فَإِذَا هُوَ مُسْتَنِدٌ مَعْصُوبُ الرَّأْسِ بِعِمَامَةٍ صَفْرَاءَ قَدْ نُزِف
▪️ ناگاه دیدم که مولا تکیه داده است و سرش را با عمامهای زرد بسته است. سر مبارکش خونریزی کرده بود.
📋 وَ اصْفَرَّ وَجْهُهُ مَا أَدْرِی وَجْهُهُ أَصْفَرُ أَوِ الْعِمَامَةُ فَأَکْبَبْتُ عَلَیْهِ فَقَبَّلْتُهُ وَ بَکَیْتُ
▪️صورت مبارکش به گونهای زرد شده بود که من نفهمیدم که رنگ چهرهاش زردتر است یا عمامهاش؟! سپس خم شدم و او را بوسیدم و گریستم.
🥀 امام به من فرمود: ای أصبغ! گریه نکن به خدا سوگند آن بهشت است که پیش روی من است. من به امام علیهالسلام داشتم: جانم فدایتان! به خدا سوگند میدانم که شما به بهشت میروید، گریهام به خاطر این است که شما را از دست میدهم...
📚الأمالي،شیخ مفيد، ص۲۰۸
✍ شاید این ابیات، زبانحال اصبغ بن نُباته باشد:
همه یاران به سر راه تو بودیم ولی
خــَـم ابروتْ مــرا دید و ز من یغمـا برد
همه دل باخته بودیم و هراسان که غمت
همه را پشت سـر انداخت، مرا تنـها برد...
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
📝 چنان وجود مرا کرده مِهر دوست، احاطه
که تاب هجر ندارم چو «اَصبَغِ بنِ نُباته»
@maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸یا عباس! جانِ تو و جانِ زینب! این دختر، امانت من است در نزد تو ...
در نقلی آمده است؛
🥀 لحظات احتضار امیرالمؤمنین علیهالسلام بود که پیوسته از هوش میرفت و به هوش میآمد. در لحظات آخر چشمان مبارکش را گشود و فرمود:
📋 فَلیَخرُج مَنْ فِی الدّار وَلْیَبقِ بَنو فاطمَة سلاماللهعلیها
▪️همه از خانه خارج شوند و فقط فرزندان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها بمانند.
🥀 در این هنگام حضرت عباس علیهالسلام قصد خروج از خانه را نمود که امیرمؤمنان علیهالسلام رو به او کرد و فرمود: کجا میروی پسرم؟ ابالفضل العباس علیهالسلام عرضه داشت:
شما امر فرمودید که غیر از فرزندان فاطمه زهرا سلاماللهعلیها، از اتاق بیرون روند!
🥀 مولا علی علیهالسلام فرمودند: تو نور چشم زهرایی! اینجا بمان! سپس حضرت شروع به وصیت نمود و در آخر رو به ابالفضل العباس علیهالسلام کرد و با دست اشارهای به حضرت زینب کبری سلاماللّهعلیها کرد و فرمود:
📋 یٰا بُنیَّ هٰذِه وَدیعَةٌ مِنّی إلیک؛ أوصیکَ بِأُختِکَ الحَوراء زَینَب سلاماللهعلیها
▪️ای پسرم! این دختر، امانت من در نزد توست؛ تو را وصیت میکنم که مواظب خواهرت، زینبِ حوراء سلاماللهعلیها باشی!
🥀 در حالیکه که اشک بر گونههای اباالفضل العباس علیهالسلام جاری شده بود، عرضه داشت؛ ای پدرجان! چشم شما را روشن خواهم کرد...
📚مولد العباس بن علی «علیهماالسلام»، ص۷۱
📚العبرة الساکتة، ج۱ ص۹۶
✍ چشم های به رنگ خونت را
بر پرستار خود کمی وا کن
دلِ من شور می زند بابا
گریه های مرا تماشا کن
گرچه بستم شکاف زخمت را
خونِ تازه دوباره میریزد
گر چه با معجرم گره زدهام
لخته خون، پاره پاره میریزد
مُردم از روضه خوانیات امشب
سوختم پایِ هر وصیت تو
سرِ شب از شکاف در دیدم
حال عباس را ز نیت تو
دست او را گرفتی و گفتی
رو سپیدم کن ای رشید علی
پیش زهرا کن آبرو داری
آبرویم بخر، امید علی
جان تو، جان خواهرت زینب
ای علمدار کاروان حسین
حیدر بی مثال عاشورا
جان تو، جان دخترانِ حسین
نکند کودکی شود تشنه
نکند دختری زمین بخورد
نشود با تو خیمهای بی تاب
نکند مادری زمین بخورد
دست هایت اگر زمین افتاد
نام زهرا به لب ببر، جان گیر
بدنت را سپر کن و بشتاب
خم شو و مشک را به دندان گیر
تشنه لب مشک آب را
به لب کودک بی زبان بگیر
تیر وقتی به چشم هایت خورد
مدد از زانوان بگیر
دست وقتی که نیست با صورت
از سرِ زین به خاک میافتی
غرق در تیر، ای کمان ابرو
به زمین چاک چاک میافتی
مادری می رسد به بالینت
دست دارد به روی پهلویش
کاش چشمت نبیندش وقتی
جای یک دست مانده بر رویش
@Maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#حضرت_عباس_علیه_السلام
🩸یا عباس! مبادا آب بنوشی و برادرت حسین «علیهالسلام»، تشنه باشد ...
در نقلی آمده است:
🥀 مولا امیرالمؤمنین علی علیهالسلام، در همان شبی که فردای آن، به شهادت رسیدند، اباالفضل العباس علیهالسلام را در آغوش گرفت و به سينه چسبانيد و فرمود:
📋 وَلَدي! سَتَقِرُّ عَيني بِكَ في يَومِ القيامة
▪️ای پسرم! به زودى در روز قيامت به وسيله تو چشمم روشن مىگردد.
🥀 سپس فرمود:
📋 ايّاكَ اَنْ تَشرِبَ الماءَ و اَخوكَ الحُسَين علیهالسلام عَطشان
▪️ پسرم! هنگامى كه روز عاشورا فرا رسيد و بر شريعه آب وارد شدى ، مبادا آب بياشامى در حالى كه برادرت حسین علیهالسلام تشنه است.
📚معالي السّبطين، ج١ ص۴۵۴
✍ خستگیّ تنت از بال و پرت معلوم است
حال و روزت ز نماز سحرت معلوم است
مرگ من، مرگ حسین و حسنت سرفه نکن
چقدر لختهی خون دور و برت معلوم است
إبن ملجم چه بلایی سر تو آورده
دیدم آخر به خدا زخم سرت معلوم است
بعد مادر به گمانم که قدت تا شده است
این هم از درد شدید کمرت معلوم است
خون و اشک از سر و روی تو بریزد با هم
نگرانی دل شعله ورت معلوم است
داغ اولاد چه آورده سرت پیر شدی
بغض پی در پی و زخم جگرت معلوم است
أمِّ اِیمَن به من از رخت اسارت گوید
صدق گفتار وی از چشم ترت معلوم است
گفتی عباس گُلَم! جان تو و جان حسین
همه ی کرب و بلا در نظرت معلوم است
@Maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸امیرالمؤمنین علیهالسلام در لحظات احتضار، روضهٔ «گودالقتلگاه» را میخواند ...
در نقلی آمده است:
🥀 لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین علی علیهالسلام بود که سیدالشهداء علیهالسلام را به نزد خود فراخوانده و دست راست امام حسین علیهالسلام را در دست گرفت؛ سپس آهی از دل کشید و فرمود:
📋 کأنِّي بِکَ قَد خَرَجتَ مِن مَدینَةِ جَدّکَ.
▪️گویا دارم میبینم که با چه حالتی از مدینه جدّت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله (شبانه) بیرون میروی!
📋 کَأنّی بِالحَجَرِ یَصُکُّ جَبینَک،
▪️گویا دارم میبینم که چگونه با سنگ به پیشانیات میزنند!
📋 کأنّی بِالسَّهمِ المُثَلّثِ یَقَعُ في صَدرِک،
▪️گویا آن تیر سه شعبه را دارم میبینم که چگونه بر قلبت فرود میآید!
📋 کأنّی بِالشِّمر و قَد عَلا صَدرَک
▪️گویا دارم میبینم که چگونه شمر ملعون از سینهات بالا میرود!
📚الطریق،کاشی،ج۳ ص۱۰۶
✍ مرهم نزن دوباره، خونِ روی سرم را
زینب بیا و بردار، با گریه بسترم را
گیرم طبیب امشب زخم مرا دوا کرد
پیش تو میشکافم صد زخم دیگرم را
سی سال پهلوی من حرمت فقط شکستند
آنها که بد شکستند، پهلوی همسرم را
زهرا میان بستر، رویش کبود بوده
بگذار پای آن غم، زردی پیکرم را
او را که غسل دادم، سر را زدم به دیوار
چه خوب شد ندیدی بازوی پر ورم را
زهرا غم حسن را، در کوچه دید و جان داد
رویش نشد بگوید بردار زیورم را
طبق روال مادر، روضه فقط حسین است
رفتم به کربلایت، پایان منبرم را
از صبح تا غروبی صدبار گریه کردم
گودال را بگویم یا غارت حرم را
اصلا ًبیا ابالفضل؛ جان تو، جان زینب
در بین کوفه تنها نگذار دخترم را
حق می دهم اگر که از نی سرت بیفتد
زینب اگر بگوید، بردند معجرم را
@Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
◾️ فهرست لینکدارِ مصائب مرتبط با #بستر_شهادت_و_وصایا امیرالمؤمنین علیهالسلام ◾️
➖ گوشهای از اثرات جانسوز ضربهٔ «شمشیر زهرآلود» در جسم شریف امیرالمؤمنین علیهالسّلام ...
➖ طبیبا ! وا مکن زخم سرم را / مسوزان قلب زینب، دخترم را...
➖ به فدای آن آقایی که از غذای خودش به قاتلش میدهد ...
➖ «فَرقم» شکافت تا که «فراقم» به سر رسید ...
➖ لحظات آخر عمر مبارک امیرالمؤمنین علیهالسلام و گریباندریدن و لطمه زدنِ حضرت زینبِ کبری علیهاالسلام...
➖ زینبجان! دخترم! گویا دارم میبینم که چگونه تو را به اسیری میبرند ...
➖ حال و روز امیرمؤمنان علیهالسلام در بستر شهادت از زبان أصبَغ بن نُباتة ...
➖ یا عباس! جانِ تو و جانِ زینب! این دختر، امانت من است در نزد تو ...
➖ یا عباس! مبادا آب بنوشی و برادرت حسین «علیهالسلام»، تشنه باشد ...
➖ امیرالمؤمنین علیهالسلام در لحظات احتضار، روضهٔ «گودالقتلگاه» را میخواند ...
@Maghaatel2
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸حکایت بسیار لطیف و جانسوزِ «بینواینابینایی» که مولا علی علیهالسلام از او سرپرستی مینمود ...
{طولانی؛ امّا خواندنی}
در نَقلی آمده است:
🥀 هنگامى كه امام حسن و امام حسين علیهماالسلام از دفن پیکر مطهر امیرالمؤمنین علیهالسلام باز مىگشتند، نزديك دروازه شهر كوفه كنار ويرانهاى، بينواى بيمار و نابينايى را ديدند كه خشتى زير سر نهاده و ناله مىكند.
🥀از او پرسيدند: كيستى و چرا اين گونه گريه و ناله مىكنى؟ او گفت : غريبى بينوا و نابينا هستم ، نه مونسى دارم و نه غم خوارى ، يك سال است كه من در اين شهر هستم، هر روز مردى مهربان ، و غمخوارى دلسوز نزد من مى آمد و احوال مرا مى گپرسيد و غذا به من مىرسانيد و مونس مهربانى بود، ولى اكنون سه روز است او نزد من نيامده است و از حال من جويا نشده است.
🥀 حسنین علیهماالسلام فرمودند: آيا نام او را مىدانى؟ گفت : نه. فرمودند: آيا از او نپرسيدى كه نامش چيست؟ گفت : پرسيدم، ولى فرمود: تو را با نام من چه كار، من به خاطر خدا از تو سرپرستى مىكنم.
🥀 حسنین علیهماالسلام فرمودند: آيا هيچ نشانى از گفتار و كردار او دارى؟ گفت: پيوسته زبان او به ذكر خدا مشغول بود، وقتى كه او تسبيح و تهليل مىگفت، زمين و زمان و در و ديوار با او هم صدا و هم نوا مىشدند. وقتى كه كنار من مىنشست مىفرمود:
📋 مِسكينٌ جٰالَسَ مِسكينًا؛ غَريبٌ جَالسَ غَريباً
▪️مسکینی که با مسکینی دیگر نشسته؛ غريبى که همنشين غريبى شده است!
🥀 حسنین علیهماالسلام آن مهربان ناشناخته را شناختند، به روى هم نگريستند و فرمودند: اى مرد! اين نشانه ها كه بر شمردى ، نشانه هاى باباى ما اميرمؤمنان على علیهالسلام است.
🥀 آن بينوا گفت: پس او چه شده كه در اين سه روز نزد من نيامده؟ گفتند: اى غريب بينوا! ظالم جفاکاری ضربتى بر آن حضرت زد، و او به دار باقى شتافت و ما هم اكنون از كنار قبر او مىآييم.
📋 فَلمّا سَمِعَ الرّجلُ ذٰلکَ جَعلَ یَضرِبُ رَأسَهُ بِالأرضِ و یَحثُو الترابَ و یَصرخُ صُراخَ الثَکلیٰ
▪️آن بینوای نابینا، وقتى كه از جريان آگاه شد، سر خود را بر زمين مىزد و خاك زمين را بر روى خود مىپاشيد و مثل مادر بچهمُرده گریه میکرد.
🥀 مىگفت: مرا چه لياقت كه اميرمؤمنان علیهالسلام از من سرپرستى كند؟! چرا او را كشتند؟ حسنین علیهماالسلام هر چه او را دلدارى مىدادند آرام نمىگرفت. آن پير بینوا به دامن حسنین علیهماالسلام افتاد و گفت: شما را به جدّتان سوگند، شما را به روح پدر عالى قدرتان ، مرا كنار قبر او ببريد!
🥀 امام حسن علیهالسلام دست راست او را، و امام حسين علیهالسلام دست چپ او را گرفتند و او را كنار مرقد مطهر امیرالمؤمنین علیهالسلام آوردند. او خود را به روى قبر افكند و زارى بسيار كرد و گفت: خدايا من طاقت فراق اين پدر مهربان را ندارم تو را به حق صاحب اين قبر جان مرا بستان!
🥀 دعاى او به اجابت رسيد و همان دم در همان جا جان سپرد. امام حسن و امام حسين علیهماالسلام از اين حادثه جانسوز، بسيار گريستند، و شخصاً جنازه آن بينوای سوخته دل را غسل داده و كفن كرده و نماز بر آن خواندند و او را در حوالى همان روضه پاك ، به خاك سپردند.
📚روضة الشهداء،واعظکاشانی(قرن۱۰)، ص۳۵۸
📚العبرة الساکتة، ج۱ ص۹۸
✍ خوشا به حال آن کسی که پیر را شناخته
میان ظلمت جهان مسیر را شناخته
از آستان چشم او غدیر را شناخته
کسی که ذره ای فقط امیر را شناخته
شناخته بدون شک خدای ذوالجلال را
به من نگاه میکند و آفتاب میشوم
اگر چه در حضور او ز شرم آب میشوم
هنوز غرق ظلمتم که نور ناب میشوم
همین که مست بادهی ابوتراب میشوم
به شور در میآورم زبان شعر لال را
در نفس یتیم ها رایحهی تبسمی
گم است در تو کهکشان ولی تو در خدا گمی
در دل خاک هستی و در آسمان هفتمی
دَمی به عرش میروی، دَمی میان مردمی
ای دو دمت شکافته دایرهی محال را
من آن یتیم کوفیام که بی توأم یتیمتر...
از حسن و حسین تو ندیدهام کریمتر
از ازل عاشق توأم نه از ازل، قدیمتر
کجاست جادهای از این طریق مستقیمتر؟
رها کنید بعد از این حدیث خط و خال را
@Maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸عبارتهایی که دلِ یک «دلسوخته» را به اینسو و آنسو میکشاند...
در چند روایت با تعابیر مختلفی آمده است که رسولان معظّم و ملائکه مقرّب، در غسل و تشییع و دفن امیرالمؤمنین علیهالسلام، امام حسن و امام حسین علیهماالسلام را یاری میکردند...
🥀 طبق یکی از این روایات، امام حسـین علیهالسلام، هنگام غسل امیرالمؤمنین علیهالسلام رو به برادر بزرگوارش امام حسن علیهالسلام کرد و فرمود: برادرجان! آیا سـبُکی بدن مطهر پدرمان امیرالمؤمنین علیهالسلام را نمیبینی؟!
🥀 امام حسن علیهالسلام فرمودند:
📋 يَاأَبَاعَبْدِ اللَّهِ! إِنَّ مَعَنَا قَوْماً يُعِينُونَنَا
▪️اي اباعبدالله! همراه ما کسانی هستند که ما را در این امر کمک میکنند.
📚المناقب، ج۵ ص۴۹۹
✍ گریز نیست... بلکه این عبارتهاست که دلِ یک «دلسوخته» را به این سو و آن سو میکشاند... در اینجا امام حسن علیهالسلام فرمود:
📜 «إِنَّ مَعَنَا قَوْماً يُعِينُونَنَا»
▪️همراه ما کسانی هستند که ما را در این امر کمک میکنند...
🥀 مثل این عبارت هم در یک جای دیگر از تاریخ آمده است:
... مردان بني اسد پیش آمدند تا امام سجاد علیهالسلام را کمک کنند... اما امام علیهالسلام با یک حالت خضوع و خشوعی فرمودند:
📜 أنا أكِفيكُم أمرَه!
▪️من به تنهایی کفایت میکنم.
🥀 به امام علیهالسلام گفتند: ای برادر! چگونه تو تنهایی میتوانی این بدن را خاک کنی؟! ما همگی نتوانستیم حتی یک عضو از اعضای این پیکر را تکان بدهیم ...
📜 فَبَکٰی بُکاءً شَدیداً
▪️در این هنگام امام علیهالسلام به شدت گریه کردند.
🥀 سپس رو به بنی اسد نموده و فرمودند:
📜 «إنَّ مَعِیَ مَنْ یُعِینُنی عَلَیه»
▪️همراه من کسانی هستند که مرا در دفن پیکر مطهر پدرم کمک دهند...
🥀 سپس با دست مبارکشان، بدن مطهر سیدالشهدا علیهالسلام را بلند کردند و فرمودند: بسم اللّه و باللّه و في سبيل اللّه و على ملّة رسول اللّه...
📚الدّمعة السّاكبة، ج۵ ص۱۱
📚مقتل الحسين عليهالسّلام،بحرالعلوم، ص۴۶۶
@Maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸وقتیکه تابوتِ امیرالمؤمنین علیهالسلام، از کوچهها و نخلستانها میگذشت، همه آنها از روی خشوع، خَم میشدند...
محمدبنحنیفه گوید:
📜 وَاللهِ لَقَد نَظرتُ إلٰى السَّريرِ و إنّهُ لَيَمُرُّ بِالحِيطانِ و النَّخلِ فَتَنحَنّٰي لَه خُشوعاً
▪️به خدا سوگند من به تابوت امیرالمؤمنین علیهالسلام نگاه میکردم که از کنار دیوارها و نخلستان ها میگذشت، تمام آن ها از روي خشوع، در مقابل تابوت خم میشدند.
📚بحارالانوار ج۴۲ ص۲۹۴
@Maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
🩸عزاداری حضرت زهرا سلاماللهعلیها، به هنگام دفن پیکر مطهر امیرالمؤمنین علیهالسلام ...
امیر المؤمنین علیهالسلام به امامحسن و امامحسـین علیهماالسلام فرمود:
🥀 هنگامی که مرا در قبر گذاشتید، قبل از اینکه روي من خاك بریزیـد دو رکعت نمـاز بخوانیـد و ببینیـد چه میشود. هنگـامی که حضـرت را در قـبر گذاشـتند آنچه را که امـام علیهالسلام فرموده بود، انجام دادنـد و نگاه کردنـد و ناگهان دیدنـد که قبر با جامهاي از ابریشم ظریف پوشـیده شـده است.
🥀 آنگاه امام حسـن علیهالسلام آنچه را در زیر صورت امیرالمؤمنین علیهالسلام بود، کنار زد و رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و آدم و ابراهیم را دید که با امیرالمؤمنین علیهالسلام صحبت میکردند.
📋 وَ کَشَفَ الحُسَینُ مِمّا یَلِی رِجلَیه فَوَجدَ الزّهراءَ و حَوّاء و مَریمَ و آسیةَ «عَلیهنّالسلامُ» یَنُحنَ عَلٰی أمیرِالمؤمنین علیهالسلام و یَندُبنَهُ
▪️امام حسین علیهالسلام نیز آنچه کنار پاهاي مبارك حضـرت بود را کنار زد و حضـرت زهرا سلاماللهعلیها و حوا و مریم و آسـیه را دید که براي او نوحه سر میدادند و عزا گرفته بودند.
📚بحارالانوار ج۴۲ ص۳۰۱
✍ گویا هنوز منتظرِ من نشستهای
من با سرِ شکسته، تو پهلو شکستهای
یک عمر، انتظار تو را میکشم بس است
هجرانِ روزگار تو را میکشم بس است
از سینهٔ شکستهٔ تو سینهاَم پُر است
از بازوان خستهٔ تو سینه اَم پُر است
آری شنیدنیست، غم اینچنینیاَم
طولانی است قصهٔ خانه نشینیاَم
میآیم و نگفتنیاَت را بهمن بگو
آن قصهٔ شنیدنیاَت را بهمن بگو
من ماندهام هنوز، از آن رو گرفتنَت
وای از زمانِ دست به پهلو گرفتنَت
ایکاش حرفی از در و دیوار میزدی
یکذّره حرف، از نوک مسمار میزدی
یادم نرفته آخرِ خط، گفتی یاعلی
بودی بهخون و خاک و فقط، گفتی یاعلی
حالا علی بسوی تو پرواز میکند
عقده ز استخوانِ گلو باز میکند...
@Maghaatel
#امیرالمؤمنین_علیه_السلام
#معارف_حسینی
🩸اثرات «ضربتِ إبنملجم ملعون» در عوالم هستی ... {حدیثی که جز برای اهلش، نباید گفت}
به روایت امام صادق علیهالسلام، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمودند:
🔹 در شب معراج چون به آسمان پنجم رسیدم، صورت علی بن ابی طالب علیهالسلام را در آنجا مشاهده کردم. گفتم: ای جبرئیل؛ این چه صورتی است؟ جبرئیل عرض کرد:
📋 يَا مُحَمَّدُ اشْتَهَتِ الْمَلَائِكَةُ أَنْ يَنْظُرُوا إِلَى صُورَةِ عَلِيٍّ عَلَیهِالسّلٰام
🔻یا محمد! فرشتگان خواهش کردند که از مشاهده جمال مولا علی علیهالسلام بهره ببرند.
🔹ملائکه عرض کردند: خداوندا! فرزندان آدم در دنیا هر صبح و شب به مشاهدهٔ جمال علی علیهالسلام، خلیفه و وصیّ و امین پیامبر صلیاللهعلیهوآله مشغول هستند، پس ما را نیز به زیارت و دیدن چهر ی ایشان، به مقداری که اهل دنیا به این سعادت دسترسی دارند، بهره مند فرما. پس حق تعالی صورت آن حضرت را از نور مقدس خود آفرید.
📋 فَعَلِيٌّ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ لَيْلًا وَ نَهَاراً يَزُورُونَهُ وَ يَنْظُرُونَ إِلَيْهِ غُدْوَةً وَ عَشِيَّةً
🔻پس تمثال مولا علی علیهالسلام نزد ایشان است که در هر شب و روز او را زیارت میکنند و هر بامداد از مشاهدهی چهره ایشان متمتع و بهرهمند میگردند.
📌 آنگاه امام صادق عليهالسلام فرمود:
📜 فَلَمَّا ضَرَبَهُ اللَّعِینُ ابْنُ مُلْجَمٍ عَلَی رَأْسِهِ صَارَتْ تِلْکَ الضَّرْبَةُ فِی صُورَتِهِ الَّتِی فِی السَّمَاءِ
▪️هنگامی که ابن ملجم ملعون، ضربت خود را بر سر مبارک آن حضرت فرود آورد، مانند همان ضربت بر صورتی که نزد فرشتگان بود، نقش بست.
📜 فَالْمَلَائِکَةُ یَنْظُرُونَ إِلَیْهِ غُدْوَةً وَ عَشِیَّةَ یَلْعَنُونَ قَاتِلَهُ ابْنَ مُلْجَمٍ
▪️و پس از آن هر بامداد و شامگاه که ملائکه آن صورت را زیارت مینمودند، بر ابن ملجم لعنت میفرستند و این امر به طور پیوسته تا روز قیامت ادامه دارد.
📌 و وقتیکه امام حسین علیهالسلام به شهادت رسیدند، ملائکه آمدند و صورت سیدالشهداء علیهالسلام را مقابل صورت امیرالمؤمنین علیهالسلام قرار دادند و هر وقت که ملائکه هبوط میکنند، یا از زمین به آسمان صعود میکنند، برای زیارت تمثال امیرالمؤمنین علیهالسلام و سیدالشهداء علیهالسلام در آسمان پنجم توقف میکنند؛
📜 و إِلَی الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ مُتَشَحِّطاً بِدَمِهِ لَعَنُوا یَزِیدَ وَ ابْنَ زِیَادٍ وَ قَاتِلَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَیْهِ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ
▪️و وقتیکه میبینند که تمثال مبارک سیدالشهداء علیهالسلام غرقه به خون است، یزید و ابن زیاد و قاتلان سیدالشهداء علیهالسلام را لعنت میکنند تا روز قیامت.
📌 راوی گوید: امام صادق علیهالسلام به من فرمودند:
📋 هَذَا مِنْ مَكْنُونِ الْعِلْمِ وَ مَخْزُونِهِ- لَا تُخْرِجْهُ إِلَّا إِلَى أَهْلِهِ.
🔻 این از مکنونات و گنجینههای علم است؛ جز به اهلش نگو.
📚المُحتضر،حلّی، ص۱۴۶
📚بحارالانوار، ج۴۵ ص۲۲۹
@Maghaatel
شرم دارم که بگویم ....mp3
531.9K
#مصیبت_عطش
🩸شرم دارم که بگویم سخن از «تشنهلبی» / تشنه آن بود که میگفت به لشکر، «جگرم» ...
هلال بن نافع گوید:
🥀 رفتم تا لحظات آخر عمر امام حسین علیهالسلام را ببینم؛ به گودال قتلگاه رفتم. متوجه شدم لبهای او تکان میخورَد؛ گوش فرادادم تا بشنوم چه میگوید؛ طرز گفتار او از فرط تشنگی و ضعف، قابل شنیدن نبود. نزدیکتر رفتم؛ خوب که گوش فرا دادم ،شنیدم که میگوید:
📋 مُنُّوا عَلَی ٱبْنِ مُصطَفیٰ بِشَربَةٍ مِنَ الْماءِ
▪️با جرعهای از آب، بر پسر رسول خدا منّت گذارید!
📋 اُسقُونِی شَربَةً مِنَ الْماءِ لَقَد نَشِفَتْ کَبِدی مِنَ الظَماءِ
▪️مرا جرعهای آب دهید که «جگرم» از شدّت عطش، خشکیده است!
🥀 هلال گوید: این جمله مرا تکان داد؛ دلم سوخت؛ رفتم ظرفی را پر از آب کردم و برگشتم. وقتی رسیدم، دیدم که شمر از گودال بیرون میآید، اما لباسش را جمع کرده است.
🥀 شمر گفت: ای هلال! کجا میروی و آب برای که میبری؟ گفتم: برای فرزند رسول خدا صلیاللهعلیهوآله. گفت: ایهلال! زحمت مکش؛ من او را سیراب کردم؛ ناگهان دامنش را کنار زد و سر بریده سیدالشهداء علیهالسلام بیرون آورد و جلوی من گرفت...
📚الوقایع والحوادث،ملبوبی، ج۳ ص۲۱۲
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🩸سِرّ مستور شب قدر، از این نکته بدان / افضل از ذکر و دعا، «گریه به غمهای حسین» ...
در نقلی آمده است:
🔹 در حضور یکی از أئمه طاهرین علیهمالسّلام، سخن از شبی از شبهای مبارکه قدر و فضیلت آن شب و ثواب احیاء و اعمال خیری که در آن شب میتوان انجام داد، به میان آمد.
🔸 شخصی که در آن مجلس حاضر بود گفت: آه... که من در آن شب غافل شدم و آن شب را به غفلت گذرانیدم و بر فوت آن شب تأسف میخورم.
🔹 امام علیهالسّلام رو به شخص نموده و فرمودند: تو در آن شب، عملی انجام دادی که اجر و ثواب آن از همه اعمال دیگر ، بیشتر بوده است!
📌 تو در آن شب ، آب خوردی و امام حسین علیهالسّلام را یاد کردی و بر آن ظالمانی که بر او ظلم کردهاند، لعنت فرستادی و از ایشان تبرّی نمودی!
🔖 این عمل تو از همهٔ اعمال در آن شب، افضل بوده است...
📚حدیقة الشیعة، مقدس اردبیلی، ص۶۷۷
✍ در اینباره هیچ جای تعجب نیست ... چرا که جنس ثواب و ارزش یاد و اشک بر مصائب اهلبیت «علیهمالسلام»، خصوصاً حضرت سیّدنا و مولانا اباعبدالله الحسین علیهالسلام، با همه اعمال عبادی دیگر متفاوت است؛ چنانچه به نقل کتاب شریف «کاملالزیارات»، امام صادق علیهالسّلام فرمودند:
📋 لِکُلِّ شَئٍ ثَوَابٌ إِلَّا الدَّمْعَةَ فِینَا
🔻هر عملِ عبادی، یک ثواب معیّن دارد و مقدار اَجری که صاحب آن عمل میبَرد، مشخص است، جز اشکی که برای ما اهلبیت علیهمالسلام ریخته میشود.(که حدّ ثواب و اجر آن، معیّن و مشخص نیست)
📚 کامل الزیارات،ص۱۰۶
@maghaatel
#معارف_فاطمی #تبری
🔰 هرگاه نگاه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، به «اوّلی» و «دوّمی» میافتاد، سوره مبارکه «قدر» را با «گریه» میخواند ...
به روایت کتاب شریف «کافی» و «بصائرالدرجات» و «کنز الفوائد»، امام صادق علیهالسلام فرمودند: جدّم امیرالمؤمنین علی علیهالسلام پیوسته میفرمود:
📋 مَا اجْتَمَعَ التَّیْمِیُّ وَ الْعَدَوِیُّ عِنْدَ رَسُولِ اللَّهِ وَ هُوَ یَقْرَأُ «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ» بِتَخَشُّعٍ وَ بُکَاءٍ
🔻هیچگاه نبود که اوّلی و دوّمی نزد رسول خدا صلیاللهعلیهوآله باشند مگر آنکه آن حضرت، سوره مبارکه «إِنّٰا أَنْزَلْنٰاهُ» را با خشوع و گریه، شروع به خواندن مینمود. (از آنجا که طبق روایات، حقیقت «لیلةالقدر», حضرت زهرا سلاماللهعلیها است، رسول خدا صلیاللهعلیهوآله با دیدن آن دو نفر، به یاد ماجرای غصب خلافت و مصائب وارده بر آن بانوی مظلومه میافتادند و میگریستند)
🔹 آنگاه آن دو نفر میگفتند: چقدر نسبت به این سوره، خشوع به خرج میدهی؟! رسول خدا صلیاللهعلیهوآله میفرمود:
📋 لِمَا رَأَتْ عَیْنِی وَ وَعَیٰ قَلْبِی وَ لِمَا یَرَی قَلْبُ هَذَا مِنْ بَعْدِی
🔻این رقّت و اشکهای من به سبب چیزی است که با چشمم دیدهام و دلم آن را در بر گرفته است، همان چیزی که پس از من بر دل این شخص (مولا علی علیهالسلام) وارد میشود.
🔸 آن دو نفر میگفتند: شما چه دیدهاید و او چه خواهد دید؟ آنگاه آن حضرت روی خاک برای آنها مینوشت: «تَنَزَّلُ الْمَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِیها بِإِذْنِ رَبِّهِمْ مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» {در آن [شب] فرشتگان با روح به فرمان پروردگارشان برای هر کاری [که مقرر شده است] فرود آیند}.
🔹 سپس میفرمودند: آیا بعد از این که خداوند میفرماید: «مِنْ کُلِّ أَمْرٍ» دیگر چیزی باقی میماند؟ آنها در جواب میگفتند: نه. ایشان میپرسیدند: آیا میدانید این «امر» به چه کسی نازل میشود؟ میگفتند: به شما؟ میفرمودند: آری.
🔸 باز آن حضرت میپرسیدند: آیا «لیلةالقدری» بعد از من نیز هست؟ و آیا این امر پس از من نیز نازل میشود؟جواب میدادند: آری. ایشان سؤال میکردند: بر که نازل میشود؟ در جواب میگفتند: نمیدانیم.
🔹 آنگاه امیرالمومنین علیهالسلام میفرمودند:
📋 فَیَأْخُذُ بِرَأْسِی وَ یَقُولُ إِنْ لَمْ تَدْرِیَا فَادْرِیَا هُوَ هَذَا مِنْ بَعْدِی
🔻رسول خدا صلیاللهعلیهوآله دست بر سر من میگذاشت و میفرمود: اگر نمیدانید اینک بدانید! آن شخص بعد از من، این است.
🔸 آن دو نفر، این شب را پس از شهادت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، به جهت وحشت شدیدی که در جانشان افتاده بود، به خاطر داشتند.
📚الكافی، ج۱، ص۲۴۹
📚بصائرالدرجات، ص۲۴۴
📚کنز الفوائد،ص۳۹۶.
@Maghaatel
#معارف_حسینی #مصیبت_عطش
#حضرت_سکینه_علیهاالسلام
🩸«تشنه» ماندی که نباشم به قیامت «تشنه» ...
در نَقلی آمده است:
🥀 در روز عاشورا ، حضرت سکینه سلاماللهعلیها نزد امام حسین صلواتاللهعلیه آمد و فرمود:
📋 العَطَشُ قَد قَتَلَنی
▪️تشنگی دارد مرا میکُشد!
🥀 امام علیهالسلام فرمود: دخترم! سکینه! تو خوب میدانی که در خیمهها آبی نمانده است! در این هنگام حضرت سکینه سلاماللهعلیها دست پدر را گرفت و آن حضرت را به پشت خیمهها بُرد و فرمود:
📋 أبَة! إنّکَ تَستَطیعُ أَنْ تَضرِبَ بِرِجلِکَ إلَی الارضِ فَتُخرِجَ الماءَ.
▪️پدرجان! شما میتوانید پایتان را به زمین بزنید و آب را از زمین بیرون بیاورید!
🥀 سیدالشهداء علیهالسلام در همانجا، پای مبارکشان را به زمین زدند و چشمهای گوارا جاری شد. سپس فرمودند: ایدخترم! بنوش! حضرت سکینه سلاماللهعلیها تا که آمدند از آن آب بنوشند، ناگهان دیدند که اشکهای سیدالشهداء علیهالسلام بر گونه مبارکش جاری شدهاست! آن نازدانه به پیش آمد و عرضه داشت: پدرجان! چرا گریه میکنید؟ حضرت فرمودند:
📋 بُنَیّةَ ! إشرِبی وَلٰکِن إعلَمِی أنّکَ إذا شَربتِ سَوفَ یَعطِشُ شیعَتُنا یَومَ القِیامَة
▪️دخترم! اگر میخواهی بنوشی از این آب، بنوش ؛ امّا بدان که اگر بنوشی، روز قیامت شیعیان ما تشنه خواهند شد!
📚 عرفانُ کربلاء قُدس الأقداس،قازان، ص۲۹۵
✍ شخصیتی که زحمت ما را کشیده است
عالم از ابتدای وجودش ندیده است
دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم
خیلی حسین زحمت ما را کشیده است
منت نهاده بر سرمان، اشک، جاری است
از دل بگو «حسین»، تو را او خریده است
ما را به حال خودمان ول نکرده است
چون بوی کربلا به مشامم رسیده است
@maghaatel
#معارف_مهدوی
🔰 چه لحظهٔ زیبایی !!!
«به سوی صاحبتان کوچ کنید ...»
در روایتی جناب «حَضرمی» گوید: به امام صادق علیهالسلام عرضه داشتم:
🔹 وقتى سفيانى خروج كند، ما شيعيان چه باید بكنيم؟ امام صادق علیهالسّلام فرمودند:
🔸 مردانتان چهره خود را از او بپوشانند. (کنایه از اینکه خود را مخفی نگه دارند)؛ در آن هنگام به زنان و فرزندان شما آسيبى نمىرسد؛
📋 فَإِذَا ظَهَرَ عَلَى الْأَكْوَارِ الْخَمْسِ يَعْنِي كُوَرَ الشَّامِ؛ فَانْفِرُوا إِلَى صَاحِبِكُمْ.
🔻چون که سفیانی بر پنج شَهر، يعنى از شهرهاى شام مسلط شد، شما بار و بند خود را ببندید و به سوى صاحبتان، حضرت حجةبنالحسن «عجل الله تعالی فرجه الشریف» كوچ كنيد! (که دیگر وقت ظهور آن حضرت فرا رسیده است.)
📚سرور اهل الایمان، نیلی، ج۱ ص۵۰
📚بحار الأنوار،ج۵۲ ص۲۷۲
✍ مرا به کوی تو آخر رسیدنم هوس است
ز شوق روی تو با سر دویدنم هوس است...
@Maghaatel
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🔰 شأن و مقام ما اهلبیت، بزرگتر و أجلّ از تمام فضائلیست که از ما برای شما نقل میکنند ...
در ذیل یک روایت طولانی که سرشار از معارف نابِ ولاییست، امام باقر علیهالسلام به جابر بن عبدالله انصاری فرمودند:
📋 ... فَلَوْ لَا نَحْنُ لَمْ یَخْلُقِ اللَّهُ تَعَالَی سَمَاءً وَ لَا أَرْضاً وَ لَا جَنَّةً وَ لَا نَاراً وَ لَا شَمْساً وَ لَا قَمَراً وَ لَا جِنّاً وَ لَا إِنْساً
🔻اگر ما اهلبیت نبودیم، خدا آسمان و زمین و بهشت و جهنم و خورشید و ماه و انس و جن را نمیآفرید.
📋 وَیْحَکَ یَا جَابِرُ لَا یُقَاسُ بِنَا أَحَدٌ یَا جَابِرُ بِنَا وَ اللَّهِ أَنْقَذَکُمُ اللَّهُ وَ بِنَا نَعَشَکُمْ وَ بِنَا هَدَاکُمْ
🔻وای بر تو ای جابر! ما را با هیچ کس مقایسه نکن! به خدا قسم به وسیله ما، خدا شما را نجات داد و ما واسطه هدایت شما شدیم.
📋 وَ نَحْنُ وَ اللَّهِ دَلَلْنَا لَکُمْ عَلَی رَبِّکُمْ فَقِفُوا عِنْدَ أَمْرِنَا وَ نَهْیِنَا وَ لَا تَرُدُّوا عَلَیْنَا مَا أَوْرَدْنَا عَلَیْکُمْ
🔻به خدا سوگند ما اهلبیت هستیم که شما را به سمت پروردگارتان راهنمایی میکنیم؛ متوجه امر و نهی ما باشید. با دستورات ما مخالفت نکنید.
📋 فَإِنَّا بِنِعَمِ اللَّهِ أَجَلُّ وَ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ یُرَدَّ عَلَیْنَا وَ جَمِیعِ مَا یَرِدُ عَلَیْکُمْ مِنَّا
🔻چرا که شأن و مقام ما به لطف خدا، اجلّ و بزرگتر از آن است که بخواهد گفتهٔ ما ردّ بشود؛ ما بزرگتر از آنچه که از ما برایتان نقل میکنند، هستیم.
📋 فَمَا فَهِمْتُمُوهُ فَاحْمَدُوا اللَّهَ عَلَیْهِ وَ مَا جَهِلْتُمُوهُ فَرُدُّوهُ إِلَیْنَا وَ قُولُوا أَئِمَّتُنَا أَعْلَمُ بِمَا قَالُوا
🔻اگر فضائل و مقامات ما را میفهمید، که خدا را سپاس گویید؛ و هر آنچه را که نمیفهمید، به خودمان برگردانید و بگویید: أئمّه ما «صلوات الله علیهم اجمعین» داناترند به آنچه که میگویند.
📚عیون المعجزات، ص۶۹
📚بحارالانوار، ج۴۶ ص۲۷۸
@Maghaatel
#رسول_خدا_صلی_الله_علیه_وآله
#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🔰 امام صادق علیهالسّلام میداند که حتی شنیدن نام مبارک رسول خدا «صلیاللهعلیهوآلهوسلم» هم چه احترامی دارد!!!
جناب اباهارون (که از اصحاب خاص امام صادق علیهالسّلام است) میگوید:
🔹 در مدینه با امام صادق علیهالسلام همنشین بودم. پس از چند روز به محضر آن حضرت رسیدم که به من فرمودند: چند روزی تو را ندیدهام ای اباهارون!
🔸 عرض کردم: پسری برایم به دنیا آمده؛ امام علیهالسلام فرمودند : خداوند در او برایت برکت نهد! چه نامی بر او نهادی؟ عرض کردم: او را «محمد» نامیدم.
📋 فَأَقْبَلَ بِخَدِّهِ نَحْوَ الْأَرْضِ وَ هُوَ یَقُولُ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ مُحَمَّدٌ حَتَّی کَادَ یَلْصَقُ خَدُّهُ بِالْأَرْضِ
🔻ناگاه حضرت در حالی که گونهٔ مبارکش را به سوی زمین میبرد، فرمود: محمد؛ محمد؛ محمد؛ و نزدیک بود گونه مبارکش بر زمین بساید.
🔹 سپس امام علیهالسلام فرمودند:
📋 بِنَفْسِی وَ بِوُلْدِی وَ بِأُمِّی وَ بِأَبَوَیَّ وَ بِأَهْلِ الْأَرْضِ کُلِّهِمْ جَمِیعاً الْفِدَاءُ لِرَسُولِ اللَّهِ صلیاللهعلیهوآله
🔻جان من و فرزندانم و مادرم و پدرم و همه اهل زمین فدای رسول خدا صلیاللهعلیهوآله.
🔸 به پسرت دشنام مده و او را نزن و به او بد نکن و بدان که هیچ خانهای بر زمین نام محمد را در بر نگرفته جز آن که هر روز تقدیس میشود.
📚 الکافی،ج۶ ص۳۹
@Maghaatel
#معارف_حسینی
🔰 با عشقَت ایحسین، عِشقی به سَر نماند / رَأسَت به نِی که رفت، عیدی دگر نماند...
در روایتی امام صادق علیهالسلام فرمودند:
📋 لَمَّا ضُرِبَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ علیهالسلام ثُمَّ ابْتُدِرَ لِیُقْطَعَ رَأْسُهُ نَادَی مُنَادٍ مِنْ قِبَلِ رَبِّ الْعِزَّةِ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی مِنْ بُطْنَانِ الْعَرْشِ
▪️چونکه حسین بن علی علیهالسلام را (با هر آنچه که داشتند،) زدند و شتافتند تا سر مطهّرش را بِبُرند، مُنادی از میانه عرش از طرف پروردگار صاحب عزت و جلال ندا داد و گفت:
📋 أَلَا أَیَّتُهَا الْأُمَّةُ الْمُتَحَیِّرَةُ الظَّالِمَةُ بَعْدَ نَبِیِّهَا لَا وَفَّقَکُمُ اللَّهُ لِأَضْحًی وَ لَا فِطْرٍ
🔻ای امّتی که پس از پیامبر خود، سرگردان و ستمکار شدید، خدا توفیق عید قربان و عید فطر را به شما ندهد.
🥀 سپس امام صادق علیه السلام فرمود:
📋 لَا جَرَمَ وَ اللَّهِ مَا وُفِّقُوا وَ لَا یُوَفَّقُونَ أَبَداً حَتَّی یَقُومَ ثَائِرُ الْحُسَیْنِ علیهالسلام
🔻از این رو به خدا توفیق آن را نیافتند و هرگز توفیق آن را نخواهند یافت تا اینکه خون خواه امام حسین علیهالسلام قیام کند.
📚 الأمالی، شیخ صدوق، ص ۱۰۱
✍ چه بسا چه خیرات و فیوضات بسیار زیادی در این دو عید (قربان و فطر) نهفته است که بعد از شهادت سیدالشهداء علیهالسلام ما از آنها محروم شدهایم! و بعد از ظهور حضرت ولیّعصر ارواحنافداه، وقتیکه طعم حقیقیِ این دو عید را چشیدیم - انشاءالله - ، پی میبریم که در این سالها، از خیرات و فیوضات این اعیاد بزرگ، محروم بودهایم...
@Maghaatel
#معارف_مهدوی
🔰 بیتو غرقیم به دریای به خون آلوده ...
در روایتی امام باقر علیهالسلام فرمودند:
📋 كَأَنَّنِي بِدِينِكُمْ هَذَا لَا يَزَالُ مُتَخَضْخِضاً يَفْحَصُ بِدَمِهِ
🔻گویا من وضع دينِ شما شیعیان را چنان مىبينم كه در خون خويش دست و پا مىزند.(از بسکه دشمنان دانا و دوستان نادان، به آن ضربه میزنند)
📋 ثُمَّ لَا يَرُدُّهُ عَلَيْكُمْ إِلَّا رَجُلٌ مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ
🔻و هيچ كس آن را به شما باز نمىگرداند مگر مردى از ما اهلبیت علیهمالسلام!
📋 فَيُعْطِيكُمْ فِي السَّنَةِ عَطَاءَيْنِ وَ يَرْزُقُكُمْ فِي الشَّهْرِ رِزْقَيْنِ
🔻 همان کسی که (پس از ظهورش) در هر سال دو نوبت به شما بخشش و عطا میکند و در هر ماه دو بار، به شما رزق میدهد؛
📋 وَ تُؤْتَوْنَ الْحِكْمَةَ فِي زَمَانِهِ حَتَّى إِنَّ الْمَرْأَةَ لَتَقْضِي فِي بَيْتِهَا بِكِتَابِ اللَّهِ تَعَالَى وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ
🔻و در زمان او، از چنان علم و حكمتی برخوردار خواهید شد كه حتی يک زن در خانهاش میتواند مطابق كتاب خداى تعالى و سنّت حضرت رسولخدا صلّىاللّٰهعليهوآله بین افراد قضاوت نماید!
📚الغیبة،نعمانی،ص۲۳۸
✍ ای یادگار عترت و قرآن بیا بیا
جان ها به لب رسیده ز هجران بیا بیا
گردیده سخت گلّۀ بیصاحبت، اسیر
در چنگ گرگهای بیابان بیا بیا ...
@Maghaatel