یک روز با مادر
روزی که باران بود
رفتیم آنجا که
نامش جماران بود
مادر برایم گفت
از انقلاب ما
از او که عکسش بود
سرتاسر آنجا
میگفت او بوده
بابای مرد و زن
آمد که آزادی
باشد در این میهن
ما بچهها را هم
امّید خود نامید
تا زل زدم بر او
عکسش به من خندید
من هم شبیه او
در فکر ایرانم
سربازی از نسلِ
پیر جمارانم
👉 join @mah_mehr_com
سلام روزتون بخیر😍
کلی ایده های عالی داریم براتون
👇👇👇👇👇👇
@mah_mehr_com
#نقاشی #نقاشی_کودکانه #نقاشی_کودک #نقاشی_فانتزی #نقاشی_من #نقاشی_کودکان #نقاشی_کودک_سالم #نقاشی_کودک_بازی
🐪⚪️این کوه نیست ⚪️🐪
شتر از جنگل رد می شد زیر درختی نشست تا خستگی در کند.
گنجشکه جواب داد: نشسته ام سر کوه خستگی در می کنم!
شتر به گنجشکه نگاه کرد و گفت: این کوه نیست، کوهان من است.
گنجشکه کله اش را تکان دادو پرسید: این کوه کوچولو کوهان توست؟ پس من نشسته ام روی کوهان و خستگی در می کنم؟
شتر گردن درازش را بالا گرفت و گفت: از روی کوهانم پاشو،می افتی؟
گنجشکه گفت: نه خیر. نمی افتم.
شتر یواشکی خودش را تکان داد. گنجشک سر خورد. پایین افتاد، جیغ کشید.
وای عجب سر سره خوبی. چی کیفی می دهد. من باز هم می خواهم سر بخورم.
یک دفعه صدایی آمد: ما هم می توانیم با هم سر بخوریم؟
شتر و گنجشک نگاه کردند. یک قورباغه، دو تاموش،سه تا خرگوش و یک عالمه حیوان کوچولو کنار شتر ایستاده بودند.
شتر با خنده گفت: باشد، اما یکی یکی.
بچه ها صف کشیدند. فریاد زدند: هورا ما از کوه سر می خوریم.
جوجه گنجشکه بالش را به کمرش زد و گفت: این کوه نیست. کوهان است.
#قصه
@mah_mehr_com
صبح بخیر کوچولو
بیدار شو خوابالو ، بیدار شو
وقت بازی و کاره
هر بچه ای بیداره
بیدار شو تو از خواب
ببین خاله آفتاب
آروم آروم اومده
خورشید خانوم اومده
صبح شده دیگه بسته
چقدر می خوابی ؟
تو که خوابیدی
شب تا صبح رو حسابی
صبح بخیر کوچولو
صبح بخیر خوابالو
خودت را به خواب نزن
به صورتت آب بزن
یادت نره مسواک
دندونات می شه پاک
موهات رو شونه بزن
آفرین خوشگل من
دست و صورت
و دندونات چه تمیزه
الان تو شدی
یک بچه پاکیزه
صبحانه آمادست
یک سفره سادست
زود باش بیا عزیزم
برات چایی بریزم
نون و خامه و شیر
یا که نون و پنیر
نون و کره و چایی
به به چه مربایی
👉 join @mah_mehr_com