وقتی حکام سعودی سر عقل می آیند
🔸️پادشاه و ولیعهد سعودی در پیامی به رئیس جمهور ایران ، فرا رسیدن سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی را تبریک گفتند.
🔸️نکته جالب این که بن سلمان تا همین چند سال پیش، معتقد بود ایران به دنبال تلاش جهت ظهور امام دوازدهم شیعیان است و نمی شود با آن تعامل کرد و همچنین به صراحت اعلام کرد جنگ را به داخل این کشور می کشاند.
🔸️اما تهران با صبر و حوصله و حمایت از متحدش در یمن، سعودی را به این نتیجه رسانید که جنگ افروزی هایش به ثمر نمی رسد و باید واقعیتی به نام محور مقاومت را بپذیرد.
🔸️البته مدعیان کم سواد اما پرمدعایی مثل محمود سریع القلم هم بودند که ادعا کردند ایران برای تعامل با سعودی، یمن را معامله کرده است.
🔸️حال که حدود یکسال از برقراری مجدد روابط میان ایران و سعودی گذشته، بهتر می توان قضاوت کرد که کدام کشور از سیاست های خود کوتاه آمده است.
🔸️همچنین دولت نجات ملی یمن (متحد استراتژیک جمهوری اسلامی) تا حدی قوی و نیرومند شده که پنجه در پنجه آمریکا و انگلیس می افکند و هیچ کشتی بدون اجازه این دولت نمی تواند از باب المندب عبور کند.
✍ علیرضا تقوی نیا
#ثوابنشرمطالبهدیهبهحضرتحجتعج🌤
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
#مهدویت_بصیرت
🆔 @mah_daviat313
#قرآن_بخوانیم 🍃
قَدْ نَرَىٰ تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّمَاءِ
البقره/۱۴۴
نگاه های انتظارآمیز تو را به سوی آسمان میبینیم
خودت گفتی هر وقت دلتنگ شدم به آسمونت نگاه کنم
خدایا من امروز دلتنگ تمام پاکی های
کودکیم هستم...
دلتنگ بال پروازی که گم شد...
نمیدونم کجا و کی بهشت از دستم افتاد و هزار تکه شد...
نمیدونم کجا گمت کردم...
مثل قبل دیگه حنام رنگی نداره...
خدا جونم من تموم امیدم به بخشندگی توست
این امید رو از من نگیر
ای غایت آمال و آرزوی امیدواران
@mah_daviat313
بصائر 202- ایران مقتدر- 45 سال افتخار(1).pdf
868.7K
'بصائر 202- ایران مقتدر- 45 سال افتخار(1)'
براندازا اگه یکصدم این جمعیت رو داشتن، تیتر میزدن:
فوری، کل دنیا فتح شد😉😆
@mah_daviat313
#انتخابات
شرکت در انتخابات فارغ از هر مسئلهی دیگهای برای یه بچه مسلمون حکم نماز رو داره؛ واجبه و قیامت درموردش سؤال پرسیده میشه.
از ما گفتن😊
🔰زن ، آرامش ، اقتدار
خانهای که به ما از طرف محل کار داده بودند ، اقساط آن را ماهیانه از حقوق محسن کم میکردند.
بعضی از ماهها حقوقش صفر میشد و دیگر هیچ پولی نداشتیم. مجبور بود اضافه کار زیاد بماند تا بلکه بتواند برخی از مشکلات مالیمان را حل کند. گاهی هم با ژیان سفید رنگی که داشت، شبها مسافرکشی میکرد تا درآمد بیشتری داشته باشیم. اکثر شبها حدود ساعت دوازده به خانه میآمد و من از همان در ورودی میدیدم که از زور خستگی، پلکهایش مدام روی هم میافتد و سفیدی چشمهایش به خون نشسته. سعی میکردم در کنار او، من هم با قلاببافی و گلدوزی کمکخرج خانه بشوم.
وقتی میدید در کنار خانهداری، مشغول کارهای دیگر هستم، میگفت: «خانوم! من شرمندهی محبت تو هستم.» با لبخند نگاهش میکردم: «شرمندگی نداره. من و تو باید با هم زندگی رو بسازیم.»
-آخه تو علاوه بر زحمت بچهها و خونه، اضافه بر سازمان کار میکنی.
- تو هم ساعت دوازده برمیگردی.
-من مرد خونهام.
- منم زن خونهام و باید کمککار تو باشم.
میدانست در این بحث راه بهجایی نمیبرد و من از کمک کردن به او کوتاه نمیآیم. همیشه دستهایش را به نشانهی تسلیم بالا میآورد و از عمق قلبش لبخند میزد.
با تمام این اوصاف و مضیقههای مالی، خدا شاهد است که یک بار هم نشد خسته شوم و بگویم دیگر بس است و از او بخواهم این رشتهی درسی و کارکردن را رها کند تا ما هم مثل باقی مردم راحت زندگی کنیم. میدانستم محسن با اعتقاد در این راه قدم گذاشته و با عشق و علاقه کار میکند و من با تمام وجودم باید مشوق و محرکش باشم.
علاقه محسن به درس، تحصیل و پروژههای تحقیقاتی کمنظیر بود، حداقل من مثل او ندیده بودم. از همه لذات و تعلقات دنیویاش میگذشت تا درس و بحث را سر و سامان بدهد. هر بار که میدیدم مشکل مالی مانع ادامه مسیرش شد، با او حرف میزدم و با کمک هم مشکل را حل میکردیم.
یکبار که دیگر توان خرید کتابهای درسیاش را هم نداشت، گفتم: «محسن جان! نگران خرید کتابات نباش. من طلاهام رو میفروشم، تو هم برو کتابایی که لازم داری رو بخر.» نگاهی از سر ناراحتی کرد: «خانوم جان! اینکه نمیشه تو مدام انگشتر ازدواج و طلاهات رو برای من بفروشی که من راحتتر درس بخونم. » سعی کردم قانعش کنم: «اتفاقاً من بهترین کار رو انجام میدم. اینم خودش نوعی جهاده.» بغض صدایش را لرزاند.
-این محبتای تو رو هیچوقت فراموش نمیکنم…
📚 کتاب_شنبه_آرام
#سبک_زندگی
#محسن_فخری_زاده
#ثوابنشرمطالبهدیهبهحضرتحجتعج🌤
#ممنونکهبانشرلینکماراحمایتمیکنید
#مهدویت_بصیرت
🆔 @mah_daviat313
12.79M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸 انتشار یک سند به کلی سری از اوائل جنگ/ سندی که ممکن بود هر کشوری را تسلیم کند!
در سال ۵۹، فرماندهان نظامی این سند را به آیتالله خامنهای ارائه کرده بودند و درخواست داشتند تا امام(ره) را در جریان این موضوع مهم بگذارند. روایت آیتالله خامنهای اما دربارهی آن ابعاد جالبی را برملا میسازد.
#مهدویت_بصیرت
@mah_daviat313
https://eitaa.com/joinchat/4197974043Cc847276a8b