34.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🛎کارتون
#سینمایی_اسب_سرکش
🐎🐎🐎🐎🐎🐎
📎قســـــــــــــــمت ۶
#مــــاه_مـــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#هر_روز_با_یه_سینمایی_جدید . . . 》
May 11
🌸 یارِ امام مهدی جان
هر کسی توی دنیا، یه آرزویی داره
آرزوی بچهها با همدیگه فرق داره
آرزوی من اینه، بزرگ و دانا بشم
بعد یارِ خوبی برا، امامِ دانا بشم
اما یارِ خوب شدن، تلاش و زحمت میخواد
دور بودن از دروغ و غیبت و تهمت میخواد
هر کی دروغگو باشه، دور میشه از خداجون
یار آقا نمیشه، پس میشه یارِ شیطون
کارهای بد برامون، مثل یه حبه قنده
میپره توی گلو راه نفس و میبنده
کارهای خوب برامون، مثل عسل شیرینه
یار امام مهدی جون، پیش خدا عزیزه
@mah_mehr_com
📎 #شعر_کودکانه
📎 #عشق_به_اهلبیت
📎 #امام_زمان
📎 #شعر
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚨در صورت پریدن اشیا در گلوی #کودک چه کار باید کنیم؟
▪️اگر کودک شما جسمی خارجی را بلعید، تا رسیدن به پزشک دانستن چند راهکار ساده کمک شایانی به کاهش آسیبهای احتمالی و شاید زنده ماندن کودک میکند.
@mah_mehr_com
#فرزندپروری
اگه دختر کوچولوت عاشق آرایش کردنه، اینجوری باش
1️⃣ خوبیها و زیبایی باطنیش رو تشویق کن.
2️⃣ در حضورش کمتر خودآرایی کن.
3️⃣ لوازم آرایش اسباب بازی بخر.
4️⃣ با تندی و گلایه تذکر نده.
5️⃣ بر محتوای بازیها و موبایلش نظارت کن.
6️⃣ اعتماد به نفسش رو تقویت کن.
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه جاهایی بگذر...
#استاد_عزیزی
پ ن: به بچهها تون حق طلبی رو یاد بدید ولی یادمون نره تو خانواده گذشت خیلی مهمه
توصیه میشه ببینید این کلیپ روببینید
@mah_mehr_com
👌ویژگی های یک دانش آموزش خوب و نمونه:😊
۱- کارها را با نام و یاد خدا آغاز می کند✨ چون (خداوند میفرمايد: اگر بنده ام كارش رابا نام من آغاز كرد، بر من است تا كارش را به پايان برسانم و براى او در كارهايش بركت قرار دهم.)✅️
۲- اطراف میز و نیمکت خود را کثیف نمی کند ❌️
۳-بدون اجازه به وسایل همکلاسیها و دوستانش دست نمیزند🤭
شما دیگه چه ویژگی هایی بلدین؟؟🤔
#آداب_معاشرت
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در تعطیلات بچه ها را هدفمند سرگرم کنیم
مثل این #کاردستی آسان اما زیبا و کاربردی که من خودم عاشقش شدم☺️
#فوروارد_یادت_نره
@mah_mehr_com
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹
🔸مراقبت نسبت به عادت #کودک به برهنگی🔸
آیا شما به بچهای که تکلیف ندارد، اجازه میدهید سیگار بکشد؟ میگویید: نه، عادت میکند و بزرگ که شد، سیگاری میشود. پس معلوم میشود که در همان دوره هم ممنوعیتهایی وجود دارد. اجازه میدهید هروئین بکشد؟ بعضیها بچههایشان را با یک پیراهن رکابی بیرون میآورند. وقتی هم که به آنها تذکر میدهی، میگویند: هنوز مکلف نشده! آقا! آیا اگر به برهنه بودن عادت کرد، بعد از اینکه مکلّف شد، حیا یکدفعه وارد وجودش میشود؟ نه، انسان همانطور که شهوت دارد، ضدشهوت هم دارد؛ شهوت را با حیا مهار میکنند. هر صفتی یک مکمل و یک نگهبان دارد؛ اما ما چون نمیفهمیم، اهمیت نمیدهیم. بیایمانی از همین سهلانگاریها شروع میشود؛ از همین اهمیت ندادنها آغاز میشود. ایمان هم از همین اهتمامها شروع میشود.
📖 راه رشد، جلد چهار، صفحه ۸۱
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#قصه_تصویری
🇯🇴 کودک شجاع غزه
داستان پسر فلسطینی به نام جهاد
#فلسطین
#وعده_صادق
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر
37.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دستور ساخت مسجد جمکران ( امام زمان عجلاللهتعالیفرجهالشریف)
#اللهمعجللولیڪالفرج✨
🌺حتما برای دوستان خودبفرستید🙏
┄┄┅🍃🌸♥️🌸🍃┅┅
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ بچه ام درونگراست یا برونگرا؟
#دکتر_سعید_عزیزی
@mah_mehr_com
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حالا که آبرنگ بحثش تموم شده، آموزش یه گل خوشگل ببینیم😍
ببین چه ساده
#آموزش_مرحله_به_مرحله
#آبرنگ
@mah_mehr_com
يادش بخير....
اين جاكليدى موزيكال يه زمانى برا دهه شصتيا حكم ايفون x الانو داشت😂
#نوستالژی
@mah_mehr_com
برای کودکان #مدادپاکندار نخرید
"فتالاتسها"مواد سمی و خطرناکی هستند که در همه وسایل، از جمله پاک کن مدادها وجود دارد و در صورت ترکیب با بزاق دهان باعث مشکلات زیادی برای کودک میشود.
@mah_mehr_com
29.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون های ماجراجوییییی
📹. #ماجراهایمارکوپولویجوان 📹
💥 قسمت: 18 💥
فوروارد کن ❤️
@mah_mehr_com
35.89M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بازممدرسهامدیرشد
قسمت ۱۰
فوروارد کن 🌺
@mah_mehr_com
#قصه_کودکانه
کمک در کارهای خانه
«ماجراجویی در خانه که نهایتا به کمک ... کردن بچه ها در کارهای خانه ختم میشه .»
یکی بود یکی نبود ، در خانواده ای مهربان دو تا بچه ی نازنین بنام های ارسلان و مانده زندگی می کردند . بچه هایی مؤدب که عاشق بازی بودند . یک روز مادر به ارسلان و مانده گفت: بچه ها موافقید امروز یک ماجراجویی در خانه داشته باشیم؟ بچه ها هیجان زده گفتند : البته ! چجور ماجراجویی؟ مادر گفت: پیدا کردن یک گنج ! بچه ها با چشمانی گرد و لبخندی بر لب به هم ...نگاه کردند . ارسلان پرسید این بازی چطور شروع میشه؟ مائده پرسید : باید چکار کنیم؟ مادر کاغذهایی را که در دستش داشت ، بالا برد و گفت ماجراجویی از مرتب کردن تختتان شروع میشود. هر کس زودتر تختش را مرتب کند به من اعلام میکند و من کاغذ دیگری که مسیر بعدی را میگوید به او می دهم . کاغذ آخر برای کسی است که بیشترین کار را انجام دهد و گنج برای اوست . با ۱_۲_۳ گفتن مادر ، بچه ها به سمت اتاقشان دویدند . مائده زودتر تختش را مرتب کرد و خودش را به مادر رساند و کاغذ بعدی را گرفت . روی آن نوشته بود ، کمد عروسک ها را مرتب کن تا یک قدم به گنج نزدیک تر شوی . کاغذ بعدی را ارسلان گرفت در آن نوشته بود ، اسباب بازی ها را جمع و در سبد بگذار تا یک قدم به گنج نزدیکتر شوی . بعد از چند دقیقه دوباره ارسلان از مادر خواست تا کاغذ دیگری به او بدهد. مسیر بعدی این بود ظرفهای کثیف را در ظرفشویی بگذار . مائده با سرعت از اتاق بیرون آمد و به مادر گفت: مسیر بعدی ، مسیر بعدی و کاغذ دیگری را گرفت که در آن نوشته شده بود بشقاب و قاشق ها را آماده کن و روی کابینت بگذار . مائده با دقت و سرعت این کار را انجام داد و کاغذ بعدی را گرفت و رفت که میز غذا را دستمال بکشد و تمیز کند .
تنها دو کاغذ در دستان مادر باقی بود . یکی را ارسلان گرفت و رفت که میز را بچیند و بشقابها را روی میز بگذارد . ارسلان یک سر میز مشغول بشقاب چیدن و مائده سر دیگر میز مشغول دستمال کشیدن بود . به همدیگر نگاهی انداختند. هر کس سعی می کرد کارش را درست و سریع انجام دهد تا کاغذ آخر را از مادر بگیرد . مادر مشغول نوشیدن چای بود که صدای گرمپ گرمپ قدمهای بچه ها را شنید . ارسلان و مائده هم زمان خودشان را به مادر رساندند . مادر ابروهایش را بالا انداخت و با تعجب به بچه ها نگاه کرد و گفت: ولی من فقط یک کاغذ دارم بگذارید فکر کنم . اوووم کاغذ را به هر دوی شما میدهم با هم بروید و گنج را پیدا کنید . ارسلان کاغذ را باز کرد و مائده با صدای بلند خواند : آخرین قدم را بردارید و گنج را در فر آشپزخانه پیدا کنید . آنها به سمت فر رفتند. ارسلان با احتیاط به دستگیره دست زد. خنک بود. معلوم بود که مادر مدتی قبل آن را خاموش کرده بود. هر دو در را باز کردند و فریادی از خوشحالی کشیدند. داخل فر یک پیتزای خوشمزه خانگی بود که بچه ها عاشقش بودند . آنها باخوشحالی پیتزا را بیرون آوردند و گفتند : گنج را پیدا کردیم . اما مهم ترین چیز شادی و رضایتی بود که در چهره ی مامان دیده میشد مامان بهشون گفت: بچه ها شما امروز خیلی عالی بودید و با کمک هاتون خونه را مرتب کردید من بهتون افتخار میکنم ارسلان و مائده فهمیدند که نه تنها پیتزای خوشمزه ی خانگی یه گنج بوده بلکه شادی و رضایت مامان از همه ی گنج های دنیا براشون با ارزش تره. آن ها قول دادن که همیشه توی کارهای منزل کمک کنن تا همه شاد و راضی باشن.
پایان...
@mah_mehr_com
اسراف نکردن
تو قرآنم نوشته اسراف کار زشته
لیوان آب پر نکن میوه رو نیم خور نکن
وقتی نداری نیاز شیر آبو نکن باز
نون اضافی نخر زیاد به خونه نبر
حرفمو گوش کن عزیز غذاها رو دور نریز
اسراف کردن حرامه این نکته یک پیامه
#شعر
#مــــاه_مــــــهــر
🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗
𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
#مــــــاهـ_مـــــــــهـر