eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5.9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
14.5هزار ویدیو
444 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
تاثیر خانواده در رشد کودکان ! کودکانی که در خانواده‌هایی بزرگ میشوند که خوبی‌هایشان مورد قدردانی قرار میگیرد، احساس خوبی درباره خود دارند. چنین کودکانی بیشتر از بقیه کودکان از عهده مبارزه با زندگی برمی‌آید و به هدف‌های بالاتری در زندگی میرسد 15می روز جهانی خانواده گرامی باد!👨‍👩‍👧‍👦❤️ 👉 join @mah_mehr_com
*شعر کودکانه از باغ جانمازم* از باغ جا نمازم آهسته پر کشیدم رفتم به سوی باغی یک باغ سبز و خرم دیدم که گل در آن باغ روییده دسته دسته دیدم کنار گل‌ها یک شاپرک نشسته آن شاپرک مرا دید پر زد به سویم آمد او با خودش گل آورد گل را به چادرم زد گفتم: به شاپرک جان این گل چه خوب و ناز است او شادمان شد و گفت: این گل، گل است 🍃🌸کانال مارا به دوستاتون معرفی کنید👌👇 👉 @mah_mehr_com
👦🍃 🍃 °•° °•° 🔻به کـودک احـساس گنـاه ندهیـد ؛ ما اجـازه نداریم اشتباه هاے ساده و تجربه هاے ارزشمند کودک را تا حد گناه بزرگ کنیم. اگر کـودک اشتباهے کرد این احسـاس کـه کار او غیـرقابل بخشـش و یا جبـران است در او ایـجاد نکنید. بیان جمله هایی مانند •• "خـدا تو رو نمیـبخشه" •• " به بهـشت نمیرے" •• "دل مامان را شکستے" •• "بابا دیگـه تـو رو دوس نداره" •• و ... موجب میـشود تا کودک احساس گناهکـارے کند. بهتر اسـت کار کودک را توصیف کنیم و احساس خودمان را بیان کنیم و راهنمای عملی او براے روش درسـت باشیم. •| |• •| |• •| |• فـرزنـد خـوب تربیت کنیـم ↓ •• @mah_mehr_com 🍃 👦🍃
نام داستان : و ض_ماهی گروه سنی : الف ؛ ب ماهک کوچولو خونه ی مادر بزرگ و پدربزرگش رو خیلی دوست داشت. خونه ی آنها یک حیاط کوچک نقلی داشت با یک حوض کوچک نقلی که توش سه تا ماهی قرمز کوچولو بود. یه درخت خوشگل هم توی حیاط بود که عصرها سایه اش می افتاد روی حوض. ماهک هروقت که به دیدن پدربزرگ و مادربزرگش می اومد یک کمی نون خشک برمیداشت و میرفت لب حوض، پاهاشو میکرد توی حوض و به ماهی ها غذا میداد. ماهی ها تند و تند شنا میکردن و میومدن دور پاهای ماهک جمع میشدن تا غذا بخورن. ماهک هم قلقلکش میومد و غش غش میخندید. بعضی شب ها هم پدربزرگ فواره رو روشن میکرد و یه هندونه ی بزرگ مینداخت توی آب تا حسابی خنک بشه. بعدم با کمک ماهک زیرانداز رو می آوردن و پهن میکردن و شام رو اونجا توی حیاط، پیش ماهی ها میخوردن. ماهک انقدر ماهی کوچولوها رو دوست داشت که دلش میخواست هرروز اونها رو ببینه. بخاطر همینم یک روز که مادرش صداش زد تا پاهاشو از توی حوض دربیاره تا برگردن به خونه ی خودشون، به مادرش گفت: "مامان... میشه اون ماهی که از همه کوچیکتره رو با خودمون ببریم خونه .؟ ✅ @mah_mehr_com
: مادرش گفت: "ماهک جون اما تنگ خونه ی ما برای این ماهی ها کوچیکه. ماهی کوچولو دلش میگیره. تازه دلش برای مادربزرگ هم تنگ میشه." اما ماهک شروع کرد به اصرار کردن: "مامان من خودم همش مراقبشم، باهاش حرف میزنم تا دلش برای مادربزرگ تنگ نشه. مامان... لطفا اجازه بده." مادربزرگ از توی خونه اومد بیرون و گفت: "ببینم ماهک جون.. تو دوس داری بری توی یه اتاق خیلی کوچیک که نتونی توش بدوی و بازی کنی، بدون پدر و مادرت زندگی کنی؟" ماهک گفت: "معلومه که نه... من خونه ی خودمون رو دوست دارم. دلم میخواد پیش مامان و بابام باشم." مادربزرگ گفت: "آهان... دیدی... پس چجوری دلت میاد این ماهی کوچولو رو از مامان و باباش جدا کنی و ببریش توی یه جای خیلی کوچیک؟ مگه تو ماهی ها رو دوست نداری؟" ماهک کمی فکر کرد و گفت: "چرا. من ماهی ها رو خیلی دوست دارم. دلم نمیخواد ماهی کوچولو غصه بخوره. میزارم پیش پدر مادرش بمونه. خودم هر هفته میام باهاشون بازی میکنم و بهشون غذا میدم." مادربزرگ ماهک، اونو بوسید و  ماهک از ماهی ها خداحافظی کردو رفت . @mah_mehr_com
💕 ✔️والدین نباید ابهت پدر و مادری را در رفتار های نا بخردانه و کتک زدن هزینه کنند. ✅و در نباید زورگو باشند بلکه باید نقش را بازی کنند. ❤️ @mah_mehr_com
اینا با ترکیب چوب بستنی، نی، نخ، کاغذ رنگی و خلاقیت ساخته میشن😍 🔸چوب بستنی‌ها رو می‌تونید از داروخانه تهیه کنید و تو خونه با بچه‌هاتون بسازید. @mah_mehr_com