eitaa logo
مهدویت_بصیرت
9.4هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
3.5هزار ویدیو
27 فایل
سلام،به‌کانال مهدویت_بصیرت‌ خوش‌آمدید💕 ✨️نوربصیرت‌جان زندگی است وایمان،سودی نمی بخشد،مگربابصیرت،   💟منتظربرای پیمودن راه‌انتظارتاظهورنیازمند#بصیرت است.اللهم إنّی‌أسْألك قوّة فی‌عِبادتك وتَبصُّرا فی‌كتابك‌وفَهمافی‌حكمك.
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⬅️ دو کلام حرف حساب استاد قرائتی با کسایی که در سطح جامعه عمدا روزه خوری می‌کنند 😂 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🌤 🆔 @mah_davit313
✔️برای خدا وقت بذارید، برای زندگی وقت پیدا میشه... ✔️ مهم اینه که خدا تنهات نذاره، بقیه که میان و میرن! ✔️فرق روزای خوب و بد زندگی اینه که روزای بد رو همون موقع میفهمی روزای بدن اما روزای خوبو نمیفهمی، بعدا که گذشت میفهمی روزای خوبی بوده...
ولیّ فقیه شکراندیش... شکراندیشی یکی از صفات مؤمن است. هر چه این صفت در انسان قوی‌تر و شدیدتر باشد، نشانه آشکارتر و قطعی‌تری از راستی و درستی و قوام و دوام ایمان است. اما شکراندیشی یعنی چه؟! در قرآن کریم شکرگزاری در برابر کفران آورده شده است. با التفات دقیق‌تر به معنای کفران درمی‌یابیم که آن، نوعی پنهان کردن نعمت یا غفلت از آن یا فراموش کردن آن و یا نعمت بودن آن است. نتیجه کفران گرفتار شدن به فرایند سوء مصرف نعمت است. اسراف و تبذیر و استخدام نعمت در مسیری غیر از آنچه برای آن آفریده شده. ضایع کردن سرمایه و دارایی و عطای الهی در غیر راه خدا. راه خدا یعنی تقویت بندگی خدا و بندگان خدا و تضعیف دشمنی خدا و دشمنان خدا. نعمت در فرهنگ دینی تنها زمانی به مقصد رسیده که با رحمت الهی همسو و همخوان باشد. نعمتی که بر خلاف رحمت الهی یعنی در راستای لعنت پروردگار باشد، نقمت نامیده می‌شود. انسان ناسپاس همواره نعمت‌های الهی را به نحوی تبدیل به نقمت می‌کند. او با عدم مدیریت درست نعمت باعث اتلاف و اسراف آن می‌گردد و فرصت رشدی را که می‌توانست از طریق آن به دست آید، هدر می‌دهد. گاهی این فرصت تکرار ناپذیر و جبران ناپذیر است. شکراندیشی یعنی اولا شناسایی آنچه داریم و دوما شناسایی آنچه داریم با عنوان نعمت و سپس شناسایی محل مصرف درست آن و سپس آشکار نمودن این نعمت و جلب محبت دیگران به منعم و جلب توجه آنها به شیوه درست مصرف آن. در مقابل، انسان کفراندیش نعمت‌ها را نمی‌یابد و چون یافت آن را از منبع اعطایش سلب می‌کند و بلکه بر ضد عطا کننده نعمت به کار می‌گیرد. کفراندیش در مرتبه بعدی به آنچه دارد التفاتی ندارد. خود و نعمت‌های مربوط به خود را فراموش می‌کند و به آنچه نزد دیگران است چشم می‌دوزد و آن را که به او عطا نشده تمنا می‌نماید و در اثر این حواس‌پرتی و عدم تمرکز، نعمت‌ها را یکی یکی ضایع کرده از بین می‌برد و در راه رسیدن و ربودن آنچه از آن او نیست، دست به هر کاری می‌زند. مسیرهای مشروع و معروف را کنار می‌زند و بیراهه‌های منکر را می‌آزماید. خداوند را در سلسله توزیع نعمت نادیده می‌گیرد و با نادیده گرفتن نعمت و نعمت بودن نعمت و منعم، زشت‌ترین نوع توهین و بی‌ادبی را روا می‌دارد. آدم‌های ناسپاس همواره ناراضی و چشم‌چرانند. آنها به هر سو نظر می‌افکنند تا گمشده خود را پیدا کنند. گمشده آنان هر چیزی است که مال آنان یا نزد آنان نیست. آنها قانع و خودبسنده نیستند. طماع و حریصند. دائما درد می‌کشند و هیچ گاه آرام و قرار ندارند. سیر نمی‌شوند. همواره در عطش میل و خواهش بیشتر به سر می‌برند. از آنجا که نداشته‌های انسان همیشه نسبت به داشته‌هایش بی‌نهایت است، انسان ناسپاس دچار سرگشتگی و ظلمت بی‌پایان است. اما انسان شکراندیش از سرمایه اصلی خود غافل نیست. بندگی خدا... بندگی خدا منبع بی‌انتهای بودن است. رمز جاودانگی و اتصال به لایزال الهی است. بنده خدا اندک خود را در برابر خدا هیچ می‌بیند و آن را در راه خدا مصرف می‌کند تا رضایت و همراهی و یاری او را جلب کند. انسان ناسپاس اما دارایی خویش را در راه جلب نظر و جذب دارایی‌ها و تصاحب امکانات دیگران صرف می‌کند. وقتی خوب بیاندیشیم می‌یابیم که مالکیت امری اعتباری است و ما در واقع به نوعی توافق رضایتمندانه یا اجباری می‌رسیم و تجربه همراهی با نعمت‌ها را نوعی مالکیت تعبیر می‌کنیم. انسان ناسپاس با بی‌توجهی به این حقیقت در توهم مالکیت، مالک اصلی را فراموش می‌کند و با او می‌ستیزد. نتیجه این ستیزه‌جویی از دست دادن نعمت و زمینه‌های برخورداری از نعمت است. انسان ناسپاس اگر بتواند این بار دست به اجبار و اکراه می‌زند. اما نتیجه تفاوت زیادی نخواهد داشت. دیر یا زود فرایند ناسپاسی فرصت‌ها را یک به یک از بین می‌برد و امکان جاودانگی در رحمت را از کف ناسپاس می‌رباید. انسان شکراندیش می‌داند که نعمت جسمانی وجه المعامله رحمت روحانی است. او تمام دارایی خود را تا فرصت دارد به رحمت تبدیل می‌کند، شاید هنگام عبور از مرحله مادی زندگی سرمایه‌های مادی‌اش از بین نرفته باشد. سرمایه‌گذاری در رحمت، از زیرکی‌های انسان مؤمن شکراندیش است. او همواره به داشته‌هایش می‌اندیشد و مسیرهایی را می‌یابد که موجب رشد سرمایه‌اش خواهد شد. انسان شکراندیش بر پایه توهم آنچه نزد او نیست حرکت نمی‌کند. او با قدردانی از نعمت‌ها و شناختن اندازه هر چیز و حدود آن و نسبتی که با سایر پدیده‌ها دارد، مسیر پیشرفت را طراحی می‌کند. آنچه دارد را به بهترین نحو به کار می‌گیرد و بر خلاف روح مصرف‌گرای انسان ناسپاس، او اندیشه‌ای مولّد دارد و در عمل به آن اصرار دارد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 پروانه بهار دختر ملک الشعرای بهار: ⭕️ زمان پهلوی خیلی به ما بد گذشت!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از شرح آتش دل
. 💠 صلَّى اللّٰهُ عَلَيْكَ یا حَسَنَ بْنَ عَلِی الْمُجْتَبی در نیمۀ ماه خدا، ماه خدا آمد چشم و چراغ شیعیان، شمس هدی آمد ماه خدا را تیغ ابرویش دو قسمت کرد آن ماه بی‌همتا که دل برد از خدا آمد از پای تا سر مصطفایی دیگر است این نور دلبند زهرا نور چشم مرتضی آمد آمد معزّالمؤمنین و یار محرومان آیینۀ حُسن خدا، بحر سخا آمد نامش حسن، رویش حسن، خویش حسن، ای جان! بویش حسن، مویش حسن، حُسن رسا آمد نور سیادت می‌درخشد از جبین او میراث‌دار هیبت خیرُالوَری آمد شاه جوانان بهشت و رشک مهرویان بر مهربانان جهان فرمانروا آمد تندیس بخشایندگی، شرح شکیبایی تصویر نیکوییّ و تفسیر صفا آمد الگوی حلم و معدن علم و سپهر سِلْم سرمشق تسلیم و رضا، روح دعا آمد سرچشمۀ ایثار و تمثال خداترسی آن مهربانِ با غریبان آشنا آمد شاه کریمی که گدایان دو عالم را یک گوشه‌چشمش می‌کند حاجت‌روا آمد در پیش حُسنش ماه نو می‌آورد سجده نوری که نامش می‌دهد دل را جلا آمد برچیده شد از جمع مشتاقان پریشانی از تاب مویش تا نسیمی جان‌فزا آمد دیگر چه غم از احتیاج و رنج و بی‌چیزی آمد کریم آل طاها، مجتبی آمد ✍️ @SharheAtasheDel
بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم جان به قربان کریمی که کرم زنده از اوست ☀️سلام‌ بر شما که صبور و مقاومید، صبحتان‌بخیر🌷 🌤اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ ذکرروزسه شنبه : یا أَرحَمَ الرَّاحِمِین پيامبر اكرم (ص) فرمودند: الحسن و الحسين امامان قاما او قعدا . حسن و حسين در همه احوال امام و پيشوايند؛ چه بايستند و چه بنشينند. (چه قیام کنند چه صلح کنند) بحار الانوار 43/291 و 44/2
ولادت کریم اهل بیت امام حسن مجتبی(ع)مبارک باد
امام حسن مجتبی (ع) فرمودند: إنَّ لِکُلِّ صائِمٍ عِنْدَ فُطُورِهِ دَعْوَةً مُسْتَجابَةً، فَإذا کَانَ أوَّلُ لُقْمَةٍ فَقُلْ: بِسْمِ اللهِ اللَّهُمَّ یا واسِعَ المَغْفِرَةِ اغْفِرْ لِی. هر روزه‌داری هنگام افطار یک دعای اجابت شده دارد. پس در اولین لقمۀ افطار بگو: به نام خدا، ای خدایی که آمرزش تو فراگیر و وسیع است، مرا بیامرز. «اقبال الأعمال، ص۱۱۶» 🆔 @mah_davit313
مهدویت_بصیرت
✨بسم‌الله‌الرحمن‌اارحیم✨ ☘ محمدرضا رنجبر /تفسیرگزیده #قسمت_شصت‌‌‌‌ونهم #بقره #صفحه_۶۹قرآن‌کریم📚 🎧س
4_6017337262885310098.mp3
7.42M
✨بسم‌الله‌الرحمن‌اارحیم✨ ☘ محمدرضا رنجبر /تفسیرگزیده 📚 🎧سروران عزیز و ارجمندمهدوی، سعی کنید وقت بگذاریدبشنوید 👌🏻 [روزتان را بدون قرآن سپری نکنید، اما با توجه و حضور قلب❤️ ] ❤️ثواب نشرش هم هدیه کنید محضر قرآن کریم ،کلام الله جل وعلا ، امیداست در زمره ی ذاکرین و صالحین محشور شویم ،ان‌شاءالله‌تعالی... 🌤 🌴 🆔 @mah_davit313 ➕صوت تحدیر،جزء۱۵استادآقایی ➕صوت تحدیر،جزء۱۵شاکرنژاد ➕صوت تحدیر،جزء۱۵سعدالغامدی ➕صوت دعای‌عهد التماس دعا.
امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند : واسه دنیا طوری تلاش کن که انگار تا ابد زنده ای و واسه اخرتت طوری زندگی کن که انگار همین فردا میخوای بری‼️ اینجوری عمل میکنیم یا نه؟!
مهدویت_بصیرت
ولیّ فقیه شکراندیش... شکراندیشی یکی از صفات مؤمن است. هر چه این صفت در انسان قوی‌تر و شدیدتر باشد،
✍🏻در عمل آنچه نصیب انسان ناسپاس می‌گردد، پسمانده‌ها و زباله‌های دیگران است و نعمت‌هایی که تبدیل به نقمت شده و جز پوسته‌ای مرده از آن باقی نمانده و آنچه انسان سپاسگذار قدرشناس به دست می‌آورد، عصاره جان و شهد شیرین زندگی است که در خویشتن پرورده است. حضرت آیت الله امام خامنه‌ای از جمله شکراندیش‌ترین شخصیت‌های حال حاضر جهان است. این همان رمز موفقیت ایشان است. همانطور که پیش و بیش از ایشان امام راحل، حضرت آیت الله خمینی در قله شکراندیشی ایستاده بودند. همین شدت و غلظت شکراندیشی وجه تمایز ایشان با بسیاری دیگر بود. با تکیه بر این صفت عالی‌رتبه توانست تمام امکان‌های موجود را رصد کند و راه‌های غلبه بر پهلوی و عبور دادن ملت از ذلت تاریخی را بیابد. حضرت آیت الله خامنه‌ای همواره بر داشته‌ها و یافته‌ها تأکید دارند و از مردم می‌خواهند تا تمام تمرکز خود را بر شکراندیشی صرف کنند. در این صورت تمام ظرفیت‌های درونی فرد و جامعه برای ساختن و برآوردن آن هزینه خواهد شد. رهبر شکراندیش ما از میان هجوم ناسپاسی‌ها، همواره مسیر مستقیم رشد و پیشرفت را می‌یابد و هر چه قدرناشناسان جاهل و متجاهل سعی می‌کنند راه راست و درست را انکار کنند، نمی‌توانند تزلزلی در ایشان به وجود آورند. شکراندیشی به ایشان قوتی مثال‌زدنی بخشیده که از آن شاخه‌های مستحکم قدرت و فضای سبز و پرطراوت اقتدار برآمده است. همین شکراندیشی رمز حیات انقلاب اسلامی ایران و صدور آن به اقصی‌نقاط عالم است. همواره پس بیانات ایشان شاهدیم که ناسپاسان و کفراندیشان قدرناشناس شروع به شبهه‌پراکنی علیه ایشان و مسیر ناب ایشان می‌نمایند؛ اما حقیقت زنده و بالنده این است که خداوند فرمود: لئن شکرتم لأزیدنکم و لئن کفرتم إنّ عذابی لشدید. آری «وقلیل من عبادی الشکور» و آن عالیجناب یکی از آن برگزیدگان است. خداوند ما را شکرگزار او قرار دهد.
✨بسم الله الرحمن الرحیم ✨ 📝 1⃣ نیکی و بدی ما، به خداوند سود یا زیانی نمی‌رساند بلکه نتیجه آن به خود ما باز می‌گردد. 2⃣ سعادت و شقاوت انسان بستگی به اعمال خود او دارد، نه عوامل اتفاقی مانند شانس و اقبال. 3⃣ نیکی به پدر و مادر را بی‌واسطه و به دست خود انجام دهیم. 4⃣ راه مقابله با تکبّر، توجّه به ضعف‌ها و عجزهاست. 5⃣ حدود یک چهارم قرآن مربوط به توحید و شرک است، ولی متأسّفانه کوردلان از شنیدن آیات توحید ناراحتند، امّا از شنیدن سخن شرک و یاوه خرسند می‌شوند. امروز نیز هرگاه بحث از توحید می‌شود، بعضی متنفّرند، ولی سخن شرقی‌ها و غربی‌ها برایشان جاذبه دارد. 6⃣ عمر دنیا نسبت به آخرت، کم و کوتاه است و هرکس باید مرگ و قیامت را نزدیک بداند. 7⃣ بندگی خدا، انسان را در برابر تبلیغات و لشکرکشی‌های ابلیسی بیمه می‌کند. آری کسی که به قدرت بی‌نهایت متصّل شد، نفوذناپذیر می‌شود. 8⃣ تا مسلمانان دست از مکتب و آیین خود بر ندارند، کفّار و دشمنان، دوست واقعی آنان نخواهند شد، دشمن به کم قانع نیست، می‌خواهد شما را از مکتب جدا کند. 9⃣ مهم‌تر از آغاز نیک، فرجام نیک است. نباید به آغاز شیرین دلخوش بود، بلکه باید از خطر بدعاقبتی به خدا پناه برد. 0⃣1⃣ ناتوانی در آوردن نظیرِ قرآن، دلیل اعجاز این کتاب است. 1⃣1⃣ بهترین دلیل بر امکان معاد، توجّه به قدرت الهی در طبیعت است. 2⃣1⃣ نعمت کتاب آسمانی، به قدری مهم است که خداوند، خود را به خاطر آن ستوده است. 3⃣1⃣ همه‌ی آنچه روی زمین است، باغها، گل‌ها، میوه‌ها، حیوانات، آب‌ها، معادن، رنگ ها، بوها، زینت زمین است. امّا برای انسان‌های رشد یافته، ایمان، زینت و آرایش است. 4⃣1⃣ منطقِ «خواهی نشوی رسوا همرنگ جماعت شو» با قرآن مخالف است. 5⃣1⃣ انسان پیوسته نیازمند خداست و در هر کاری باید خود را وابسته به اراده‌ی الهی بداند. 6⃣1⃣ برای بدست آوردن دنیا و رضایت سرمایه‌داران، از تهی دستان فاصله نگیریم. 7⃣1⃣ در بازداشتن دیگران از انحراف، با استدلال سخن بگوییم. 8⃣1⃣ نحوه‌ی حضور در قیامت، مانند هنگام تولّد و حضور در دنیاست؛ عاجز، گریان و عریان. 9⃣1⃣ در هدایت مردم، تنها برهان و دلیل کافی نیست، پذیرش مخاطب هم لازم است. 0⃣2⃣ رشد علمی بدون صبر، میسّر نیست. 📗 برگزیده تفسیر نور. در تبلیغ معارف قرآن سهیم باشید 🌙 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍوعَجِّلْ فَرَجَهُم 🌤 🆔 @mah_davit313
✅بهترين و بدترین مردم درکلام حضرت امام حسن مجتبی(عليه السلام) ❣🌷🍃 🌅مردم چهار دسته اند : ۱)دسته اى از آنها اخلاق دارند، امّا بهره اى (از دنيا) ندارند . ۲)دسته اى بهره ای از دنیا دارند ، اما اخلاق ندارند . ۳)دسته اى نه بهره اى (از دنيا) و نه اخلاق دارند كه اينها بدترين مردم اند . ۴)و دسته اى كه هم اخلاق دارند و هم (از دنيا) بهره مندند ، اينان بهترين مردم اند.✔️ 《 بحارالأنوار، ج 70》 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وآلِ مُحَمَّدٍوعَجِّلْ فَرَجَهُم ْ 🌤 🆔 @mah_davit313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سخنان حجت‌الاسلام قرائتی درمورد فریب‌خوردگان آشوب‌های پارسال 🔹در آشوب‌های پارسال آشوبگران به چند روحانی جسارت کردند؛ در حرم حضرت عبدالعظیم چند جوان به جبران این عمل زشت عمامۀ من را بوسیدند. 🔹باید گذشت داشته باشیم و از هم بگذریم؛ کینه نداشته باشیم. 🔹من از خدا، خانواده و همۀ مردم از اینکه ممکن است در تبلیغ دین کم‌کاری کرده باشم عذرخواهی می‌کنم. 🌤 🆔 @mah_davit313
❌ جزای آبرو بردن 🔸در لابه لای صفحات به یک ماجرا از آزار مؤمنین برخوردم، شخصی از دوستانم بود که خیلی با هم می‌کردیم. یکبار در یک جمع رسمی با او شوخی کردم و خیلی بد او را کردم. خودم هم فهمیدم کار بدی کردم برای همین سریع از او کردم او هم چیزی نگفت. 🔸گذشت تا روز آخر که میخواستم برای عمل جراحی به بروم دوباره به او زنگ زدم و گفتم من خیلی به تو بد کردم یکبار دیگر خواهش میکنم من رو کن من ممکنه از این بیمارستان برنگردم. بعد در مورد عمل گفتم و دوباره بهش التماس کردم تا اینکه گفت حلال کردم ان شاء الله که و خوب بر می‌گردی. 🔸آن روز در نامه عملم همان را دیدم جوان پشت میز گفت: این دوست شما همین دیشب از شما شد. اگر رضایت او را نمی گرفتی باید تمام اعمال خوب خودت را میدادی تا رضایتش را کسب کنی مگه شوخیه، آبروی یک رو بردی. 🔸بعدها مطلبی از گرامی اسلام (ص) دیدم که روزی آن حضرت به کعبه نگاه کردند و فرمودند ای خوشا به حال تو خداوند چقدر تو را بزرگ و حرمتت را گرامی داشته به خدا قسم مؤمن از تو بیشتر است زیرا خداوند تنها یک چیز را از تو کرده ولی از مؤمن سه چیز را حرام کرده؛ مال، جان و آبرو، تا کسی به او بد نبرد. 📚کتاب سه دقیقه در قیامت @mah_davit313
💢 📝خاطراتی از آخرین روز و لحظه شهادت فرمانده دلاور لشگر۳۱ عاشورا 💠 قسمت اول _ گردان داوطلبان 🖌...در کنار درب ورودی مقر دهها دستگاه تویوتای سقف دار و بی سقف ‌به صف شده و عده کثیری هم از رزمندگان اطراف شأن تجمع کرده بودند. به اجتماع رزمندگان پیوسته و همچون آنان با شور و هیجان منتظر دیدار سردار دل ها مهندس مهدی باکری شدم. مقابل سنگر فرماندهی مملو از دلاورمردانی بود که بعد از چندین روز نبرد سهمگین و مقاومت جانانه با چهره های خسته و بی رمق کنار هم با لباس ها و قیافه های خاکی و کثیف ایستاده بودند. بعضی چهره ها بقدری سیاه و تیره بود که فقط سفیدی چشم هایشان دیده میشد. تعدادی رزمنده مجروح هم در جمع دیده می شدند که با پیکری زخم خورده و پانسمان شده به عقبه برنگشته و همچنان مانده و دلاورانه به دنبال مبارز و هم آورد می گشتند.  محو تماشای بهترین و مخلص ترین بندگان خداوند متعال بودم که رزمنده ایی بالای یکی از تویوتاها رفت و بعد از سلام و صلوات ، گفت که ایران زاد ریئس ستاد لشگر عاشورا می باشم و حامل پیام فوری و اضطراری سردار باکری از آنسوی دجله هستم. سردار ایران زاد اول از تلاش و زحمات شبانه و روزی رزمندگان لشگر تشکر کرده و بعد ادامه داد که قرار بود سردار باکری خود در این محفل حضور داشته باشد. اما اوضاع در آنسوی دجله بقدری وخیم و بحرانی است که سردار خود در منطقه مانده و مشغول نبرد با قشون عراقی هاست. شما عزیزان تمام نیروهای باقی مانده از گردانهای عمل کننده لشگر عاشورا هستید که انصافاً هم در روزهای گذشته به وظیفه و تکلیف خود مردانه عمل کرده و الان هم تویوتاها آماده اند تا شما را به لب آب برده و روانه عقبه شوید. اما بدانید و آگاه باشید که آنطرف دجله سردار باکری نیاز شدید به یاری و کمک دارد و مرا هم فرستاده که برایشان نیروی کمکی ببرم. هر کدام توانی در بدن دارید و می توانید ، بمانید تا به یاری فرمانده لشگرمان بشتایم که بی صبرانه انتظارمان را میکشد. با اتمام سخنان سردار ایران زاد ، غوغایی عظیم در بین رزمندگان بر پا شده و نیروهای هر گردان در گوشه ای تجمع کرده و در مورد رفتن یا ماندن مشغول بحث و گفتگو شدند. تعدادی از یاران زنجانی هم دور هم نشسته و گرم گفتگو بودند. به جمع شأن پیوسته و کنارشان نشستم. برادران بسیجی حسن چترسیاه و رسول منتجبی و حسن محمدی ، رزاق کرمی ، علی احمدی ، بیژن موحد ، مجید رحیمی ، سید مجتبی موسوی عزم برگشت نموده و انصافاً هم حرف های منطقی و کاملاً درست و عقلانی می زدند. می گفتند که پنج شبانه و روز است که یک خواب راحت نکرده ایم و آنقدر هم با عراقی ها جنگیده ایم که از نفس افتاده و کاملاً خسته و بی رمق شده ایم. خورد و خوراک که هیچ ، سر و صورت و بدن مان پنج شبانه روز است که آب و تمیزی به خود ندیده و همه هیکل مان کثیف و سیاه هست. خلاصه هرکدام دلیلی برای برگشتن آورده و عاقبت هم بعد از کلی بحث و گفتگو ، همگی متفق‌القول تصمیم به بازگشت گرفته و مشغول جمع آوری تجهیزات مان شدیم. از جمع یاران خارج و حیران و سردرگم مشغول گشت و گذار در اطراف مقر شدم. در درونم طوفانی عظیم برپا بود و وجودم به آوردگاه نبرد عشق و عقل مبدل شده بود. عشق مرا به ماندن و پیمودن کوی معشوق تا نهایت فرا می خواند و عقل مصلحت اندیش هم از خطرات و رنجهای میسر می گفت و از ادامه راه برحذرم میکرد. عشق می گفت که برای رضای حق به وادی فنا آمدی و عاشق صادق از رنج ها و ملامت ها نمی گریزد و عقل عافیت طلب و مصلحت بین هم می گفت که چندین روز است که نخوابیدی و خسته و بی رمق و ناتوانی ، وظیفه و تکلیف خود را هم بعنوان یک رزمنده انجام داده ای ! چرا از دیوان عقل حدیثی نمی خوانی و از این دشت پربلا و پرخطر که پر از خون و آتش و تیر و ترکش است به کنج آسایش و آرامش و عافیت نمی گریزی !؟ در همین افکار غوطه ور بودم که چشام به شیرمردانی افتاد که قصد ماندن داشتند و با شور و هیجان مشغول پرکردن خشاب ها و نوارهای تیربار بودند. آن مستان ميخانه عشق ، آنچنانی با اشتياق و علاقه داوطلب شرکت در اين ماموريت خطرناک بودند که گويی تازه از گرد راه رسيده و هنوز کاری انجام نداده و با تمامی قدرت و توان آماده نبرد می شدند. آنان واقعاً خستگی و خواب را به سخره گرفته و با چهره های شاد و خندان رهسپار ميدان خون و شهادت بودند. نمی دانم دیدن آن دلاورمردان عاشق پیشه ، چه بلایی بر سر دلم آورد که در یک لحظه تمام وجودم پر از عشق و شور شد و با پشت پا زدن به نصیحت ها و اندرزهای عقل عافیت اندیش ، تصمیم به ماندن گرفته و برای برداشتن سلاح و تجهیزاتم به سمت دوستان و هم‌رزمان زنجانی برگشتم... 🌀 🖍 خاطره از بسیجی جانباز @mah_davit313
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
وقتی جمعی را بترسانی، دو واکنش طبیعی دارند. یا به سمت هم می‌دوند و به یکدیگر فشرده می‌شوند و یا از هم فرار می‌کنند و پراکنده می‌گردند. اما چه زمانی ایشان به سوی هم خواهند شتافت؟! چه زمان از هم خواهند گریخت؟ یکی از آن جاهایی که همه انسان‌ها از هم می‌گریزند، روز قیامت است. در آن روز هیچ کس احساس امان و امنیتی نزد هیچ کدام از نزدیکان و عزیزانش ندارد. هیچ کس توانی ندارد که خود را مشغول دیگری کند. هر کس به خود مشغول است. شنیدم آن روز مشغولیت حضرت محمد مصطفی نبیّ الله الأعظم، از شدت محبت پیامبرانه‌ای که دارند، امت خویش است. البته گمان شخصی بنده آن است که علاوه بر محبت عجیبی که آن عالیجناب بر مردمان داشته و دارند و رحمت للعالمین هستند، شدت وفاداری و رفاقتی که دارند نیز می‌تواند دلیل این رفتار حضرت باشد که بی‌ارتباط به محبت نیز نیست. در شدت وحشت انسان شرایط انتخاب ندارد. هر چه که پیش از این انتخاب کرده خود به خود انجام می‌شود. اگر در شرایط عادی همه اعضاء جامعه تعلق ذاتی و درونی نسبت به هم داشتند و به اعتماد و اطمینان و آرامش می‌رسیدند، در هنگامه سختی به سوی هم می‌شتابند و اگر در روزهای عادی زندگی از هم دور بودند و تعلقات آنان سطحی و سست بود، در هنگام تحریک‌شوندگی شدید، از هم دور می‌شوند و هر یک به سمت پناهگاه ذهنی خودش فرار می‌کند. یکی از آن نقاط کانونی که مردم به واسطه آن جمع می‌شوند و جمع می‌مانند، محبت به ولیّ خداست. ولیّ خدا مردم را با شدت محبت و معرفتش به کانون اتحاد و مقام و موقعیت جمع رهنمون می‌شود. ولیّ خدا چنان تعلقی در بین مردم ایجاد می‌کند که انگار نفس واحدند. او ایشان را به «من» تبدیل می‌کند. اشتراکات محبتی و جاذبه‌های ذاتی و قلبی، جماعت را به هم دلگرم می‌کند و می‌فشارد. این اتحاد سخت، بسیار بالاتر از اجتماع و اتفاق است. یک‌تن شدن و یک‌دل شدن و یک‌دست شدن است. همان چیزی که دشمنان از ترس، آن را به خالص‌سازی تعبیر می‌کنند. آری، هر کس که نتواند این جاذبه محبتی را تحمل کند و از روی حسادت به دنبال برتری‌طلبی و ویژه‌خواری باشد، چنین علاقه‌ای را نخواهد پذیرفت. از امیرالمؤمنین علیه صلوات الله و سلامه، نقل است که وقتی کار جنگ به جاهای سخت می‌رسید، ما به پیامبر پناه می‌بردیم. این حس جمع‌شوندگی و یکپارچگی که آرام‌بخش و اطمینان‌بخش و دلگرم‌کننده است، بر اثر تجربه زیسته آنان است از قابل اعتماد بودن همراهی با پیامبر. مردم با پیامبر خدا احساس من واحد می‌کردند و می‌کنند. دامنه‌های همان محبت است که امروز در بین مؤمنان مانده و در جایگاه ولایت فقیه و شخص ولیّ فقیه تجلّی یافته. لذا مؤمنین بر خلاف سایرین هنگام سختی‌های مادی و معنوی به سوی هم می‌شتابند.
مهدویت_بصیرت
وقتی جمعی را بترسانی، دو واکنش طبیعی دارند. یا به سمت هم می‌دوند و به یکدیگر فشرده می‌شوند و یا از ه
نشانه‌های آشکار این همدلی ایمانی را می‌توان در بحران‌هایی مانند جنگ و سیل و زلزله و کرونا و یا شب‌های عید و فصل شروع مدارس و مواعید آزادی زندانیان و غیره... به روشنی شاهد بود. این همدلی ایمانی بین امام و امت در اوج است. همواره در مراسمات مذهبی مردم گرد هم می‌آیند و از این جمع شدن نه تنها دلگیر نیستند؛ بلکه دلگرم هم می‌شوند. اجتماعات چند میلیونی در حرم‌های اهل بیت در مواقع مختلف با وجود دردها و رنج‌ها و خطرها و آسیب‌ها و هزینه‌ها و ناملایمات متعدد، جلوه‌ای از این خاطر و خاطره جمع است که میان مؤمنین وجود دارد. اگر گفته شود جمع شدن مخصوص مؤمنین نیست باید عرض شود که بی‌گمان چنین است. اما می‌توان اصالت جمع را زمانی کشف کرد که مانع و مزاحمی علیه این یک‌تنی و یک‌دلی به وجود می‌آید. بسیاری از جمع‌ها با کمترین تهدید از بین می‌رود. این جمع‌ها به جای فشرده شدن، پراکنده می‌شوند. خاطره عجیب، اما واقعی سالگرد شهادت سردار دلها، حاج قاسم سلیمانی شاهدی بر این معناست. با وجود دو انفجار مهیب و کشنده، جماعت به سرعت به جمع خود بازگشتند و اگر نبود ممانعت مسئولان و خوف و خطری محتملی که حافظان امنیت را به محدود کردن مراسم وادار کرد، جمعیت هیچ گاه صحنه را ترک نمی‌کردند. این تجربه در طی چند دهه بارها تکرار شده است. مردم در زیر بمباران صدام و رژیم بعث، راهپیمایی می‌کردند و ترسی به دل راه نمی‌دادند. مقام جمع مؤمنین چنان آنان را به هم فشرده که با وجود عملیات‌های تروریستی مکرر در میعادگاه‌های ملی و مذهبی و انقلابی و تهدیدات بالقوه مستمر، باز هم جمعیت کماکان به سوی هم می‌شتابند. علاوه بر تهدیدات جانی و هزینه‌های مالی، عملیات روانی منافقین از معارضین و معاندین و تحقیرها و توهین‌ها و تخریب‌ها و تحریف‌های دوستان‌نمایان و دوستان نادان، باز هم مؤمنین در تمام موقعیت‌های مهم تعلق هویتی و ذاتی خویش را ثابت کرده‌اند. این بر خلاف رفتار کسانی است که به محض روی دادن حادثه‌ای علیه دین، وطن، مردم، نظام، رهبر، انقلاب، تاریخ و تمدن و همه دارایی‌های ایران اسلامی اقدام می‌کنند و در کنار دشمنان این مرز و بوم قرار می‌گیرند. چه بسیار اندیشه‌های تجزیه‌طلبانه و مهاجرت‌های فرارگونه که به بهانه‌های مختلف انجام شده است. چه بسیار همکاری‌های دانسته و ندانسته با دیگران بر ضد اتحاد و یکپارچگی و اقتدار ملی و دینی که واقع شده. اما همواره در تمام شرایط ما عزیزانی را داشته‌ایم که تا پای خون و شهادت بر سر پایایی و پویایی ایران اسلامی عزیز مانده‌اند و هرگز از سختی‌ها نگریخته‌اند. بلکه به دل آتش زده و پیروزی و فتح را به ارمغان آورده‌اند. زمانی هر گاه کار کشور به سختی می‌کشید، پادشاه قدر قدرت قوی شوکت ما با جت شخصی فرار می‌کرد. او نه تنها به عنوان رئیس مملکت صاحب مقام جمع و کانون انحاد و ایمان مردم نبود، بلکه به شدت دچار از هم پاشیدگی شخصیت و وابستگی ذاتی به غیر بود. در زمان آنان تمام سرمایه‌های مادی و معنوی ایران از هم می‌پاشید. خاک ایران از دست می‌رفت. مال و جان و ناموس مردم ایران مورد تجاوز و تعدی و تعرض قرار می‌گرفت، در حالی که از سوی رژیم نامشروع پهلوی اراده و اقتداری برای دفاع از کیان ملت وجود نداشت. حکومت شخصی شده بود و شخصیت ملی و دینی و مذهبی هزینه می‌شد تا جایگاه شخصی حفظ و تقویت شود. مردم و سرمایه‌های مردمی به هیچ گرفته می‌شدند تا سلسله سلطنتی پایدار بمانند.