💫چگونگی آشنایی کودکان با معارف کربلا
📌قسمت پنجم
🔹مسئولیت دادن به کودکان
یکی دیگر از راه ها برای آشنایی کودکان با محرم و ایجاد عشق و محبت نسبت به این خاندان، مسئولیت دادن در مراسمات امام حسین به کودک است. این که از کودک بخواهیم کفش های عزاداران حسینی را مرتب کند، و یا در تقسیم نذری به آنها کمک کند، همچنین در آماده سازی هئیت از آنها کمک بگیریم و یا از کودکانمان نظر بخواهیم که کتیبه یا پرچم را کجا نصب کنیم و یا برای نصب آن از آنها کمک بگیریم، با این کار احترام گذاشتن به این ایام را به کودکان آموزش میدهیم. همه این ها علاقه ی خاصی را در آنها نسبت به امام حسین و خاندانش به وجود می آورد. در واقع این مسئولیت ها بهانه ای است برای آشنایی هر چه بهتر کودکان با محرم و عزاداریهای محرم و همچنین تجربهای در زمینه مدیریت و کار جمعی.
#تربیت_دینی
#محرم
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قصه شب
💠 حلما کوچولوی قهرمان؛ قسمت ششم
🔷 مناسب سن ۴ سال به بالا
💠 موضوع قصه: ارزشهای اخلاقی و اهداف حرکت امام حسین علیهالسلام
📎 #قصه_شب
📎 #کودکانه
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#انیمیشن رشادتهای حضرت قاسم بن حسن در روز عاشورا
@mah_mehr_com
۱۳ آوریل، ۲۰.۳۴بیست پنج فروردین.mp3
2.24M
💫قصه_شب
✅️دیگه خودتون گوش کنید
مادر هایی که نگران پسر ها هستند گوش کنن
الحمدلله 🤲
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀✨🥀✨🥀✨🥀✨
أَلسَّلامُ عَلَی الرَّضیعِ الصَّغیرِ ...
اولین جمعه ماه محرم که متعلق به بابالحوائج ششماهه کربلا حضرت علی اصغر(علیهالسلام) هست ...
آی بچههای دانا
کودکان توانا
میدونید که من کیام؟
مثل کبوترم من
یه بچهی ششماهه
علی اصغرم من
اسم مامانم رباب
امام حسین ع بابام بود
او رو دوسِش میداشتم
خیلی عزیز برام بود
عموی من اباالفضل ع
رقیه س خواهرم بود
حضرت علی اکبر ع
اسم برادرم بود
تو قنداقم میذاشتن
وقتی کوچولو بودم
من وسط گهواره
یک گُل خوشبو بودم
اسباببازیهای من
انگشتای بابام بود
غنچه سرخ خنده
همیشه رو لبام بود
#حضرت_علی_اصغر_ع
#کلیپ🎥
#محرم
#یا_حسین
🥀✨🥀✨🥀✨🥀✨
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📣 #طبق_برنامه_جمعه_ها:
💠 #نهج_البلاغه_خوانی
🧠 از عقل و فکرت استفاده کن
💡🎉ما باید از عقل و فکرمون استفاده کنیم تا کارهای خوب و بد را از هم تشخیص بدیم. 💥
📗 برگرفته از حکمت ۴۲۱ نهج البلاغه
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
🔸خواص عاشورایی:
قاسم بن الحسن علیه السلام
🔻قاسم فرزند امام حسن (علیهالسلام) بود که در دو سالگی پدر بزرگوارش را از دست داد و تا هنگام شهادت در دامان پرمهر و عطوفت عموی گرامی خود، امام حسین (علیهالسلام)، پرورش یافت و در واقعه کربلا به اتفاق مادر و دیگر برادران و خواهران خود حضور داشت.
🔺در شب عاشورا، آنگاه که امام حسین (علیهالسلام) خطبه خواند و به یاران خود فرمود: «فردا من و شما همه کشته خواهیم شد» وی پنداشت این افتخار از آنِ مردان و بزرگسالان است و شامل نوجوانان نمیشود. از اینرو پرسید: «آیا من هم فردا کشته خواهم شد؟»
🔹امام (ع) با مهربانی پرسید: «فرزندم، مرگ در نزد تو چگونه است؟» عرض کرد: «أحلى مِنَ العَسَل»؛ «شیرینتر از عسل» حضرت فرمود: آری به خدا سوگند، عمو به فدایت، تو از آنان هستی که پس از گرفتار شدن به بلایی سخت کشته خواهی شد.
♦️روز عاشورا ابتدا امام حسين (علیهالسلام) به او اجازه ميدان رفتن نداد؛ امّا قاسم دست و پاى امام (علیهالسلام) را بوسيد و پافشارى و التماس كرد و با نشان دادن بازوبندی که پدرش امام حسن (ع) به بازویش بسته بود و در او وصیت کرده بود که هرگز دست از یاری عمویت برندار؛ اذن میدان گرفت. وی سرانجام پس از کشتن تعدادی از دشمنان خدا، به درجه رفیع شهادت نایل آمد.
#تقویم_محرم
#امام_حسین_علیه_السلام
#ششم_محرم
#خواص_عاشورایی
#بصیرت
@mah_mehr_com
💠 دیر راهب
🔻صدای زوزه گرگ ها از دوردست می آمد. بیرون دِیر کسی نبود. از دور صدای صحبت آرامی می آمد به طرف صدا رفتم. پشت تپه چند مرد مشغول حرف زدن بودند، جلوی دهنشون رو می گرفتند صدای خندشون بیرون نره. بینشون صندوقی بود که ازش نوری به آسمون می رفت.
یکی از اونا منو دید. شمشیرش را از غلاف درآورد و گفت: تو کیستی؟ این موقع شب اینجا چی می خوای؟
با ترس گفتم: راهبی مسیحی هستم که در دیرهمین نزدیکی زندگی می کنم. شما کی هستید؟ مرد به لباس هایم نگاه کرد و گفت: ما یاران ابن زیاد هستیم.
پرسیدم: این سر توی صندوق مال کیه؟ مرد خنده ای کرد و گفت: سر حسین نوه پیامبر، داریم اونو را به شام و قصر یزید می بریم.
اخم کردم و گفتم: چه مردم بدی هستید اگر مسیح فرزندی داشت، روی چشم می ذاشتیم، مرد با عصبانیت گفت: خیلی حرف می زنی پیرمرد.
سر رو در عوض ده هزاردینار ازشون برای یک شب امانت گرفتم، با گلاب شستم وتا صبح صدای هق هق گریه ام فضای دیر رو پر کرده بود.
📌شوشتری، إحقاق الحق، ۱۴۰۹ق، ج۳۳، ص۶۹۲
📎 #داستان_دانش_آموزی
📎 #کودکانه
📎 #عزاداری
📎 #بچه_شیعه
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#داستان_نامه_های_ناریه
#قسمت_هفتم
کلیپ داستانی معرفی امام حسین(ع) و کربلا برای کودکان
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
#محرم_متفاوت 🖤
💔احلی من العسل؛
♦️یکی بود، یکی نبود
زیر این سقف کبود، غیر از خدای مهربون هیچکس نبود.
خدا بود و خدا بود و خدا بود.
✍🏻قاسم و عبدالله، پسرهای امام حسن بودند؛
آنها از وقتی خیلی خیلی کوچک بودند، و همه ی کودکی شان، با امام حسین گذشت.
امام حسین پسرهای کوچک برادرش را خیلی دوست داشت و با آنها مثل بچه های خودش رفتار می کرد.
در دهانشان لقمه ی غذا میگذاشت؛ با آنها بازی می کرد، آنها را از کوچه پس کوچه های مدینه، به نخلستان های خرما میبرد. وقتی به زمین می افتادند، عمو دستشان را میگرفت و بلندشان میکرد و خاک لباسشان را میتکاند.
بغلشان می کرد و سر و صورتشان را میبوسید.
قاسم و عبدالله هم عاشق عمویشان بودند و کودکانه در کنار عمو روزها را شب میکردند و بزرگ میشدند.
از عمو ادب و اخلاق را یاد میگرفتند، دین را یاد میگرفتند، مردانگی را یاد می گرفتند؛
قاسم و عبدالله همیشه و همه جا همراه امام حسین بودند؛
در کربلا هم هر دو همراه عمو بودند.
قاسم از امام حسین پرسید:«عمو جان آیا من هم کنار شما به شهادت میرسم؟»
عمو از قاسم پرسید:«عزیز عمو، شهادت از نظر تو چگونه است؟»
قاسم جواب داد:«عمو جان شهادت در راه خدا برای من از عسل شیرینتر است.»
عمو لبخندی زد و قاسم را بغل کرد و بوسید.
روز عاشورا، قاسم پیش عمو رفت و اجازه گرفت تا به میدان برود.
اما امام اجازه ندادند.
چند بار این ماجرا تکرار شد.
بار آخر قاسم گفت:«عموجان، خواهش می کنم به من اجازه بدهید مثل همیشه همراهتان باشم.»
امام فرمود:«عزیز عمو، نمیتوانم! تو یادگار برادرم هستی. نمیخواهم تو به میدان بروی.»
قاسم عمو را بوسید و بازوبندش را به او نشان داد و گفت:«عمو جان، پدرم به من فرمودند که همیشه کنارتان باشم.» و آنقدر اصرار کرد تا بالاخره عمو راضی شد.
قاسم که هنوز پاهایش خوب به رکاب اسب نمیرسید، کنار عمو مردانه ایستاد و به شیرینی عسل، شهادت را چشید.
عبدالله هم دائم منتظر بود تا عمو او را صدا بزند.
او هم وقتی که وقتش شد، با همه ی کودکیش، پیش امام ماند تا از عموجانش دفاع کند.
عمو، عبدالله را در آغوش کشید و او را تا بهشت بدرقه کرد.
♥️راستی بچه ها؛ این شبها که هیئت میرین، یاد ما هم باشین مهربونهای خوش قلب🖤
@mah_mehr_com
💫کاربرگ مخصوص ایام شهادت حضرت امام حسین علیه السلام 💔
#کاربرگ
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ #قصههای_مهربونی | قسمت چهارم: خودبرتربینی
▪️خودبرتربینی یعنی اینکه خودمون رو از بقیه بهتر بدونیم، این رفتار باعث ناراحتی بقیه میشه. امام حسین علیهالسلام با آدمهایی روبرو بودن که خودشون رو از همه بهتر و برتر میدونستن و به همین خاطر هم به امام احترام نمیذاشتن.
@mah_mehr_com
🔸شعر
﴿حضرت علی اصغر﴾
علیهالسلام
🍃✨🍃✨🍃
🌸🏴🌼🏴🌸
آی غنچههای زیبا
عزیز گلایِ دانا
منم علیِ اصغر
بر رویِ دستِ بابا
علیِ اصغرم من
عزیزِ مادرم من
که رویِ دستِ بابا
مثلِ کبوترم من
آمدهام به میدان
اگر چه کودکم من
برایِ یاریِ دین
سربازِ کوچکم من
مامانِ من رُبابه
امام حسین بابامه
بابام حسینِ مظلوم
عزیزترین برامه
عمویِ من اباالفضل
رقیه خواهرِ من
علی اکبرم هست
عزیز برادرِ من
میونِ گاهواره
آنگُلِخوشبواَم من
وقتِ دفاعِ از دین
سرباز کوچولواَم من
نگاهِ من در آخر
به صورتِ بابامه
خندهیِ خوشکلی هم
آخر رویِ لبامه
✨🔸✨🔸✨👇
میخوای باشی برایِ
بابام حسین تو یاور
«نماز بخون سرِوقت» 👉
«دورباش زِ کارِ مُـنکر» 👉
🌸🏴🌼🏴🌸
🍃✨🍃✨🍃
شاعر:سلمان آتشی
#محرم
#امام_حسین_ع
#حضرت_علی_اصغر_ع
#شعر_کودکانه
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔸️کلیپ دکلمهی لالایی برای حضرت علی اصغر ع
#حضرت_علی_اصغر_ع
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصههای_دردونه_خدا
#قسمت_ششم
بچهها میدونستین آقا امام حسن(ع)، خیلی تنها بودن و حتی مثل برادرشون ۷۲ تا دوست واقعی هم نداشتن ...
@mah_mehr_com
#قضاوت کار ما نیست قاضی خداست !
مرد سرمایه داری در شهری زندگی میکرد؛
اما به هیچکس ریالی کمک نمیکرد.
فرزندی هم نداشت. و تنها با همسرش زندگی میکرد. در عوض قصابی در آن شهر بود که به نیازمندان گوشت رایگان میداد.
روز به روز نفرت مردم از شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هرچه او را نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی؟
در جواب میگفت نیاز شما ربطی به من ندارد.
بروید از قصاب بگیرید تا اینکه او مریض شد
احدی به عیادتش نرفت و در نهایت در تنهایی جان داد.
هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود…
همسرش به تنهایی او را دفن کرد
اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد
دیگر قصاب به کسی گوشت رایگان نداد.
او گفت کسی که پول گوشت را پرداخت میکرد دیروز از دنیا رفت..!!
@mah_mehr_com
🌱روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید
🔹امام باقر (ع):اگر مردم میدانستند که چه فضیلتى در زیارت مرقد امام حسین (ع) است از شوق زیارت میمردند.
امروز شنبه
۲۳ تیر ماه
۷ محرم ۱۴۴۶
۱۳ ژولای ۲۰۲۴
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر