eitaa logo
ماه مــــهــــــــــر
6هزار دنبال‌کننده
12.8هزار عکس
14.4هزار ویدیو
443 فایل
آیدی کانال👇 @mah_mehr_com 🌹کاربران می توانند مطالب کانال با ذکر منبع فوروارد کنند🌹 مطالب کانال : 👈قصــــــــــــّه و داستان آمـــــــــــــوزشی 👈کلیب آموزشی و تربیتی ***ثبت‌شده‌در‌وزرات‌ارشاداسلامی
مشاهده در ایتا
دانلود
43.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کارتون های ماجراجوییییی 📹. 📹 💥 قسمت: 24 💥 فوروارد کن 💐 @mah_mehr_com
با خمیربازی گربه درست کنید. @mah_mehr_com
6.2M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏یه نفر پیدا کردم عاشق امام جعفر صادق علیه السلام😘😍 "سید کمیل بارونی" @mah_mehr_com
4.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔸️کلیپ مداحی کودکانه 🔸️بچه با دعای مادرش زنده است @mah_mehr_com
🌱روز خود را با بِسْمِ اللَّـهِ الرَّحْمَـٰنِ الرَّحِيمِ آغاز کنید 🔹امام حسین(ع): خداوند هيچ موجودى را نيافريد، جز آن‏كه براى او تسبيحى قرارداد تا با آن خدا را ستايش كند. امروز پنج‌شنبه ۱ آذر ماه ۱۹ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ ۲۱ نوامبر ۲۰۲۴ 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
برای او كه برايم نماد خورشيد است نديدمش ولی او سال ها مرا ديده‌ست نديدمش ولی از پشت پرده ها حتی دلم برای نگاهش هميشه لرزيده‌ست @mah_mher_com ‌‌‌‌‌❀🍃✿🍃❀ ❀🍃✿🍃❀l
🦋 تفسیر نقاشی دختر گل ۳ ساله 🦋 . ۱. کودک خلاقیت بالایی دارد.🍃 ۲. از چیزی یا موضوعی ترس دارد که ممکن است آن را پنهان کند.🍃 ۳. به پدر علاقه ی زیادی دارد اما گاهی از سمت ایشان عصبانیت هم دریافت کرده است.🍃 ۴. حالش با مادرش خیلی خوب است و به او اعتماد کامل دارد.🍃 ۵. هنوز به هویت جنسی خود آگاه نشده است.🍃 ۶. تفکرات رویایی و خیالی زیادی دارد.🍃 ۷. کمی تنش در نقاشی های کودک مشاهده میشود که با توجه به سن کودک طبیعی است.🍃 ۸. وابستگی و تمایل کودک به مادر بیشتر است.🍃 ۹. مهارت نه گفتن در کودک نیاز به تقویت شدن دارد.🍃 ۱۰. نیازهای جسمانی برای کودک در اولویت هستند.(مثل غذا و خواب)🍃 ۱۱. میل زیادی به رشد و پیشرفت دارد.🍃 ۱۲. نگاه کودک به آینده روشن و مثبت است.🍃 . عضو شوید👇 🌷▶═🌸🌿☃️.══════╗ 𝕁𝕠𝕚𝕟➲ @mah_mehr_com
🌼گنجشک کوچولو و باران یکی بود یکی نبود، غیر از خدا هیچ‌کس نبود. روزی روزگاری گنجشک کوچولویی که تازه پرواز یاد گرفته بود، از آشیانه پرواز کرد و رفت و رفت و رفت. او همین‌طور که می‌رفت نگاه کرد ببیند مادرش دنبال او می‌آید یا نه. برای چی؟ برای آنکه گنجشک کوچولو بی‌خبر، از آشیانه بیرون آمده بود. بله… گنجشک کوچولو از این‌ور به آن‌ور، از روی این درخت به روی آن درخت رفت تا اینکه خسته و مانده شد. آن‌وقت روی دیوار نشست. آنجا ماند تا این‌که خستگی از تنش بیرون رفت. آن‌وقت با خودش گفت: «دیگر باید برگردم خانه. دارد دیر می‌شود. مادرم نگران می‌شود.» گنجشک کوچولو این را با خودش گفت؛ ولی تا خواست پرواز کند، یک‌دفعه هوا بارانی شد. گنجشک کوچولو دوست داشت همان‌جا بماند؛ ولی ازآنجایی‌که می‌ترسید دیر به خانه برسد، توی همان هوای بارانی پرواز کرد. بله… او هنوز راه زیادی نرفته بود که باران تند تند شد، آن‌قدر که اگر همان‌طور می‌رفت، روی زمین می‌افتاد. این بود که دوروبر خودش را نگاه کرد تا جایی پیدا کند که کبوتری را توی لانه‌اش دید. کبوتر از همان‌جا گفت: «بیا اینجا گنجشک کوچولو.» لانه‌ی کبوتر بالای یک بام بود. گنجشک رفت توی لانه‌ی کبوتر. جوجه‌های کبوتر هم تا گنجشک کوچولو را دیدند. خوشحال شدند و بال‌هایشان را تکان دادند. گنجشک کوچولو که خیس شده بود، توی لانه‌ی کبوتر گرم شد. کبوتر پرسید: «تو این باران چه‌کار می‌کردی کوچولو؟ تو الآن باید توی آشیانه‌ی خودت باشی.» گنجشک کوچولو گفت: «رفته بودم بیرون پرواز و گردش کنم که زیر باران ماندم.» کبوتر گفت: «تنها از آشیانه بیرون آمدی؟» گنجشک گفت: «بله، تنهای تنها… مادرم نبود. اگر بود، نمی‌گذاشت تنها از آشیانه بیرون بیایم. امروز پرواز اول من بود.» کبوتر گفت: «چه‌کار بدی کردی کوچولو. اگر توی باران می‌ماندی و اینجا را نمی‌دیدی چه‌کار می‌کردی؟ دیگر هیچ‌وقت تنها از آشیانه بیرون نرو.» گنجشک کوچولو ناراحت شد و گفت: «می‌خواهی من را از لانه بیرون کنی؟» کبوتر گفت: «نه، من این کار را نمی‌کنم؛ ولی آخرش که چی؟ مگر تو نباید به آشیانه‌ات برگردی؟» گنجشک کوچولو جوجه‌های کبوتر را نگاه کرد و گفت: «چه جوجه‌های خوبی داری کبوتر خانم. من دوست دارم با آن‌ها بازی کنم.» کبوتر گفت: «باشد با جوجه‌های من بازی کن؛ ولی بدان که هر کس خانه‌ای دارد. خانه هر پرنده‌ای برایش از همه‌ی خانه‌ها بهتر است.» گنجشک گفت: «حالا تا خشک شوم و مادرم را پیدا کنم، با جوجه‌های شما بازی می‌کنم.» بعدازاین، گنجشک کوچولو کنار جوجه کبوترها رفت و با آن‌ها سرگرم بازی شد. آن‌ها باهم پرپر بازی کردند و گفتند و خندید؛ ولی یواش‌یواش یکی از جوجه‌ها خسته شد و گفت: «مادر جان، چه قدر جای ما کوچک شده؟ تا کی این گنجشک اینجا می‌ماند؟» بله… وقتی این‌طور شد، گنجشک کوچولو فهمید هیچ جا خانه‌ی خود او نمی‌شود. این بود که گفت: «خانم کبوتر من می‌خواهم پیش مادرم برگردم.» کبوتر بیرون را نگاه کرد و گفت: «باشد. برمی‌گردی. هوا هم صاف شده و دیگر باران نمی‌بارد؛ ولی صبر کن من هم با تو بیایم، نباید تنها برگردی.» کبوتر و گنجشک کوچولو پرواز کردند. آن‌ها رفتند و رفتند تا اینکه توی راه، خانم گنجشک را دیدند. خانم گنجشک تا آن‌ها را دید جیک‌جیک کرد و گفت: «بچه‌ی من را کجا بردی کبوتر خانم؟» کبوتر گفت: «من بچه‌ی تو را جایی نبردم. از یک جا آوردم.» خانم گنجشک پرسید: «از کجا؟» کبوتر گفت: «از زیر باران… او هم خیس شده بود و هم گم شده بود.» او این را گفت و برگشت. خانم گنجشک خواست حرفی بزند و بگوید که چه‌کار خوبی کردی، ولی خانم کبوتر رفته بود و رفته بود. بله گل من از آن به بعد گنجشک کوچولو، نه بی‌خبر جایی رفت و نه بی‌خبر جای ماند. این‌طور که شد، قصه‌ی ما به سر رسید . @mah_mehr_com
💟 پدر در نگاه دختر قویترین و دوست داشتنی ترین مرد است💪❤️ ❗️رویای او را با کمبود توجه،خراب نکنید اگر دختر از توجه پدر لبریز نشد بیکار نمی‌نشیند توجه را از دیگران میگیرد👌 او نیاز به توجه یک مرد دارد.😊 🌸 بهترین دوست برای دختر پدر است 🍃 و بهترین دوست برای پسر مادر است . @mah_mehr_com
✏️ آیا مدرسه برای فرزندان مضر است؟ 👨🏻‌🏫 مدرسه یکی از محیط‌های خیلی مهم در شکل‌گیری شخصیت دانش‌آموزان است. گاهی یک مدرسه می‌تواند زندگی فرزندان را به سمت موفقیت ببرد. نقش برنامه‌ی مدارس، معلمین، کادر مدرسه و دانش آموزان بیش از اندازه در موفقیت و عدم موفقیت فرزندمان مهم است. 🖌توانایی خود بچه‌ها خیلی مهم است. چون بچه‌ها با هم تفاوت دارند. نمی‌توان گفت پس همه می‌توانند در این مدرسه موفق باشند. گاهی بهترین مدرسه برای فرزند ما مفید نیست. چرا که سلیقه و توان دانش آموزان متفاوت است. 📎 📎 📎 @mah_mehr_com