664.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌸✨بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ✨🌸
خـــ💞ـــدایا
نفس کشیدنم همراه
با عطر حضور ناب توست🌸🍃
و آغاز روزم توکل با نام زیبای توست🙏
الهی به امید تو 💖🙏
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
293.2K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️این ندا می رسد از
🌹سرچشمه آب حیات
❤️دم به دم
🌹در همه دم
❤️بر گل رخسار محمد ص صلوات
🌹اللّهُمَّصَلِّعَلي
❤️مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🌹وَعَجِّلفَرَجَهُــم
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
سلااااام✋
صبحتون بخیروشادی❤️
🍓روزتون تون پرنشاط
🍓زندگی تون پرطراوت
🍓نبضتون پراحساس
🍓قلبتون پرعشق
🍓فکرتون پر از یاد خیر
🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🐝
┏━━━∪∪━━━┓
🌸🐝
@mah_mehr_com
┗━━━━━━━━━┛
15.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعر
#آهنگ
#کلیپ_کودکانه
کلیپ « حسنی و کدوی قلقله زن »🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🐝
┏━━━∪∪━━━┓
🌸🐝
@mah_mehr_com
┗━━━━━━━━━┛
15.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_آموزشی 😍
آموزش مسواک زدن به کودکان
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
4.28M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پنگوئنی به اسم پرورو
🌸 ∩_∩
(„• ֊ •„)🌸🐝
┏━━━∪∪━━━┓
🌸🐝
@mah_mehr_com
┗━━━━━━━━━┛
7.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پوکویو
امروز پوكويوي بازيگوش ما، يه پروانه ميبينه و كلي ذوق زده مي شه .👆
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
11.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_کارتونی
پرنسس سوفیا😍👸👸👸👸
قســـــــــــــــــــمت ٨
╔═🌸🌿☃.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#قصه
🔹غذا برای پرنده ها🔹
امیرحسین پرنده ها را خیلی دوست دارد.دلش می خواهد در روزهای سرد زمستان برایشان خرده نان بریزد تا بخورند. اما آن ها در آپارتمان زندگی می کنند و حیاط و باغچه ندارند تا در آنجا برای پرنده ها خرده نان بریزند.
🐤🐦🐧
امیرحسین پرنده ها را خیلی دوست دارد.دلش می خواهد در روزهای سرد زمستان برایشان خرده نان بریزد تا بخورند.اما آنها در آپارتمان زندگی می کنند و حیاط و باغچه ندارند تا در آنجا برای پرنده ها خرده نان بریزند.
🐤🐦🐧
در یک روز سرد زمستان، وقتی امیرحسین سر کلاس نشسته بود، یک گنجشک کوچولو پشت پنجره ی کلاس شان آمد و به شیشه نوک زد. خانم مربی پنجره را بازکرد،گنجشک کوچولو وارد کلاس شد و پرزد و رفت روی لامپ مهتابی نشست.
🐤🐦🐧
همه ی بچه ها از دیدن گنجشک خوشحال شدند.دلشان می خواست به او خوراکی بدهند ولی گنجشک کوچولو می ترسید پایین بیاید.همان جا روی لامپ نشسته بود و با چشم های ریز و سیاهش به آنها نگاه می کرد.
🐤🐦🐧
خانم مربی گفت:«بچه ها، پرنده ها در فصل زمستان نمی توانند راحت غذا پیدا کنند. اگر هرروز کمی خرده نان در باغچه یا حیاط خانه هایتان بریزید، می آیند و می خورند.»
🐤🐦🐧
امیرحسین گفت:« خانم ما که حیاط نداریم.» چند تا از بچه ها هم گفتند:« ما هم حیاط نداریم.» خانم مربی گفت:نشما می توانید کمی خرده نان یا گندم بیاورید و توی باغچه ی مدرسه بریزید تا پرنده ها بیایند و بخورند.» بعد هم پنجره را بازکرد و گنجشک کوچولو پر زد و رفت.
🐤🐦🐧
فردای آن روز امیرحسین از مادرش خواست تا کمی غذا برای پرنده ها به او بدهد.مادرش مقداری نانِ نرم خرد کرد و در یک کیسه ی پلاستیکی ریخت و به امیرحسین داد.
🐤🐦🐧
امیرحسین به خانم مربی گفت که برای پرنده ها غذا آورده است.خانم مربی و امیرحسین و تمام بچه هایی که برای پرنده ها غذا آورده بودند، به حیاط رفتند و خرده نان ها و گندم ها را کنار باغچه ریختند و به کلاس برگشتند.چند دقیقه ی بعد، یک دسته گنجشک و دوتا یاکریم آمدند و مشغول خوردن شدند.
🐤🐦🐧
بچه ها پشت پنجره ایستاده بودند و به آنها نگاه می کردند. ناگهان یک کلاغ سیاه قارقارکنان آمد و میان گنجشک ها نشست.او به گنجشک ها نوک می زد تا بروند و او تنهایی همه ی خرده نان ها را بخورد. اما گنجشک ها فقط کمی از او دور شدند و به خوردن دانه ها ادامه دادند.
🐤🐦🐧
کلاغ هم کمی از نان ها را خورد و قارقارکنان پرید و رفت.خانم مربی گفت:« بچه ها فکر می کنم کلاغه رفت تا دوستانش را خبرکند بیایند این جا و صبحانه بخورند.»
🐤🐦🐧
بچه ها خندیدند.خانم مربی گفت:«حالا سرجاهایتان بنشینید و یک نقاشی قشنگ بکشید.»آن روز امیرحسین و دوستانش فقط عکس گنجشک و کلاغ و یا کریم و باغچه ی مدرسه را کشیدند/ترانه های کودکان
🍂🍃🌼🍂🍃🌼🍂🍃
#قصه_های_کودکانه
@mah_mehr_com