eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
5.9هزار دنبال‌کننده
12.9هزار عکس
14.5هزار ویدیو
444 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
2.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفتارامام با بچه ها این داستان : علی کوچولو @mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک روز با مادر روزی که باران بود رفتیم آنجا که نامش جماران بود مادر برایم گفت از انقلاب ما از او که عکسش بود سرتاسر آنجا ‌می‌گفت او بوده بابای مرد و زن آمد که آزادی باشد در این میهن ما بچه‌ها را هم امّید خود نامید تا زل زدم بر او عکسش به من خندید من هم شبیه او در فکر ایرانم سربازی از نسلِ پیر جمارانم 👉 join @mah_mehr_com
🐪⚪️این کوه نیست ⚪️🐪 شتر از جنگل رد می شد زیر درختی نشست تا خستگی در کند. گنجشکه جواب داد: نشسته ام سر کوه خستگی در می کنم! شتر به گنجشکه نگاه کرد و گفت: این کوه نیست، کوهان من است. گنجشکه کله اش را تکان دادو پرسید: این کوه کوچولو کوهان توست؟ پس من نشسته ام روی کوهان و خستگی در می کنم؟ شتر گردن درازش را بالا گرفت و گفت: از روی کوهانم پاشو،می افتی؟ گنجشکه گفت: نه خیر. نمی افتم. شتر یواشکی خودش را تکان داد. گنجشک سر خورد. پایین افتاد، جیغ کشید.  وای عجب سر سره خوبی. چی کیفی می دهد. من باز هم می خواهم سر بخورم. یک دفعه صدایی آمد: ما هم می توانیم با هم سر بخوریم؟ شتر و گنجشک نگاه کردند. یک قورباغه، دو تاموش،سه تا خرگوش و یک عالمه حیوان کوچولو کنار شتر ایستاده بودند. شتر با خنده گفت: باشد، اما یکی یکی. بچه ها صف کشیدند. فریاد زدند: هورا ما از کوه سر می خوریم. جوجه گنجشکه بالش را به کمرش زد و گفت: این کوه نیست. کوهان است. @mah_mehr_com