eitaa logo
معارف و مقاتل آلُ الله
10.6هزار دنبال‌کننده
4 عکس
10 ویدیو
1 فایل
✅فضائل 📜تاریخ‌ 🩸مقاتل اهل‌البیت علیهم‌السلام 📚همه مطالب با ذکر منابع📚 🔻خادم کانال: @jaanamhosein (پژوهشگر در حوزهٔ حدیث و مقتل - قم مقدسه) ⚫ کانال فهرست مقاتل👈 @Maghaatel2 📌همین کانال در تلگرام👈 https://t.me/maghaatel
مشاهده در ایتا
دانلود
🩸بخششی که در عین لطافت، هزار و یک روضه در آن نهفته است ... مرحوم علامه مجلسی نقل می‌کند: 🥀 یزید ملعون به نُعمان بن بشیر که از صحابه رسول خدا صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم بود گفت: آنچه که برای این زنان صلاح است مجهّز کن و مرد امین و نیکوکاری را از اهل شام با ایشان روانه کن! سواران و یاورانی را با ایشان بفرست. سپس سفارش اهل بیت را به مأموری که می‌خواست ایشان را ببرد، کرد. 🥀 آن مأمور در حالی که خودش جلو بود، ایشان را حرکت داد. هر گاه ایشان پیاده می‌شدند، او از ایشان دور می‌شد و یاورانش نیز دور می‌شدند و نظیر نگهبانان آنان را محافظت می‌نمودند. هر گاه یکی از ایشان می‌خواست وضو بگیرد، او را پیاده می‌کرد و حوائجشان را بر آورده می‌نمود و با ایشان خوش رفتاری می‌کرد تا این که وارد مدینه شدند. 🔖 فاطمه (یکی از دختران امیرالمؤمنین علیهماالسلام) گوید: من رفتم و به خواهرم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها گفتم: 📋 قَدْ وَجَبَ عَلَیْنَا حَقُّ هَذَا لِحُسْنِ صُحْبَتِهِ لَنَا فَهَلْ لَکِ أَنْ تَصِلَهُ؟ ▪️این مرد برای این نیک رفتاری‌هایی که با ما کرده، حقی به گردن ما دارد. آیا چیزی دارید که به او جایزه دهید؟ 🥀 خواهرم زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها فرمود: 📋 وَ اللَّهِ مَا لَنَا مَا نَصِلُهُ بِهِ إِلَّا أَنْ نُعْطِیَهُ حُلِیَّنَا ▪️به خدا قسم ما چیزی برای‌مان نمانده که به او جایزه دهیم 😭 جز اینکه همین زر و زیورهای (اندکی) که برایمان مانده، به او بدهیم. 📋 فَأَخَذْتُ سِوَارِی وَ دُمْلُجِی وَ سِوَارَ أُخْتِی وَ دُمْلُجَهَا فَبَعَثْنَا بِهَا إِلَیْهِ ▪️پس من دستبند و گوشواره خود و دستبند و گوشواره خواهرم را گرفتم و آنها را برای او فرستادیم. 📋 وَ اعْتَذَرْنَا مِنْ قِلَّتِهَا وَ قُلْنَا هَذَا بَعْضُ جَزَائِکَ لِحُسْنِ صُحْبَتِکَ إِیَّانَا 👈 و از کم بودن آنها از وی عذر خواهی نمودیم 😭 و گفتیم: این، مختصر جزایی است که ما برای نیک رفتاری‌ای که تو با ما داشتی، به تو بخشیده‌ایم! 📚 بحارالانوار ج ۴۵ ص١۴۶ ✍ حقیقتا انسان متحیّر می‌ماند از این همه لطف و کرامت‌... اهل‌بیتی که داغ دیده‌اند و چه بدی ها از قوم یزید چشیده و شنیده‌اند، اینگونه به جهت اندک احترامی که مأمورین یزید به آنها گذاشتند، از تمام مال و طلا و جواهری که در اختیار دارند، دست بر میدارند و به آن ها هدیه می‌دهند و تنها به این راضی نشده بلکه از کم بودن آن ها هم عذرخواهی می‌کنند! 😭 از چنین اهلبیتی، نیاز نبود با زور و کتک در غروب عاشوراء ، گوشواره و زیورآلات غارت کنند؛ بلکه ایشان خودشان در بذل و بخشش پیشدستی می‌نمودند... الحَمدُللهِ الّذی هَدانا بِولایَتِهم... @Maghaatel
🩸سال به سال، تحقّق آن وعده‌ای را که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به امام سجاد علیه‌السّلام داد، روشن‌تر از پیش می‌شود… در ذیل روایتی امام سجاد علیه‌السّلام فرمودند: 🥀 وقتی که با دیدن بدن‌های بی‌سر شهدای کربلا، حال من مُشرف بر موت شد، عمه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها متوجه حال من گردید و به من فرمود: 📋 ... وَ یَنْصِبُونَ لِهَذَا الْطَّفِّ عَلَماً لِقَبْرِ أَبِیکَ سَیِّدِ الشُّهَدَاءِ علیه‌السلام لَا یَدْرُسُ أَثَرُهُ وَ لَا یَعْفُو رَسْمُهُ عَلَی کُرُورِ اللَّیَالِی وَ الْأَیَّامِ ▪️ای پسر برادرم! … عدّه‌ای از همین امت خواهند آمد که در این بیابان چنان عَلَمی را بر قبر مطهر پدرت سیدالشهداء صلوات‌الله‌علیه برافراشته می‌کنند که با گذشتن روزگار، اثر آن کهنه نمی‌شود و بر نشانه‌های آن خاک نمی‌نشیند. 📋 وَ لَیَجْتَهِدَنَّ أَئِمَّةُ الْکُفْرِ وَ أَشْیَاعُ الضَّلَالَةِ فِی مَحْوِهِ وَ تَطْمِیسِهِ فَلَا یَزْدَادُ أَثَرُهُ إِلَّا ظُهُوراً وَ أَمْرُهُ إِلَّا عُلُوّاً ▪️و هر چه سردمداران کفر و پیروان ضلالت تلاش می‌کنند که آن را محو و نابود کنند، نمی‌تواند کاری کنند جز آنکه پرچم سیدالشهداء علیه‌السلام اثرش واضح‌تر می‌شود و کارش بالاتر می‌گیرد. 📚 کامل الزیارات، ص۲۶۳ ✍ تا خداوندی خدا برجاست بیرق شاه کربلا برپاست در خدا گشت فـانیِ آن سروَر وین فنا نیست بلکه عین بقاست گر نه او با خدا یکیست چرا جابه دل کرده،دل که جای خداست؟ قطره چون متصل به دریا شد تو دگرقطره اش مخوان دریاست ز آنچه آن شاه کرد در عالم عشق مطلق ظهور خود میخواست پس لـوای عـزای شـاه شهید در کف او بدون چون و چراست وانگهی زیـر این لـوا برپـا درعزایش هزار گونه لواست هـرکسی را طریقه‌ای در پیش کان طریق از دگر طریق جداست بهر آن شاه هرکه را بینی به تقاضای فهم، گرم عزاست گرچه در صورت اختلاف عمل بیشتر از حدّ تصـور مـاست لیک یک معنیَست آنهـا را وان یکی عشق سیدالشهداست خلق دیـوانه‌انــد در غـم وی حال دیوانه در جهان پیداست آنکه دیوانه شد به عشــق حسین چه غم او را ز طعن و استهزاست بیرق او بلی بپاست (صغیر) تا خداوندی خدا بر جاست @Maghaatel
🩸تا حسینم به زمین خورد، دیگر حال خودم را نفهمیدم... در نقل‌ها آمده است: 🥀 در حالی‌که پیامبراکرم صلی الله علیه وآله بر فراز منبر مشغول خطابه بود، امام حسین علیه‌السلام از مسجد خارج شد و پایین لباس او، به پاى مبارکش پیچید و به زمین افتاد و گریان شد. 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله سراسیمه از منبر فرود آمد و ایشان را در برگرفت و فرمود: 📋 … والَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَا دَرَيْتُ أَنِّي نَزَلْتُ‏ عَنْ‏ مِنْبَرِي‏ ▪️قسم به حق آن خدایى که جان من در دست قدرت او است، (تا که حسین "علیه‌السلام" بر زمین افتاد) من نفهمیدم که چگونه از منبر فرود آمدم! 📚المناقب، ج۴ ص٧١ ✍ در نقلی دیگر آمده است که رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله فرمود: «وَ مَا مَعِی عَقْلِی» {دیگر عقلم به همراه من نبود!) 🗯 «عقل کل عالم»، به پای افتادن کودکانه امام حسین علیه‌السلام و گریه آن حضرت، چنین حالی به او دست می‌دهد... گویا هر کس که بهرهٔ بیشتری از عقل دارد، با یاد مصائب سیدالشهداء علیه‌السلام، گریه و بی‌تابی بیشتری می‌کند... 😭 آه یا رسول الله... وقتی‌که با افتادن سیدالشهداء علیه‌السلام اینچنین حالی به شما دست می‌دهد، دیگر چه بر شما می‌گذرد در ساعت دردناکی که سید بن طاووس آن لحظه جگرسوز را اینگونه نوشت: ➖... ضعف و سُستی در اثر زخمها و جراحات بسیار، بر سیدالشهداء علیه‌السلام عارض شد و از اثر اصابت تیرهای بسیار بر بدنش، مانند خارپشت به نظر می‌آمد. در این هنگام، صالح بن وهب مَرّی (یا مُزنی) ملعون با نیز‌ه‌ای بر پهلوی امام عليه‌السلام زد، 📜 فَسَقَطَ الْحُسَيْنُ علیه‌السلام عَنْ فَرَسِهِ إِلَى الْأَرْضِ عَلَى خَدِّهِ الْأَيْمَنِ. ▪️در این هنگام، سیدالشهداء علیه‌السلام از بالای اسب با گونه راست، بر زمین افتاد. 📚لهوف ص۱۹۳ 📝نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت بلندمرتبه شاهی ز صدر زین افتاد اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد... @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک‌دارِ مصائب امام حسن مجتبی علیه‌السلام...ای ماهیِ دریا برایت گریه کرده...«زهر» با جگر امام حسن مجتبی علیه‌السلام چه کرد...سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار امام حسن علیه‌السلام،از شدّت گریه از هوش رفتند ...حکایت قصرِ سبز امام حسن علیه‌السلام و قصرِ سرخ امام حسین علیه‌السلام در بهشت ...روضه خوانی امام حسن علیه‌السلام برای سیدالشهداء علیه‌السلام در لحظات احتضار ...حکایت دو طشتی که چها بر سر حضرت زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها آورد ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام با جان دادنِ امام حسن علیه‌السلام، خاک بر سر و روی خود می‌ریخت ...اگر وصیت برادرم نبود، من کنار جدّم او را به خاک می‌سپردم؛ ولو اینکه قرار بود پوزهٔ تو بر خاک مالیده شود ...عجوزه‌ای که اول تیر را به سمت پیکر مطهر امام حسن علیه‌السلام پرتاب کرد و بعد از تیر او، هفتاد تیر دیگر بر آن بدن مطهر نشست ...قمر بنی هاشم علیه‌السلام بر بالای جنازه مطهر برادر ، دست به شمشیر می‌برَد ...غارت زده منم که تو را خاک می‌کنم ...در کوچه و در مسجد و در خانه مغیره/پیوسته تو را پیش نظر بود حسن جان...نانجیبانی که سجّاده از زیر پای امام حسن علیه‌السلام کشیدند و خنجر به پای مبارک آن حضرت زدند... @Maghaatel
. سلام علیکم و رحمةالله اعظم الله اجورکم ان‌شاءالله تا فردا ظهر مصائب حضرت رسول اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله در کانال قرار داده می‌شود. .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸یا علی! آیا آن دَمی که فاطمه‌ات را کتک می‌زنند و تو را کشان‌کشان به مسجد می‌برند، صبر می‌کنی ؟! در نقلی آمده است: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود که رو به امیرالمومنین علیه‌السلام نمودند و فرمودند: 📋 أتَصبِرُ إذا قادوكَ بِحَمائلِ سَيفك؟ أو تَصبِر إذا قادوكَ في مِحرابِك؟ أو تَصبِرُ إذا هُتِكتِ الحُرمة؟ ▪️آن دَم که تو را شمشیر بر کمر، می‌کشاندند، آیا صبر می‌کنی؟ یا آن ساعتی که حُرمت ها هتک شده و کشان کشان تو را به سمت محرابت می‌برند، صبر می‌کنی؟! 📋 نَكَسَ بِرأسِه و هُوَ يَبكي ... ▪️در این هنگام امیرالمومنین علیه‌السلام سرش را به زیر انداخت و گریه می‌کرد‌... 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ادامه داد: 📋 أو تَصبِرُ إذا حَرَقوا بابَ دارِك ؟ أو تَصبِر إذا ضَرَبوا فاطمة؟ أو تَصبِر إذا أنبَتوا المِسمارَ في صَدرِها ؟ أو تَصبِر إذا أسقَطوا جَنينها؟ ▪️آیا آن دَمی که درب خانه‌ات را به آتش می‌کشند و فاطمه سلام‌الله‌علیها را کتک می‌زنند، صبر می‌کنی؟! آیا بر آن لحظه‌ای که میخ، در سینهٔ فاطمه‌ات جا کرده و جنین او را سقط می‌کنند، صبر می‌کنی؟! 🥀 در این هنگام امیرالمؤمنین علیه‌السلام با چشمی گریان فرمود: 📋 أصبِرُ يا رسول الله ! آری صبر می‌کنم ای رسول خدا! 📚الطریق،کاشی، ج۳ص ۴۱ ✍ نفسم در شماره افتاده رنگ و رویم پریده است علی سر من را بگیر بر زانوت وقت رفتن رسیده است علی گرچه زود و سریع طی شد و رفت چقدر روزگار سخت گذشت همۀ سال‌های تبلیغم به من بی‌قرار سخت گذشت دل من را همیشه توهینِ بی حیاها شکست، یادت هست سنگ باران کودکان لجوج سر من را شکست، یادت هست در اُحد که غریب ماندم من بغض کفار داشت وا می‌شد یک تنه جوشنم شدی تو علی تو نبودی، سرم جدا می‌شد اثر آفتاب شِعب این بود در سرم شعله‌های تب مانده به کف پای من از آن‌موقع خارهای ابولهب مانده چه کنم وقت رفتن آمده است دل ندارم که روضه‌خوان باشم کاش می‌شد زمان حمله به در زنده باشم، کنارتان باشم ظاهراً مؤمن و مسلمان‌اند با تو و فاطمه بد اند علی صبر کن صبر کن برای خدا همسرت را اگر زدند علی صبر کن آن زمان که با سیلی قصد دارند بر رویش بزنند یا که در پیش دست بسته‌ی تو با قلافی به بازویش بزنند تازه این اول مصیبت‌هاست کربلای حسین نزدیک است مثل زهرا قرار سوختن بچه‌های حسین نزدیک است... @Maghaatel
🩸ملک‌الموت چگونه برای گرفتن جان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد خانه آن حضرت شد؟! در نقل‌ها آمده است: 🥀 رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در هنگام بیماری، ساعتی بی‌هوش شد؛ ناگهان کسی در خانه را کوبید. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: کیست که در را می‌کوبد؟ گفت: من مردی غریبم! آمده‌ام و از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خواسته‌ای دارم آیا اجازه می‌دهید وارد خانه شود؟! 🥀 فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها گفت: خدا تو را رحمت کند. رسول خدا بیمار است و نمی‌تواند به کار تو بپردازد. او هم رفت و بعد از اندک زمانی برگشت و باز در را کوبید و گفت: غریبی هستم و اجازه می‌خواهم بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد شود. آیا اجازه می‌دهید؟! 🥀 در این هنگام رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به هوش آمد و فرمود: ای فاطمه! می‌دانی او کیست؟ گفت: نه ای رسول خدا! فرمود: او پراکنده کننده جماعت‌ها و درهم شکننده لذّت هاست. او ملک‌الموت است. به خدا قسم او پیش از من و پس از من از کسی اذن ورود نخواسته است و به خاطر جایگاه و منزلتم نزد خداوند متعال از من اذن ورود می‌خواهد. به او اجازه دهید وارد شود. 🥀 پس فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: وارد شو! خدا تو را رحمت کند. پس مانند نسیم وارد شد و گفت: سلام بر شما ای اهل بیت رسول خدا! 📋 فَأَوْصَی النَّبِیُّ إِلَی عَلِیٍّ بِالصَّبْرِ عَنِ الدُّنْیَا وَ بِحِفْظِ فَاطِمَةَ وَ بِجَمْعِ الْقُرْآنِ وَ بِقَضَاءِ دَیْنِهِ وَ بِغُسْلِهِ وَ أَنْ یَعْمَلَ حَوْلَ قَبْرِهِ حَائِطاً وَ بِحِفْظِ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ ▪️پس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله ، امیرالمؤمنین علی علیه‌السلام را به صبر کردن در (مصائب این) دنیا، محافظت‌نمودن از فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها، جمع کردن قرآن، پرداخت دِین او و اینکه به دور قبر آن حضرت دیواری بسازد و از حسن و حسین محافظت کند، سفارش نمود. 📚المناقب، ج۳ ص۱۱۶ ✍ سر به دامان علی داشت که جان بر لب بود آخرین ذکر نبی, یاعلی و یارب بود نفسِ آخرِ او بود که می گفت: حسین و کلام دگرش یادِ غم زینب بود بروی سینۀپیغمبر اکرم حسن است و کنار سر او فاطمه‌اش آن‌شب بود همه أسرارِ مگو را به علی گفت نبی آخرین سّرِ دلش حاوی این مطلب بود یا علی! بعد من آتش به حرم می افتد آشکارا شود آن بغض که در مَرحب بود خانه ام را که همین قوم به آتش بکشند تازه معلوم شود خصمِ تو لامذهب بود بِین دیوار و درِ خانه بماند زهرا وسط آتش کاشانه بماند زهرا غصه می آید و این دوره بسر می آید دورۀحزن تو با خونِ جگر می آید بعد من یاعلی این جمع ز هم می پاشد پشت این در خبر قتل پسر می آید بازو و پهلوی زهرای ترا خُرد کنند فاطمه یاری تو روز خطر می آید در همین کوچۀباریک بدنبال فدک دومی با غضبش بار دگر می آید آه از سیلی این قوم به ریحانۀمن وای از آن‌دم که ز مسمار خبر می آید تا ترا یکّه و تنها نگذارد کُفوَت فاطمه بعد من از شرم تو در می آید حسنم می شود آنروز عصای مادر وسط کوچه شود آب, بپای مادر بعد از این تازه حسن حالِ پریشان دارد تا چهل سال ز غم گریۀپنهان دارد جگرش پاره شود, وز کفِ او چاره شود زانوی غم به بغل, نالۀ هجران دارد هست بعد از حسنم, داغ حسینم در پیش او که بر پیکر خود نیزه فراوان دارد قاتلانش همه هستند؛ أراذل اوباش گرچه این قافله عنوان مسلمان دارد سرِ او را سرِ نیزه همه جا چرخانند گریه بر حال یتیمان و اسیران دارد کعب نی ها به تن زینب او خُرد شود سفری پر ز بلا همره عدوان دارد آه از گوشۀ ویرانه و رخسار کبود باز هم دخت من و سیلیِ یک دست یهود @Maghaatel
🩸ای دخترم!‌ من دارم شکایت کسانی را که به تو ظلم می‌کنند، به نزد خدای متعال می‌برم ... جابر بن عبدالله انصاری گوید: 🥀 فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در واپسین لحظه‌های زندگانی رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به نزد ایشان آمدند و گریه کنان بر روی ایشان افتادند؛ ایشان چشمان خود را باز کرده و به هوش آمد و سپس فرمودند: 📋 یَا بُنَیَّةُ أَنْتِ الْمَظْلُومَةُ بَعْدِی وَ أَنْتِ الْمُسْتَضْعَفَةُ بَعْدِی ▪️ای دخترم! تو پس از من مظلوم واقع می‌شوی و بعد از من مستضعف می‌گردی! 🥀 هر کس به تو آزار برساند، بر من آزار رسانده و هرکس بر تو غیظ کند، بر من غیظ کرده و هر کس تو را خوشحال کند، مرا خوشحال نموده و هر کس که به تو خوبی کند، بر من خوبی کرده و هر کس بر تو جفا کند، بر من جفا نموده و هر کس به تو بپیوندد، بر من پیوسته و هر کس از تو ببرد، از من بریده و هر کس با تو انصاف ورزد، بر من انصاف ورزیده و هر کس به تو ظلم کند، بر من ظلم کرده است؛ 📋 لِأَنَّکِ مِنِّی وَ أَنَا مِنْکِ وَ أَنْتِ بَضْعَةٌ مِنِّی وَ رُوحِیَ الَّتِی بَیْنَ جَنْبَیَّ ▪️ زیرا تو از من و من از تو هستم و تو پاره تن من و روحم که در میان دو پهلویم قرار دارد هستی. 🥀 سپس فرمودند: 📋 إِلَی اللَّهِ أَشْکُو ظَالِمِیکِ مِنْ أُمَّتِی... ▪️از کسانی از این امت که بر تو ظلم می‌کنند به خدا شکایت می‌برم. 📚کشف الغمّة ج۲ ص۵۸. ✍ دخترم! گریه‌ی تو پشتِ مرا می‌شکند بیش از این گریه مکن قلبِ خدا می‌شکند چه کُنی بر دل خود آب شدی از گریه بغضِ سر بسته از این حال و هوا می‌شکند تا که نشکسته‌ای از غصه کمی راه برو که قد و قامتِ تو زیرِ بلا می‌شکند باز بوسیدم از این دست که زد شانه مرا حیف یک روز کسی دستِ تو را می‌شکند تو سیه پوشِ من و شهر به همدردی تو حرمتِ شیر خدا را همه جا می‌شکند کودکانت همه در پشتِ سرت می‌لرزند که درِ خانه به یک ضربه‌ی پا می‌شکند می‌دوی پشتِ علی تا که رهایش نکنی ضربه‌ای می‌رسد و آینه را می‌شکند بس که دنبال علی رویِ زمین میاُفتی دل جدا , سینه جدا , دست جدا می‌شکند @Maghaatel
🩸گلوی مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را چنان بُغضی گرفته بود که نمی‌توانست مصائب بعد از خودش را شرح دهد ... در روایتی امام کاظم علیه‌السلام فرمودند: 🥀 در لحظات آخر عمر مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، امیرالمومنین، فاطمه زهرا و حسنین علیهم‌السلام به دور آن حضرت جمع بودند، 📋 فَأَخَذَ بِیَدِ فَاطِمَةَ فَوَضَعَهَا عَلَی صَدْرِهِ طَوِیلًا وَ أَخَذَ بِیَدِ عَلِیٍّ بِیَدِهِ الْأُخْرَی ▪️آن حضرت، دست فاطمه سلام‌الله‌علیها را گرفت و به مدت طولانی بر سینه‌اش نهاد و دست مولا علی علیه‌السلام را با دست دیگرش گرفت. 📋 فَلَمَّا أَرَادَ رَسُولُ اللَّهِ الْکَلَامَ غَلَبَتْهُ عَبْرَتُهُ فَلَمْ یَقْدِرْ عَلَی الْکَلَامِ فَبَکَتْ فَاطِمَةُ بُکَاءً شَدِیداً وَ عَلِیٌّ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ لِبُکَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ▪️چون رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله خواست سخن بگوید اشک بر او غالب شد و نتوانست. فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها به شدت گریست و مولا علی و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام نیز به خاطر گریه رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله گریه کردند. 🥀 فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: یَا رَسُولَ اللَّهِ قَدْ قَطَعْتَ قَلْبِی وَ أَحْرَقْتَ کَبِدِی لِبُکَائِکَ یَا سَیِّدَ النَّبِیِّینَ مِنَ الْأَوَّلِینَ وَ الْآخِرِینَ وَ یَا أَمِینَ رَبِّهِ وَ رَسُولَهُ وَ یَا حَبِیبَهُ وَ نَبِیَّهُ مَنْ لِوُلْدِی بَعْدَکَ وَ لِذُلٍّ یَنْزِلُ بِی بَعْدَکَ 📋 ای رسول خدا! از گریه شما بند قلبم پاره شد و جگرم سوخت ای سرور همه پیامبران از اولین و آخرین، ای امین پروردگار و فرستاده و محبوب و پیامبر او. بعد از تو برای فرزندانم چه کسی خواهد بود و برای ذلتی که پس از تو بر من وارد می‌شود چه کسی حامی من خواهد بود؟ 📋 مَنْ لِعَلِیٍّ أَخِیکَ وَ نَاصِرِ الدِّینِ؟ مَنْ لِوَحْیِ اللَّهِ وَ أَمْرِهِ؟ ثُمَّ بَکَتْ وَ أَکَبَّتْ عَلَی وَجْهِهِ فَقَبَّلَتْهُ 👈 علی علیه‌السلام، همان برادرتان و یاری‌کننده دین، چه کسی را بعد از شما دارد؟ برای وحی خدا و امر او چه کسی خواهد بود؟ سپس گریست و خود را بر سر و صورت پیامبر انداخت و او را بوسید. 🥀 امیرالمومنین علیه‌السلام و امام حسن و امام حسین علیه‌السلام خود را بر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله انداختند. 📚الطُرَف،سید بن طاووس،ص۱۳۰ ✍ چند روزیست بستری شده ای یا به سر حرف میزنی یا دست باز از فرط ضعف می افتاد میبری تا همینکه بالا دست حال و روز بدت مرا انداخت یاد غمهای هشت سالگی ام یاد آنروز که یتیم شدم من در اثنای هشت سالگی ام از همان روز تا همین حالا دست لطف تو بر سر من بود دستهایت پناه خستگی ام و عبای تو سنگر من بود آفتاب وجود تو یک عمر لحظه ای راهی غروب نشد سال ها از احد گذشت ولی زخم پیشانی تو خوب نشد.. اگر آماده ای برای سفر جگرم را ببین و بعد برو دوسه ماه دگر تحمل کن پسرم را ببین و بعد برو چه شده گریه میکنی امروز؟ برده اشک تو صبر و طاقت من چادرم را نگاه میکنی و دست خود میکشی بصورت من باعلی حرف میزدی دیشب چه به او گفته ای که تب کرده هی به در میکند نگاه پدر و مرا باز جان به لب کرده کاش میشد بمانی و نروی بی تو میترسم از حسادت ها از هجوم چهل نفر بر در آتش و دود و هتک حرمت ها ترسم اینست که مرا قنفذ آه ... با تازیانه حد بزند تا زمین میخورم به ضرب قلاف باز بر پهلویم لگد بزند @Maghaatel
🩸لحظات آخر، دست فاطمه زهرا را در دست مولا علی علیهم‌السلام گذاشت و فرمود: «علی‌جان! امانت مرا حفظ کن!» در روایتی آقا موسی بن جعفر علیهماالسلام فرمودند: 🥀 لحظات آخر عمر مبارک رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود، 📋 ...یَدُهَا فِی یَدِهِ فَوَضَعَهَا فِی یَدِ عَلِیٍّ وَ قَالَ لَهُ یَا أَبَا الْحَسَنِ هَذِهِ وَدِیعَةُ اللَّهِ وَ وَدِیعَةُ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ عِنْدَکَ فَاحْفَظِ اللَّهَ وَ احْفَظْنِی فِیهَا! ▪️دست صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها در دست رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود که دو دست دخترش را در دستان امیرالمؤمنین علیه‌السلام گذاشت و فرمود: یاابالحسن! این دختر، امانت خدا و امانت رسول او در نزد توست! پس او را به خاطر خدا و رسولش حفظ کن! 🥀 ای علی! به یقین این کار را انجام خواهی داد. به خدا قسم او سروَر همه زنان بهشت از اولین و آخرین است. به خدا قسم که او مریم کبری است. به خدا قسم تا به این حد که عمر کردم، پیوسته از خدا برای فاطمه و شما دعا کردم و خداوند خواسته‌ام را اجابت گفت. 🥀 به آنچه فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها می‌گوید عمل کن، زیرا چیزهایی که جبرئیل امر کرده بود به فاطمه سلام‌الله‌علیها امر نمودم. بدان ای علی که دخترم فاطمه از هرکس که راضی باشد من نیز از او راضی‌ام و همچنین خدا و فرشتگانش نیز از او راضی هستند. 📋 یَا عَلِیُّ وَیْلٌ لِمَنْ ظَلَمَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنِ ابْتَزَّهَا حَقَّهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ هَتَکَ حُرْمَتَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ أَحْرَقَ بَابَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ آذَی خَلِیلَهَا وَ وَیْلٌ لِمَنْ شَاقَّهَا وَ بَارَزَهَا ▪️یا علی وای بر کسی که به فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ستم نموده و حق او را غصب کرده و وای بر کسی که هتک حرمت او نماید و وای بر کسی که در خانه‌اش را بسوزاند و وای بر کسی که همسرش را اذیت و آزار برساند. وای بر کسی که او را به زحمت انداخته و با او مبارزه کند. 📋 ... اللَّهُمَّ إِنِّی مِنْهُمْ بَرِی ءٌ وَ هُمْ مِنِّی بُرَآءُ ثُمَّ سَمَّاهُمْ رَسُولُ اللَّهِ صلی الله علیه و آله. ▪️...خدایا من از آنها بیزار و آنها از من بیزارند سپس رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نام آن جنایتکاران را بُرد. 📚الطُرَف،سید بن طاووس، ص۱۳۰ ✍ دیدی دلم از هرچه میترسید دیدم افتاده ای در بسترت سرو رشیدم هرروز دیدم دیده ی بارانی ات را دیدم شکاف کهنه ی پیشانی ات را از راه رفتن کل پایت پینه بسته ناگفته ها را گفت دندان شکسته در مکه درگیر بلای کوچه بودی زخمی سنگ بچه های کوچه بودی “تبّت یدا” خار بیابان بود و پایت یک لحظه اما درنمی آمد صدایت حالا من و تو خلوتی داریم باهم دیگر نگاهت را نگیری از نگاهم بابا بگو‌ پیشم دوباره مینشینی قدری بمان پیشم که محسن را ببینی! تو هستی و اینجا شکوهم مستدام است حیدر میان هرگذر با احترام‌ است با بودنت زهرا رخش چون قرص ماه است آرامش این خانه ی ساده به‌راه است آتش ندیده دامنم الحمدلله خونی نشد پیراهنم الحمدلله هرگز ندیده روی زهرا را غریبه آرام‌ میکوبد در ما را غریبه بی تو اگر حمله‌ کنند اینها به خانه زهرای تو می‌ماند و صدتازیانه آتش میوفتد روی در پشت درم من با پهلویم سنگر برای حیدرم من سیلی میاید سمت من ای وای بابا بدخواب میگردد حسن ای وای بابا پیشم‌ بمان تا قتل زهرا را نبینی بی تو صدایم میشود فضه خذینی @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک‌دارِ مصائب مرتبط با رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله در لحظات احتضار، سیدالشهداء علیه‌السلام را بر روی سینه مبارکش نشاند ...یا علی! آیا آن دَمی که فاطمه‌ات را کتک می‌زنند و تو را کشان‌کشان به مسجد می‌برند، صبر می‌کنی ؟!ای دخترم!‌ من دارم شکایت کسانی را که به تو ظلم می‌کنند، به نزد خدای متعال می‌برم ...لحظات آخر، دست فاطمه زهرا را در دست مولا علی علیهم‌السلام گذاشت و فرمود: «علی‌جان! امانت مرا حفظ کن!»گلوی مبارک رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را چنان بُغضی گرفته بود که نمی‌توانست مصائب بعد از خودش را شرح دهد ...ملک‌الموت چگونه برای گرفتن جان رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله وارد خانه آن حضرت شد؟!تا حسینم به زمین خورد، دیگر حال خودم را نفهمیدم... رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله با چه حالی سیدالشهداء علیه‌السلام را از شانه‌اش به زمین می‌نشاند ؟!برخی از مستندات شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله (در منابع شیعه و سنی) @Maghaatel
🩸گوئیا صدای فریادهای دخترم فاطمه «سلام‌الله‌علیها» دارد به گوشم می‌رسد... در روایت آمده است: 🥀 هنگامى كه شهادت رسول خدا صلّى‌اللّٰه‌عليه‌و‌آله نزديك گرديد آن حضرت به قدرى گريست كه محاسن مباركش، تر شد. 🥀 به حضرت عرض شد: يا رسول اللّٰه! چه چيز شما را به گريه وا داشته است‌ فرمود: براى ذرّيّه و فرزندانم و آن ظلم‌هايى كه از بدکاران امّتم بعد از من به ايشان مى‌رسد، مى‌گريم. 📋 كَأَنِّي بِفَاطِمَةَ اِبْنَتِي وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِي وَ هِيَ تُنَادِي "يَا أَبَتَاهْ، يَا أَبَتَاهْ" فَلاَ يُعِينُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِي. ▪️گويا دخترم فاطمه زهرا «سلام‌الله‌علیها» را دارم مى‌بينم كه پس از من مورد ستم قرار گرفته و فریاد می‌زند: «یا أبتاه!یا أبتاه!» پس هيچ‌كس از امت من او را يارى نمى‌كند. 📋 فَسَمِعَتْ ذَلِكَ فَاطِمَةُ عَلَيْهَااَلسَّلاَمُ فَبَكَتْ، ▪️صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها تا که این سخن را شنيد، به گریه افتاد. 🥀 رسول خدا صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله فرمود: دخترم! گريه مكن! فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها فرمود: اى رسول‌خدا! بر آنچه پس از تو بر سرم مى‌آيد نمى‌گريم، بلكه براى فراق و دوری‌ات اشك مى‌ريزم. 🥀 رسول خدا صلّى‌اللّه‌عليه‌و‌آله به او فرمود: اى دختر محمد! به تو بشارت باد كه به زودى به من می‌پیوندی. پس همانا تو اولين نفر از اهل‌بیتم هستى كه به من ملحق خواهد شد! 📚أمالي،شیخ‌طوسی، ج۱، ص۱۸۸ ✍ حرف از وصیت‌های آخر می‌زنی بابا از پیش زهرایت کجا پر می‌زنی بابا؟! این لحظه‌ها یاد گذشته کرده‌ای انگار حرف از وصیت‌های مادر می‌زنی بابا دل‌شوره داری، از نگاهت خوب می‌فهمم داری گریزی به غمِ «در» می‌زنی بابا زهرای تو پشت و پناه حیدر تنهاست هرچند حرف از زخم بستر می‌زنی بابا یک روز می‌بینی مرا بین در و دیوار یک روز می‌آیی به من سر می‌زنی بابا گفتی که خیلی زود می‌آیم کنار تو پس لحظه‌ها را می‌شمارد یادگار تو @Maghaatel
🩸حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها با دیدن پیراهن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله از هوش رفتند... در روایتی امیرالمومنین علیه‌السلام فرمودند: 🥀 من رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را در لباسش غسل دادم؛ بعد از دفن آن حضرت ، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها پیاپی از من می‌خواست تا پیراهن پدرش را به او نشان بدهم؛ تا اینکه در نهایت روزی پیراهن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را به او نشان دادم؛ 📋 فإذٰا شَمَّتهُ غُشِیَ عَلَیها؛ فَلَمّا رَأَیتُ ذٰلکَ غَیَّبتُهُ. 🥀 همینکه او آن پیراهن را گرفت، بوی رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله را از آن استشمام کرد و در همان‌جا غش کرد و بر روی زمین افتاد؛ من که این صحنه را دیدم، دیگر آن پیراهن را از دید او پنهان کردم. 📚احقاق الحق،قاضی نورالله،ج۱۰ ص۴۳۶ 📚 بحارالانوار ج۴۳ ص۱۵۷ ✍ پیراهنی که نه خونی بود و نه زخمی، با دیدن آن، فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها از هوش رفتند ... وای از روزی که پیراهنِ عزیز از دست رفته‌ای، زخمی و خونی هم باشد... 📜 ... نيمه‌های ظهر بود که زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها به همسر خويش «عبدالله» فرمود: «بستر مرا در حياط به زير آفتاب قرار بده.» 🥀 عبدالله گوید: او را در حياط جاي دادم كه متوجه شدم چيزي را روي سينه خويش نهاده و مدام زير لب حرفي مي‌زند. به او نزديك شدم ديدم پيراهن حسين عليه‌السلام را كه خونين و پاره پاره است، بر روي سينه نهاده و مدام مي‌گويد: «حسين، حسين، حسين!... » لحظاتي نگذشت که دیگر روح مطهرش از این عالم مفارقت نمود . 📚مصائب و کرامات حضرت زینب علیهاالسلام،عزیزی،ص۱۶۷ 📝 شعلهٔ آهِ مرا هر دلی اِدراک کند دود آن رَخت عزا بر تن افلاک کند یوسفی بود مرا پیرهنی باقی ماند تا که تشریح غم سینه صد چاک کند جان اگر هم بدهم پیرهنش را ندهم کاش یارم به همین جامه مرا خاک کند دست از چاک گریبان نکشیدم بی او کاش دستش برسد اشک مرا پاک کند سر او را که شکستند شکستم سَرِ خود آیینه می‌شکند جامه اگر چاک کند @maghaatel
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🩸ای اباصلت! «کفنی» را برای پدرم بیاور ... ای بنی اسد! «حصیری» را برای پدرم بیاورید ... اباصلت گوید: 🥀 وقتی که امام رضا علیه السلام به شهادت رسید، فرزند دلبندش جوادالائمه علیه‌السلام به من فرمود: 📋 اُدْخُلِ الْخِزَانَةَ فَأَخْرِجْ لِیَ السَّفَطَ الَّذِی فِیهِ کَفَنُهُ وَ حَنُوطُهُ فَدَخَلْتُ فَإِذَا أَنَا بِسَفَطٍ لَمْ أَرَهُ فِی تِلْکَ الْخِزَانَةِ قَطُّ فَحَمَلْتُهُ إِلَیْهِ فَکَفَّنَهُ وَ صَلَّی عَلَیْهِ ▪️داخل انبار شو و زنبیلی که در آن کفن و حنوط پدرم هست را بیاور! وارد شدم؛ زنبیلی دیدم که قبلا در آنجا ندیده بودم و خدمت ایشان آوردم. ایشان پدر خود را کفن کرد و بر بدنش نماز خواند. 📚عیون اخبار الرضا علیه‌السلام ج۲ ص۲۴۲ ✍️ اما امان از دل آن فرزندی که تا هنگام دفن پیکر مطهر پدرش فرا رسید، رو به قبیله بنی اسد نمود و فرمود: «حصیری بیاورید تا بدن پدرم را در آن بگذارم!» 🥀 دو دست (از عالم غیب) پیدا شد و آن بدن را گرفت - و آن دو دست رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله بود - و آن اعضاء قطعه قطعه شده را بر روی آن بوریا جمع کرد؛ حتی انگشت مبارک آن حضرت را که بَجدَل ملعون قطع کرده بود، دفن نمودند. 📚کبریت الاحمر، بیرجندی ص۸۷۰ 📚سحاب رحمت،یزدی، ص ۶۵۳ 📝 ...روی قبرش بنویسید برادر بوده سال‌ها منتظر دیدن خواهر بوده روی قبرش بنویسید که عطشان نشده بدنش پیش نگاه همه عریان نشده بنویسید: کفن بود؛ خدایا شکرت هر چه هم بود بدن بود؛ خدایا شکرت یار هم آن قدری داشت که غارت نشود در کنارش پسری داشت که غارت نشود او کجا، نیزه کجا، گودی گودال کجا؟ او کجا، نعل کجا، پیکر پامال کجا؟... @Maghaatel
🩸قاتلی که تظاهر به گریه می‌کند و قاتلی که بر جنایت خود، فخر و مباهات می‌کند ... اباصلت گوید: 🥀 ساعتی از شهادت حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام گذشته بود که دیدم مامون ملعون درب خانه را می کوبد، 📋 فَإِذَا الْمَأْمُونُ وَ الْغِلْمَانُ بِالْبَابِ فَدَخَلَ بَاکِیاً حَزِیناً قَدْ شَقَّ جَیْبَهُ وَ لَطَمَ رَأْسَهُ وَ هُوَ یَقُولُ یَا سَیِّدَاهْ فُجِعْتُ بِکَ یَا سَیِّدِی ثُمَّ دَخَلَ وَ جَلَسَ عِنْدَ رَأْسِهِ ▪️همین که در را گشودم، دیدم مأمون و غلامان ایستاده اند! وی با گریه داخل شد و گریبان چاک زد و بر سر خود می‌زد با صدای بلند می‌گفت: آه آقای من! تو را از دست دادم! 📚عیون اخبار الرضا علیه‌السلام ج۲ ص۲۴۲ ✍️ ای کاش قتله کربلا هم مثل مأمون ملعون لااقل اینگونه تظاهر به گریه می‌کردند ... اما نه تنها این کار را نکردند بلکه آن حرامیان بر جنایاتی که بر سر مظلوم کربلا ، مرتکب شده بودند، فخر و مباهات می‌کردند ... 🔖 در نقلی آمده است: 🥀 وقتی اسرای آل الله را وارد شهر شام نمودند، قَتله کربلا در پیش چشم شامیان، شروع کردند به فخرفروشی به هم، در کشتن اباعبدالله علیه‌السلام... 📜 سنانٌ یقولُ : أنا ضَرَبتُهُ و فَلَقتُ هامَتَهُ. ▪️پس سنان ملعون می‌گفت: منم که فرق او را شکافتم. 📜 والشمرُ لَعَنَه اللهُ یقولُ: أنا جَزَیتُ رأسَه عن جَسَدِه. ▪️و شمر لعین می‌گفت: منم که سر او را از بدنش جدا کردم. 📜 و شَبَثٌ یقولُ : أنا وَطَأتُهُ بِفَرَسی. ▪️شبث می‌گفت: من با اسبم بر او تاختم. 📜 و أشعَثُ بنُ قَیسٍ یقولُ : أنا أخَذتُ قَمیصَهُ. ▪️اشعث بن قیس می‌گفت: من پیراهن او را به غنیمت بردم. 📜 و الأسوَدُ بنُ الکِندی یقولُ : أنا أخَذتُ تِکَّتَهُ . ▪️أسود بن کِندی می‌گفت: من کمربند او را به غنیمت بردم. 📜 ورَجُلٌ یقولُ : أنا أخذتُ سَیفَه. ▪️و حرام‌زاده دیگری می‌گفت: من شمشیر او را گرفتم. 📜 و جاءَ خولیٌّ وعلی قَناتِهِ رأسُ الحسینِ علیه‌السلام وهو یقولُ: ▪️خولی آمد درحالی که بر سر نیزه‌اش سر مطهر سیدالشهداء علیه‌السلام قرار داشت, میگفت: 📜 أنا صاحبُ السیفِ الصَّیقلِ ، أنا صاحبُ الرُّمحِ الطَّویلِ ، أنا صاحبُ المَجدِ الأثیلِ ، أنا صاحبُ الدینِ الأصیلِ ، أنا قَتَلتُ أعدائَنا أجمعینَ و أتَیتُ بِرُؤوسِهِم إلی أمیرنا إبنِ زیادٍ و یَزیدَ. ▪️منم که صاحب شمشیر صیقلی هستم؛ منم که نیزه‌ای بلند دارم؛ منم که دینی اصیل دارم؛ من دشمنان خودمان را کشتم و سرهایشان را به نزد امیرمان ابن زیاد و یزید برده‌ام. 📚 بحرالمصائب، ج۸ ص۵۷ 📝 شمر و سنان دور و برت تاب می‌خورند نان را به نرخ کشتن اصحاب می‌خورند تنها برای این که اشک مرا در بیاورند با مشک شان کنار حرم آب می‌خورند @Maghaatel
🩸حضرت‌ جوادالائمه علیه‌السلام در مصیبت پدر، گریبان درید و از هوش رفت ... در نقلی آمده است: 📋 أَمَّا ابنُهُ مُحَمَّدٌ الجَوادُ عَلَیهِ‌السَّلامُ فَإِنَّهُ شَقَّ جَیبَهُ، وَلَم یَتَمالَك مِنَ البُکاءِ وَالنَّحیبِ، إِلیٰ أَن أُغمِيَ عَلَیهِ ▪️امام جواد علیه‌السلام در سوگ پدر گریبان خود را درید. آن حضرت نتوانست جلوی گریه و شیون خود را بگیرد؛ آن‌قدر گریه و شیون کرد تا جایی که از هوش رفت! 🥀 وقتی که به هوش آمد، فریاد می‌زد: وا أبتاه، واماماه، واعلياه، وامحمداه وا أبا القاسماه واحسناه، واحسيناه، وا انقطاع ظَهراه بعدك يا أبتاه! 📋 وَ حَثَّى التُّرابَ عَلَى رَأسِه. ▪️و خاک بر سر مبارکش می‌ریخت! 📚مؤَجِّجُ الأحزان في وفاة غریب خراسان، الأوالي، ص۹۸. ✍️ آه ... یاجوادلائمه! الحمدالله که جسم مبارک پدرتان، عریان نشد ... الحمدالله بدنش زخمی از تیر و نیزه ها نبود ... الحمدالله که سر مبارکش بر بدنش بود ... 📝 اما با این حال، شما اینگونه بی تاب شدید ... 😭 حال چه سازد آن فرزندی که تا نگاهش به پیکر عریان و به خاک و خون فتاده پدرش افتاد،فرمود: 📜 فَکَادَتْ نَفْسِی تَخْرُجُ ▪️نزدیک بود جان از بدنم خارج شود. 🥀 وقتی عمه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها حال مرا فهمید، نزدیک من آمد و فرمود: 📜 مَا لِی أَرَاکَ تَجُودُ بِنَفْسِکَ یَا بَقِیَّةَ جَدِّی وَ أَبِی وَ إِخْوَتِی؟ ▪️مرا چه شده که می‌بینم می‌خواهد روح از بدنت خارج شود، ای باقی مانده جد و پدر و برادرانم!؟ 🥀 من به عمه‌ام زینب کبری سلام‌اللّه‌علیها گفتم: 📜 کَیْفَ لَا أَجْزَعُ وَ لَا أَهْلَعُ وَ قَدْ أَرَی سَیِّدِی وَ إِخْوَتِی وَ عُمُومَتِی وَ وُلْدَ عَمِّی وَ أَهْلِی مُصْرَعِینَ بِدِمَائِهِمْ مُرَمَّلِینَ بِالْعَرَاءِ مُسَلَّبِینَ ! ▪️چگونه جزع و فزع نکنم در حالی که پیکر پدر بزرگوارم، برادرانم، عموهایم، عموزادگانم و اهل بیتم غرقه به خون خود شده اند، اجسادشان برهنه است، لباسشان به تاراج رفته! 📜 لَا یُکَفَّنُونَ وَ لَا یُوَارَوْنَ وَ لَا یُعَرِّجُ عَلَیْهِمْ أَحَدٌ وَ لَا یَقْرَبُهُمْ بَشَرٌ ... ▪️بدنشان کفن نشده و به خاک سپرده نشده‌اند، احدی متوجه ایشان نمی‌شود، بشری نزدیک آنان نمی‌رود... 📚کامل الزیارات ص۲۵۷ 📖 من‌كه عمري در تب و تاب مرارت سوختم چون شب شام غريبان در حرارت سوختم بعد باباي غريب و بي كس و مظلوم خود مثل عمه زير زنجير اسارت سوختم از حرم تا قتلگه با كعب ني كردم عبور اولين زائر منم كز اين زيارت سوختم سوختم بابا چو بر نعشت نگاهي دوختم بر شكاف زخمهاي بي شمارت سوختم نعش بي سر را كه ديدم ناگهان خوردم زمين بر تن بي سر و جسم بي مزارت سوختم نعشها ديدم به صحرا رأسها ديدم به ني هم به هفتاد دو و هجده بهارت سوختم تا دم مرگم برايت گريه كردم صبح و شام نهضتي كردم بپا حالا كنارت سوختم @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک دارِ مصائب امام رضا علیه‌السلام«زهر» با بدن مبارک علی بن موسی الرضا علیهماالسلام چه کرد...اگر سَرم را پوشانده بودم دیگر با من سخن مگو...آمدن حضرت جوادالائمه علیه‌السلام بر بالین پدر...فرش حجره را جمع کن تا مثل جدّ غریبم بر روی خاک ها جان بدهم...امام رضا علیه السلام در لحظات احتضار،روضه «عطش» سیدالشهداء علیه‌السلام را می‌خواند...مأمون ملعون، آن‌قدر امام رضا علیه‌السلام را اذیت می‌کرد که آن حضرت همانند مادرشان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها تمنّای رفتن از دنیا را می‌نمود...غسل دادن بدن مطهر امام رضا علیه‌السلام توسط فرزند دلبندش...حضرت‌ جوادالائمه علیه‌السلام در مصیبت پدر، گریبان درید و از هوش رفت ...ای اباصلت! «کفنی» را برای پدرم بیاور ... ای بنی اسد! «حصیری» را برای پدرم بیاورید ...قاتلی که تظاهر به گریه می‌کند و قاتلی که بر جنایت خود، فخر و مباهات می‌کند ...طوری بر من گریه کنید که من صدای‌تان را بشنوم ...بی‌تابی حضرت جوادالائمه علیه‌السلام با هنگام وداع با پدر بزرگوارش ...غَش‌کردنِ امام رضا علیه‌السلام با ذکر مصیبتِ «تنهایی و بی‌رمق شدنِ سیدالشهداء علیه‌السلام در صحرای کربلا»درد و دل‌ها و اشک‌های امام رضا علیه‌السلام بر سر قبر مطهر رسول‌ خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله و حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها... @Maghaatel
معارف و مقاتل آلُ الله
#امام_رضا_علیه_السلام 🩸فهرست لینک دارِ مصائب امام رضا علیه‌السلام ➖ «زهر» با بدن مبارک علی بن موس
. سلام علیکم ، اَعظَمَ اللهُ اُجورَکم ➖ دوستان می‌تواند فهرست لینک‌دارِ بالا 👆 را برای دلدادگان حضرت ثامن‌الحجج علیه‌السلام، «فوروارد» کنند تا در سالروز شهادت جدّ امام زمان ارواحنافداه، دل‌های بیشتری هم‌غصّه با غصّه‌های امام عصر «عجّل‌ الله تعالی فرجه الشریف» بشود. ➖ ضمناً اگر عزیزان تمایل دارند مثل فهرست بالا، به فهرست لینک‌دارِ محرم و صفر، فاطمیه و مصائب و مقاتل امامان معصوم علیهم‌السلام دسترسی داشته باشند، به کانال «فهرست مقاتل» مراجعه فرمایند.👇👇👇 https://eitaa.com/maghaatel2 .
🔰 طعنه‌های آزاردهندهٔ «اولی» بعد از شهادت رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، خطاب به صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها... مرحوم شیخ مفید نقل می‌کند: 🔹اکثر مردم به خاطر مشاجراتی که در مورد خلافت میان مهاجرین و انصار صورت گرفت در مراسم به خاک سپاری رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله شرکت نکردند، به همین خاطر اغلب آنها نتوانستند بر جنازه آن حضرت نماز بخوانند. 📋 وَ أَصْبَحَتْ فَاطِمَةُ عَلَیْهاالسَّلامُ تُنَادِي «وَا سَوْءَ صَبَاحَاهْ» ▪️فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در آن روز ندا سر می‌داد: «چه روز ناخوشایندی!» 🔖 اولی گستاخانه، در جواب آن حضرت گفت: 📋 إِنَّ صَبَاحَكِ لَصَبَاحُ سَوْءٍ! ▪️«این روز تو است که ناخوشایند است!»😭 🔸 و آن قوم چون دیدند مولا علی علیه‌السلام به کار غسل و کفن و دفن رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله مشغول است و بنی‌هاشم به خاطر مصیبت آن حضرت با آنان کاری ندارند، فرصت را غنیمت شمردند و به موضوع خلافت پرداختند و ابوبکر را خلیفه کردند. 📚الارشاد، ج۱، ص۱٨۹. @maghaatel
🔰 «شیطان لعین» در صورت «مغیرهٔ ملعون»، مردم را به بیعت با «اوّلی» فرامی‌خواند ... صحابی جلیل‌القدر رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، جناب جابر بن عبدالله انصاری گوید: 📋 تَمَثَّلَ إِبْلِیسُ فِی أَرْبَعِ صُوَرٍ تَصَوَّرَ یَوْمَ قُبِضَ النَّبِیُّ صلی الله علیه و آله فِی صُورَةِ الْمُغِیرَةِ بْنِ شُعْبَةَ 🔹ابلیس به چهار صورت ظاهر شد؛ (در یک بار) روزی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله به شهادت رسید، به صورت «مغیرة بن شُعبة» ظاهر شد. 🗯 او در بین مردم ندا سر می‌داد: ای مردم! خلافت را مانند پادشاهان ایران و روم قرار ندهید، آن را گسترش دهید تا گسترش یابد، و آن را به خانواده بنی‌هاشم ندهید که برای خلافت، منتظر نوزادان در شکم مادران باشند. 📚الأمالی،شیخ‌طوسی،ج۱ ص۱۸۰. @Maghaatel
هدایت شده از فهرست مقاتل
🩸فهرست لینک‌دارِ مصائب مرتبط با هجوم به خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها ➖ بخشی از نامه دوّمی به معاویه ملعون که مصائب در و دیوار را در آن ذکر می‌کند...یابن أبی طالب! اگر خارج نشوی، خانه را روی سرتان آتش می‌زنم...شرح دردناک جمله « و بَطنٍ فَتَقُوهُ» ...ای مغیره! تو آن‌قدر مادرم را کتک زدی که خون از بدنش جاری شد...وقتی که رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، در زمان حیات خود، روضه دخترشان حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را می‌خوانند...کسی که همیشه دست نحسش بر روی زن ها بلند بود...به خدا قسم اگر مادر ما، مو پریشان می‌کرد، تمام مردم می‌مُردند...معاف شدن قُنفُذ از مالیات به خاطر کتک‌زدن حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها...رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله، هرگاه حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها را می‌دید، خم می‌شد و دست دخترش را می‌بوسید...حالا که اسم دخترت را «فاطمه» گذاشتی، حواست باشد که او را کتک نزنی...فرازهایی از مصیبت «سیلی زدن» به روی مبارک انسیه الحَوراء سلام‌الله‌علیها، توسط شخص «دوّمی» وقتی که صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها، نگداشت مولا علی علیه‌السلام را به مسجد ببرند، «چند نفر» و «چگونه» آن مظلومه را می‌زدند...مصائبی که با لفظ «رَضَضَ» از آن تعبیر کرده‌اند...فرازهایی از مصیبت «هیزم» و «آتش‌زدن» خانه حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها...شرح مختصری از مصیبت «مسمار»...مصیبت دردناک «افتادنِ درب خانه» بر روی حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها ...به خدا قسم، «حجاب خدا» دریده شد...فرازهایی از «جسارت های زبانیِ» دوّمی به حضرت صدیقه کبری سلام‌اللّه‌علیها ...جانسوز ترین دفاع مظلومانه و مردانه دو «بانوی مظلومه» در تاریخ...ای کاش پسر ابوطالب علیه‌السلام می‌مُرد و نمی‌دید که همسرش را کتک می‌زنند...ردّ تازیانه‌ای که بعد از هزار و چهارصد سال، مثل یک «بازوبند» باقی مانده است...سخت ترین درد، برای یک مرد ...وقتی که امیرالمومنین علیه‌السلام با همسرِ به خاک و خون افتاده‌اش، روبرو می‌شود و عبای خود را بر روی آن حضرت می‌اندازد...هجوم نابرابرانه‌ای که به ارث رسید... سیلی خوردن مقداد از دومی و به یاد آوردن مصیبت حمله به خانه وحی... @Maghaatel