#معارف_اهل_البیت_علیهم_السلام
🔰 چرا همواره روح ما شیعیان، پَر میکشد برای زیارت اهلبیت «علیهمالسلام» ؟!
راوی گوید: امام صادق علیهالسلام همواره میفرمودند:
🔹 خداوند ما اهلبیت را از نور عظمت خود آفرید، سپس (جسم) ما را از طینتی مخزون و پنهان از زیر عرش صورت بخشید، آن نور را در این طینت قرار داد؛ بنابراین ما هم از جهت خلقت (روحانی) و هم از جهت بشر بودن، «نورانی» هستیم. و هیچ کس بهرهای از گونه خلقت ما ندارد.
👈 وَ خَلَقَ أَرْوَاحَ شِیعَتِنَا مِنْ أَبْدَانِنَا وَ أَبْدَانَهُمْ مِنْ طِینَةٍ مَخْزُونَةٍ مَکْنُونَةٍ أَسْفَلَ مِنْ ذَلِکَ الطِّینَةِ
🔻و ارواح شیعیان ما را از (اضافهٔ گِلِ) بدنهای ما آفرید و بدن هایشان را از طینتی مخزون و پنهان که پایینتر از آن طینت بود، آفرید...
📚بصائر الدرجات، ج۱ ص۶۱
📚بحارالانوار، ج۲۵ ص۱۴
🔖 در روایت دیگری نیز امام صادق علیهالسّلام فرمودند:
📋 إِنَّ اللَّهَ عَجَنَ طِینَتَنَا وَ طِینَةَ شِیعَتِنَا فَخَلَطَنَا بِهِمْ وَ خَلَطَهُمْ بِنَا
🔻خداوند طینت ما و شیعیانمان را با هم سرشت و (أبدان) ما را با (ارواح) آنها و (ارواح) آنها را با (ابدان) ما مخلوط نمود.
👈 فَمَنْ کَانَ فِی خَلْقِهِ شَیْءٌ مِنْ طِینَتِنَا حَنَّ إِلَیْنَا فَأَنْتُمْ وَ اللَّهِ مِنَّا.
🔻 پس هر آن کس که در او مقداری از طینت ما باشد، روحش به سمت ما پَر میکشد! پس به خدا قسم شما جزئی از ما هستید.
📚بصائر الدرجات، ج۱ ص۵۵
@Maghaatel
#معارف_علوی
🔰 کاری کنید که امیرالمؤمنین علیهالسّلام برایتان دعا کند ... {حکایت بسیار زیبا و خواندنیِ «بُراء»}
در روایتی امام هادی علیهالسلام فرمودند:
🔹 پس از اینکه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله از خیبر برگشتند، زنی یهودی که اظهار اسلام میکرد، یک سردست گوسفند پختهشده و مسمومی را خدمت حضرت آورد...
🔸 امیرالمؤمنین علیهالسّلام و «بُراء بن مَعرور» نیز در مجلس حضور داشتند. رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نان درخواست کردند. در این فاصله، بُراء دستش را دراز کرد و مقداری از گوشت کند و در دهان قرار داد. امیرالمؤمنین علیهالسّلام فرمود: «ای بُراء! بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله پیشی نگیر!»
🔹 بُراء که شخصی اعرابی بود گفت: ایعلی! گویا تو رسول خدا را بخیل و خسیس میدانی! امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: بخیل نمیپندارم! بلکه بهجهت بزرگواری و کرامت ایشان میگویم دستدرازی نکن...
🔸 امیرالمؤمنین علیهالسّلام سخن میفرمود و براء همچنان مشغول خوردن بود و لقمه را فرو داد. ناگهان گوشت به سخن در آمد و گفت: یا رسول الله، مرا نخورید که مسمومم! در همین اثنا، حال براء [بر اثر آن زهر] به هم خورد و به حالت احتضار افتاد و از دنیا رفت...
🔹 { رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آن زن یهودی را طلبیدند و در مقابل او دعایی بر آن گوشت مسموم خواندند و همراه با اصحاب به خوردن آن مشغول شدند و هیچ اتفاقی برای آنان نیفتاد؛ زن یهودی هم با مشاهده این معجزه، مسلمان شد.}
🔸 ... جنازه بُراء را خدمت پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله آوردند تا بر او نماز بخوانند... رسول خدا منتظر ماندند تا امیرالمؤمنین علیهالسّلام از راه برسد و بُراء را بهخاطر آن حرفی که زده بود، حلال کند تا خداوند مرگ براء را کفاره آن کلامش قرار دهد!
🔹 یکی از افرادی که شاهد حرف براء بود، گفت: یا رسول الله، براء با علیبنابیطالب شوخی کرد، جدی نگفت تا مورد مؤاخذه پروردگار قرار گیرد. پیامبر فرمود: اگر جدّی گفته بود، خداوند همۀ اعمالش را حبط و نابود میکرد، گرچه بهمانند ما بین زمین تا آسمان، طلا و نقره در راه خدا انفاق کرده بود؛ لکن او شوخی کرد و گناهی بر او نیست...
🔸 امیرالمؤمنین علیهالسّلام رسیدند و کنار جنازه ایستادند و فرمودند:
📋 «رَحِمَكَ اللَّهُ يَا بُرَاءُ! فَلَقَدْ كُنْتَ صَوَّاماً قَوَّاماً وَ لَقَدْ مِتَّ فِي سَبِيلِ اللَّه»
🔻ای براء، خدای متعال تو را رحمت کند، تو فردی بودی که زیاد روزه میگرفتی و بسیار نماز میخواندی، و در راه خدا از دنیا رفتی.
🔹 پیامبر خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: اگر بنا بود شخصی از نماز میتِ پیامبر بینیاز باشد، همین براء است، با این دعایی که علیبنابیطالب برایش نمود. سپس بلند شدند و بر او نماز خواندند و دفنش کردند. بعد در جمع عزاداران براء قرار گرفتند و فرمودند: ای اقوام براء، شما به تبریک سزاوارتر از تعزیه هستید! [زیرا براء بهشتی از دنیا رفت] و هر گناهی داشت با طلب مغفرت امیرالمؤمنین علیهالسلام آمرزیده شد.
👈 سپس رسول خدا صلیاللهعلیهوآله خطاب به جمع حاضر فرمودند:
📋«فَتَعَرَّضُوا عِبَادَ اللَّهِ لِدُعَاءِ عَلِيٍّ علیهالسلام لَكُمْ وَ لَا تَتَعَرَّضُوا لِدُعَاءِ عَلِيٍّ عَلَيْكُمْ»
🔻ای بندگان خدا! به دنبال این باشید که علیبنابیطالب علیهالسلام برایتان دعا کند، نه اینکه مشمول نفرین او واقع شوید.
📋 «فَإِنَّ مَنْ دَعَا عَلَيْهِ أَهْلَكَهُ اللَّهُ وَ لَوْ كَانَتْ حَسَنَاتُهُ عَدَدَ مَا خَلَقَ اللَّهُ كَمَا أَنَّ مَنْ دَعَا لَهُ أَسْعَدَهُ اللَّهُ وَ لَوْ كَانَتْ سَيِّئَاتُهُ بِعَدَدِ مَا خَلَقَ اللَّهُ»
🔻چرا که اگر او کسی را نفرین کند، خداوند هلاکش میکند، اگرچه حسناتش بهمقدار تمام خلایق باشد! و کسی که علیبنابیطالب علیهالسلام برایش دعا کند، نجات مییابد، اگرچه گناهانش بهعدد خلایق باشد.
📚تفسیر امام عسکری علیهالسلام، ص۵۹
📚بحارالانوار، ج۱۷ ص۳۰۸
✍ به ذرّه گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند ...
@Maghaatel
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
🩸هیچ روزی مانند روز شهادت حضرت حمزه علیهالسلام بر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله سخت نگذشت...
در روایت آمده است:
🥀 روزى نگاه ِامام سجاد علیهالسلام،به عُبيداللَّه فرزند حضرت عباس علیهالسلام افتاد و اشك در چشم إمام علیهالسلام حلقه زد؛ آنگاه فرمودند:
📋 مَا مِنْ یَوْمٍ أَشَدَّ عَلَی رَسُولِ اللَّهِ مِنْ یَوْمِ أُحُدٍ
▪️براى رسول خدا صلیاللهعلیهوآله روزى سخت تر از جنگ اُحد پيش نيامد؛
📋 قُتِلَ فِیهِ عَمُّهُ حَمْزَةُ بْنُ عَبْدِ الْمُطَّلِبِ أَسَدُ اللَّهِ وَ أَسَدُ رَسُولِهِ
▪️زيرا در آن روز بود كه عمويش حمزةبن عبدالمطلب، اسداللَّه و اسدالرسول شربت شهادت نوشيد.
و پس از اُحد سخت ترين روز براى آن حضرت جنگ موته بود كه پسر عمويش جعفربن ابى طالب را شهيد كردند.
🥀 امام سجاد علیهالسلام به اینجا که رسیدند، فرمودند:
📜 وَ لَا یَوْمَ کَیَوْمِ الْحُسَیْنِ صَلَّیاللَّهُعَلَیْهِ
▪️و سخت تر از روز امام حسين "صلواتاللهعلیه " پيش نيامده و نخواهد آمد؛
📜 ازْدَلَفَ إِلَیْهِ ثَلَاثُونَ أَلْفَ رَجُلٍ یَزْعُمُونَ أَنَّهُمْ مِنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ
▪️ زيرا سى هزار نفر او را احاطه كرده بودند كه همه آنها خود را جزو امّت رسول خدا صلیاللهعلیهوآله تصور مىكردند و همهٔ آنها با قصد قربت برای ريختن خون فرزند همان پيامبر آمده بودند...
📚الأمالى،شیخصدوق، ص ۲۷۷
📚بحارالأنوار، ج۲۲، ص۲۷۴
✍ هزار و یک «روضه»، در همین جمله است: کُلٌّ یَتَقَرَّبُ إِلَی اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ بِدَمِهِ...
🥀 گویا إمام سجاد علیهالسلام یک عمر با این زبان حال گریه میکردند:
از چه رو میزدند و میکشتند!؟
مو به مو میزدند و میکشتند
قصد قربت نموده بودند و
با وضو میزدند و میکشتند...
@Maghaatel
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🩸آمدنِ صفیّه، خواهر حضرت حمزه علیهالسلام، بر بالین پیکر مُثله شده برادرش ...
در نقلها آمده است:
🥀 صفيّه، خواهر حمزه، خود را به اُحُد رسانيد تا پيكر برادرش را ببيند، چون خبر به رسول خدا صلیاللهعلیهوآله رسيد، به پسر صفیّه دستور داد:
📋 أَلْقِها فأرجِعْها، لا تَرى ما بِأَخيها
▪️برو و مادرت را برگردان تا برادرش را با اين وضع نبيند.
📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۱
✍ این ز یک خواهر و از خواهر دیگر بشنو...
📜 إنَّ زينبَ لَمَّا عَلِمَتْ بِالْوَقْعَةِ، خَرَّتْ مَغشِيّاً عَلَيْها،
▪️وقتیکه دیگر کار از کار گذشت، زینب کبری علیهاالسلام در بین خیمه از هوش رفت.
📜 فَلَمّا أفَاقَتْ مِنْ غَشْيَتِها رَكَضَتْ نَحْوَ الْمَعرِكَةِ،
▪️وقتیکه به هوش آمد، خرامانحالت به سمت گودال قتلگاه شروع به دویدن کرد.
📜 و هِيَ تارَةً تَعثُرُ بِأذْيالِها، وَ تارَةً تَسْقُطُ عَلىٰ وَجهِها، مِنْ عَظَمِ دَهْشَتِها، حَتّىٰ انْتَهَتْ إلىٰ الْمَعرِكَةِ.
▪️گاهی چادرش زیر پایش گیر میکرد و به زمین میخورد و گاهی از شدت مصیبت با صورت به زمین میافتاد تا اینکه به گودال قتلگاه رسید.
📜فَجَعَلَتْ تَنظُرُ يَمينَاً و شِمالَاً، فَرَأَتْ أخاهَا الْحُسينِ عليه السّلامُ عَلىٰ وَجهِ الْأَرضِ،
▪️در بین گودال گشت و گشت تا اینکه در آخر یک جسدی شبیه برادرش را دید که بر روی خاک افتاده بود.
📜 و الدَّمُ يَسيلُ مِنْ جِراحاتِهِ كَالْميزابِ، فَطَرَحَتْ نَفسَها عَلىٰ جَسَدِهِ الشَّريفِ، وَ جَعَلَتْ تَقولُ:
▪️خون مثل ناودان از جراحات آن بدن جاری بود،زینب کبری علیهاالسلام خود را بر روی آن پیکر قطعه قطعه انداخت.
🥀 تشخیص و باورش سخت بود که پیکر برادرش حسین علیهالسلام را اینگونه ببیند، لذا نالهاش به فریاد بلند شد و گفت:
📜 أ أنتَ الْحسينُ أخي؟ أ أنتَ أبنُ اُمّي؟
▪️تو حسین برادر منی؟ تو پسر مادر منی؟
📜 أ أنتَ نورُ بَصَري؟ أ أنتَ مُهجَةُ قلبي؟
▪️تو همان نور چشم منی؟ تو همان پاره قلب منی؟
📜 أ أنتَ حُمانا؟ أ أنتَ رَجانا؟ أ أنتَ كَهفُنا؟ أ أنتَ عِمادُنا؟
▪️تو همان حامیما، امید ما، پناه و تکیهگاه مایی؟
📜أ أنتَ ابنُ محمّدِ الْمُصطَفَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ عليِّ الْمُرتَضَىٰ؟ أ أنتَ ابنُ فاطِمَةَ الزَّهرَاءِ؟
▪️تو پسر محمد مصطفایی؟ تو پسر علی مرتضایی؟ تو پسر فاطمه زهرایی؟
📚معالی السبطین ج۲ ص۳۹
📝 تو همین ظهر، خداحافظی از من کردی
دَم مغرب نشده، رَمل بیابان شدهای ...
🗓 زبانحالصفیه (خواهر حضرت حمزه)
گمان نمیکنم این روح پیکرم باشد
تنی که مُثله شده در برابرم باشد
گمان نمیکنم این تکههای پخش شده
همان عموی رشید پیمبرم باشد
بدن مگر بدنِ کیست این چنین شده است؟!
اگر خدای نکرده برادرم باشد...!
چرا عبای پیمبر نمیگذارد تا
دوباره روشنی دیدهی ترم باشد؟
فدای خواهر مظلومه ای که نالان گفت:
کنار کشتهی گودال مو پریشان گفت:
گمان نمیکنم این «زیر نیزه افتاده»
حسین فاطمه یعنی برادرم باشد
تو را خدا بگذارید بوسهاش بزنم
که قول میدهم این بارِ آخرم باشد
کفن که نیست، عبا نیست، بوریا هم نیست؟!
بد است بیکفن این مرد محترم باشد
برای آن که روی پیکرش بیاندازم
نمیشود بگذارید معجرم باشد؟
@Maghaatel
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#حضرت_زینب_علیهاالسلام
🩸رسول خدا صلیاللهعلیهوآله، بعد از سالها نیز، طاقت نداشت قاتل حضرت حمزه علیهالسلام را ببیند...
در نقلها آمده است:
🥀 وقتیکه، «وحشی»، بعد از گذشت سالها از جنگ أحُد، اسلام(ظاهری) آورد، به محضر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله آمد و حضرت از او پرسیدند: آیا «وحشی» تو هستی؟ او گفت: آری. حضرت فرمودند:
📋 أخبِرنِی کیفَ قَتَلتَ عَمّی؟
▪️به من بگو که چگونه عمویم حمزه را کشتی؟
🥀 او ماجرای شهادت و مُثلهشدن حمزه علیهالسلام را شرح داد و حضرت گریستند و از آنجا که «رحمةللعالمین»اند، او را بخشیدند؛ اما در آخر به او فرمودند:
📋 غَیِّبْ وَجهَک عَنّی!
▪️فقط جایی برو که دیگر رویَت را نبینم.
📚سفینه البحار ج۷ ص۴۲۰
✍ آه یا رسول الله!
حتی بعد از گذشت سالها، طاقت دیدن روی قاتل عمویتان را نداشتید...
اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن بانوی مخدّرهای که وقتی غروب روز یازدهم، از کنار قتلگاه او را عبور دادند،رو به سمت مدینه نمود و شما را خطاب کرد و فرمود:
📜 يا رسولَ اللّه! هٰذا حُسينُ الّذي قَبّلْتَهُ و ألصَقتَ صَدرَكَ عَلَى صَدرِه و تَلثِمُ نَحرَه
▪️اى رسول خدا! اين حسين همان است كه او را مىبوسيدى و سينه مباركت را بر سينه شريفش مىچسباندى و گلوگاه مباركش را مىبوسيدى.
📜يا جدّاه! نَحنُ أهلُ بيتِك بالذُّلِّ و الهَوان في دارِ غُربةٍ و في أَسرِ كَفَرةٍ و فَجَرة
▪️اى جدّ بزرگوار ما! ما اهل بيت توايم كه اين گونه در دار غربت گرفتار ذلّت و خواری شدیم و هر کافر و فاجری دور تا دور ما را گرفته است...
📚ناسخ التواریخ،حضرت زینبکبری علیهاالسلام، ص۵۴۰
📝 تو کس و کار منی، شمر جلودار شده
با سرَت راهنمای من و طفلان شدهای ...
@Maghaatel
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
🩸تنِ مطهر حضرت حمزه علیهالسلام را عریان کردند اما در آخر، کفن شد ...
مرحوم شیخ كلينى از امام صادق عليهالسلام نقل مىكند که حضرت فرمودند :
📋 إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صلى الله عليه و آله صَلَّى عَلَى حَمْزَةَ وَ كَفَّنَهُ لِأَنَّهُ كَانَ جُرِّدَ
▪️«پيامبرخدا صلیاللهعلیهوآله بر پیکر حمزه علیهالسلام نماز خواندند و چون مشركان لباس از تن حمزه برگرفته بودند و پيكرش برهنه بود، دستور دادند بر عمويش كفن بپوشانند و لذا او را درميان نمدى قرار دادند و دفن كردند؛
📚الکافی،ج۳ ص۲۱۱
🔖 در نقلی دیگر نیز آمده است:
بدن مطهر حضرت حمزه علیهالسلام را در پارچهای که خواهرش صفیّه آورده بود، کفن کردند؛ چراکه مشرکان او را برهنه کرده بودند.
📚طبقات الکبری،ج۳ ص۱۵۱۶.
✍ آه... یا رسول الله!
چه بگوییم!؟ و چگونه گریه کنیم؟! بر آن بدن عریانی که مقاتل نوشتهاند:
🥀 ... وقتی که امام سجاد "علیهالسلام" نگاهشان به جراحات بسیار و قطعه قطعه بودنِ اعضاء مقدس سیدالشهداء عَلَيْهِالسَّلَام افتاد، رو به طائفه بنی اسد کردند و فرمودند:
«حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!»
🥀 دو دست(از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلیاللهعلیهوآله بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند.
📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۴۹۳
📚سحاب رحمت ص ۶۵۳
📝 یا حضرت حمزه!
عبا رسید که گرما به پیکرت نرسد
و گرد و خاک به موی مطهرت نرسد
عبا رسید به جسمت قبول حرفی نیست
ولی خداکند از راه خواهرت نرسد
اگر رسید به مقتل دعا کن ان لحظه
کسی برای جدا کردن سرت نرسد
تلاش کن به روی خاک تشنه هم بودی
صدای وا عطشایت به مادرت نرسد
تنت توسط سر نیزه جا به جا نشود
خداکند که دگر حرف بوریا نشود
به روی حنجرت از زخم بود اثر یانه؟
تونیزه خوردهای اصلا زپشت سر یانه؟
به جای دفن،زمانی که بر زمین بودی
سوار اسب رسیدند ده نفر یانه؟
تنت به روی زمین مانده است در گودال؟
شدی مقابل خواهر بدون سر یانه؟
عبور کردهای از کوچه یهودی ها
زدند سنگ به سمتت ز هر گذر یانه؟
به غیر شام که در ان نبود هم نفسی
سری به نیزه نبوده بلند پیش کسی
به شام قافله را با عذاب آوردند
برای دست یتیمان طناب آوردند
مگرکه طشت زر و چوب خیزران کم بود؟
که بعدچند دقیقه شراب آوردند
به روی نیزه سر شیر خواره را عمداً
درست پیش نگاه رباب آوردند
برای اینکه دلش بیشتر به درد آید
مدام روبرویش ظرف آب آوردند
به روی نیزه دشمن تمام هستش رفت
نه شیر خواره که گهواره هم ز دستش رفت
@maghaatel
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
🩸« آکِلَةَ الأَکبٰادِ » جنگ أحُد و بلایی که بر سر حضرت حمزه علیهالسلام آورد ...
در نقلها آمده است:
🥀 در جنگ أحُد، هند دختر عَتَبه، به «وحشی» وعدهای داد و به او گفت: اگر محمّد یا علی و یا حمزه {علیهمالسلام} را بکشی، آنچه تو را خشنود سازد به تو خواهم داد. وحشی گفت: از پسِ محمّد (صلیاللهعلیهوآله) بر نمیآیم، علی (علیهالسلام) هم مردی دوراندیش و مراقب است، به او هم فکر نمیکنم. پس در کمین حمزه نشستم.
🥀 وحشی گوید: دیدم که حمزه به شدت به لشکر حمله میکند. از جلوی من رد شد و بر لبه نهری گام نهاد، ولی بر زمین افتاد. آن گاه، نیزهام را برداشتم و پرتاب کردم. نیزهام به پایش خورد و نقش بر زمین شد.
📋 فَأَتَیْتُهُ فَشَقَقْتُ بَطْنَهُ فَأَخَذْتُ کَبِدَهُ وَ جِئْتُ بِهَا إِلَی هِنْدٍ فَقُلْتُ لَهَا هَذِهِ کَبِدُ حَمْزَةَ
▪️من به سراغ او رفتم و شکمش را شکافتم و جگرش را در آوردم و آن را به هند دادم و گفتم: این جگر حمزه است.
🥀 هند ملعونه، آن را در دهان خود گذاشت و جوید. اما خداوند آن را در دهان او مانند استخوان زانو سفت گردانید. به ناچار، آن را از دهان بیرون انداخت. آن گاه، هند بر بالای جسد مطهر حضرت حمزه علیهالسلام آمد و گوشها و دست و پایش را برید و بدن او را مُثله کرد.
📚 بحارالانوار ج۲۰ ص۵۵
🔖 به روایت کتاب شریف «کافی» و «تهذیبالاحکام» :
📋 هُوَ یَلْعَنُ فِی دُبُرِ کُلِّ مَکْتُوبَةٍ أَرْبَعَةً مِنَ الرِّجَالِ وَ أَرْبَعاً مِنَ النِّسَاءِ
🔹 إمام صادق علیهالسلام بعد از هر نماز واجب، چهار مرد (اولی،دومی،سومی و معاویه) و چهار زن (دختر اولی،دختر دومی،امّحکم[خواهرمعاویه] و «هند»)، را لعنت میکردند...
📚تهذیب الاحکام ج۲ ص۳۲۱
📚الکافی ج۳ ص۳۴۲
✍ قوّتِ بازوی من بود كه افتاده به خاک
همه ی نيروی من بود كه افتاده به خاک
اين همان است كه ياریِ ولايت میكرد
مثلِ يک شير زِ اسلام حمايت میكرد
ای عمو جان به سرِ پيكرِ تو گريه كنم
من به جای پدر و مادرِ تو گريه كنم
مثلِ تو هيچ كسی كُشته در اين صحرا نیست
به خدا هيچ كسی چون تو شهيد، اینجا نيست
چه سرش آمده هر عضوِ تَنَش مُثله شده
گوش و بينی و دو دست و دهَنَش مُثله شده
فكری امروز به حالِ بَدَنَش بايد كرد
شُده با خار و گیاهی كَفَنَش بايد كرد
صورتش زود بپوشان كه زِ رَه خواهَرِ او
تا رِسد خاک به سَر ريزد بالا سَرِ او
خواهرش گر برسد موی پريشان بِكُند
دشت را گريهی او شامِ غريبان بِكُند
مَگُذاريد صَفيّه برسد تا اينجا
مَگُذاريد ببينَد رُخِ خونينَش را
لحظهای سخت تر از ماندنِ من اينجا نيست
بدنت هست، ولی بَر تنِ تو اَعضا نيست؟
زِرِهَت پاره، كمان و سِپَرَت باقی هست
جگرت نيست ولی شُكر، سَرَت باقی هست
باز هم شُكر عمو راسِ تو بَر نيزه نرفت
باز هم شُكر كه در حَلقِ تو سَرنيزه نرفت
نزده بوسه به پاره گلويت خواهرِ تو
با صَفيّه كه نزد حرف زِ نيزه سرِ تو
ای عمو رأسِ تو در بزمِ شرابی كه نرفت
به تماشا سوی هر شهرِ خرابی كه نرفت
باز هم شُكر سَرِ پاكَت عَمو چوب نَخورد
گاه دندان و گَهی پاره گَلو چوب نَخورد
@Maghaatel
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
#مصائب_رأس_مطهر
🩸جسارت ابوسفیان ملعون به سَر مطهر حضرت حمزه علیهالسلام...
در نقلها آمده است:
🥀 پس از مُثله شدن حضرت حمزه علیهالسلام، «حُلَيس بن زبّان»، از سران سپاه شرك، ديد كه ابوسفيان با نوك نيزه به شقيقه آن حضرت فشار میدهد و میگويد:
📋 ذُق يا عُقَق!
▪️بِچِش اى كسى كه از جانب بُتها عاقّ شدى!
🥀 حُليس به او گفت: ببين، عجب كار شرم آورى! كسى كه خود را رئيس قومش میداند، با پسر عمويش كه تكه گوشتى بيش نيست، با چه خشونت و تحقير برخورد مى كند! ابوسفيان گفت:
📋 وَيحَك اُكْتُمها عَنّي فَإِنَّها كانَتْ زلّةً
▪️لغزشى بود روى داد، فاش نكن.(۱)
✍ آه آه آه...
کاش فقط «یک نفر» با «چوبدستیاش» به سر مطهر امام حسین علیهالسلام هم جسارت میکرد؛ اما چه کنیم و چگونه گریه کنیم که نوشتهاند:
➖ وقتی که سر مطهر سیدالشهداء علیهالسلام را در میان طشتی پیش ابنزیاد ملعون گذاشتند،
📜 فَجعَلَ يَنكُثُ ثَناياهُ بِقَضيبٍ بِيدِه، و يَقول: مٰا أحسَنَ ثغرَ أبي عَبداللّه.
▪️با چوبدستیاش بر دندانهای مبارک سیدالشهداء علیهالسلام میزد و میگفت: حسین چه دندانهای زیبایی دارد...(۲)
➖ کار، به همینجا تمام نشد ... چند روز بعد، همین سر مطهر را در پیش روی یزید لعین گذاشتند،
📜 فَدَعا يَزيدُ بِقَضيبٍ خَيزُرانٍ فَجَعَلَ يَنكُثُ بِهِ ثَنايَا الحُسَينِ عليهالسلام
▪️یزید خواست تا چوب خیزرانش را برایش آوردند و با آن به دندانهای مبارک سیدالشهداء علیهالسلام میزد و میگفت:
📜 لَقَد كانَ أبو عَبدِاللّه ِحَسَنَ المَنطِقِ!
▪️از این قرار که حسین، خوش سخن بوده است (۳)
📜 کَیفَ رَأَیتَ الضَّربَ یا حُسَینُ؟!
▪️حال، ضربهشَستم را چگونه میبینی ای حسین!؟(۴)
📚 منابع:
(۱)سيره ابن هشام،ج۳، ص۳۷
(۲)شرح الأخبار، ج۳ ص۱۷۰
(۳)الفتوح ج۵ ص۱۲۹
(۴)مقتل الحسين عليهالسلام،المقرّم، ص۴۸۸
📝 بس کن یزید شعله به هفت آسمان مزن
دیگر نمک به زخم دل کودکان مزن
از سلسله کبود شده پیکرم ولی
زخمم بزن به پیکر و زخم زبان مزن
راس بریده گریه به حالِ سه ساله کرد
بس کن یزید طعنه به اشک روان مزن
این لب، ترک ترک شده و سنگ خورده است
ای بی حیا دگر به لبش خیزران مزن
بس کن یزید دختر او نیمه جان شده
بردار چوب و در برِ این نیمه جان مزن
هر جا که رفت سر، پیِ سر مادرش رسید
در پیش چشم مادر قامت کمان مزن
@Maghaatel
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
🩸فرق گریهکنانِ سیدالشهدای «اُحُد» با گریهکنانِ سیدالشهدای دشتِ نینوا چه بود؟!
پيامبرخدا صلى الله عليه و آله، پس از بازگشت از أحُد از كنار خانههاى قبيله «بنى عبدالأشهل» و «بنىظفر» عبور مىكرد، صداى بانوان اين دو قبيله را، كه بر شهداى خود مىگريستند، شنيد و حالت رقّت به آن حضرت دست داد و گريست و فرمود:
📋 لكِنْ حَمْزَةَ لا بَواكِىَ لَهُ
▪️ولى عمویم حمزه گريهكُنی ندارد.
🥀 چون اين سخن رسول خدا صلیاللهعلیهوآله را به سعدبن معاذ و اُسَيد ابن حُضَير نقل كردند، به بانوان اين دو قبيله دستور دادند، لباس عزا به تن كنند و در كنار خانه پيامبرخدا، بر عموى آن بزرگوار گريه و عزادارى نمايند؛
آنان آمدند و مجلس عزایی برای حضرت حمزه علیهالسلام تشکیل دادند و مورد دعا و توجه رسول خدا صلیاللهعلیهوآله نیز قرار گرفتند.
📚سيره ابن هشام، ج۳، ص۴۲
✍ آه یا رسول الله! این یک مجلس عزا بود که به راحتی نشستند بر عموی شما گریستند ...
اما چه بگوییم و چگونه گریه کنیم بر آن زنان و بچههایی که وقتی میخواستند برای عزیز از دسترفته خود، گریه کنند، طبق فرمایش إمام سجاد علیهالسلام:
📋 إِنْ دَمَعَتْ مِنْ أَحَدِنَا عَیْنٌ قُرِعَ رَأْسُهُ بِالرُّمْحِ
▪️دشمنان با نیزهها به دنبال و اطراف ما بودند! هر گاه چشم یکی از ما گریان میشد، با کعب نیزه بر سر او میزدند...
📚اقبال الاعمال ص۵٨٣
📚الفتوح، ج۵ ص٢٣۶
📝 فقط نه خونجگرم از بی احترامیها
نگاه شام, امان از نگاه شامیها
شبیه گردن مان، روضه بسته میخوانم
دو سه شب است نماز نشسته میخوانم
به روز سنگ و به ما کعب نِی شبانه زدند
تنم کبود شده بسکه تازیانه زدند
سرت نبود که از روی نیزهها افتاد
غرور خستهی من بود زیر پا افتاد
یهود را به تماشای ما فرستادند
به آل فاطمه از بغض، فحش میدادند
هر آنچه زخم زبان بود با جگر خوردیم
چه قدر لطمه هم از کینهی پدر خوردیم
از ازدحام و گذرهای تنگ رد میشد
حسین , خواهرت از زیر سنگ رد میشد
مرا ببخش اگر که تن تو جا مانده
به دست حرمله پیراهن تو جا مانده
به روی نیزهای از گوشوارهمان چه خبر؟
رباب پیر شد از شیرخوارهمان چه خبر؟
@maghaatel
#حضرت_حمزه_علیه_السلام
🩸کاش حمزه بود در آن کوچهٔ پُر واهمه
تا نمیزد «دوّمی» سیلی به روی فاطمه...
➖ امیرالمومنین علیهالسلام به هنگام غصب خلافت توسط اصحاب سقیفه و جسارت آنان، فرمود:
📋 وَا حَمزَتَاهُ! وَلَا حَمزَةَ لِيَ اليَومَ
▪️ای حمزه کجایی که حال ما را ببینی! آه که امروز حمزهای برای من نيست!
📚 شرح نهجالبلاغه،ابن ابیالحدید، ج۱۱ ص۱۱۲
؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛؛
➖ إمام باقر علیهالسلام نیز در روایتی فرمودند:
📋 أَمَا وَ اللَّهِ لَوْ أَنَّ حَمْزَةَ وَ جَعْفَراً کَانَا بِحَضْرَتِهِمَا مَا وَصَلَا إِلَیْهِ وَ لَوْ کَانَا شَاهِدَیْهِمَا لَأَتْلَفَا نَفْسَیْهِمَا
▪️اما به خدا قسم، اگر حمزه و جعفر در ماجرای غصب خلافت حاضر بودند، آن دو نفر [ابوبکر و عمر] هرگز به آن چه که به آن دست یافتند، نمیرسیدند، حتی اگر میدیدند (آن دو نفر چه کردند) از جان خویش گذشته و آنان را به قتل میرساندند.
📚الکافی، ج۸ ص۱۹۰
@Maghaatel