eitaa logo
مهدویت_بصیرت
9.2هزار دنبال‌کننده
2.5هزار عکس
3.8هزار ویدیو
31 فایل
سلام،به‌کانال مهدویت_بصیرت‌ خوش‌آمدید💕 ✨️نوربصیرت‌جان زندگی است وایمان،سودی نمی بخشد،مگربابصیرت،   💟منتظربرای پیمودن راه‌انتظارتاظهورنیازمند#بصیرت است.اللهم إنّی‌أسْألك قوّة فی‌عِبادتك وتَبصُّرا فی‌كتابك‌وفَهمافی‌حكمك. ارتباط باما👇 @YaHoseyneshahid50
مشاهده در ایتا
دانلود
مهدویت_بصیرت
✨بسم‌الله‌الرحمن‌اارحیم✨ ☘ محمدرضا رنجبر /تفسیرگزیده #قسمت_هفتادوچهارم #بقره #صفحه_۷۴قرآن‌کریم📚 🎧س
✨بسم‌الله‌الرحمن‌اارحیم✨ ☘ محمدرضا رنجبر /تفسیرگزیده 📚 🎧سروران عزیز و ارجمندمهدوی، سعی کنید وقت بگذاریدبشنوید 👌🏻 [روزتان را بدون قرآن سپری نکنید، اما با توجه و حضور قلب❤️ ] ❤️ثواب نشرش هم هدیه کنید محضر قرآن کریم ،کلام الله جل وعلا ، امیداست در زمره ی ذاکرین و صالحین محشور شویم ،ان‌شاءالله‌تعالی... 🌤 🌴 🆔 @mah_daviat313 ➕صوت تحدیر،جزء۲۰استادآقایی ➕صوت تحدیر،جزء۲۰شاکرنژاد ➕صوت تحدیر،جزء۲۰سعدالغامدی ➕صوت دعای‌عهد ➕زیارت‌‌جامعه‌کبیره ➕زیارت‌عاشورا التماس دعا.
مهدویت_بصیرت
امّا معرفت احکام آنست که «واعبد ربّک حتّی یأتیک الیقین». و این معرفت درست نشود الا به منع نفس و ترک
✍🏻و هیچ بنده ی سالک را قویتر از حب جاه و قبول خلق نیست و چون سالک از این ورطه عبور کند دیدۀ دل به نور عقل منور گردد، از آن سبب که عقل در حجاب نفس است و نفس در بند هوی و چون حجاب مرتفع شود آنگاه در هر چه نظر کند در آن آیتی از آیات حق مشاهده نماید. امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود که «مانظرت فی شیء الا و رأیت اللّه فیه». و به زبان حال از جمیع ذرات کاینات به گوش هوش آن رسد که «انا للّه و انّا الیه راجعون». آنگاه مقام عبودیت است و چون سالک به قدم عبودیت بر قانون طریقت ملازمت نماید، اسماء را در افعال مشاهده فرماید و حقیقت «سنریهم آیاتنا فی الآفاق و فی انفسهم حتی یتبین لهم انّه الحق» بداند. ای درویش ترکیب قالب انسانی خلاصه و۵ زبدهٔ حقیقت عالم کبیر است و درعالم صغیر که وجود انسانی است به ازاء هر جزوی و حالی از عالم کبیر رقمی است. و چون سالک را طلب این شناخت پیدا شود چهار حجاب از پیش دیدهٔ روح بر باید داشت تا روح به دیدهٔ اِلهی مشاهدهٔ وجود خود کند: محبت مال و محبت جاه و تقلید و معصیت. و عوض این چهار چهار مقام اختیار باید کرد: توبه و تجرد و یقین و اخلاص. آنگاه تجلی الوهیت بر آینهٔ احکامی و افعالی و اسمائی جلوه کند، عاشق از تاب سبحات جلال احدیت من غیر اشاره محو شود و از کثرت موهوم خلاص یابد، موجود حقیقی بجز از ذات خدا نیست مائیم صفات و صفت از ذات جدانیست هر جا که تو انگشت نهی آیت حق است زان نیست معین که کجا هست و کجا نیست.
🔰 سی روز سی آیه (شماره20) 💠 روش های شیاطین (7) القاء سخنان باطل آراسته شده وَ كَذلِكَ جَعَلْنا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا شَياطينَ الْإِنْسِ وَ الْجِنِّ يُوحي‏ بَعْضُهُمْ إِلى‏ بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُوراً وَ لَوْ شاءَ رَبُّكَ ما فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَ ما يَفْتَرُونَ (انعام:112) ✍ ترجمه: و اين گونه براى هر پيامبرى دشمنانى از شياطين انس و جن قرار داديم، كه براى فريب مردم همواره گفتارى باطل ولى به ظاهر آراسته و دلپسند به يكديگر القاء مى‏كنند، و اگر پروردگارت مى‏خواست چنين نمى‏كردند، پس آنان و آنچه را به دروغ به هم مى‏بافند واگذار. نکات: 🔹 1- زخرف به معنای طلا یا زیبایی آن و یا هر چیزی که به وسیله آن چیزی را تزیین می کنند آمده است. زخرف القول به معنای سخنان باطلی است که تزیین شده است و ظاهری موجه و حق به آن داده شده است. شیاطین برای اینکه سخنان باطلشان مورد پذیرش انسانها قرار بگیرد از این روش استفاده می کنند که کلام باطل را با کلام حق می آرایند تا قابل پذیرش شود. دوستان عزیز: در این مبحث نکات دقیقی است که اهل دل آن را خوب دریافت می کنند. 🔹 2- شیاطین با استفاده از همین روش به دشمنی با انبیاء پرداخته اند و طبیعتاً یکی از اقدامات انبیاء علیهم السلام نشان دادن کنه و مغز باطل سخنان و تفکراتی است که شیاطین به جامعه القاء می کنند. از جمله مهمترین وظائف کسانی که در مسیر انبیاء علیهم السلام قدم گذاشته اند همین جدا سازی حق و باطل و نشان دادن وجوه باطل در تفکرات شیطانی است. 🔹 3- طبق کلام امیر المؤمنین علیه السلام همین ممزوج کردن حق و باطل و آراستن باطل بوسیله حق منشاء تحقق فتنه است و در فتنه افرادی که اهل معرفت و بصیرت نباشند گمراه خواهند شد. در نهج البلاغه خطبه 50 می فرماید: « إِنَّمَا بَدْءُ وُقُوعِ الْفِتَنِ أَهْوَاءٌ تُتَّبَعُ وَ أَحْكَامٌ تُبْتَدَعُ يُخَالَفُ فِيهَا كِتَابُ اللَّهِ وَ يَتَوَلَّى عَلَيْهَا رِجَالٌ رِجَالًا عَلَى غَيْرِ دِينِ اللَّهِ فَلَوْ أَنَّ الْبَاطِلَ خَلَصَ مِنْ مِزَاجِ الْحَقِّ لَمْ يَخْفَ عَلَى الْمُرْتَادِينَ وَ لَوْ أَنَّ الْحَقَّ خَلَصَ مِنْ لَبْسِ الْبَاطِلِ انْقَطَعَتْ عَنْهُ أَلْسُنُ الْمُعَانِدِينَ وَ لَكِنْ يُؤْخَذُ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ وَ مِنْ هَذَا ضِغْثٌ فَيُمْزَجَانِ فَهُنَالِكَ يَسْتَوْلِي الشَّيْطَانُ عَلَى أَوْلِيَائِهِ وَ يَنْجُو الَّذِينَ سَبَقَتْ لَهُمْ مِنَ اللَّهِ الْحُسْنى‏» (ابتداى ظهور فتنه‏ها، هواهايى است كه پيروى مى‏شود، و احكامى كه در چهره بدعت خودنمايى مى‏كند، در اين فتنه‏ها و احكام آلوده به بدعت، با كتاب خدا مخالفت مى‏شود، و مردانى مردان ديگر را بر غير دين خدا يارى و پيروى مى‏نمايند. اگر باطل از آميزش با حق خالص مى‏شد، راه بر حق جويان پوشيده نمى‏ماند. و اگر حق در پوشش باطل پنهان نمى‏گشت زبان دشمنان ياوه‏گو از آن قطع مى‏گشت. ولى پاره‏اى از حق و پاره‏اى از باطل فراهم شده و در هم آميخته مى‏شود، در اين وقت شيطان بر دوستانش مسلط مى‏شود، و آنان كه لطف حق شاملشان شده نجات مى‏يابند.) ✅ در لیالی برحق قدر قدر شیعه علی بودنمان بدانیم و متعهد بشویم علی وار و در مسیر تعالیم گهربارش گام برداریم. 👈سروران عزیز: به جمع دوستان خود در قرارگاه رسانه ای بصیر(قرب) و مراکز تحت امر آن بپیوندید و با اطمینان خاطر و به دور از غلو و تبلیغات از مطالب آن بهره ببرید. در جهاد تبیین یاریگر همرزمان خود باشید:
💥ابهامات پرونده حاج آقا صدیقی و شبهات مرتبط- قسمت اول ♻️پرداختن به موضوع حاج آقا صدیقی و ابعاد شبهه افکنی های بعضا هدایت شده در باب ایشان در چند باب می توان مورد مداقه قرار داد که در مجال خود به ریشه یابی آن خواهیم پرداختن، لیکن به رسم شیوه های رسانه ای مرسوم قصد داریم شفاف و به قولی لخت حرف و حدیث ها را مورد کنکاش قرار دهیم: ◀️ طرف درباره شایعات پیرامون زمین خواری آیت الله صدیقی، کامنت گذاشته که ای کاش منم جای صدیقی بودم و امضا من را هم جعل می کردند و هزاران میلیارد زمین به نامم می زدند! ◀️ پاسخ) شبهه افکنی یا شبهه زدایی؟ شیوه ها و اقسام ترور شخصیت و خراب کردن افراد متفاوت است. برای مثال اگر در شایعه مطرح شده در خصوص آیت الله صدیقی گفته می شد، فلان شخص کلاه ایشان را برداشته و فلان قدر مال و اموال ایشان را سرقت کرده است چندان برای جامعه اهمیت پیدا نمی کرد. اما مطرح شدن شایعه زمین خواری و به نام زدن هزاران متر زمین به نام ایشان به راحتی مورد پذیرش و توجه جامعه قرار می گیرد. در نتیجه برای جامعه مهم خواهد بود که فردی که امام جمعه موقت تهران است و مشهور به ساده زیستی و اخلاق است چگونه زمین خوار شده است؟! لذا این شایعه ، ابهام جامعه را باور پذیر تر می کند. جعل امضای هرکسی جرم است و در صورت اثبات فرد جاعل به سزای عمل خود خواهد رسید. در این بین اگر کسی سودی برده باشد باید اموال کسب کرده را باز پس دهد و اگر هم کسی ضرر کرده باشد باید ضرر او جبران شود. در نتیجه فرقی نمی کند که به حساب من و شما با جعل امضا، زمینی داده شود یا آقای صدیقی. مهم این است که بایستی این اموال بازگردانده شود. در شبهه مطرح شده بگونه ای بیان شده که گویا آقای صدیقی با اطلاع قبلی زمین را به نام خود زده و الان هم بنای بازگرداندن زمین را ندارد! در حالی که اتفاقاً ایشان به محض اطلاع از جعل امضا و سواستفاده فرد مورد اعتماد قبلی، مسئولان نظارتی و قوه قضاییه را برای پیگیری مطلع کرده اند که بعید است افرادی که این شبهه را مطرح می کنند قدرت گذشت از این همه اموال را داشته باشند.لذا آرزو می کنند که جای ایشان بودند و همه آن زمین را بالا می کشیدند. در فضای غبارآلود فتنه گونه تا روشن شدن ابعاد گوناگون ماجرا باید صبور بود و از قضاوت عجولانه پرهیز کرد تا خدای نکرده دین و دنیای خود را به تاراج نگذاریم و خود را آلوده به تهمت و غیبت نکنیم.چرا که از یک طرف بازی با آبروی یک مومن آن هم یک عالم دینی، تبعات نه تنها بسیار منفی در جامعه، بلکه موجب عقوبت الهی و از بین رفتن فضیلت ماه مبارک رمضان خواهد بود.لذا باید هوشیار بود که چرا این ماجرا که چند ماه پیش رخ داده در روزهای پایانی سال و ایام نوروز داغ شده است!؟ این نکته را هم نباید فراموش کرد که راه مبارزه با فساد، افشاگری در فضای مجازی نیست. هرکسی که اسنادی درباره فساد دارد بایستی از راه قانونی خود یعنی مراجعه به قوه قضاییه اقدام کند نه اینکه با آبروی افراد بازی و فضای جامعه ملتهب شود. ضمن اینکه اینگونه به اصطلاح افشاگری ها، نه تنها کمکی به مبارزه با فساد نمی کند، بلکه موجب بدبینی جامعه و تعلل در روند مبارزه با فساد و انحراف رفتن اصل ماجرا خواهد شد. از قوه قضاییه انتظار می رود در موارد این چنینی که واکنش جامعه را به دنبال دارد، با فوریت به موضوع ورود کرده و با هرکس و در هر مقامی چه جاعلان و چه منتشر کنندگان اخبار تقطیع شده و حتی قصورهای احتمالی تا روشن شدن حقیقت ماجرا برخورد نموده و مردم را در جریان امور قرار دهد.هرچند آن کسانی که روایت اول را کردند و این ماجرا را ناقص به قول خودشان افشا کرده اند و به خورد جامعه دادند، برنده این داستان هستند و ارائه هر سند و مدرک مبنی بر عدم دخالت آقای صدیقی در این ماجرا صرفاً ماله کشی حساب خواهد شد، اما یک بار هم که شده با بررسی دقیق این پرونده اجازه ندهند با فضای روانی جامعه بازی شود.
**/وال استریت ژورنال-آیا نفرت سیاسی میان بایدن و ترامپ، آمریکا را شبیه آلمان دوران هیتلر خواهد کرد؟ ◀️"لانس مارو" در یادداشتی در روزنامه "وال استریت ژورنال" نوشت: فضای حاکم بر رقابت بایدن و ترامپ در آمریکا رنگ و بوی وایمار آلمان یا شیکاگوی سال ۱۹۶۸ را دارد. ◀️ در ادامه این مطلب آمده است: مادرم از ریچارد نیکسون متنفر بود. او نیکسون را از زمانی که هر دو در دهه ۱۹۴۰ میلادی در واشنگتن مشغول فعالیت سیاسی بودند می‌شناخت. وی یک نماینده جاه طلب کنگره از کالیفرنیا بود و مادرم ستون نویس نشریه نایت سیندیکت. او گاهی هم مقالاتی برای ستردی ایوینینگ پست می‌نوشت. آن‌ها گاهی در ضیافت‌های سیاسی به هم بر می‌خوردند. رفتار و منش شخصی نیکسون موجب شده بود تا مادرم تا دم مرگ در سال ۲۰۰۸ از نیکسون متنفر باشد.همیشه از دیدن این حجم از تنفری که سیاستمداران قادر به ایجاد آن هستند شگفت زده می‌شوم. این بخش منفی کاریزمای شخصی است. فرانکلین روزولت این نوع از تنفر را به ویژه در وال استریت ایجاد کرد. آن دسته از ما که در دهه ۱۹۶۰ زندگی می‌کردیم، نفرت درونی و غیرقابل رفعی را به یاد داریم که بسیاری از شهروندان آمریکایی به ویژه مردان جوان در برابر لیندون جانسون احساس می‌کردند. «آهای لیندون جانسون، امروز چند تا بچه کشتی؟» خشم و نفرت در سال ۱۹۶۸ در جریان کنگره ملی حزب دموکرات در شیکاگو به خیابان‌ها سرریز شد. در خیابان میشیگان بیرون هتل هیلتون  بود که من شاهد خشن‌ترین و ناب‌ترین نمونه نفرت سیاسی ممکن بودم. افراد گارد ملی در یک سمت سیم خاردار، ییپی‌ها و هیپی‌ها و دیگر گروه‌های جوانان در سمت دیگر. اکثرشان کلاه‌های فوتبال امریکایی پوشیده بودند تا از جمجمه شان در برابر آنچه در پیش است محافظت کنند.   ◀️دوست داشتنی و نفرت انگیز؛ نسخه‌ای سیاسی از داستان رایج پلیس خوب، پلیس بد است که همواره کم و بیش در تاریخ آمریکا در حال تکرار است. هیچ رئیس جمهوری صرف نظر از خط مشی سیاسی خود به اندازه دوایت آیزنهاور و رونالد ریگان محبوب نبوده اند. هر دوی این‌ها توانستند این کاریزمای شخصی را به یک مزیت قابل توجه و حتی تاریخی تبدیل کنند.متاسفانه مبارزات انتخاباتی سال ۲۰۲۴ در آمریکا مرا به یاد خاطرات اتفاقات سال ۱۹۶۸ می‌اندازد. این احتمال وجود دارد که خوی انسانی و دینامیسم سیاسی بین مقطع فعلی و ۵۶ سال قبل تفاوت زیادی نکرده باشد. اگر هم تغییری کرده باشد هر دوی این عوامل وضعیت وخیم تری پیدا کرده اند. تابستان امسال دموکرات‌ها مجددا در شیکاگو دور هم جمع خواهند شد.اگر کسی باشد که بتواند آن نوع از نفرت درونی‌ای را که مادر من نسبت به نیکسون احساس می‌کرد مجددا القا کند، آن فرد دونالد ترامپ است. امسال الفاظ و عبارات تند و توهین آمیز خطاب به ترامپ و به همان نسبت از سمت مقابل تا آستانه تبدیل شدن به اقدامات خشونت بار پیش رفته است. متاسفانه به نظر می‌رسد که اتفاقات پس از مرگ جورج فلوید پیش قراول رویداد‌هایی باشد که قرار است اتفاق بیافتد. ◀️مقایسه ترامپ با هیتلر، شیطان مجسم قرن بیستم به یک امر کلیشه‌ای تبدیل شده است. عباراتی که زمانی توهین تلقی می‌شدند اکنون آنچنان آشنا و تکراری شده اند که دیگر قدرت و مخرب بودن خود را در چشم افکار عمومی از دست داده اند.   ◀️شاید همه چیز ختم به خیر شود، اما این مقایسه‌ای با وایمار است، نه بخش مربوط به هیتلر آن، بلکه بخش مربوط به فروپاشی کلی نظام سیاسی. دیالوگ سیاسی در آلمان آن سال‌ها به خیابان‌ها کشیده شد و جهان به مکانی بی نهایت زشت‌تر تبدیل شد.
چرا در تحقق شعار سال مشارکت کنیم؟ ✍ جعفرعلیان‌نژادی 🔸جهش تولید با مشارکت مردم ممکن می‌شود.‌ اما مشارکت مردم به خودی خود حاصل نمی‌شود. باید دانست، در کنار مشوق‌های دستگاه‌های دولتی -نظیر ایجاد ظرفیت‌های لازم و رفع موانع مشارکت-، بوجود آمدن میل مشارکت در مردم، داستان جداگانه‌ای دارد که نیاز به واکاوی و‌ توضیح بیشتر دارد. به عبارت دیگر در کنار وجود مشوق‌های بیرونی برای مشارکت، وجود انگیزه‌های درونی مشارکت، نیز حایز اهمیت وافر بوده و بدون توجه به آن، اساسا امکان جهش تولید میسر نخواهد بود. 🔸وجود انگیزه درونی مشارکت، به این معنا است که هر فرد با خود کنار بیاید یا به این نتیجه برسد که نقشی ولو اندک در چرخه تولید کشور بازی کند. رسیدن به این انگیزه، در گرو دست‌یابی به آگاهی‌های لازم و کافی است. اگر مسأله دانایی هر فرد نسبت به این موضوع حل شود، خروجی آن ایجاد حس فایده‌مندی و تاثیرگذاری در افراد است. اینکه آنها حس کنند، می‌توانند به طور مستقیم و به نوبه خود نقشی جدی در چرخه تولید کشور و سرعت بخشی به آن داشته باشند. 🔸دستگاه دولتی تنها می‌تواند بخش کوچکی از این آگاهی را در اختیار مردم قرار دهد. واقعیت آن است که دانش لازم در این خصوص بیش از آنکه در اختیار نهادهای حاکمیتی و دولتی باشد، در میان مردم پخش و منتشر است. آنها بجای آنکه منتظر باشند برایشان فکر شود، ترجیح می‌دهند خودشان فکر کنند و بگویند چه کاری از دستشان بر می‌آید. بنابراین مشارکت در جهش تولید قبل از آنکه به یک عمل جمعی از سوی مردم تبدیل شود، نیازمند یک فکر جمعی است. فکری که به این سوالات پاسخ دهد. 🔸کدام عمل علاوه بر انتفاع فردی، خیر بیشتری به هم‌وطنان و کشورم می‌رساند؟ در چه جاهایی حاضر هستیم، بجای یک نفع موقت و فردی، نفع پایدار و جمعی را در نظر بگیریم؟ چگونه می‌توانیم با در نظر داشتن چشم‌انداز ملی، به کسب و کار خود معنای جدید بخشیده و تغییراتی مثبت ایجاد کنیم؟ چگونه می‌توانیم، هرجایی که هستیم را نزد خود تبدیل به مرکز عالم کرده و سرشار از انگیزه کار کنیم؟ چه جواب جدیدتر و بهتری برای پرسش فایده‌داری و سودمندی خود برای جامعه و کشور داریم؟ 🔸پاسخ به این سوالات و حتی فکر کردن به آن توسط آحاد مردم کشورمان و طرح و بحث آن نزد یکدیگر، می‌تواند تا حد زیادی انگیزه‌های درونی چنین مشارکتی را تقویت کند. نگارنده نیز به عنوان یکی از آحاد مردم کشورمان، پاسخی به این سوالات داده است که به قضاوت و طرح و بحث عمومی می‌گذارد. از نظر نگارنده، طرح شعار سال توسط ولی فقیه به عنوان یک رهبری دینی و سیاسی، علاوه بر آنکه ناشی از نیازسنجی مادی کشور است، معطوف به نوعی هدایت معنوی جمعی است که در صورت فهم آن، به سوالات طرح شده پاسخ بهتری خواهیم داد. 🔸اگر ما بدانیم، مشارکت فکری و سپس عملی‌مان در تحقق شعار سال، یکی از بزرگترین مصادیق تقوای جمعی در سال جدید است، معنایی والا یافته‌ایم که انگیزه‌های درونی و بیرونی‌مان را صدچندان می‌کند. فهم نگارنده آن است که ولی فقیه در موضوع‌شناسی اجتهادی خویش، مشارکت مردم در جهش تولید را مصداق تقوای جمعی در سال پیش‌رو دانسته است. مصداقی که تحقق آن به سه مقوله حفظ وحدت، ایمان افزایی و امیدآفرینی، بستگی دارد که در سخنرانی نوروزی خود بار دیگر به آن تاکید و سفارش کردند. 🔸درک اهمیت و شناخت تفصیلی این موضوع (جهش تولید) با مقدمات پیش‌گفته توسط مردم می‌تواند، به انگیزه‌های درونی آنها شدت بخشیده و ایمان به این مسیر را در آنان ایجاد کند. این تحول می‌تواند منجر به تغییر روش کاری و منش شغلی مردم شود. حفظ چنین انگیزه‌ها و اقدام متناسب با آن، نیاز به مراقبت عمومی دارد. داوم مشارکت مردم در جهش تولید و تبدیل آن از شعار به کار، عمل به همان تقوای جمعی است. در پایان می توان توصیه کرد، جریان نویسندگان و تبیین‌گران، با چرخاندن این آگاهی‌ها و توسعه آن در مردم، وظیفه خود را در عمل به این تقوای جمعی و جبران نارسایی تبلیغاتی، به نحو احسن بازی کنند.